درس خارج اصول آیت الله مظاهری

91/10/02

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع : ادله امتناع اجتماع امر و نهی
 اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
 بحث این دو سه روز آینده بحث خیلی مشکلی است مشکل بودنش هم نه بحث مشکل باشد ایستادگی در مقابل مرحوم آخوند صاحب کفایه است رد کردن کفایه لذا مسئله مشکل است.
 مرحوم آخوند در اجتماع امر و نهی امتناعی هستند می فرمایند مثلا اگر کسی نماز بخواند در خانه غصبی نمازش باطل است کار حرام کرده نمازش هم باطل است در مقابل مجوزی ها که می گویند نماز صحیح است اما کتک می خورد نماز صحیح است برای این که نماز حسابی خوانده مأمور به را آورده کتک می خورد برای این که تصرف در غصب کرده
 مرحوم آخوند برای این مطلب که اثبات بکند اول 10 تا مقدمه بعد از 10 تا مقدمه 4 تا عنوان دو دفعه چهارتا مقدمه و بعد نتیجه می گیرد معلوم می شود پیش خود مرحوم آخوند هم بحث خیلی مهم بوده است شاید هم برای این بوده که مرحوم سید صاحب عروه مجوزی بودند و این بحث اجتماع امر و نهی در آن وقت خیلی داغ بوده دوتا مرجع آن هم مثل مرحوم سید صاحب عروه، مرجع مرحوم صاحب کفایه آن مجوزی آن امتناعی خیال می کنم این که مرحوم آخوند این قدر پافشاری دارد برای اثبات مطلب برای این بوده.
 در مقدمه دهم یک جمله فرموده اند که دلیل بر امتناع است اما وقتی وارد بحث شده اند این را دیگر نادیده گرفته اند چهارتا مقدمه درست کرده اند و بعد هم امتناعی شده اند و گفته اند که اجتماع امر و نهی بر می گردد به نهی در عبادات و نهی در عبادات موجب فساد است و این مقدمه دهم را اصلا مرحوم آخوند نادیده گرفته اند.
 بعد از مرحوم آخوند این مقدمه دهم را بزرگان خیلی به آن اهمیت داده اند به عبارت دیگر حرفهای مرحوم آخوند را که می خواهد برگرداند اجتماع امر و نهی را به نهی در عبادات آنها را نادیده گرفته اند اما آن که در مقدمه دهم است را دیده گرفته اند مرحوم آخوند مقدمه دهم را گفته است و بعد هم اعتنا به آن نکرده از عجایب هم هست اما شاگردهای مرحوم آخوند مثل استاد بزرگوار ما آقای بروجردی و مثل مرحوم آیت الله آقای حکیم، شاگردهای بزرگشان و دیگران محشین بر عروه این ها همه همه امتناعی شده اند دلیلشان همان حرف دهم در کفایه است که مرحوم آخوند ندیده گرفته اند و این است که مبعد مقرب نمی تواند باشد کسی که نماز در غصب بخواند این بود در غصبش مبعد است مبغوض مولاست چه جوری می تواند مبغوض مولا مقرب مولا باشد نمازش درست باشد گفتند مبعد مقرب نمی تواند باشد.
