درس خارج اصول آیت الله مظاهری

92/09/26

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ادله حجیت خبر واحد، آیه اذن

تمسک کرده اند برای حجیت خبر واحد به آیه اذن و منهم الذین یؤذون النبی و یقولون هو اذن قل اذن خیر لکم یؤمن بالله و یؤمن بالمؤمنین و رحمه للذین آمنوا منکم.
تقریب استدلال این است که می فرماید که خدا واجب کرده است بر پیامبر اکرم حرف مؤمنین را بشنود، وقتی خبری دادند آن خبر را قبول کند،  و به اندازه ای هم اهمیت داده است که پروردگار عالم قول مؤمن را با قول خدا پهلوی هم گذاشته است یؤمن بالله و یؤمن بالمؤمنین لذا مدح رسول گرامی شده در این که گفته های مؤمنین را قبول می کند این تقریب استدلال.
مرحوم شیخ تمسک به آیه کرده اند و یک چیزهایی در این باره فرموده اند.
مرحوم آخوند در کفایه یک خلاصه گیری می کند و بالاخره می فرماید آیه ربطی به بحث ما ندارد می فرماید این آیه اولا مدح رسول الله کرده این که سریع القطع است لذا مربوط به آن جاست که از گفته دیگران یقین پیدا کنیم و اما اگر یقین پیدا نکنیم خبر واحد حجت نیست.
می فرمایدکه علاوه بر این اصلا آیه اذن مربوط به یک بحث دیگری است و آن بحث این است که انسان باید سخت گیر نباشد اگر کسی چیزی گفت قبول بکند،  قبول کند به این معنا که آن چه بر نفع این گوینده است ترتیب اثر بدهد و اما مطلقا عمل بکند چه بر نفع او چه بر ضرر او دیگر آیه دلالت ندارد، مثلا می آید پیش شما می گوید که من دیروز که وعده کرده بودم با شما بیایم ساعت 8 آمدم شما نبودید یا در بسته بود تو قبول کن ردش نکن.
بله اگر این جور بگوید من آمدم راهم ندادند آن جمله اول که می گوید من آمدم ترتیب اثر بده، و این که می گوید راهم ندادند که بر ضرر دیگران است آن را قبول نکن، پس بنابراین اگر دلالت بر حجیت خبر واحد هم داشته باشد در یک مواقع خاصی است آن جا که بر نفع طرف باشد به شرطی که ضرر برای دیگران نداشته باشد.
بعد هم مرحوم آخوند می فرماید این نظیر همان قضیه ای است که در روایات داریم اگر بگوید من نگفته ام من نکرده ام قبول کن ولو 50 نفریعنی شهرت، شهرت پیدا بشود که این گفته، این کار را کرده و قول خودش مقدم بر قول دیگران و همین که می گوید من غیبت شما را نکرده ام، بی خود می گویند،تو این را قبول کن.
باز دو دفعه تمسک می کنند به روایت اسماعیل که پولش را یک شراب خوار خورده بود آمد گله کرد پیش امام صادق علیه السلام که پولم را شراب خوار خورده حضرت فرمودند چرا پول را به او دادی؟ گفت که مردم گفتند خوب است آقا فرمودند که باید احتیاط کرده باشی خودش می گوید خوبم دیگران می گویند خوبم، باید پول می خواهی به او بدهی مورد اطمینانت باشد صد در صد اما نگو شراب می خورد همین مقدار که می گوید من شراب نمی خورم قبول کن از او و بالاخره مرحوم آخوند می فرماید این آیه شریفه یک بحث اخلاقی است و هیچ ربطی به حجیت خبر واحد ندارد اولا ما باید سریع القطع باشیم زود باور باشیم و این که اگر حرفی به ما زدند و ضرر برای دیگران ندارد نفع برای آن گوینده دارد ما سریع القطع باشیم بگوییم خیلی خوب و ثانیا اصلا باید مواظب باشیم شایعه پراکنی را بگذاریم کنار.
اگر یک تهمتی به کسی زدند ما نباید قبول بکنیم ولوشهرت به سزا هم داشته باشد این شایعه پراکنی است شایعه پراکنی گناهش خیلی بزرگ است یتلقونه بالسنتکم ما لیس لکم به علم و یحسبونه هینا و هو عند الله عظیم همین مقدار که خودش می گوید من این کار را نکردم قبول کن ولو شایعه باشد که این کار را انجام داده آیه شریفه این را می خواهد بگوید، یک امر اخلاقی.
