درس خارج اصول آیت الله مظاهری

92/02/03

بسم الله الرحمن الرحیم

 درس‌خارج‌اصول‌‌حضرت‌آیت‌الله‌العظمی‌مظاهری«مدظله‌العالی»
 موضوع : آیا خطابات قرآن مخصوص مشافهین است؟
 تاریخ 3 / 2 /92
 اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
 بحث دیروز ما گرچه خیلی به آن اهمیت نداده اند اما درست کردن بحث کار مشکلی است انصافا.
 گفته اند که احکام اسلام همه همه گفته اند غایبین و معدومین را نمی گیرد باید با قاعده اشتراک تکلیف بیاییم جلو و بگوییم که اسلام کلی است الی یوم القیامه هم برای موجودین و هم برای معدومین هم برای غایبین، قاعده اشتراک تکلیف که یک قاعده مسلمی است آن خطابات را عام می کند و الا خود خطابات مختص به مشافهین است مختص به حاضرین است چرا؟ هم دلیل عقلی آورده اند به قول مرحوم آخوند هم دلیل نقلی، دلیل عقلی آورده اند گفته اند که می خواهد امر بکند مأمور می خواهد می خواهد خطاب بکند مخاطب می خواهد، غایبین و معدومین این ها که نمی توانند مخاطب واقع بشوند نمی توانند مأمور واقع بشوند، محال است یک کسی که موجود نیست به او بگویند که آقا نماز بخوان خب اصلا آقا نیست تا به او بگویند نماز بخوان این دلیل عقلیشان.
 دلیل نقلی آورده اند گفته اند خب این الفاظ خطاب الفاظ ندا برای حاضرین است وضع شده برای حاضرین نه برای غایبین.
 بزرگان افتاده اند توی قضیه جواب دادن این که نه با قاعده اشتراک تکلیف بلکه یا ایها الذین آمنوا اقیموا الصلوه هم مشافهین را می گیرد هم غایبین را می گیرد هم معدومین را، در صدد این هستند.
 هفت هشت ده تا جواب هم برای این مسئله گفته اند مرحوم آخوند رضوان الله تعالی علیه یک بنا دارند که در خیلی جاها در کفایه در مباحث الفاظ این بنا را فرموده اند و آن این است که فرموده اند در انشائات ما منشأ می خواهیم ولو این که آن مأمور نباشد یا غایب باشد و همین منشأ که این انشاء می کند کفایت می کند اسمش را گذاشته اند ایقاعی مثلا در این جا می فرماید خطاب ایقاعی، این که می گوید یا ایها الذین آمنوا این ایقاع می کند ایجاد می کند ندا را به داعی چه؟ گاهی آن موجود است به داعی مشافهین گاهی هم معدوم است یا غایب است گاهی هم به قول مرحوم آخوند اصلا ذوی العقول نیست به داعی حسرت و به داعی تأسف، ای کوه شاهد باشد من چقدر دارم زجر می کشم، ای روزگار اف بر تو، ای مردم چرا به فریاد من نمی رسید در حالی که هیچ کس نیست مرحوم آخوند می فرمایند این انشاء صحیح است ایقاع الخطاب به داعی تحسر به داعی مشافهه به داعی تکلیف، اعم از مشافهه اعم از غایب یا معدوم، این جا هم مطالعه کرده اید مرحوم آخوند تقریبا نصف صفحه بیشتر بلکه همه بحث مرحوم آخوند در این دو صفحه خلاصه حرف مرحوم آخوند همین است مثل این که این را ابتکار از خودشان دانسته اند این ابتکار از خودشان را دیگر می خواهند هی واضحش بکنند دو سه جور عبارت دارد اما بالاخره این خطاب ایقاعی ایقاع الانشاء می گویند در استفهامات هم همین است در تمنی و ترجی هم همین است همین مثال غیر ذوی العقول هم در کفایه آمده و این صحیح است آن وقت اول می فرمایند اصلا این حقیقت است بعد می بینند نمی شود درستش کرد می گویند مجاز است ولی بالاخره اول حسابی تصریح می کنند بدون این که احتیاج به قرینه داشته باشند این خلاصه حرف مرحوم آخوند است.
