درس اخلاق - آیات اخلاقی آیت الله مظاهری

91/12/23

بسم الله الرحمن الرحیم

 رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.
 
 راجع به ده آيۀ سوره بقره، يک بحث يا دو بحث بيشتر نمانده و مي‌خواستم در اين باره صحبت کنم، اما چون عيد نوروز در پيش است و يک خرافتهايي هم به آن پيچيده شده است؛ لذا در اين باره کمي صحبت کنم.
 عيد نوروز، عيد ملي است و پذيرفتنش اشکال ندارد. حتي به عنوان اينکه ما بگوييم عيد است. زيرا تا از طرف شارع مقدس رد نشود، عرفيات حجت است. اگر بخواهيم چيزي که عرفي است را از حجت بيندازيم، شارع مقدس بايد آن را رد کرده باشد. لذا عيد نوروز،‌يک عيد عرفي است. اسم آن را عيد ملي مي‌گذاريم و الان يک رسم در ايران شده است. مثل اينکه در افغانستان و پاکستان هم هست. لذا در مقابل اعيادي که اسلامي است، اين عيد هم ملي است. لذا اصل عيد بودن آن اشکال ندارد. اسلام دو عيد بيشتر ندارد، يکي عيد اضحي و يکي عيد فطر و مابقي اعياد،‌مذهبي است که بالاتر از همه عيد غدير است. آن عيد مذهبي و آن هم عيد اسلامي و اين هم عيد ملي است. اگر به هر سه ملتزم شويم، اشکال ندارد و اينکه بعضي آن را رد مي‌کنند و مي‌گويند اين عيد از گبراست؛ اينها نيست. در وضع فعلي يکي از آداب و رسوم اجتماع، اين عيد است و از شارع هم رد نشده است، لذا ما بنام عيد ملي بپذيريم، اشکال ندارد. دو يا سه روايت هم براي عيد بودنش هست. حال روايتها ولو صحيح السند نباشد، اما لازم نيست در اين چيزها روايت صحيح السند باشد؛ زيرا تسامح در ادله سنن است و روايتها را بايد گفت کالصحيح است. يکي هم روايت معل بن حنيث است که مرحوم محدث قمي در مفاتيح دارند و آدابي هم هست که محدث قمي در روز عيد اين آداب را دارند و معنايش اينست که امام صادق «سلام‌الله‌عليه» امضا کرده‌اند. يعني اين عيد ملي را براي ما امضا کرده‌اند که روز عيد نوروز غسل کن و لباس تميز بپوش و چهار رکعت نماز بخوان و دعايي هم بعد از نماز هست که مرحوم محدث قمي نقل کرده و در اين دعا هست که خدايا! اين روز را عيد قرار دادي، با کرامت و باشرافت قرار دادي، پس براي من مبارک کن.
 دعائم نيز روايتي نقل مي‌کند که انصافاً روايت خوبي است و اينست. پيغمبر اکرم به عجم خيلي اهميت مي‌دادند که آيۀ (مَن يَرْتَدَّ مِنكُمْ عَن دِينِهِ) يک معجزه است که قرآن مي‌فرمايد اينکه سقيفۀ بني ساعده جلو آمد و به اسلام ضربه زد، عده‌اي مي‌آيند و بالاخره اين عده جبران مي‌کنند و پيغمبر اکرم دست روي شانۀ سلمان زدند و گفتند ايرانيان. البته بعد از (مَن يَرْتَدَّ مِنكُمْ عَن دِينِهِ) دو آيۀ ولايت هست که قرآن اسم اين ايراني را حزب الله گذاشته است. (وَ مَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حزبالله هُمُ الغالبُون) که پيغمبر اکرم بارها خبر داده به دست فرزندم مهدي و به پشتيباني ايراني، پرچم اسلام روي کرۀ زمين افراشته مي‌شود و جبران سقيفه بني ساعده مي‌شود. (مَن يَرتَدَّ مِنكُم عَن دينِهِ فَسَوفَ يَأتِي اللَّهُ بِقَومٍ)، پيغمبر اکرم فرمودند اين قوم يعني ايراني.