و این هارا مرحوم آخوند از کجا آورده؟ اولا این جمله که مرحوم آخوند می فرمایند که مدح الله نبیه بانه سریع القطع این یعنی چه؟ پیامبرساده لوح بوده؟ پیامبر سریع القطع بوده؟ زود باور می کرده حرفهای مردم را؟ این اصلا مدح است؟ حالا کار به پیامبر هم ندارم ماها باید ساده لوح باشیم؟ هر که هر چه گفت بگوییم بله؟
راجع به حرف دیگران قبول بکنیم ولو ترتیب اثر ندهیم که آن چیزهایی که ضرر برای دیگران دارد ترتیب اثر ندهیم مدح الله نبیه به این که پیامبر اکرم سریع القطع است.
شأن نزول آیه هم این بود،  می گویند،  نمی دانم درست باشد یا نه؟ این که یک نمام و سخن چینی آمد پیش پیامبر اکرم و یک حرفی زد و بعد دو دفعه آمد تکذیب حرف خودش را کرد پیامبر اکرم هم اولی را گفتند خیلی خوب، هم دومی را گفتند خیلی خوب، بعد رفتند نشستند علیه پیامبر توطئه کردند پیامبر سریع القطع است پیامبر اذن است یعنی گوشی است هر که هر چه بگوید می گوید بله .
ملتزم شدن به این حرف انصافا خیلی مشکل است آدم بخواهد بگوید آیه شریفه می خواهد بگوید پیامبر گوشی است هر که هر چه بگوید  می گوید خیلی خوب و این با شأن یک مسلمان هم جور نمی آید، نه آن جاها که ترتیب اثر روی آن بدهیم، نه، اصلا خود این حرف که ما گوشی باشیم هر که هر چه می گوید بگوییم خوب، این که مسلم این جور نیست، ما باید شایعه را قبول نکیم جدی، ما باید گفتار مسلمانها را وکردار مسلمانها را حمل بر صحت کنیم اصاله الصحه فی فعل الغیر خب این باید باشد، ودیگران هوچی بازی در می آورند باید جلوی هوچی بازی هم بایستیم،  اگر علیه کسی چیزی گفتند به او بگوییم به چه دلیل؟ اصلا چرا گفتی؟ برای این که اگر هم او بدی کرده تو نباید به من بگویی،  غیبت است دیگر، اگر مثلا جنایتی خیانتی باشد باید برود به حاکم شرع و آن دستگاه ها و الا به من گفتن باید نباشد اصاله الصحه فی فعل الغیر.
آن روایت اگر 50 نفر قسامه گفتند کذبهم وصدقه هم معنایش همین است که آن می گوید من بی گناهم حالا و لو 50 نفر هم بگویند که نه  این گناهکار است،  ما نمی توانیم بگوییم گناهکار است اما حرف این را هم باید تصدیق کنیم به معنا این که اصاله الصحه فی فعل الغیر،  نباید بگوییم این نمامی کرده زنا کرده، خب  این ها ربطی به آیه شریفه ندارد معلوم است که آیه شریفه مربوط به این حرفها نیست که مرحوم آخوند در کفایه دارند.
بلکه آیه شریفه معنایش این است که اگر یک آدم حسابی یک مؤمن واقعی حرفی به تو زد آن را قبول کن طوری که خدا به تو می گوید اگر هم مؤمن به تو حرفی زد قبول کن، اگر هم آدم بی خودی حرف بزند این را هم حتما قبول نکن معنایش می شود حجیت خبر واحد خبر ثقه وعدم حجیت خبرضعیف.
مرحوم آخوند آخر آیه را اصلا انداخته.
مرحوم شیخ انصاری هم انداخته در حالی که آخر آیه به درد ما می خورد ومنهم الذین یؤذون النبی ویقولون هو اذن قل اذن خیر لکم این که تو می آیی می گویی گفتم،  وبعد می آیی می گویی نگفتم، و پیامبر اکرم هیچ چیزی نمی گویند این اذن خیر است این درست است اما این را بدان یؤمن بالله ویؤمن بالمؤمنین ورحمه للذین آمنوا منکم پیامبر آن که تصدیق می کند گفته خداست آن که تصدیق می کند گفته مؤمن ثقه واقعی است آن هم که رد می کند وبا رحمت خودش ساکت می ماند خبر ضعیف است این و رحمه للذین آمنوا یعنی این مسلمانهای معولی، خبر ضعیف.
لذا خبر خدا حجت است خبر ثقه حجت است،  خبر فاسق فاجر حرف بی خود بزن شایعه پراکن خبر آن هم حجت نیست.
