درس خارج اصول آیت الله مظاهری

92/06/12

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع : تجری
 در جلسه قبل بحث تجری یک عمومیتی پیدا کرد و عمومیتش این بود که ما گفتیم که صفات رذیله یا نیت های بد مثل عمل است همین طور که عمل بد گناه دارد عمل خوب ثواب دارد نیت خوب و بد هم این جوری است و صفات رذیله هم مثل صفات حسنه است همین جور که تقوی فضیلت دارد فجور و فسق هم گناه دارد همین طور که اگر کسی حسود باشد غیبت بکند آن غیبت گناه دارد ما می گوییم همین حسادت را این واجب الرفع است اگر به حال خود باقی بگذارد این ترک واجب کرده است.
 فقهاء نفرموده اند فقهاء که نفرموده اند من جمله مرحوم آخوند در کفایه می فرمایند که مذموم است و اما عقاب بار بر آن باشد نه، و همین مرحوم آخوند در تجری می گوید استحقاق عقوبت دارد یعنی فرق گذاشته است بین تجری و بین یک کسی که دلش می خواهد آبروی یک کسی برود، آبروی کسی را نمی برد اما دلش می خواهد آبروی یک کسی برود اگر آبرویش رفت این خوشحال می شود این جا را مرحوم آخوند می گویند مذموم است گناه نیست اما اگر این رفت رو به گناه اما به بن بست گیر کرد این جا را نمی گویند حرام است جرأت نکردند در مقابل شیخ بگویند حرام است می گویند استحقاق عقوبت دارد که آقا گفتند آقا استحقاق عقوبت مرحوم آخوند مراد این است که حرام است و این یک شهرتی در فقه ماست که نیت گناه گناه نیست رضایت به فعل، گناه نیست و صفات رذیله را رفع کردن واجب نیست اگر اثری بار بر آن شد اگر عمل آمد گناه روی عمل است اما همین آقایان به ثوابش که رسیدند مشهور در میان این ها این است که نیت حسنه ثواب است حتی خیر من عمله را که پیامبر اکرم فرمودند نیه المومن خیر من عمله و مرحوم علامه مجلسی 17 تا معنا برایش کرده این نیه المؤمن خیر من عمله را مشهور در میان فقهاء قبول کرده اند و این ها از کجا سرچشمه گرفته؟ اگر ما باشیم و قرآن خب قرآن می گوید ان تبدوا ما فی انفسکم او تخفوه یحاسبکم اگر گناه نباشد یحاسبکم یعنی چه؟ قرآن می گوید فیغفر منتا فیغفر لمن یشاء آن هم لمن یشاء، مطلقا نه، یا در روایات می خوانیم که روایات صحیح السند هم هست بعضی از آنها که اگر کسی ثواب کرد آن رقیب فورا می نویسد اما اگر گناه کرد به او می گوید که صبر بکن تا 7 ساعت آن وقت بعد از 7 ساعت آن گناه را می نویسد خب اگر نیت باشد این نیت کردن دیگر کم و زیاد و امثال این هایش یعنی چه؟ این جمله من رضی بفعل کفاعله که مرحوم شیخ انصاری در فرائد هم نقل می کنند دیگر من یک وقت بررسی می کردم تواتر اجمالی نه، تواتر معنوی دارد من رضی بفعل کفاعله، درّ المنثور همچنین صاحب برهان در ذیل این آیه شریفه که می فرماید که لم قتلتموهم ان کنتم صادقین خب این ها مربوط به این است که بعد از حضرت موسی بنی اسرائیل خیلی بدی کردند من جمله پیامبرهای خودشان را کشتند در یک شب 110 تا پیامبر کشتند و مثل این که هیچ کار نکرده اند، 110 تا پیامبر تبلیغی بوده یعنی یک مدرسه را قتل عام کردند حالا قرآن به یهودی های زمان پیامبر می فرماید لم قتلتموهم ان کنتم صادقین اگر شما آدمهای خوبی هستید چرا آدم می کشید؟ در حالی که این ها که نکشتند خب روایت ها می گوید که چون این ها راضی بودند به آن فعل گذشته هایشان نسبت قتل به این ها داده شده.