 و این اولا این حقیقت است نه مجاز این را نمی فهمیم یعنی چه؟ باید بگویند که این خطاب وضع شده برای ایقاع نه برای مخاطب که همین جورها هم می فرمایند و این با لغت جور نمی آید یعنی حرف مرحوم آخوند یک ابتکار است ذوقی است نه یک لغت معنا کردن، در لغت ما نمی توانیم این چنین چیزی پیدا بکنیم حالا یک امر ذوقی باشد و یک امر ادعایی باشد و این ها خیلی خوب، حالا تا ببینیم می شود یا نه؟ چیزی دیگر بهتر از این داریم یا نه؟ و اما این که این حقیقت است معنای حقیقت استعمال شیئ در ما وضع له است و نداریم جایی که خطاب وضع شده باشد برای اعم از حاضرین و غایبین و معدومین این از نظر لغت که مرحوم آخوند می فرمایند که حقیقت است بعدش یک قدری تنزل می کنند خب اگر قبول نداری بگو مجاز است با فرمایش اول مرحوم آخوند درست نمی آید با لغت.
 و اما آن حرف رفع عقلیشان که می خواهند بگویند که عقل در مقابل عقلی، آن آقا استدلال کرده بود می گفت که نمی شود غایب را مخاطب قرار بدهیم معقول نیست مرحوم آخوند می گویند بله معقول نیست اما اصلا وضع نشده برای این، ما فقط خطاب می کنیم ایجاد الخطاب این ایجاد الخطاب گاهی داعی مان حاضر است گاهی داعیمان غایب است گاهی داعیمان اعم است بالاخره خطاب برای تکلیف، در حقیقت حرف مرحوم آخوند این جور می شود که ایها المکلفون قوموا ایها المکلفون صلوا.
 خب این اگر حرفی بهتر از این داشته باشیم نوبت به این مجاز مرحوم آخوند نمی رسد.
 استاد بزرگوار ما آقای بروجردی و همچنین حضرت امام این دو بزرگوار می فرمودند که خطابات تکلیف یعنی قرآن و روایات اهل بیت این ها من باب المکاتبه است همین جور که نامه می نویسد مشافهه نیست این یا ایها الذین آمنوا می گوید این مشافهه نیست نمی خواهد مشافهه داشته باشد این من باب المکاتبه است و معنای من باب المکاتبه این است که کتاب می نویسد معنایش این است هر که این کتاب را خواند مخاطب من است حالا می خواهد همان وقت که دارد می نویسد می خواهد بعد می خواهد قبل، هر که، هر که این کتاب را خواند می شود مخاطب من.
 حرف خوب است اما اشکال در این است که خب اولا مجاز است حقیقت که نیست یعنی لغت که وضع نشده خطاب برای اعم از مشافهه و غایب و امثال این ها باید بگوییم مجاز است و ثانیا آیا این در مقابل حرف مرحوم آخوند که می گوییم که آقا این دلیل برایش ندارد یک امر ذوقی است خب این هم به چه دلیل؟ این حرف آقای بروجردی را به چه دلیل قبول بکنیم؟ یک کسی بگوید آقا دلیل نمی خواهد ما می خواهیم رفع شبهه بکنیم رفع شبهه می شود.
 حرف مرحوم آخوند هم همین جور می شود که بگوییم که مرحوم آخوند یک چیزی فرموده اند برای رفع شبهه آن آقا می گوید محال است غایبین و معدومین مخاطب واقع بشود مرحوم آخوند می گویند نه محال نیست مراد از انشاء منشأ فقط است مراد از ندا خطاب فقط است به عبارت دیگر مخاطب نمی خواهیم.
 خب حرف آقای بروجردی همچنین حضرت امام باز برگشت به این است یک احتمال، احتمال در مقابل آن که می گوید محال است این است که ما می گوییم که یا ایها الذین آمنوا آمِنوا مثل این است که بگوید مکلف ای کسی که این نامه من را می خوانی ای کسی که قرآن می خوانی صلوا، می شود مجاز، یک ادعا بدون دلیل.