 و الان هم وقتی برویم توی حاشیه های بر عروه از جمله حضرت آیت الله آقای خویی حضرت آیت الله آقای حکیم استاد بزرگوار ما آقای بروجردی و امثال این ها خیلی امتناعی شده اند به قاعده این که مبعد مقرب نمی تواند باشد و اصلا یک قاعده کلی شده مرحوم آقای خویی می بینم در تقریراتشان نه در باب نماز این قاعده کلی در ذهن مبارکشان است در خیلی جاها به این قاعده تمسک می کنند مبعد مقرب نمی تواند باشد و لو این که امر روی یک عنوان است نهی روی یک عنوان دیگر است نهی در عبادتی که مرحوم آخوند می گوید نیست اما این هست شیئ واحد این مبعد است برای این که منهی عنه است دیگر حالا ولو به عنوان غصب باشد اما همین بزرگوارها همه آنها می گویند این اجتماع امر و نهیی که ما می گوییم مبعد نمی تواند مقرب باشد اگر توصلی باشد نه، طوری نیست اگر در حال جهل باشد طوری نیست توی رساله ها هم الان هست اگر کسی جاهل به غصب است و نماز بخواند نمازش درست است حتی یک قدری بالاتر الان توی رساله ها توی حاشیه بر عروه هست اگر نسیان بکند غافل باشد می گویند طوری نیست آن جا که توصلی نباشد تعبدی باشد توجه به این که منهی عنه است به این هم باشد آن است که گفته اند که مبعد مقرب نمی تواند باشد و اما اگر توصلی باشد مثل این که مثلا آقا به خانم می گوید از خانه بیرون نرو و بنشین توی خانه و این پیراهن من را بدوز تا من می آیم این پیراهن دوخته باشد این خانم می آید می نشیند سر کوچه با زنها پت پت می کند خب کار حرام می کند دیگر که از خانه بیرون آمده اما پیراهن را هم می دوزد شب پیراهن را تحویل آقا می دهد آقا هم می فهمد این رفته بیرون خب روی پیراهن به او می گوید بارک الله اما می گوید مگر به تو نگفتم از خانه بیرون نرو؟ مذمتش می کند اگر هم آدم بی خودی باشد کتکش می زند همه آنها گفته اند این طوری نیست دیگر نمی شود بگوییم این پیراهن که دوخته هیچ، یا این که توجه ندارد این توجه ندارد کار مردم لا ابالی را هم خیلی آسان می کند برای این که معمولا همین کسانی که مجوزی هستند زورشان می آورد بگویند که نماز باطل است اما این که توجه ندارد را درستش می کند مثل 90 درصد مردم توی خانه خمس نداده توی خانه مجهول توی خانه حرام نماز می خوانند نمازهایشان را هم درست می دانند توجه به این که اجتماع امر و نهی است و منهی عنه است هم ندارند خیلی خوب می شود لذا همه آنها فرموده اند اگر آن منهی عنه غیر متوجه باشد یا توصلی باشد یا جهل به آن باشد یا نسیان کرده باشد، می دانست عبا غصبی است به جای این که عبای خودش را بردارد آن عبا غصبی را برداشت نماز خواند بعد فهمید که اشتباه کرده باید به جای آن عبا آن عبا را بردارد گفته اند نمازش درست است گفته اند صورت جهل و نسیان و غفلت و توصلی بودن همه این ها درست است کجا باطل است؟ گفته اند آن جا که تعبدی باشد مثل نماز نه توصلی، آن جا که متوجه الیه به غصب هم باشد عالم هم باشد هم علم به موضوع هم علم به حکم سهوی هم توی کار نباشد آن جاهاست که نماز باطل است بعدش هم کم پیدا می شود چرا؟ مبعد مقرب نمی تواند باشد.
 خب جوابش هم این است که آقا چه مانعی دارد یک چیزی مبعد من جهه مقرب من جهه؟ خب شیئ واحد توی خارج است اما معنون به عنوانین است از یک جهت مأمور به است نماز، از یک جهت منهی عنه است بودِ در غصب خب این که نمی گوید من نماز منهی عنه می خوانم قربه الی الله می گوید نماز قربه الی اللهی می خوانم آن جهت نماز را آن عنوان صلاه را آن را قصد قربت می کند من جهه مقرب است آن را قصد می کند به او می گویند که کتک می خوری می گوید نمازمان را بخوانیم کتک هم طوری نیست می خوریم جهنمش را هم می رویم، خدا ارحم الراحمین است درست می شود و این فراوان در میان مردم است.
 یک دفعه نهی در عبادت است به زن می گویند حائضی نماز نخوان خب این دیگر نمی تواند بگوید که نماز می خوانم قربه الی الله می گوید اصلا نماز نیست برایت اما یک دفعه شوهرش گفته توی ایوان نایست به نماز نامحرم می بیندت بدون این که شوهر ببیند می آید توی ایوان می ایستد نماز می خواند قربه الی الله شوهرش می آید در می زند فرار می کند می رود توی اتاق که توی ایوان نباشد این ها را ما همه را منکر بشویم خیلی انصافا مشکل است حتی با آب غصبی خب بله ضامن است کتکش را هم می خورد اما وضو باطل باشد خب چرا؟ من جهه مقرب است من جهه مبعد است شیئ واحد در خارج معنون به عنوانین است یعنی این بود در غصب دو تا عنوان دارد یکی عنوان صلاه یکی هم عنوان غصب آن غیر از آن است آن هم غیر از آن است نمی شود که بگوییم عنوان صلاه عین عنوان غصب است غصب عین عنوان صلاه است خب نه، شیئ واحد است در خارج این حرکات و سکنات بود در غصب است اما این بود این حرکات و سکنات معنون به دو عنوان است یک شیئ واحد که نیست مرحوم آخوند می خواهد یک شیئ واحد درست کند بعد درباره اش صحبت می کنیم که شیئ واحد نمی شود باشد شیئ واحد که نیست معنون به عنوانین است از آن جهت که مقرب است قصد قربت می کند از آن جهت که مبعد است بی اعتنایی می کند مثل 95 درصد مردم، مردم لا ابالی هستند دیگر و می داند خانه اش غصب است یک دانگش مال خواهرش است باید بدهد نمی دهد زن می داند این خانه مال پسر و دخترش است پسر و دخترش می گویند برو از خانه بیرون می تواند برود نمی رود اما هم نماز می خواند و هم روزه می گیرد و هم روضه می خواند.