اگر ما باشیم وآیه شریفه باید بگوییم این آیه از بهترین آیات است برای حجیت خبر ثقه مخصوصا و رحمه للذین آمنوا منکم که پهلوی یؤمن بالمؤمنین است  یعنی خبر مؤمن را قبول می کند خبر مؤمن ظاهری را ترحم می کند یعنی ساکت می ماند،  این که تو آمدی گفتی و پیامبر هیچ نگفتند، نه تصدیق او کرده باشند، نه،  رحمه للذین آمنوا منکم تلطف کردند ساکت ماندند،  اما آن که خدا گفته قبول کردند دیگر، خدا گفته است این آدم نا جنسی است این را قبول کرد، اگر هم مؤمن  بگوید مثل امیر المؤمنین علیه السلام، یک آدم ثقه آن را هم قبول می کند همین طور که حرف خدا را قبول می کند حرف مؤمن را هم قبول می کند واما راجع به تو نمام وسخن چین که آمدی به پیامبر اکرم یک چیزی گفتی وبعد دو دفعه آمدی یک چیزی گفتی راجع به تو هم تلطف اخلاقی دارد هیچ چیزی نمی گوید.
لذا این یؤمن بالمؤمنین در مقابل یؤمن بالله است بنابر این این جور می شود مؤمن آمده می گوید،  ما هم باید بگویم خیلی خوب، خبر ثقه حجت است وکی گفته تفحص در خبر ثقه می خواهیم؟ بنابر این اگر یک موثقی به شما بگوید که امروز صبح میهمان فلانی بودم وایشان حرفهای خوب خوب می زدند خب ما باید تصدیقش بکنیم، چرا؟ برای این که مؤمن است وخبرداده است به یک واقعه ای، پیامبر اکرم هم رسمشان همین است خدا را تصدیق می کند مؤمن را هم تصدیق می کند ایمان به خدا دارد یعنی درگفتار، ایمان به مؤمن دارد یعنی در گفتار، واما راجع به غیر مؤمن یعنی این آدم های معمولی راجع به این ها چه؟ راجع به این ها هم رأفت ومهربانی دارد حرفشان را قبول نمی کند اما به رخشان هم نمی کشد، خب می شود حجیت خبر خدا وحجیت خبر ثقه،  وعدم حجیت خبر ضعیف، کجایش گیر هستیم؟
ما آیه شریفه را حالا آن جمله اول مرحوم آخوند که اصلا به مقام مرحوم آخوند نمی خورد نمی فهمم یعنی چه؟ مرحوم آخوند می فرمایند اولا مدح الله نبیه به این که سریع القطع است این سریع القطع است یعنی چه؟ یعنی گوشی است یعنی هر چه بگویند قطع پیدا می کند پس بنابر این خبر واحد که قطع آور نیست پس بنابر این آیه از بحث ما بیرون است.
این اولا را اصلا مرحوم آخوند نباید فرموده باشند شیخ هم ندارد و این جمله ای که  اولاآیه دلالت ندارد بر حجیت خبر واحد بلکه دلالت دارد بر این که پیامبر از گفته افراد معمولی قطع پیدا می کرد لذا ترتیب اثر می داد برای خاطر قطعشان، نه برای خاطر خبر واحد، وپیامبر سریع القطع بودند حرف خوبی نیست، نمی دانم چه جوری معنا بکنیم که به مقام شامخ مرحوم آخوند بخورد؟.
هر که سریع القطع باشد غلط است مخصوصا ما طلبه ها باید سریع القطع نباشیم، باید زود باور نباشیم، باید ساده لوح نباشیم،از نقص طلبه این است که ساده لوح باشد معنای ساده لوح چیست؟ زود باور، معنای زود باور چیست؟ یعنی سریع القطع، نه پیامبر،  ماطلبه ها، نه ما طلبه ها، مؤمن، مؤمن باید زود باور نباشد، دیر باور باشد یعنی باید شایعه پراکنی ها را هیچ ترتیب اثر ندهد به چه ترتیب اثر بدهد؟ به خبر ثقه و آن چه عقلاء ترتیب اثرمی دهند عقلاء به قاعده ید ترتیب اثر می دهند مؤمن هم باید بدهد، عقلاء به اصاله الصحه فی فعل الغیر ترتیب اثر می دهند این هم باید بدهد، دیگران مؤ منین به خبر واحد ترتیب اثر می دهند این هم باید بدهد.
