درس خارج اصول آیت الله مظاهری

92/08/04

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:  حجیت اجماع

بحث اجماع یک بحث درهم برهمی شده است و متأسفانه حتی مرحوم شیخ انصاری در فرائد خیلی بررسی کامل در این بحث نکرده است.
یک حرف که جلسه قبل زدیم عنوان بحث این است که اجماع منقول به خبر واحد حجت است خب این که بحث ما نیست معلوم است اجماع منقول به خبر واحد حجت است یعنی خبر ثقه، یک قولی است از یک فقیه اگر تعارض نداشته باشد قولش حجت است می شود اماره می شود خبر واحد لذا اجماع منقول را اصلا باید صحبت نکرده باشند رفته باشند توی خبر واحد، خبر واحد آیا حجت است یا نه؟ خبر واحد را حجتش کرده باشند بعد مصداق خبر واحد اجماع منقول است.
لذا گفتیم اگر عنوان این بود الاصل حرمه العمل بالظن الا ما اخرجه الدلیل و من جمله اجماع این ظاهرا بحث یک سروصدایی پیدا می کرد یک سروسامانی پیدا می کرد اما این جوری که مرحوم شیخ انصاری وارد بحث شده اند گفته اند اجماع منقول به خبر واحد حجت است بعد وارد اجماع شده اند اجماع چرا حجت است؟ بعد هم رفته اند در اجماع منقول و اجماع منقول را برای تعارض ها برای حرفهایی که دارد و بعد صحبت می کنیم نتوانستند اثبات بکنند بعد از شیخ هم همه همه همین جورها مشی کرده اند و بالاخره یک بحث درهم برهمی را به ما طلبه ها داده اند حالا باید یک مقدار بیش از این ها درباره اش صحبت بکنیم
حالا فعلا اجماع حجت است به چه دلیل؟ می گویند اجماع خودش دلیل مستقل نیست مثل ظهور و مثل خبر واحد و این ها این جوری نیست، قول امام حجت است و این اجماع دلالت می کند بر قول امام پس قول امام معصوم علیه السلام آن حجت است.
خب حالا این اجماع این جوری که خود حجت نیست یک کاشفیت یک دلیلیت دارد از قول معصوم علیه السلام حالا به چه دلیل این کاشفیت دارد؟ دلیلیت دارد؟ 6 چیز در مسئله هست.
یک حرفی نسبت می دهند به قدماء و من که تا حال نفهمیده ام که آیا قدماء این چنین حرفی دارند؟ اما نسبت می دهند، حتی مثل صاحب معالم دخولی هم شده اجماع دخولی اسمش را گذاشته می گویند اجماع دخولی یعنی چه؟ می گویند معنایش این است اگر جلسه ای باشد از فقهاء یک نفر را نشناسیم توی آن جلسه و بدانیم از فقهاست همه آنها که یک چیز گفتند این کاشف از این است آن که نمی شناختیم امام علیه السلام بوده، این را می شود نسبت داد به بزرگان؟ این یعنی چه؟ و این اجماع دخولی یک بغرنج است نمی فهمیم یعنی چه؟ راستی من تا حال نتوانسته ام اجماع دخولی را بفهمم چه می خواهند بگویند؟ یک عده ای از علماء یک جا جمع بشوند تا حال یک چنین چیزی نمی دانم اصلا اتفاق افتاده؟ اتفاق نیفتاده؟ یک قولی بگویند بدون مدرک بدون دلیل، یک آدم ناشناس توی آنها باشد، آن هم بگوید ما کشف می کنیم دخول را کشف می کنیم دخول امام علیه السلام را توی آن جمعیت و خیلی ها گفته اند مثل صاحب معالم مثل صاحب قوانین حتی مرحوم شیخ انصاری که نسبت می دهد به قدماء، اصلا قدماء قائل به حجیت اجماعند من باب دخول.