 دیگر حالا نمی دانم کدام بهتر است حرف مرحوم آخوند بهتر از حرف شاگردشان آقای بروجردی است یا حرف آقای بروجردی بهتر از حرف مرحوم آخوند است؟ آن که توی ذهنم است مرحوم آقای بروجردی در درس رد نمی خواستند بکنند مرحوم آخوند را همین طور کلی برای رفع شبهه این جور می فرمودند همچنین حضرت امام رضوان الله تعالی علیهما و یاد ندارم که این دو بزرگوار مرحوم آخوند را رد بکنند بگویند حرف تو درست نیست حرف ما درست است خب اگر این جور باشد دیگر کدامهایش، اگر قبول بکنیم؟ دیگر باید بگوییم که دو احتمال هست در مقابل این اشکال عقلی دو احتمال هست اما هر دو مجاز است دست از این مجاز برنداریم حقیقت نیست دو تا مجاز است و آن امر محال را که خطاب باید مخاطب داشته باشد محال است غایبین معدومین مخاطب واقع بشوند دو تا احتمال احتمال مرحوم آخوند احتمال شاگردشان آقای بروجردی این اذا جاءالاحتمال بطل الاستدلال اذا جاء الاحتمال بطل آن محالیت.
 این الان که دارد کتاب می نویسد یعنی قرآن، قرآن که نازل شد یا ایها الذین آمنوا اقیموا الصلاه این اقیموا یعنی ای کسی که می شود به تو گفت اقیموا، اقیموا الصلاه، بگوییم نه یا ایها الذین آمنوا اقیموا الصلاه، اقیموا الصلاه من باب الکتابه است معنا این است که هر که مکلف است به قول آقای بروجردی می گفت هر که این نامه را دید، هر که این نامه را دید مکلف است خب این به چه دلیل؟ یعنی ما دست از لغت برداریم به چه دلیل بگوییم که معنای یا ایها الذین آمنوا اقیموا الصلاه یعنی هر که دید هر که شنید.
 خب این هر که دید هر که شنید باید بگوید که خودش هم الفاظ دارد یعنی من رای اقیموا الصلاه را واجب است نماز بخواند دیگر خطاب اصلا توی کار نیست به عبارت دیگر خطاب را آقای بروجردی تأویل کردند گفتند خطاب نه، اصلا خطاب نیست به عبارت دیگر تمام قرآن این خطابات قرآن همه همه خطاب نیست پس چیست؟ مرحوم آخوند می فرمایند خطاب است خطاب آبکی، خطاب صورتی، ایقاع الخطاب است آقای بروجردی می فرمایند نگو ایقاع الخطاب است بگو خطاب است اما من باب المکاتبه خب می گویم من باب المخطابه یعنی خطاب نیست معنایش این است که یا ایها الذین آمنوا یعنی هر که شنید هر که دید که یا ایها الذین آمنوا یجب علیه الصلاه، تأویل است اما آن اشکال محال را رفع می کند اما اشکال محال را نمی گوید که نه مانعی ندارد خطاب باشد و مخاطب نداشته باشد این را که نه آقای بروجردی نه مرحوم آخوند همچنین حضرت امام که نمی گویند این حرفها را لذا باید بگویید اولا مجاز است بعد هم که مجاز است جزما نمی توانند بگویند برای این که حرف آخوند یک احتمال است حرف آقای بروجردی یک احتمال است هر دو قضیه را درست می کند به صورت مجاز.
 بر می گردد به این که معنای خطاب در این جا اصلا خطاب نیست می خواهند آن محال را رفع کنند می گویند اصلا خطاب نیست مرحوم آخوند می گویند خطاب است خطاب شلکی است خطاب ظاهری است ایقاع الخطاب است نه واقعیه الخطاب باشد ایقاع الخطاب است داعی تکلیف است هم برای حاضر هم برای غایب و هم برای معدوم به عبارت دیگر خطاب نگفته، خطاب را ایقاع کرده آن که غیر ذوی العقول است به داعی التحسر ای آب شاهد باش من از تشنگی مردم و دسترسی به تو پیدا نکردم خب همه خطاب به آب است دیگر اما این آب که مخاطب نیست مرحوم آخوند می گویند که این خطاب است اما به داعی تحسر آقای بروجردی چه می فرمایند؟ آقای بروجردی می فرمایند که اگر این ذوی العقول بود که خطاب بود پس بنابراین خطاب است من باب المخاطبه است به عبارت دیگر اصلا مخاطب نمی خواهیم حالا در غیر ذوی العقول و غیر مشافهین در حاضرین و غایبین و معدومین مثل این که صاحب جواهر جواهر می نویسد اصلا توی ذهنش خطاب نمی آید ولی همه اش با ما طلبه هاست اثبات کردن مطلب و رد کردن مطلب و مثل این است که می گوید طلبه ببین من این جوری رد کردم مرحوم شیخ انصاری را، به عبارت دیگر فرار می کنند از آن اشکال عقلی آن گفته بود خطاب مخاطب می خواهد این ها می گویند خطاب مخاطب نمی خواهد.