این جور که من معنا می کنم ببینید خیلی عالی در می آید این پیامبر اکرم اذن خیر است خود آیه شریفه می فرماید که اذن نیست و منهم الذین یقولون هو اذن می خواستند تعییر کنند پیامبر اکرم را، می خواستند بگویند گوشی است،  زود باور است،آیه آمد نه بابا زود باور نیست،  اذن خیر است،  می فهمد اما در مقابل تو ساکت می ماند برای این که حرفهای تو را پوچ می داند نه ترتیب نفع می دهد نه ترتیب اثر، هیچ، حرف تو را که بی خودی است ولش می کند لذا خود اذن خیر این دلالت می کند براین که پیامبر  اکرم سریع القطع نبوده اذن نبوده این ها تهمت می زدند آیه شریفه آمد چرا تهمت به پیامبر می زنید و می گویید اذن است؟پیامبر که اذن نیست پیامبر زود باور نیست پیامبر سریع القطع نیست، پیامبر اکرم اذن خیر است اذن خیر یعنی چه؟ یعنی تو می آیی می گویی من این کار را نکردم پیامبر اکرم ساکت می ماند بعد می آیی می گویی من این کار را کردم پیامبر اکرم به رخت نمی کشد، به این می گویند اذن خیر، زود باور نیست، می فهمد کیست؟ چیست؟ می فهمد این دارد دغل بازی می کند اما به رخش نمی کشد این را می گویند اذن خیر.
واین را من تقاضا دارم از همه شما خیلی مواظب باشید مثلا یک دفعه دروغ می گوید  خب آن موقع به رخش نکش اما بعد، نه راجع به این قضیه، بعد بفهمان دروغ گفتن خیلی بد است.
یا مثلا خانم یک کار زشتی می کند مثلا پیش نا محرم صورتش را باز گذاشت آن موقع هیچ چیزی نگو به رخش نکش مخصوصا در مقابل دیگران، به رخش نکش اما بعد به او بگو این کار تو بی خود بود.
لذا اذن خیر معنایش این است که می فهمد بد است می فهمد این دارد دغل بازی در می آورد، می فهمد این می خواهد پیامبر را گول بزند اما پیامبر اکرم ترتیب اثر نمی دهد برای این که گفته او نه نفع دارد نه ضرر، لذا این جمله اذن خیر رد مرحوم آخوند می شوداین که قرآن می گوید که سریع القطع نبوده پیامبر اکرم، پیامبر اکرم نباید هم باشد نمی شود پیامبر سریع القطع باشد.
بله می شود این معنایی که من عرض می کنم زود باور نیست اما به رخ بکش هم نیست افتضاح کن نیست افتضاح نمی کند ولو هیچ کس هم نیست به رخت نمی کشد که تو داری دروغ می گویی  و چرا دروغ می گویی؟
آن وقت بعد می فرماید امابه این حرفها ترتیب اثر می دهد به چه؟ به گفته خدا به گفته مؤمنین.
وراجع به شماها هم رأفت و رحمت دارد یعنی حرفهایتان را قبول نمی کند اما رأفت دارد اما رحمت دارد حرفهایتان را ترتیب اثر نمی دهد اما رحمه للذین آمنوا منکم.
خیلی آیه خوب است هم دلالت می کند بر حجیت خبر واحد آن هم بالا حتی مثلا می شود آن کسانی که خبر واحد را در موضوعات حجت می دانند نمی دانم چرا تمسک به این آیه شریفه نکرده اند؟ خب این خبر واحد در موضوعات را هم می گویید حجت است  خود این آیه هم دلالت دارد وثقه را قول ثقه را گذاشته پهلوی قول خدا همین جور که پیامبر اکرم  تصدیق می کرد قول خدا را یؤمن بالله یعنی تصدیق قول خدا، جبرئیل آمده بود واقعیت را مثلا گفته بود همین جورهم مؤمن اگر بگوید، اما حرفهای بی خودی شماها را نه،  نگوییداذن است می فهمد رأفت دارد به رختان نمی کشد یعنی قولت حجت نیست اما به رخت نمی کشد قول مؤمن حجت است ترتیب اثر می دهد قول خدا هم حجت است ترتیب اثر می دهد.
این جور که من معنا می کنم مثل این که هم شیرین می شود هم خوب دلالت دارد بر حجیت خبر واحد هم این فرمایش مرحوم آخوند که اولا پیامبر اکرم سریع القطع است این توهم را هم این جور که من عرض می کنم آیه شریفه این را هم رفع می کند.
دیگر چیزی نداریم در این باره در باره آیات، مربوط به سنت می شود دیگر  بحث بعد راجع به روایات که دلالت می کند بر حجیت خبر  واحد.