الا این که یک کسی توجیهی بکند بگوید مثلا به قاعده کشف بر می­گردد که حالا می­خواهیم بگوییم مثلا به این معنا که یک عده­ای از فقهاء یک چیزی را فرموده اند بدون دلیل برای این که اگر دلیل داشته باشد که اجماع نیست لذا اسمش را گذاشته اند اجماع اصم حجت است اجماع بکم حجت است یعنی اجماع بدون دلیل، اجماع مخالف با اصل، یک قولی از فقهاء باشد دلیل بر این قول نباشد اصل هم مخالفش باشد آن وقت می شود حجت لذا بگوییم که این کاشف است که استاد بزرگوار ما حضرت امام قائل به کشف بودند خیلی ها قائل به کشفند استاد بزرگوار ما آقای بروجردی هم قائل به کشف بودند الا این که ایشان می گفتند کاشف از نص معتبر نه از قول امام اما بالاخره اساتید ما قائل بودند به این که اجماع حجت است از باب کشف یعنی در وقتی که قدماء اصحاب یک چیزی را فرموده باشند و روی آن اتفاق باشد دلیل هم هیچ نباشد بلکه دلیل عکس باشد یعنی مخالف با اصل باشد آن وقت کشف می کنیم که قول امام همین است به قول حضرت امام رضوان الله تعالی علیه توی درس می گفتند که وقتی یک بزرگی همه اطرافیانش یک چیز بگویند دلیل بر این است که خودش قائل به همین چیز است.
الا این که یکی این که آیا این کشف می شود؟ نمی شود؟ یکی هم این که این مربوط به قدماء نمی شود خب دیگر از متأخرین هم همین طور است اگر همه متأخرین مثلا مثل محققین شهیدین فخر المحققین شیخ انصاری صاحب جواهر کشف الغطاء کشف اللثام همه همه از متأخرین یک فتوی دادند جزما دلیل توی کتابهای استدلالیشان نیامده این کاشف از این است که قول امام است حالا یا کاشف از نص معتبر است که آقای بروجردی می فرمایند یا کاشف از قول امام، خیلی حالا تفاوت ندارد، و این متأخر و متقدم که دیگر ندارد مثلا شیخ انصاری و همچنین بعد از شیخ انصاری مثلا مثل مرحوم نایینی و امثال این ها می گویند که چون متأخرین اهل استدلالند لذا قولش خدشه بر دار است اما چون قدماء اهل استدلال نبودند بر طبق روایات فتوی می دادند بنابراین قولشان خدشه دار نیست این را هم نمی فهمم یعنی چه؟ خب اگر خدشه دارد هر دو خدشه دارد اگر بی خدشه است هر دو بی خدشه است مثلا این جامع را این که 25 نفر از علماء یک کتابی هست الان الحمدلله چاپ هم شده در میان ما طلبه ها 25 نفر از بزرگان قبل از شیخ طوسی که می گویند آخرشان شیخ مفید است حالا تا شیخ طوسی یا شیخ مفید بالاخره 24، 25 نفر از فقهاء هستند می گویند این ها اگر یک حرفی بزنند دلیل نیاورند این ها اهل روایتند دیگر به قول آقای بروجردی، دلیل نیاورند اما همه آنها این فتوی را بدهند بدون خدشه، من من توی آن نباشد احتیاط توی آن نباشد، جزما یک قولی را بگویند خب این 24، 25 نفر قولشان کاشف از این است که قول امام علیه السلام همین است کاشف عرفی یعنی عرف کشف می کند قول امام را.