 در جاهاي ديگر هم پيغمبر اکرم به عجم يعني به اين ايراني خيلي اهميت داده‌اند. هم براي اينکه اسلام مي‌آورند و اسلامشان خوب است و اينها داراي ولايت هستند و اينها اميرالمؤمنين را تا سرحد عشق دوست دارند. بالاخره اينگونه روايتها راجع به عجم هست. آنگاه دعائم يک روايت راجع به عيد نوروز نقل مي‌کند. مي‌فرمايد عيد نوروز عيدي است که در آن عيد دل مردم را خوش کنند و به مردم هديه دهند و بعضي گفتند هديه يعني عيدي دادن. يکي هم اينکه پيوند محکم باشد. به عبارت ديگر فرمودند عيد نوروز، هر روز است و معناي هر روزش اينکه ما دو رابطه داشته باشيم، يکي رابطه با خدا و يکي هم رابطه با مردم. با مردم گذشت و فداکاري و ايثار و با خدا اينکه با هم اختلاف نداشته باشيم. لذا کلمۀ عيد نوروز در دعائم از پيغمبر اکرم نقل شده است. و عيد نوروز را معنا کرده است. عيد آنوقت است که بتوانيم دل کسي را خوش کنيم. عيد وقتي است که بتوانيم پيوند بين خودمان ايجاد کنيم. که اميرالمؤمنين «سلام‌الله‌عليه» نظير اين را راجع به هر عيدي فرموده است: «ان كل يوم لا يعصي الله فيه فهو عيد »،‌هر روزي که در آن معصيت نشود، همان روز عيد است و مفهومش اينست که هر روزي که در آن روز معصيت کنيم، روز عزاست.
 موسي بن جعفر «سلام‌اليه‌عليه» نيز امضا کرده است. در زمان هارون الرشيد به موسي بن جعفر گفتند جلوس داشته باش. جلوس در آن زمان مثل الان ديد بوده و هديه مي‌آوردند. يعني کوچکترها براي بزرگترها هديه مي‌آوردند و بزرگترها مي‌نشستند و عموم مردم به ديدن آنها مي‌رفتند، لذا چون معمولاً لشکر بني العباس ايراني بودند و بني اميه به دست ايراني نابود شد و در لشر بني العباس ايراني زياد بوده است . لذا هارون به موسي بن جعفر گفت ايراني در اين لشکر زياد است و امروز روز عيد است و شما بنشين. موسي بن جعفر نيز به هارون الرشيد گفتند درحالي که عيد اسلامي نيست، اما مي‌نشينم. معنايش اينست که اين رسمي که عجم دارد، امضا مي‌کنم. ايشان نشستند و هداياي زيادي هم براي موسي بن جعفر آوردند و يک شاعر هم آمد و شعري راجع به امام حسين «سلام‌الله‌عليه» گفت و موسي بن جعفر همۀ هدايا را به اين مداح دادند. اين نيز يک نحو امضاست. حال علي کل حالٍ ولو امضا نباشد، اما عيد نوروز يک عيد رسمي در ايران است و ما آن را عيد قرار دهيم، چون ردي از شارع مقدس نشده بلکه امضا شده، پس اشکال ندارد. اين راجع به اصل عيد است.
 چيزهاي خوبي هم در اين عيد هست. يکي خانه تکاني که اسلام به طور کلي خيلي پافشاري دارد که خانۀ ما بايد نظيف باشد. اين رسم بوده و هست که قبل از عيد خانه تکاني مي‌کردند و خانه را تميز مي‌کردند که اين کار خوبي است. يا خود انسان تميز باشد. در روايت معل بن حنث که خواندم امام صادق فرمودند لباس نو بپوش. در روز عيد غسل کند و غسلها هم مختلف باشد و مي‌تواند يک غسل کند و چهار ـ پنج نيت در آن باشد. پس غسلش خيلي خوب است و اگر نخواهد غسلهاي ديگر را نيت کند، همين روز عيد غسل دارد. پس تميز شدن و لباس نو پوشيدن خيلي خوب است.
 ديد و بازديد و ملاقات يکديگر و صله رحم خيلي خوب است. البته الان وضع خيلي بد شده است. يعني ديد و بازديد يک خرافت شده است. در عرض چهار ـ پنج روز، مثلاً صبح پسر مي‌آيد و پدر در عصر بازديد مي‌کند و يا اين برادر صبح مي‌آيد و آن برادر دو ساعت بعد مي‌آيد. ديد و بازديد اين نيست بلکه اينست که ما با هم پيوند و صله رحم و رفت و آمد داشته باشيم. اما در رفت و آمدهاي الان، اصل کار خوب است اما وضعي که جلو آمده خوب نيست.