 علمای علم اخلاق همه آنها توی کتابهای اخلاقی اول که وارد می شوند می فرمایند که رفع صفات رذیله از اوجب واجبات است و این را توی کتابهای اخلاقی شما نمی توانید یک کتاب اخلاقی پیدا کنید این جمله نباشد استاد بزرگوار ما حضرت امام خیلی بارها و بارها می فرمودند از اوجب واجبات است ،ما باید تهذیب نفس بکنیم به هر اندازه که می شود البته مشکل است خب بله مشکل است رفع صفات رذیله 40 سال خون جگر می خواهد آن هم شبانه روزی انسان بتواند حسود نباشد حالا همین جا را می گویند خب این مرحوم شیخ انصاری فرموده اند مرحوم شیخ انصاری در حدیث رفع می گوید فرق بین حسد و سایر صفات رذیله چیست که سایر صفات رذیله گناه دارد اما حسد ما لم یظهر بلسانه گناه ندارد؟ مثل این که ملتزم شده مرحوم شیخ انصاری به این که حسد با صفات رذیله فرق می کند ما بقی صفات رذیله اگر باشد گناه دارد اما حسد گناه ندارد به قاعده حدیث رفع ما لم یظهر بلسانه مرحوم شیخ جواب می دهند برای این که حسادت چون که عمومی است منتا علی الامه گناهش برداشته شده این ها چیست؟ یعنی گناه است اما حدیث رفع است منتا علی الامه طیره چیز مشهوری است و چون طیره چیز مشهوری است یک خرافت است یک گناه است منتا علی الامه گناهش برداشته شده، عمل هم مترتب بر آن نیست اما گناه است، گناه است برداشته شده و من الان سراغ ندارم که یک فقیهی بگوید رفع صفات رذیله این واجب نیست تهذیب نفس واجب نیست و مثلا چه جور در سوره و الشمس 11 تا قسم بخورد بعد از 11 تا قسم بفرماید که قد افلح من زکیها و قد خاب من دسیها بگوییم همه این ها مستحب است، حالا ما نمی گوییم مستحب است می خواهیم خرابش بکنیم می گوییم آقا این ها اخلاقی است با همین جمله که آقا این ها اخلاقی است از آن رد می شویم دیگر در حالی که قرآن می گوید نه، با 11 تا قسم می گوید نه قد افلح من زکیها و قد خاب من دسیها شقی آن کسی است که صفت رذیله ای بر دل او حکمفرما باشد بگوییم معنایش این است که یترتب علیه العمل این جور می خواهید معنا بکنید اگر تجری را گفتید عقاب ندارد.
 و ظاهرا همین جور که روی عمل حساب می شود روی نیت هم حساب می شود مثلا یک کسی رفته نماز جماعت حالا امام جماعت نیامده شما می گویید نیه المومن خیر من عمله ثواب نماز جماعت را خدا به این می دهد اما یک کسی رفته دنبال اراذل و اوباشیش رفته برای این که زنا کند زن را پیدا نکرده می گویید هیچ، گناه ندارد، آن مقدمات را می گویید که خیلی فضلیت دارد خیر من عمله این مقدمات را می گویید گناه ندارد خب اگر دارد هر دو مثل هم، اگر ندارد هر دو مثل هم، این تفاوت از کجا پیدا شد؟ اگر یک کسی رفت رو به فاحشه خانه وقتی که نرسیده به فاحشه خانه او را گرفتند حسابی تعزیر می شود حد که نمی خواهد باشد، تعزیر و حد، حد آن جاهاست که یک نص معتبری روی آن باشد و الا هر گناهی تعزیر دارد خب ما می گوییم همین تعزیر دارد تعزیرش می کنند دیگر. لذا دیروز هم گفتم که الان هم یکی از آقایان گفتند آقا هم دیروز گفتند امروز هم تکرار می کنند این که حرف صاحب فصول است که آقا اگر این حرف را شما بزنید باید دو تا گناه بگویی نمی گویی خود صاحب فصول جواب خودش را داده نه نمی گوییم اما تداخل می گوییم یعنی شدت و ضعف یعنی اگر زنا بکند گناهش خیلی بالاست اگر