درس خارج اصول آیت الله مظاهری

92/09/23

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ادله حجیت خبر واحد، آیه نباء

تمسک کرده اند برای حجیت خبر واحد به آیه نفر فلولا نفر من کل فرقه منهم طائفه لیتفقهوا فی الدین ولینذروا قومهم اذارجعوا الیهم لعلهم یحذرون چرا یک عده ای نمی روند برای تحصیل علم و برگردند دیگران را هدایت کنند خدا دوست دارد چنین کاری را،گفته اند که خب اگر خبر واحد حجت باشد این آیه شریفه خوب مصداق پیدا می کند یک کسی به عنوان  طلبه می اید احکام دین را یاد می گیردبعد هم می رود برای مردم می گوید و گفته هایش حجت است چون خبر واحد حجت است.
گفته اند لعلهم یحذرون هم آن هم دلالت دارد برای اینکه لعل به معنای تحذیر است ومعنایش این است که واجب است قبول کنی خب وقتی واجب است قبول کند که خبر خبر ثقه باشد واما اگرخبر واحد حجت نباشد چه را قبول بکند؟گفته اند صدر آیه، ذیل آیه هر دو دلالت می کند بر حجیت خبر واحد.
ظاهرا حرف حرف خوبی است گرچه آیه شریفه مستقیما وارد این نیست که بخواهد بگوید خبر واحد حجه مثل ان جائکم فاسق بنباء فتبینوا نیست اما عرف از آیه شریفه خوب استفاده می کند حجیت خبر واحد را.
می گوید واجب کفایی است دین طلب کردن آموختن، واجب کفایی است دین آموزی، واجب کفایی است، این که واجب عینی است که همه همه در دین عالم باشند فقیه باشند خب عرف از آن می فهمد این که اگر یک طلبه ای آشنا به اسلام عزیز شد و رفت توی دهشان و جلسه گرفت و جلسه احکام گفت احکامش را قبول کنند و واجب هم هست قبول بکنند برای این که دین آموزی واجب است لذا مثل ان جائکم فاسق بنباء فتبینوا به طور مستقیم نمی گوییم که این آیه دلالت می کند بر حجیت خبر واحد اما به تفاهم عرفی به عبارت دیگر به لوازم به ملازمات این آیه شریفه و آن تلازمها تلازم عرفی می گوییم آیه دلالت می کند بر حجیت خبر واحد، همین تقریری که شیخ انصاری کرده اند بعدش هم دیگران من جمله مرحوم آخوند تقریر خیلی تقریر شیرینی است فلولا نفر من کل فرقه منهم طائفه وجوبش وجوب عالی هم هست نگفته یجب،گفته فلولا نفرچرا طلبه نمی شوی؟چرا احکام دین را یاد نمی گیری برای این که به دیگران بگویی؟ وجوبش که خیلی وجوب  مؤکدی است   خب می گوید که احکام را بیاموز برای اینکه به دیگران بگویی.
بعد هم می گوید که آیه می فرماید لعلهم یحذرون  خدا دوست دارد، دوست در اینجا به معنا وجوب است دیگر، خدا دوست دارد اینکه آن چه آن آقا می گوید تو قبول بکنی یعنی آن آقا می گوید تو هم قبول کن، می شود حجیت خبر واحد.
بالاخره آیه شریفه خوب دلالت می کندبراینکه واجب کفایی است هردهی طلبه داشته باشد هر طائفه ای،عده ای،طلبه داشته باشند که آنها فقیه دردین بشوند این فقیه در دین به معنای اجتهاد نیست به معنای آشنایی به اسلام عزیز از احکام و اعتقادات و اخلاق خب این واجب است اگر بگوییم بر تو واجب است اما قبول کردن دیگران از تو واجب نیست  جایز نیست، لازم می آید لغو یت، دیگر مخصوصا لعلهم یحذرون هم دارد معنایش این است که ما طلبه هاباید برویم بگوییم دیگران هم واجب است از ما بپذیرند اگر خبر واحد حجت نباشد خب ما می گوییم چه فایده دارد؟ اگر برآنها واجب نباشد قبول بکنند گفتن ما چه نتیجه دارد؟ پس خبر واحد باید حجت باشد تا اینکه آموختن آن گفتن آن قبول کردن آن نتیجه داشته باشد می شود حجیت خبر واحد.
بله ممکن است یک کسی  یک استفاده دیگری از آیه بکندکه استاده اش هم خیلی خوب است واین است که این آیه نفر مربوط به ما طلبه هاست  واینکه واجب کفایی است مردم طلبه درست بکنند، واجب کفایی است مردم طلبه ها را اداره بکنند،  واجب عینی است این طلبه ها آشنایی کامل به اسلام عزیز پیدا کنند هم دراحکام هم در اخلاق هم در اعتقادات، واجب است این طلبه ها بروند تبلیغ دین، واجب است مردم پذیرش داشته باشند پای منبر ها شلوغ باشد استقبال باشد تشویق باشد این معنای لازم هم نیست این یک نحو معنای مطابقی از آیه شریفه است که می توانیم هم بگوییم از آیاتی که دلالت مطابقی دارد بر وجوب کار ما آیه نفر است.
