درس خارج اصول آیت الله مظاهری

92/02/07

بسم الله الرحمن الرحیم

 درس‌خارج‌اصول‌‌حضرت‌آیت‌الله‌العظمی‌مظاهری«مدظله‌العالی»
 موضوع : آیا خطابات قرآن مخصوص مشافهین است؟
 تاریخ 7 /2 /92
 اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
 بحث ما از نظر ظاهر یک بحث روشنی بود و آن این است که عمومات کتاب عمومات سنت برای مشافهین و غایبین و معدومین الی یوم القیامه و نه کسی اشکال کرده، اگر اشکال بشود بر می گردد به این که خاتمیت را قبول ندارد لذا اصل بحث اشکالی در آن نیست از این جهت هم وقتی می خواهند برای بحث یک نتیجه درست بکنند نمی توانند، می روند یک نتیجه هایی که مثل بعضی اوقات می گوید نتیجه در نذر معلوم می شود این جا هم نتیجه که می خواهند بگیرند این است که اگر گفتیم مختص به مشافهین است دیگر عام ما عموم ندارد مطلق ما اطلاق ندارد اما اگر گفتیم اعم است ماها تمسک به مطلقات می توانیم بکنیم تمسک به عمومات هم می توانیم بکنیم باز نتیجه هم یک امر ضروری یک امر مسلم و آن این که همین جوری که صدر اسلام تمسک به عمومات، مطلقات کتاب و سنت می کردند ما هم الان تمسک به عمومات تمسک به مطلقات کتاب و سنت می توانیم بکنیم، یک امر عرفی سیره عقلاء هم روی آن هست عقلاء هم اگر یک عامی بگویند که این عام هم برای مشافهین باشد هم برای غایبین باشد هم برای معدومین باشد خب معلوم است که آن نسل بعدی که می آید تمسک به آن عمومات می توانند بکنند و لو دین هم نداشته باشند مرحوم آخوند این جا راجع به موقوفات مثال می زند خب اگر موقوفات را کلیسا را وقف کرده برای این که توی آن شرک بکنند عبادت بکنند خب معلوم است که دیگر نسل حالا و نسل بعد و نسل قبل و امثال این ها ندارد و اگر هم شک بکنند تمسک به عموم وقف می کنند و این کلیسا این کنسیه برای چیست؟ برای عبادت برای یهودی ها برای عبادت برای نصرانی ها لذا آن نتیجه هم که گرفته اند نتیجه ای نیست که بخواهیم روی آن حرف بزنیم یک امر مسلمی است اصل امر مسلم است نتیجه مسلم است لذا بحث از اوضح واضحات است.
 اما قطع نظر از این اوضح واضحات افتاده اند توی دردسر عجیبی این که عمومات کتاب که برای مشافهین است ما چه جور برای غایبین یا برای معدومین درست بکنیم؟ یا ایها الذین آمنوا حرف ندا مختص مشافهین است دیگر غایبین را نمی گیرد به طریق اولی معدومین را هم نمی گیرد آن آقایان که دلیل هم آوردند گفتند اصلا کلمه ندا وضع شده برای مشافهین، آن آقا هم دلیل عقلی آورد گفت که این یا ایها الذین آمنوا آمِنوا اگر بخواهد غایبین را بگیرد باید بتواند ترغیب کند و معدوم را که نمی شود ترغیب کرد در نواهی کسی که نیست که نمی شود او را منتهی کرد.
 بنابراین اگر به وضوح مسئله را باقی گذاشته بودند و فرموده بودند آقا این مسئله از اوضح واضحات است عند العقلاء چنانچه خاتمیت می گوید از اوضح واضحات است در اسلام عزیز مطلب تمام بود اما بزرگان افتاده اند توی دردسر و هر کسی چیزی می گوید برای این که یا ایها الذین آمنوا که لغتش برای مشافهین است، برای غایبین برای معدومین درستش بکنند.