 آن صدقه مالش نیست آن نهی در عبادت است آن شیئ واحد است شما یک چیزی درست بکنید که معنون به دو عنوان باشد یعنی از نظر صلاتی غصب نیست از نظر بود در غصب غصب است یک عنوان غصب است یک عنوان صلاه این شیئ واحد توی خارج معنون شده به دو تا عنوان یکی عنوان غصب لا تغصب، لاتصل که نداریم لا تغصب به خلاف آن زن حائض به او می گویند که لا تصل اما به کسی که خانه را غصب کرده نمی گویند لا تصل می گویند لا تغصب فرق است بین این که بگویند لا تصل هر کجا بگویند لا تصل نماز باطل است چرا؟ برای این که مبعد مقرب نمی تواند باشد این خیلی خوب است برای این که منهی عنه است و نهی در عبادات موجب فساد است ارشاد الی الفساد است نیاور که نمی شود پول مردم را بخواهد صدقه بدهد خب نمی شود چرا؟ برای این که امر که ندارد همه اش نهی است و این دزدی است به او می گویند که دزدی نکن، بخورد می گویند دزدی نکن صدقه بدهد می گویند دزدی نکن مثل همان قضیه است که آمد امام صادق علیه السلام که الان نظیرش فراوان است خیلی فراوان است امام صادق علیه السلام می فرمایند که یک کسی را تعریفش را پیش من می کردند می خواستم این را ببینم اتفاقا یک جا دیدمش قضیه اش مفصل است می گوید دیدم دو تا نان دزدید چون خیلی موجه بود امین هم بود دیگر دو تا نان دزدید دو تا انار دزدید رفت توی خرابه به چهارتا فقیر داد دامنش را گرفتم گفتم این کارها چیست؟ گفت مگر قرآن نخوانده ای من جاء بالحسنه فله عشر امثالها و من جاء بالسیئه فلا یجزی الا مثلها گفتم خب به تو چه؟ گفت خب من چهارتا دزدی کردم 4 تا گناه برای این که قرآن می گوید یک گناه اما رفتم صدقه دادم چهل تا ثواب چهارتایش در مقابل آن چهل تا 36 تا هم مال خودم امام صادق علیه السلام می فرمایند به او گفتم ثکلتک امک مرده شورت را ببرد با این حسابت بعد امام صادق علیه السلام فرمودند به او گفتم 8 تا گناه کردی 4 گناه کردی دزدی کردی 4 تا بدون اجازه مردم مال مردم را به دیگری دادی 8 تا گناه کردی ثواب هم اصلا نیست خب این را می گویند نهی در عبادات.
 و اما در بحث ما چیست؟ اجتماع امر و نهی است یعنی شیئ واحد توی خارج معنون شده به دو عنوان به یک عنوان نماز است صل به یک عنوان غصب است لا تغصب آن غصب لا دارد آن صلاه صل دارد نه آن کاری به آن دارد نه آن کاری به آن دارد اگر نماز را خواند هم نماز خوانده هم غصب کرده راجع به نمازش درست است راجع به غصبش هم کتک می خورد.