چنانچه کم کم بالاتر بروند واجب است یک عده ای مهیا بشوند برای مرجعیت، واجب است دیگران این را اداره بکنند اگر دیدند استعداد هست برای این که مرجع درست بکنند پایه درست بکنند، واجب است آن مرجع خوب درس بخواند مرجع بشود رساله بنویسد، واجب است دیگران رساله را بگیرند به آن عمل بکنند از کم شروع می کند به کم قانع نیست، بر می گردد به حوزه ها که آیه شریفه  دلالت مطابقش مال حوزه هاست  و همه هم می دانند  این حوزه ها تشیع راتا اینجا آورده، اگر این طلبه ها زمان امام باقر علیه السلام و بعد زمان امام صادق علیه السلام وبعد هم بالاخره ولو متفرق شدند و حوزه کم بود در زمان ائمه طاهرین بالاخره کج دار و مریض تا رسید  به غیبت کبری  وبالاخره حوزه ها این طلبه ها دین تشیع راتا اینجا آورده است خیلی کار کرده اند وقتی چنین باشد تشکل حوزه ها مرهون کار ماست بر ما می شود واجب کفایی برای بعضی از ما که واجب عینی  هم هست اگر یک کسی  راستی بتواند یک طلبه حسابی شود  و بتواند تبلیغ دین را بکند خب این دیگر کارش می شود واجب عینی، واجب کفایی هم دیگر نیست  ولی حالا بفرمایید واجب کفایی است برای همه به اندازه احتیاج.
ومردم  هم کاری به خمس نداریم اگر خمس رابدهند  حوزه ها خود کفا می شود ولی نمی دهند حق ما را 90 درصد هم که خمس می دهند تازه یاد گرفته اند یک مرجع پیدا می کنند نصفش را بگیرند برای مسجد ساختن  وبرای مدرسه بچه ها ساختن و برای مرده شور خانه ساختن و همین طور، اگر بتوانند همه اش را، نتوانند لااقل نصفش را، این مرجع ندهد پیش آن مرجع،آن مرجع ندهد پیش آن مرجع بالاخره مال ما طلبه ها  را می خورند چه خوردنی.
ما طلبه ها مدرسه نداریم آنها می روند مدرسه دبستان درست می کنند از سهم مبارک امام علیه السلام معلوم است این ها درست نیست اما می کنیم هم مراجع  ما ها اجازه می دهیم هم مردم خوب یادگرفته اند، این هم شده اصفهانی ها جای دیگر نیست  کم است اگر هم باشد از اصفهانی ها یاد گرفته اند کاری به خمس اصلا نداریم که برای ماست اصلا خمس برای خاطر تقویت اسلام است یعنی مختص طلبه هاست ولی چیزی که آیه شریفه می گوید  می گوید مربوط به خمس نه، واجب است این بنا را بنا بکنند همه مردم همین جور که نماز خواندن واجب است مسجدساختن به اندازه وجوب کفایی واجب است مدرسه ساختن هم واجب است متاسفانه توی جمهوری اسلامی کسی مدرسه نمی سازد این مدارسی که الان داریم مال  شاه های قدیم و مال زن هایشان ومال خواهریشان است ولی توی جمهوری اسلامی هیچ کس را نداریم یک مدرسه این 20سالی که من آمده ام اگرخود ما این طرف وآن طرف زده باشیم  یک مدرسه درست کرده باشیم یا مدرسه ساخته باشیم والا مردم دبستان می سازد دبیرستان می سازد اما حاضر نیست مدرسه ما طلبه ها را از مال خودمان بسازد خب این واجب است آیه نفر می گوید واجب است مدرسه بسازی نه از بابت خمس، از بابت این تشکل، واجبش هم که خیلی بزرگ فلولا نفر من کل فرقه طائفه لیتفقهوا فی الدین و لینذروا قومهم اذا رجعوا الیهم لعلهم یحذروون.
خب عزاداری ها خیلی خوب است تشیع مرهون عزاداری هاست اما جلسات دینی متأسفانه این کم شده این وجوب برداشته شده لذا در دهه محرم می بینیم که این سینه زن ها و دسته زن بیا و تعزیه ها، نه اصلا کار رسیده به اینجا یک طلبه خیلی عالی خیلی بالا با یک مداح، مداح را از نظر پول به او می دهند صد تا به این آقا می دهند  یکی واین دیگر خیلی انسان دردش می آید راستی خیلی خیلی،ی ک کسی که عمرش را در طلبگی منبر های خوب منبر های مفید اعتقادی اخلاقی احکامی یک مداح هم پهلویش تراشیده اند به آن مداح می دهند میلیون میلیون ها به این آقا می دهند تومان تومان ها،این معنایش یعنی زمین زدن این آیه شریفه ونمی دانیم چه بکنیم؟چه بگوییم؟ظاهرا هیچ نگوییم شاید بهتر باشد، هیچ نگوییم،کار خودمان را بکنیم پای مسجدهای  خلوتمان  نسوزیم و بسازیم  وکار مان را انجام بدهیم بالاخره ماییم که منتقل می کنیم تشیع را از این نسل به نسل دیگر بالاخره می کنیم، این کار مال ماست هزار سال است مال ماست در زمان آقا امام زمان هم مال ماست آقا امام زمان هم که آمدند مبلغ می خواهند دیگر مبلغ های امام زمان ما طلبه هاییم و ماییم که مصداق آیه نفر هستیم و واجب است بر ماطلبگی.