 مرحوم آخوند رضوان الله تعالی علیه فرمودند که اصلا این انشاء حقیقی نیست البته فرمایش مرحوم آخوند هفت هشت جا در کفایه هست و اصل مطلب هم مال اصفهانی هاست در هدایه المسترشدین است مرحوم حاج شیخ محمدتقی مسجدشاهی این مردی که انصافا هنوز بعد از 200 سال اصولش اصول روز است و یکی از مراجع بزرگ تقلید در اصفهان، مرحوم آخوند از او گرفته اند پسندیده اند هم، در کفایه هم هفت هشت جا می فرمایند که اصلا وضع نشده برای انشاء واقعی اصلا وضع نشده برای خطاب واقعی برای ایقاع الخطاب این حرف مرحوم آخوند بود.
 استاد بزرگوار ما آقای بروجردی و همچنین حضرت امام رضوان الله تعالی علیهما این دو بزرگوار فرمودند که نحوه نحوه کتابت است همین جور که اگر نامه بنویسد هرکه بخواند حجت است و لو دشمن، این جاسوسها الان یکی از چیزهایی که خوب می توانند طرف را گیر بیندازند نامه اش است و معلوم است نامه را وقتی بخوانند ولو مرادش این است که دشمن نبیند مخفی باشد اما خطاباتش عام است هر که بخواند نامه برای او هست خب اگر بهتر از حرف مرحوم آخوند نباشد کمتر از حرف مرحوم آخوند نیست.
 مرحوم نایینی هم فرموده بودند نه اصلا مجاز است مجاز مجاز ادعایی است ادعا می کند غایبین را معدومین را الی یوم القیامه مخاطب ثم خطاب به او می کند مجازا مثل این که یک سنگی را سنگ قبر پسرش را ادعا می کند حرف می فهمد میگوید ای سنگ قبری که پهلوی پسرم هستی با پسرم مدارا کن اما بالاخره آن دو تا نمی گویند مجاز است مرحوم آخوند می فرمایند لا اقل بگو مجاز است، حسابی ادعای حقیقت می کنند آن دو استاد بزرگوار ما ادعای حقیقت می کردند مرحوم نایینی ادعای مجاز می کند.
 تا این جاها گفتیم تکرار کردیم دیگر حالا بحث این جوری تکرار هم شد اما برای خاطر این که بزرگان خب می دانید مرحوم آخوند رضوان الله تعالی علیه در حالی که بنایشان بر ایجاز است این جا بیش از یک ورق در این باره صحبت کرده اند.
 سه چیز هم به نظر من می رسد ببینید خوب است یا نه؟ یکی تنقیح مناط بگوییم یا ایها الذین آمنوا آمِنوا این مختص مشافهین است الا این که نظیر الرجل یشک بین الثلاث و الاربع فابن علی الاربع می گویید المرأه ایضا کذلک با الغاء خصوصیت این دیگر مجاز هم نیست و الغاء خصوصیت هم ما توی فقهمان داریم و بعضی اوقات فحوی بعضی اوقات الغاء خصوصیت، ممکن است یک کسی بگوید آقا این الغاء خصوصیت همان اشتراک در تکلیف است طوری نیست، بگوییم که خاتمیت به ما می گوید اشتراک در تکلیف تنقیح مناط هم به ما می گوید که کلمات الی یوم القیامه اوامر و نواهی الی یوم القیامه یا ایها الذین آمنوا آمِنوا مختص به مشافهین است الا این که تنقیح مناط الغاء خصوصیت الی یوم القیامه.
 هر کجا شک کردی دیگر الغاء خصوصیت نمی توانی بکنی چنانچه خود همین ها چه آن کسانی که می گویند مختص است، چه آن کسانی که می گویند عام است همین را می گویند دیگر، می گویند که اگر شک کردی دیگر اصاله العموم نداری اصاله الاطلاق نداری حالا ما نحن فیه هم همین است اگر شک کردی تنقیح مناط نداری این نتیجه بحث است که شما می فرمایید. اما یک جواب دیگر اگر بر نگردانیم به اشتراک تکلیف یک جواب است.