لذا اصلا همان دخولی ها عجب هم هست این فرمایش ایشان فرمایش خوبی است عجب هم هست که اگر این ها می گفتند 10، 20 نفر از اصحاب امام صادق علیه السلام یک حرفی بزنند بدون دلیل یک فتوی بدهند و این فتوی ندانیم چیست؟ کاشف از این است که امام صادق علیه السلام فرموده اما این را فقهاء نمی گویند نگفتنش هم برای خاطر همین است که ما این جور چیزها در میان اصحاب ائمه نداریم آنها نقل روایت می کنند فتوی توی آنها هست حتی امام صادق علیه السلام یا امام باقر علیه السلام به ابان می گفتند دوست دارم بنشینی در آن جمعیت عامه تو هم فتوی بدهی مجتهد توی آنها بوده و حتی ان قلت قلت در روایات ما زیاد است که آن صحابی با آن صحابی، آن راوی با آن راوی با هم اختلاف داشتند و آن می گفت فتوی من این است آن هم می گفت فتوی من این است اما کم بوده آن که بوده وسائل الشیعه است و این ها همه روایت نقل می کردند لذا اگر 10، 20 نفرشان یک چیزی گفته باشند یعنی 10، 20 تا روایت، می شود یک نحو تواتر از همین جهت فقهاء قول ایشان را نگفته اند، آوردند توی قدماء زمان غیبت نه زمان حضور، اصلا اجماع زمان حضور نگفته اند و نیست و ان قلت قلت هم یعنی الان این بحث ما هم مربوط به غیبت کبری است نه غیبت صغری و زمان ائمه طاهرین یعنی این 24، 25 نفر که الان قولشان هست اجماع هم توی آنها هست اما خیلی کم است الان هم ما داریم بحث می کنیم یا سر بی صاحب داریم می تراشیم یا این که چند تا سرهایی که خیلی نادر است اصلا ما اجماع این جوری نداریم.
کاری به موضوعات نداریم فتوی دادند لذا 20 نفر یک فتوی دادند این است، یعنی این جامع یک کتابی است و آن زمان برای ما خیلی سخت بود پیدا کردنش و می رفتیم توی کتابخانه یکی توی کتابخانه مدرسه حجتیه بیشتر نبود و برای ما مشکل بود الحمدلله الان در سه چهار جلد چاپ شده قول قدماءتا شیخ طوسی و آنها مثل متأخرین هستند یعنی مجتهد بودند و فتوی می دهند همین طور که خب می بینید صاحب جواهر وقتی مسئله را نقل می کنند می فرماید که و تدل علیه مضافا الی مثلا روایت ابن زهره و این براج و حلبی و هی می شمارد تا می رسد به شیخ مفید و این ها فرموده اند، فتوی، لذا گفته اند اگر همه قدماء یک دفعه سکوت است آن هم هیچ، یک دفعه گفتار است همه قدماء یک چیز گفته اند این کاشف از این است که قول امام است یا آقای بروجردی رضوان الله تعالی علیه بهتر می فرمودند کاشف از این است که نص معتبری پیش آنها بوده روی آن نص معتبر ظاهر الدلاله فتوی دادند و آن روایت به دست ما نرسیده.
خب حالا از کجا به دست بیاوریم؟ گفته اند از راه کشف که مرحوم شیخ انصاری فرموده اند و بعدش استاد بزرگوار ما حضرت امام و همچنین حتی آقای بروجردی رضوان الله تعالی علیه راجع به نص معتبر و کشفی شده اند گفته اند این ها کاشف از قول حضرت امام. گفتم همه آنها یک چیز گفته باشند مثل این است که همه اطرافیان یک بزرگ یک چیز بگویند چه جور کشف می کنیم قول بزرگ همین است این جا هم همه آنها یک چیز گفته باشند کاشف از این است که نص معتبری توی کار بوده آن نص معتبر به ما نرسیده.
مرحوم آخوند رضوان الله تعالی علیه حدسی شده اند گفته اند که اگر همه قدماء یک چیزی گفته باشند دلیل برایش نباشد بلکه دلیل به عکس باشد یعنی مخالف با اصل باشد و هیچ دلیل برایش نباشد ما حدس می زنیم یعنی حدس عرفی، حدس می زنیم این که قول امام علیه السلام همین است.