 امر آمده روی عنوان صلاه این هم صلاه را آورده، یک دفعه دو رکعت می خواند سه رکعت می خواند خب باطل است اما یک دفعه توی غصب می خواند شمایید که توی رساله هایتان نوشته اید که از مقدمات نماز این است که غصبی نباشد آن کسی که مجوزی است می گوید نه این مقدمه درست نیست شما رساله را به رخ من می کشید خب بله آن کسانی که مجوزی هستند این حرف را توی رساله نمی آورند آن کسی که احتیاطی باشد احتیاط می کند مثل آقای بروجردی رضوان الله تعالی علیه مجوزی است در حالی که می گوید مبعد مقرب است اما بالاخره ایشان مجوزی هستند خیلی از اساتید ما حضرت امام مجوزی هستند آقای داماد رضوان الله تعالی علیهم این ها مجوزی هستند و همه همه دیگر توی رساله یا احتیاط می کنند یا نمی آورند این که باید همین که توی رساله ها نوشته باید در وضو حتی مثلا در وضو این جور نوشته ایم همه ما که باید مصب آب هم غصبی نباشد حتی آن چاله ای هم که آب توی آن می رود باز هم باید غصبی نباشد خود آب باید غصبی نباشد آن جا که نشسته باید غصبی نباشد همه این ها برای چیست؟ چون مبعد است مقرب نیست می گوییم خب آقا این مبعد است چه چیزی مبعد است؟ این وضو مبعد است یا نشستن توی این مکان؟ نشستن توی مکان غیر از وضوست وضو یک عنوان برای خودش است غسلات و مسحات را به آن می گوییم وضو، اما نشستن توی جای غصبی خب آن کتک دارد چرا؟ لا تغصب دارد اما لا تتوضأ کجا دارد؟ هر کجا لا تتوضأ باشد نهی در عبادات موجب فساد است و هر کجا لا تتوضأ نباشد بلکه لا تغصب باشد خب کتک دارد اما لا تتوضأ که نداشت پس وضو صحیح است وضو صحیح است کتک هم دارد.
 یک چیزی که نگفته اند به شما عرض بکنم این خیلی مهم است و آن این است که اصلا در میان قدمائ این مسئله را متعرض نشده اند این امر مبتلا به را خب اگر نماز باطل بود باید آنها هم بگویند دیگر این مسئله اصلا در میان ائمه طاهرین و در میان شاگردهایشان و در میان قدماء اصلا مسئله نیست و خود مرحوم آخوند در کفایه می فرماید اگر مسئله مبتلا به باشد و نفیا اثباتا در باره آن صحبت نشده همین عدم الوجدان یدل علی عدم الوجود لذا مرحوم آخوند به قصد قربت مثال می زند می فرماید قصد امر این که بگویم نماز ظهر به جا می آورم قربه الی الی الله ایشان می گوید این نفایا اثباتا در روایات ما نیامده امر عام البلوی است اگر واجب بود باید بگویند حیث نگفته اند همین نگفتن عدم الوجدان یدل علی عدم الوجود.
 مسئله اجتماع امر و نهی این جوری است این را من پیدا نکردم آقای داماد رضوان الله تعالی علیه خیلی مرد محققی بود ایشان مدعی بودند فضل بن شاذان می گوید جایز است ادعای شهرت هم کرده حالا من الان این را نمی دانم کجاست؟ اما آقای داماد که همین جوری حرف نمی زنند آقای داماد ایشان مجوزی بودند از فضل بن شاذان نقل می کردند فضل بن شاذان ادعای اجماع کرده بر جواز نماز در خانه غصبی بلکه بالاتر در باب اجتماع امر و نهی ادعای اجماع کرده که جایز است.
 حالا آن حرف آقای داماد را چون الان مدرک ندارم هیچ اما این که مدرک داریم دیگر که امر عام البلوی نفیا و اثباتا درباره آن حرف زده نشده است سؤالا و جوابا از ائمه طاهرین علیهم السلام این دلیل بر جواز است به قاعده این که اگر چیزی عام البلوی باشد عدم الوجود یدل علی عدم آن.
 حالا اگر حرف من را نپسندیدید البته این جور هم که خودشان می گویند خیلی نادر می شود می شود در آن جا که تعبدی باشد و توجه به آن هم باشد و الا قدر متیقن گیری کرده اند صورت نسیانش و صورت جهلش و صورت غفلتش و توصلی بودن و این ها همه گفته اند مجوزی هستیم فقط راجع به تعبدیش آن جا که قصد قربت می خواهد گفته این جا را ما امتناعی هستیم در همین جاها امتناعیم امتناعیم همین است که مبعد مقرب نمی تواند باشد مانعی ندارد شیئ واحد من جهه مقرب باشد من جهه مبعد باشد. حالا باز هم مطالعه کنید تا فردا حرفهای مرحوم آخوند را نقل بکنیم.
 وصلی الله علی محمد وآل محمد