 یک حرف دیگر هم ما داریم و آن این است که در عرف هم در مکاتباتش هم در مشافهاتش این است که گاهی شخصیت شخص مدنظرش است اما گاهی شخصیت شخص مد نظرش نیست شخص است اما شخصیتش عوارض شخصیه این نظرش نیست و این زیاد اتفاق می افتد این خطاباتی که راجع به پیامبر اکرم است شماها همین را می فرمایید شما می گویید که در آن جا که می گوید یا ایها النبی جاهد الکفار یعنی ایها المسلمان جاهد الکفار پس پیامبر اکرم چه؟ پیامبراکرم که یا ایها النبی است را چکارش می کنید؟ می فرمایید که این پیامبر اکرم چون رئیس است چون آقاست چون رئیس القوم است وقتی خطاب می خواهد بکند به مردم، به رئیس قوم خطاب می کند این در میان مردم هست فرمانده لشکر را می خواهد می گوید که فردا ساعت 8 حرکت کن انشاء الله ساعت 10 کجا باش انشاء الله کجا من ترا ملاقات می کنم انشاء الله با پیروزی تو را می بینم خب در حالی که ترا می بینم که نیست، لشکر، اما چون که این فرمانده کل قواست خطاب به این فرد می کند خطاب به این فرد معنایش این است که شخصیت یعنی عوارض مشخصه به عبارت دیگر مناط نیست، شخص مناط است، می گوید، تو، اما عوارض مشخصه اش مناط نیست وقتی مناط نباشد می شود کل، این هم یک جواب.
 یک جواب دیگر شاید بهتر از این جواب اول و دوم باشد این که ما قضایای حقیقیه زیاد داریم هر چه در باب قضایای حقیقیه گفتیم ما این جا می گوییم قضایای حقیقیه کدام است؟ می گوید که اکرم العلماء خب این العلماء هم حاضر را می گیرد هم غایب را می گیرد هم معدومین را می گیرد معنایش چیست؟ معنایش این است که العلماء قضیه قضیه حقیقیه است قضیه حقیقیه یعنی کل من وجد فی الخارج و یصدق انه عالم اکرمه.
 می دانید قضایا یک دفعه قضایای مهمله است مثل اکرم عالما یک دفعه قضیه قضیه شخصیه است خارجیه است مثل اکرم من فی الدار در حالی که همه هم کلی است اما یک دفعه قضیه قضیه حقیقیه است قضیه خارجیه نیست این ها را توی حاشیه ملا عبدالله خواندیم دیگر، قضیه هر دو هم یک سنخ است هر دو هم کلی است اکرم من فی الدار کلی است اکرم العلماء این هم کلی است الا این که فرقش این است اگر بگوید اکرم من فی الدار قضیه ولو کلی است اما می شود کلی مضیق یعنی یک کلی طبیعی که افراد توی خارج را می گیرد فقط اما اگر گفتیم اکرم العلماء العلماء کلی حقیقی است کلی خارجی نیست و کلی حقیقی این است کل من وجد فی الخارج و یصدق انه عالم اکرمه، بگوییم خطابات قرآن همه همه از باب قضایای حقیقیه است و یا ایها الذین آمنوا آمِنوا یعنی کل من وجد فی الخارج و یصدق انه مکلف یجب این که ایمان مستقر پیدا بکند یجب بر او این که نماز بخواند اینها یک چیزهایی است که گفته شده یا گفتیم.
 اما اگر انسان بگوید که آقا این ها همه توجیه یک واضح است اما هنوز آن واضح معلوم نشده مثل این که حرف خوبی است و خیلی جاها این جوری است به قول حاجی سبزواری رضوان الله تعالی علیه در اول منظومه می گوید که وجود یک امر ضروری است اما بخواهی تعریفش را بکنی نمی شود ممکن نیست اصلا ضروری ها را نمی شود تعریف کرد هر چه می خواهی تعریف کنی می خواهی نظری بیاید ضروری را درست بکند نمی شود، قضیه ما انصافا همین جور شده یک قضیه واضح هویدا مدرکش فوق العاده محکم هم از نظر اسلام عزیز هم از نظر سیره عقلاء و این که حلال محمد حلال الی یوم القیامه و حرامه حرام الی یوم القیامه پس عمومات کتاب و روایات اهل بیت مال مشافهین مال غایبین مال معدومین،