زنا را نکند گناهش کم، گناه روی مقدمات است و اگر زنا را بکند گناه شدید است شدت و ضعف اسمش را مرحوم صاحب فصول گذاشته تداخل طوری نیست بالاخره شما گناه بارش می کنید حالا هر چه اسمش را می خواهید بگذارید وقتی برویم توی فقه برویم توی اخلاق لذا ما اصلا قائلیم به این که علاوه بر این که عقل ما می گوید تجری حرام است قرآن هم می گوید تجری حرام است روایات هم می گوید تجری حرام است اجماع هم خیلی جاها اسم تجری را نیاورده اند خودش را آورده اند گفته اند حرام است مثلا گفته اند یک کسی به جای زن خودش خواهر زنش را با او زنا بکند بعد ببیند خواهر زنش نبوده زنش بوده خب همه گفته اند معصیت است اختلاف کرده اند خب حالا حد می خورد یا نه؟ گفته اند نه چون که زنا نکرده اما تعزیر می شود، لذا مال مردم را خورده بعد دید مال خودش است همه گفته اند حرام است، رفت برای آدم کشی رفت تهران آدم بکشد اما دسترسی به آن پیدا نکرد همه گفته اند روزه هایش را باید بگیرد همه گفته اند نمازهایش را باید تمام بخواند چرا؟ وقتی برویم توی فقه خیلی جاها داریم که عمل بار نشده تجری صرف بوده و گفته اند حرام است مثل همین مثالها، مثالهایش زیاد است، راجع به صفات رذیله لا یدخل الجنه من کان فی قلبه ذره من الکبر روایت صحیح السند است مرحوم کلینی هم نقل می کنند بگوییم نه، معنای روایت این است لا یدخل الجنه من کان فی قلبه ذره من الکبر اذا ترتب علی کبره عمل این را از کجا بگوییم؟ و آن کسانی که می گویند که خواندن اخلاق واجب نیست یعنی تهذیب واجب نیست همه این روایت ها را می گویند اخلاقی است و این روایت ها که یکی و ده تا و وقتی جمعش بکنیم سه جلد کتاب می شود آن هم از مرحوم نراقی که مجتهد جامع الشرایط بوده روایت ها می شود سه جلد همه اش راجع به صفات رذیله و ما همه این ها را بگوییم اخلاقی است حالا توی فقه که بیاییم بگوییم استحبابی است وقتی می خواهیم خرابش کنیم بگوییم آقا این ها اخلاقی است لذا اخلاق مربوط به فقه نیست فقه هم مربوط به اخلاق نیست یعنی یک حسارت بالایی به فقه بکنیم حالا چه داعی داریم؟ خب حالا بگویید حرام است حالا مثلا یک کسی بگوید این لا یدخل الجنه من کان فی قلبه ذره من الکبر این گناه صغیره را می گوید مشکل است، حالا بگوییم اقلا بگوییم گناه است اما گناه صغیره این نیه المؤمن خیر من عمله و نیه الکافر شر من عمله مرحوم علامه مجلسی 10، 17 تا معنا برایش کرده یک معنایش این است که مثنوی یک داستانی برایش گفته که یک کسی وارد مسجد شد برای نماز جماعت رفته بود نماز جماعت تمام شده بود این غصه اش شد همین طور ایستاده بود با حالت حیرت یک کسی رسید گفت چه شده است؟ گفت که ناراحت شدیم به نماز جماعت نرسیدیدم آن آقا به او گفت که من به نماز جماعت رسیدم هر چه ثواب کردم مال تو این حالت را بده به من، نیه المؤمن خیر من عمله مثنوی یک داستان می کند مرحوم علامه مجلسی 17 تا معنا برایش می کند یک معنایش همین است که بعضی اوقات نیت خیلی بالاتر از این اعمال است نیه الکافر هم شر من عمله و بعد که می خواهیم معنا کنیم می گوییم نیه الکافر شر من عمله معنایش این است که این اگر می شد توی دنیا بماند تا روز قیامت این مثلا آدم می کشت یک چنین چیزهایی یک تاویل هایی که خودشان هم معلوم نیست بپسندند.