 اينها خوب است اما معمولاً رسومات و قدري بالاتر بگوييد شرعيات، که يک خرافاتي سر تا پاي آن را گرفته است و مثل پيچک که به درختي مي‌پيچد و سر تا پاي درخت را مي‌گيرد. و اين خرافتها هم در رسومات ما و هم در عبادات ما و هم در بدعتهاي ما زياد آمده است. بعضي از اين بدعتها قبلاً نيز بوده است. يکي از اين بدعتها، چهارشنبه سوري است. معلوم است که اين يک خرافت است و خرافت به معناي اينکه عقل روي آن حکم ندارد بلکه توهمها و تخيلها و تقليدها روي آن حکم دارد. فرق بين تخيل و غير تخيل همين است که اگر چيزي پايۀ عقلي داشته باشد، به آن تعقل و اگر پايۀ عقلي نداشته باشد، به آن تقليد و توهم و تخيل است و مشهور به خرافت شده است. يعني پايۀ آن تخيلها و توهما و امثال اينهاست. و در اين عيد نوروز، يکي چهارشنبه سوري است که بدعت است و اصل آن از زرتشتيان گرفته شده است که آنها داراي کتاب هستند اما مثل نصرانيها و يهوديها کتابشان نابود شده است و خودشان يک چيزي بنام کتاب مثل تورات و انجيل براي خود بافتند. البته خدا قبول دارد و خدا کتابهاي مزخرف آنها را قبول دارد اما مثل تسليس نصارا و شرک يهود است و اينها آتش را مظهر خدا مي‌دانند. لذا آتشکده داشتند. اين آتشکده فيروزآباد خيلي مفصل بوده و مسلم است که اين آتشکده فارس به تولد پيغمبر اکرم خاموش شد. مي‌گويند بيش از هزار سال بوده که خاموش نشده بوده و با تولد پيغمبر اکرم خاموش شد و يک چشمه‌اي زير آن درآمد که از زير همين آتشکده بيرون مي‌آيد. معبدي هم در بالا دارد و در آنجا به آتش سجده مي‌کردند و مظهر خدا مي‌دانستند؛ که اينها مي‌خواهند توجيه کنند، چنانچه نصرانيها مي‌خواهند توجيه کنند که حضرت مريم و حضرت عيسي و روح القدس را خدا مي‌دانند و مي‌خواهند توجيه کنند اما توجيه نمي‌شود. و علي کل حالٍ آنها آتش پرست بودند و اين خرافت را داشتند، اما ما که شيعه هستيم، چرا اين خرافت را داشته باشيم! اين خرافت و تقليد است و بايد نباشد و متأسفانه روز به روز نيز زياد مي‌شود و در همين جمهوري اسلامي هر وقت به يک نامي يک شهرتي براي آن درست مي‌شود و معلوم است که ما روحانيت بايد جلوي اين خرافت را بگيريم. اين يک خرافت در علم نعوذ است.
 يکي از خرافتها نيز که تازه پيدا شده و خيلي مصيبت است، اين مسافرتهاست و اين مسافرتها از نظر اقتصادي کمرشکن است. بدون هدف راه مي‌افتدو همه هم راه مي‌افتند و دولت هم ترويج کرده و مي‌کند. بيت المال را به نام بنزين کم قيمت به آنها مي‌دهد و دود مي‌شود و به هوا مي‌رود و اينها چهار يا پنج روز اينطرف و آنطرف بدون هدف مي‌گردند. آنها که پول دارند، به هتلها و آنها که ندارند، در جاي ديگر مي‌روند و يک اوضاع عجيب و غريبي است و بعد هم خسته و کوبيده مي‌آيند و بدون اينکه عيدي داشته باشند و لذتي برده باشند و خرج و مخارجي که در اين مسافرتها مي‌شود، اگر به راستي به يک آدم حسابي دهند که مي‌تواند از نظر خوراک و پوشاک، ساليانۀ فقرا را تامين کند. اين کار واجب است و اينها واجب را رها کرده و حرام را مي‌گيرند. اين مسافرتها اشکال شرعي دارد. مخصوصاً اين بي عفتيها و بي عصمتيها و اين فساد اخلاقي در اين مسافرتها و خرج کردن بيت المال. و اين تازه پيدا شده و قبلاً نبوده است. در زمان ما، البته خيلي کم، به قدري که صحن حضرت معصومه پر مي‌شد. آقاي بروجردي هم فرموده بودند که طلبه‌ها بيرون نروند. البته آقاي بروجردي يک روز بعد از سال نو، درس را شروع مي‌کردند. روز سال نو من در مدرسه حجتيه بودم و جارچي داد زد که درس آيت الله بروجردي شروع شد. اما مي‌گفتند روز سال تحويل