 معنای مکاتبه این است که جای یا ایها الذین آمنوا اقیموا الصلاه یعنی من رای این جمله یا ایها الذین آمنوا را من رای یجب علیه الصلاه این معنایش است دیگر لذا من رای خب این الان دارد می گوید یا ایها الذین آمنوا شما می گویید که این ندا از باب مکاتبه است به چه دلیل؟ آن می گوید خطاب مخاطب می خواهد شما می گویید خطاب مخاطب نمی خواهد در حقیقت برگشت به این است فرار می کنند.
 مرحوم نایینی رضوان الله تعالی علیه که فرمایش ایشان ظاهراً همین فرمایش مرحوم آخوند و این هاست ایشان بدون این حرفها می گویند همه این ها مجاز ادعائی است.
 مجاز ادعایی معنایش این است که ادعا می کند که فلانی عالم است در حالی که جاهل است میداند جاهل است خودش هم می داند جاهل است دیگران هم می دانند جاهل است اما ادعا می کند اول این جاهل عالم است ثم می گوید که اکرم زیدا لانه عالم این را می گویند حقیقت ادعائیه که این حقیقت ادعائیه را توی مطول چه کتابی خوبی بود نسبت داد به سکاکی گفت سکاکی در استعاره تخیلیه این را گفته، دیگر بعد از سکاکی بعد از مطول برای این که این اواخر پیداشده گفتند که این استعاره تخیلیه که حقیقت ادعائیه می گوید ما راجع به همه مجازات این حقیقت ادعائیه را می گوییم مرحوم آخوند توی کفایه هم قبول کرده و استاد بزرگوار ما حضرت امام خیلی راجع به این حقیقت ادعائیه که یک امر ذوقی است امر شیرینی است می فرمودند هم مرحوم حاج شیخ محمد رضا مسجدشاهی درباره اش وقایه نوشته بارک الله چه کتاب خوبی نوشته و این حقیقت ادعائیه یک شهرت به سزایی در زمان مرحوم آخوند بعد در شاگردها پیدا شده لذا مرحوم نایینی بدون این دردسرها می فرمایند آقا این یا ایها الذین آمنوا اقیموا الصلاه من باب حقیقه ادعائیه است ادعا می کند غایبین معدومین را حاضر بعد می گوید یا ایها الذین آمنوا آمِنوا.
 خوب است دو تا اشکال دارد یک اشکالش این است لازمه این است که ما همه قرآن را بگوییم مجاز است و خیلی مشکل است آدم این جوری بگوید همه قرآن مجاز است برای این که قرآن قرآن است الی یوم القیامه دیگر، همه روایات ما مجاز است حلال محمد حلال الی یوم القیامه حرامه حرام الی یوم القیامه لذا وقتی که قرآن می گوید، مجاز گفته وقتی هم امام صادق علیه السلام می گویند، مجاز گفته اند
 اما چیزی که به مرحوم نایینی عرض می کنیم این است که آقا آن مرحوم آخوند استادتان هم همین را می گفت آن هم مرحوم آخوند در کفایه می گوید مجاز است، اول می گوید حقیقت است بعد می گوید مجاز است خب مجاز یعنی مجاز ادعایی، شما اصلا از اصل اشکال فرار کردید، مرحوم نایینی از اصل اشکال فرار کرده اند.
 جمله مرحوم آخوند را در کفایه آوردند و این که آقا همه این ها حقیقت ادعائیه است خب شما آن اشکال عقلی را اصلا ولش کردید ملتزم به اشکال هم شدید هم لغت هم عقل و گفتید آقا همه این ها را بگذار کنار بگو از اول قرآن تا آخر قرآن مجاز است.
 وقت گذشت باید باز هم در این باره صحبت کنیم از خودتان ببینید می توانید اشکال را رفع کنید در مقابل آنها یک قولی داشته باشید که اشکال نداشته باشد.
  وصلی الله علی محمد وآل محمد