 خب بگوییم که آقا همین جور که پروردگار عالم روی عمل حساب می کند روی نیت هم حساب می کند اصلا به قول قرآن کل یعمل علی شاکلته از کوزه برون ترواد آن چه در ا وست و این کل یعمل علی شاکلته شاید آیاتش را جمع بکنید حتما بیش از 10، 20 تا آیه می شود که دل باید پاک باشد دل ناپاک وای به این دل فویل للقاسیه قلوبهم من ذکر الله بگوییم این آن جاست که غیبت کند آن جاست که زنا کند، قرآن که نگفته آن جا، گفته ویل للقاسیه قلوبهم من ذکر الله گفته افمن شرح الله صدره للاسلام فهو علی نور من ربه یعنی خوشا به حال مهذب آن که با نور خدا راه می رود متقی مهذب فویل للقاسیه قلوبهم من ذکر الله وای به سیاه دل بگوییم ویل در این جا یعنی مستحب است.
 این آیه شریفه را چه جوری رد کنیم؟ یعنی فویل للقاسیه قلوبهم من ذکر الله را چه جوری رد کنیم به عنوان استحباب؟ فویل للقاسیه قلوبهم من ذکر الله یعنی مکروه است انسان سیاه دل باشد یا مستحب است انسان پاک دل باشد می شود آیه را این جور معنا کرد؟ یا این که آن جور معنا کنیم بگوییم افمن شرح الله صدره للاسلام ای یستحب فویل للقاسیه قلوبهم من ذکر الله ای مکروه آن وقت یا این جور یا آن جور که آقایان معنا کرده اند افمن شرح الله صدره للاسلام فهو علی نور من ربه وقتی که نماز شب را بخواند فویل للقاسیه قلوبهم من ذکر الله در آن وقتی که نماز را نخواند.
 خب آقا می گوید که فویل للقاسیه یعنی بد آمدی هستی، ویل است وای به تو چاه توی جهنم مال تو، بگوییم بد آدمی هستی و این قد افلح من زکیها یعنی خوب آدمی هستی درس اخلاق بنشینی خوب آدمی هستی و قد خاب من دسیها یعنی بی بهره یعنی شقی یعنی بدبخت کسی که صفت رذیله بر او حکمفرما باشد بگوییم مذموم است، نمی شود آیات را این جور معنا کرد من رضی بفعل کفاعله بگوییم که اگر تصمیم گرفت غیبت کند اما غیبت نشد نکند صاحبش آمد هیچ، چرا؟ برای این که تجری مذموم است حالا این را که مرحوم آخوند نفرموده مرحوم آخوند که می فرماید تجری استحقاق عقوبت دارد.
 لذا مرحوم آخوند راجع به تجری می گویند استحقاق عقوبت دارد خیلی داغ و من یقین دارم مرادشان همین است که می گویند حرام است و اما وقتی می رسند به صفات رذیله آن جا گیر می کنند می فرمایند اما مربوط به صفات رذیله اگر کسی کار نکرد خود را مهذب نکرد مذموم است مگر این که عمل بار بر آن بشود این خلاصه حرف است حالا اگر بتوانید این حرف من را رد بکنید ظاهراً نمی شود رد کرد بتوانید رد بکنید آن وقت این جور می شود که تجری مذموم است حرام نیست استحقاق عقوبت مرحوم آخوند هم دیگر از کار می افتد خب بگویید که قرآن می گوید روایت می گوید مذموم است اگر بتوانید خب خوب است همین حرف مرحوم شیخ انصاری می شود ولی ظاهراً باید بگوییم تجری حرام است اما فعل متجری به نمی شود حرام باشد آن برای فردایمان انشاء الله.