طلبه‌ها بيرون نيايند، لذا طلبه‌ها بيرون نمي‌آمدند. و آن زمان هم زمان طاغوت بود و وضع نکبتباري داشتند. يک آقاي طلبه مي‌گفت من گير کردم و مي‌خواستم از اين در بيرون روم و بين دو زن گير کردم و فشار مي‌دادند و آن زن به من گفت آقا! تا مي‌شود لذت ببر. اما اين مسافرتهاي اکنون که خود به خود مي‌گويند تا مي‌شود فساد اخلاقي داشته باشد، ذره‌اي فايده ندارد و به غير از خرافت هم چيزي ندارد و اين خرافت را جمهوري اسلامي بايد منع کند. بايد اين مسافرتها در کار نباشد،‌الاّ در موقع ضرورت. اين ديد و بازديدهاي اينگونه را نيز ما طلبه‌ها قبول نداريم و بايد روي منبرها بگوييم صله رحم خوب است اما معناي صله رحم اينطور نيست. ناگهان ده ـ بيست نفر مالدار روي سر يک فقير يا طلبه‌اي که با شهريه خودش را اداره مي‌کند، بريزند و اين بماند که اين ده ـ بيست نفر را چطور اداره کند! همۀ اينها حرام است. معناي صله رحم اينست که بايد کسي که احتياج دارد، احتياجش را رفع کنند. حتي يک آقايي مي‌گفت معناي صله رحم اينست که اذيت به رحم نکني. غيبت نکني، تهمت نزني‌و شايعه پراکني نکني و بالاخره اذيت نکني. حال شما کمي بيشتر بگوييد صله رحم يعني همان که پيغمبر اکرم در دعائم فرموده است . صله رحم دو معنا دارد: يک ـ کمک کردن به زيردست که واجب است و قانون مواسات است. بيش از هزار آيه راجع به قانون مواسات هست و معناي قانون مواسات اينست که همۀ مردم بايد از نظر خوراک و پوشاک و مسکن و ازدواج تامين باشند. اگر دولت توانست، اين کار را بکند و اگر دولت نکرد،‌بر همۀ مردم واجب است. بايد فقر نباشد يعني همۀ مردم از نظر خوراک و پوشاک و مسکن و ازدواج در رفاه باشند. ولي اوجب تر از اين صله رحم است. پيغمبر اکرم فرمودند عيد يعني دل يک مسلمان را خوش کنيد. معناي اين نيست که ده ـ بيست نفر بر سر اين طلبه يا کارگري بريزند که خجالت زن و بچه را مي‌کشد و ناگهان چند نفر بر سر او بريزند. چرا بايد در ديد و بازديد ميوه و شيريني و تجمل باشد. بزرگها مي‌کنند و کوچکها هم در چشم و همچشمي و از روي آبرو مجبورند که بکنند و اين ديد و بازديدها يک خرافت و اما يک دردسر حسابي براي غالب مردم است و اسم آن را خرافت مي‌گذاريم.
 وقت گذشت. ما از اين خرافتها زياد داريم و هميشه اين خرافتها بوده است، چون انسان تخيلش مقدّم بر تعقلش است، قرآن مي‌فرمايد: (أَکثَرُهُم لايَعقِلُونَ،‌ اکثرهم لايشعرون، اکثرهم لايعقلون)، هفت ـ‌هشت ده آيه قرآن راجع به اينست که معمولا مردم پيرو تخيلها و توهمها و تقليدها هستند،‌يعني مردم خرافي هستند و کسي که شيعه اميرالمؤمنين باشد و کسي که به راستي در جمهوري اسلامي يک مسلمان باشد، بايد خرافت نداشته باشد و ما وقتي بخواهيم خرافتها را بشماريم، شمارش انصافا کار مشکلي است. و اين قضيۀ چشم و همچشمي و تجمل گرايي پدر همه را درآورده و همه را خرافي کرده است.
 عيد است، اميدوارم خدا براي شما خوش مقدر کند و يک سال خوش و خرم براي همه و مخصوصاً ضعفا و فقرا و بيچاره‌ها و مخصوصا طلبه‌ها که جداً‌خيلي محروميت دارند، باشد. و خدا براي همه سال خوشي قرار دهد و اين مشکلات غريب و عجيب جامعه انشاء الله حل شود و انشاء الله دست عنايت امام زمان روي اين جمهوري اسلامي که وضع آن خيلي بد است، باشد و هميشه چنين بوده که به مو مي‌رسد و ناگهان به جاي اينکه پاره شود، صد و هشتاد درجه جهش مي‌کند. اميدوارم جمهوري اسلامي ما امسال چنين باشد و صد و هشتاد درجه جهشي کند که خرق عادت و با عنايت امام زمان باشد. انشاء الله.
 از همۀ شما التماس دعا دارم.
 و صلّي الله علي محمد و آل محمد