بگذار برای خودمان هم یک قدری بگوییم راجع به ما هم با استعدادها باید بیایند طلبه بشوند آن ها  که آینده روشن دارند آنها که می توانند به جاهای بالا بالا برسند، اما حالا رسیده به این جا که چون توی دانشگاه رفوزه شده آمده طلبه شده، بعد هم چون که بیکار بوده  آمده طلبه شده،گفت چکاره هستی؟گفت بیکار بودم طلبه شدم بعد هم 10تا کار داریم یکی هم می شود طلبگی.
من خیلی دردم می آید از این چیزها می بینم که برای خاطر این یک غاز شهریه این ها  که شهریه نیست این ها باید شماها را مراجع خودکفا بکنند خب ندارند بکنند و الا باید اقلا ده بیست برابر این شهریه ها به شما داده بشود خب حالا آمده طلیه شده  می گوید برای امکانات  یک درس بخوانیم یک درس می خواند بعد می رود دنبال اداره اش و دنبال کارش، دیگر این هم شد طلبگی مان،آن مردمش این هم طلبگی اش.
آیه نفر می گوید این ها همه غلط است باید یک عده مهیا برای طلبگی،هیچ فکری هم نداشته باشیم جز همین، مرحوم علامه مجلسی در اول بهار نقل می کند از خدا که خدا می گوید من زندگی طلبه را اداره می کنم اگر راستی طلبه باشدخدایی باشد توکل قطعا نمی گذارد بماند استاد بزرگوار ما علامه طباطبایی می گفتند که یک وقتی قرض اطراف من را گرفت خیلی از پا در آمدم  نشسته بودم  پای میزمطالعه کنم نشد حالا می گوید خوابم برد اما عالم کشف بوده به من گفتند 18سال است که تورا به خود وا گذاشتیم؟چرا ناراحتی؟که علامه طباطبایی می گویند من از آن حالت که بیرون آمدم فردا هم درست شد می گویند که فکرکردم این 18سال یعنی چه؟ نجف هم که  4سال بیشتر نیست  و تحصیل  من هم که 24 سال است پس  18 سال چیست؟ دیدم18 سال است عمامه  سرم گذاشته ام.
من خیلی زجرمی کشم از این که شما طلبه ها استعدادخوب درس خوب بحث خوب زیر بار نمی روید معمم بشوید یعنی لباس رسمی پیامبر اکرم را زیربار نمی روید و خیلی از شما ها  جدا همه چیزتان به طلبگی می خورد جز لباس هایتان  واین دیگرچرا؟این را دیگر نمی دانم خیلی از شماها که دیگر نمی خواهید  کار خارجی بکنید وکاراداری بکنید خب  می خواهید طلبه شوید حالا که طلبه شدید بعضی اوقات می رسد به آن جا زنش نمی گذارد و آیه نفر همه این ها نفر می کند می گوید تشکل حوزه ها بر استعداد دارها برآن کسانی که آینده روشن دارند و می توانند به جایی برسند این ها باید تشکل حوزه، همه مردم هم باید- نه از راه وجوهات آن یکی از آن راه هاست - این ها را به خوبی اداره بکنند همین طور که مردم در هر زمانی یک جور اداره می شوند این طلبه به حد توسط اداره بشود بعد هم پای منبرها شلوغ بشود استقبال بشود احترام به این بشود لعلهم یحذرون، خب این ظهورآیه.
اما از این التزام دست بر ندارید ظهور آیه مربوط به ما طلبه هاست اما لوازم و تلازم ها به ما می گوید خبر واحد حجت است قول این طلبه حجت است برای این که یاد گرفته به تو می گوید تو هم باید قبول بکنی معنای حجیت خبر واحد هم یعنی همین.
این جا دیگر حرف ندارد دیگر خب مسلم است تلازم عرفی هست دیگر،آیه ان جائکم فاسق بنباءفتبینوا را ما می گفتیم که آیه دلالت دارد به مفهوم شرط به مفهوم وصف هر دو البته مفهوم عرفی،این آیه شریفه هم آیه مربوط به خبر واحد نیست مربوط به ما طلبه هاست مربوط به تشکل حوزه هاست اما یک لازم عرفی دارد بلکه دو تا لازم عرفی دارد وآن دو لازم عرفی دو تلازم می گوید خبر واحد حجت است.