 حالا چه جور درستش بکنیم خطاب غایب را بگیرد؟ اگر یادتان باشد من یک اشکال می کردم می گفتم آقا نگو چه جور می شود غایب را بگیرد بگو چه جور می شود مشافهین را بگیرد؟ برای این که امام صادق علیه السلام برای زراره می گفتند، مشافه زراره بود، خدا برای پیامبر اکرم می گفتند مشافه پیامبر اکرم بود و این که مشهور شده آیا خطابات کتاب مختص به مشافهین است یا اعم از غایبین و معدومین روز اول اگر یادتان باشد به شما می گفتم آقا این اصلا طرح طرح غلطی است برای این که ما اصلا مشافه به معنا که مرحوم آخوند اصرار هم روی این حرف دارند یعنی حضور، مختص به حاضرین نیست مختص به زمان پیامبر نیست مختص به زمان امام صادق علیه السلام نیست لذا اشکال عام است چه جور می شود ندا که مختص پیامبر است ندا برای پیامبر است مشافهین را بگیرد غایبین را بگیرد معدومین را هم بگیرد؟
 حالا یا ایها الذین آمنوا آمِنوا مشافه کی بوده؟ شخص پیامبر اکرم بنابراین این که مشهور شده مشافه را مفروغ عنه گرفته اند، اشکال در غایب داشتند اشکال در معدوم داشتند ما اشکال در مشافه هم داریم 6 تا جواب هم برایش دادیم و این 6 تا جواب هنوز یک چیزی باشد که آدم را قانع بکند یعنی در مقابل وضوح وضوح پیدا بشود هیچ کدام نمی شود، حرف مرحوم آخوند که گفتم گرفته شده از هدایه المسترشدین است حرف خوبی است جواب است، آن آقا را مجاب می کند اما به چه دلیل؟ ندا وضع برای خطاب ایقاعی است به چه دلیل؟ ذوق است، آن مجاز ادعائی که قائل بشویم همه احکام مجاز است خب مرحوم نایینی لازمه حرفشان این است دیگر، همه احکام مجاز است تمام قرآن احکامش مجاز است ما مجاز خیلی داریم اما نه به این گفت گروک داری؟ گفت دارم اما نه به این پرتابی ما بخواهیم بگوییم همه احکام مجاز ادعائی است، حرف استاد بزرگوار ما آقای بروجردی، حضرت امام خب خیلی خوب است نحو الکتابه اما در نحو کتابت آن نامه خطاب ندارد لذا می گویی کل من رای، این جا خطاب دارد یا ایها الذین آمنوا آمِنوا و غیر کتابت است حرف خوب است جلوی آن را هم می گیرد حرف دقیق با ذوقی هم هست اما راستی حالا جواب اشکال را داد یا نه؟ همچنین شخصیت شخص نه، خب حرف خوبی است اگر شما بپسندید آنها را که مسلم باید بپسندید اما چون از من است، نپسندید هم من می گویم خودم حرف خوبی است اما راستی جواب آن آقا داده شد؟ که آقا این خطابات وضع شده برای مشافهه یا اصلا اوامر و نواهی وضع شده مرحوم آخوند که می گویند طلب، آن می گوید طلب امر است آن هم طلب نهی است، ما گفتیم طلب نگو یکی را بگو ترغیب است یکی را بگو زجر است زجر از فعل، این ها همه شخص است، همه شخص است تنقیح مناط هم خوب است خود آن آقا گفته گفته آقا تمام احکام را با قاعده اشتراک درست می کنم قضایای حقیقیه هم که گفتم خیلی خوب است و ما خیلی قضایای حقیقیه داریم مخصوصا در قوانین اما باز هم حالا این اکرم العلماء از قضایای حقیقیه است خوب است اما یا ایها الذین آمنوا آمِنوا از قضایای حقیقیه است نمی دانم درست است؟ درست نیست؟ اما جواب خوبی است، خوب است، این خلاصه بحث این دو سه روز است، دو سه روز بحث کردیم در یک امر واضحی اما به قول حاجی سبزواری چون امر ضروری واضح بود هر چه بگوییم در مقابل وضوح کار را مشکل تر می کنیم، اصلا یک قاعده کلی داشته باشید به تجربه هم اثبات شده هر وقتی که وارد بشوی در یک امر واضحی بخواهیم استدلال بکنیم توی آن می مانیم.
 حالا باز هم روی این 6 تا جوابی که گفتم و روی این حرفها باز فکر بکنید شاید یک چیزی که حل مشکل کند گره گشا شاید چیزی به نظر شماها بیاید که به نظر ما نیامده باشد.
 وصلی الله علی محمد وآل محمد