من خیال می کنم نزاع لفظی است، نیست؟ حالا بگوییم کشف می کنیم یا بگوییم حدس می زنیم اما اگر کفایه مطالعه کرده باشید مرحوم آخوند کشف و حدس را جدا جدا کشف را قبول ندارد حدس را قبول دارد ولی من خیال می کنم این نظیر انگور و اوزوم و عنب است خب حدس می زنیم، من دخولی را هم همین حرف را روی آن می زنم اگر شما بتوانید این حرف دخولی را درستش بکنید خیلی برای من کار کرده اید من نمی فهمم دخولی یعنی چه؟ من حدس می زنم این دخولی هم همین معنایش باشد یک قدری آن که نقل کرده کم و زیاد کرده، معنایش همین بوده که دخولی ها می گویند که اگر همه فقهاء در یک جلسه باشند و چیزی گفتند قول امام است دیگر این که یک آدم ناشناس توی آنها باشد و کاشف از این است که آن امام است و این ها را دیگرنمی­خواهیم، من خیال می کنم دخولی ها همین کشفی ها همین حدسی ها باشند یک چیز اضافه توی آن است این اضافه اش را بگوییم که نه، آن را نگفته اند آن بی خود است یک ناشناس توی آنها باشد کاشف از این است که امام زمان است این حرف نه، لذا دخولی ها می شوند کشفی روی این عرضی که من عرض می کنم.
نمی دانم چرا نگفته اند؟ مثلا مثل مرحوم نایینی یا استاد بزرگوار ما حضرت امام این ها خیلی هم متبحر در اصول بودند خم خیلی ان قلت قلت دارند اما سرسری از این جاها گذشته اند این هم قول سوم.
قول چهارم که مرحوم شیخ انصاری از عده ای از قدماء و متأخرین نقل می کند اما سرسری از این می گذرد نمی دانم چرا؟ و آن این است که آقا ما اصلا اجماع به این معانی نداریم اجماع یک اصطلاح است می خواهد بگوید روایت داریم می گوید اجماع داریم که اجماعهای در خلاف را استاد بزرگوار ما آقای بروجردی همین جور معنا می کردند خب می بینیم در خلاف شیخ طوسی هر حرفی که می زند می گوید دلیلنا اجماع الفرقه بعد هم می گوید که فلان روایت دلالت دارد فلان اصل دلالت دارد خب توی آن می ماند آدم که آقای شیخ طوسی اگر دلیل داریم دیگر دلیلنا اجماع الفرقه یعنی چه؟ برای چه این را می فرمایید؟ بعد هم استاد شما استاد استاد شما معاصرین شما مخالفت کرده اند دلیلنا اجماع الفرقه چیست؟ آن وقت آقای بروجردی چون خیلی ارادت به شیخ طوسی داشتند می گفتند مراد شیخ طوسی این است دلیلنا النص و این چون اصطلاح بوده در زمان شیخ طوسی، میان عامه آنها اجماع داشتند این ها هم یک اصطلاح تراشیده اند می خواستند در مقابل عامه تعییر و سرزنش نشوند آنها هم یک اجماع درست کردند آن وقت گفته دلیلنا اجماع الفرقه یعنی دلیلنا النص، نصش هم بعد در خلاف آمده، نقل می کند.
شیخ انصاری این حرف مرحوم آقای بروجردی راجع به خلاف را از قدماء و متأخرین خیلی شیخ انصاری همین را نقل می کند از قدماء آن هم مثل کی؟ مثل شیخ مفید و ابن زهره و ابن براج و سید مرتضی.
و از متأخرین خیلی از بزرگان مثل شهیدین و محققین و خب دیگر مرحوم شیخ انصاری که ساده نیست آن که به قول حضرت امام می گفت آن که همه چیز را به همه کس نشان دارد و این آقا اجماع را این جور معنا می کند در حالی که خودشان قائل به کشفند.
خب به مرحوم شیخ انصاری می گوییم باباجان اگر اجماع این شد دیگر این قدر این طرف و آن طرف بزنی تا کشفی بشوی برای چه؟ خب بگو اجماع یک اصطلاح در خاصه است، در میان عامه هم همین جور است این که لا تجتمع امتی علی الخطا 5 تا رأی سقیفه بنی ساعده بوده اسمش را گذاشته اجماع.
این بحث خوبی است ندیدم هم کسی بگوید اما خیلی در هم برهم این جوری است که عرض کردم تقاضا دارم باز هم روی آن مطالعه کنید فردا هم روی آن حرف بزنیم انشاء الله بتوانیم از شما استفاده کنیم.