درس خارج اصول آیت الله مظاهری

91/08/23

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع : اگر واجبی رفع بشود آیا ملاک باقی است؟
 اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
 قبل از آن که وارد بحث بشوم یکی از فضلا یک اشکال کرد به من این اشکال وارد است و وارد نیست و از او هم تشکر می کنم و آن این است که ما یک فصل را انداختیم این که آیا اوامر و نواهی متعلق به طبایع است یا نه؟ که همین جا مرحوم آخوند می فرمایند الحق ان الاوامر یتعلق بالطبیعه من حیث هی هی لذا دیروز به من این فاضل عزیز گفت که یک فصل را انداخته ای به او گفتم نه ما قبلا در باب اوامر آیا دلالت بر فور دارد یا نه؟ دلالت بر مره دارد یا نه؟ آن جا مفصل بحثش را کردیم اما ایرادش هم از یک جهت وارد است و آن این است که روی کفایه باید برویم جلو ولو تکرار باشد این فصل را باید روی آن تکرار صحبت کرده باشیم لذا از جاهایی که هم حق با این است هم حق با آن این جاست حق با من است برای این که قبلا صحبت کردیم حق با این آقاست برای این که روی کفایه می رویم جلو باید این فصل را درباره اش صحبت کرده باشیم حالا اگر امروز شد روی آن صحبت می کنیم اگر نشد دیگر انشاء الله شنبه 16 محرم همین فصلی که اوامر متعلق به فرد است یا طبیعت یا طبیعت خارج دیده روی آن صحبت می کنیم انشاء الله اگر عمری باشد اگر خدا توفیق عنایت کند.
 حالا بحث امروز ما تتمه بحث دیروز است بحث این بود که اذا نسخ الوجوب هل یبقی الجواز ام لا؟ من عرض کردم اذا نسخ را اگر فرموده بودند اذا رفع الوجوب هل یبقی الجواز ام لا این بهتر بود.
 یک حرف دیگر عرض کردم و آن این که اگر بحث را اصلا این جور بحث نکرده بودند و بحث کرده بودند که اذا رفع الوجوب هل یبقی الملاک ام لا؟ این خیلی بحث ارزنده ای بود بحث سیال در فقه که بحث امروز ماست لذا دیروز گفتیم اذا رفع الوجوب لا یبقی الجواز برای این که وجوب یک امر بسیطی است وقتی امر بسیطش را برداشتند دیگر هیچ چیزی باقی نماند دیگر اگر بخواهیم جواز درست بکنیم باید تمسک به اصل بکنیم باید ببینیم اصل چه اقتضا دارد اگر اصاله الجواز است روی اصاله الجواز روی قاعده رفع بیاییم جلو و حرفهایی که زده بودند اذا نسخ الوجوب هل یبقی الجواز دیروز درباره اش صحبت کردیم و نارسائیش را فهمیدیم.
 حالا بحث امروز این است که اذا رفع الوجوب هل یبقی الملاک ام لا؟ و این در فقه ما زیاد است قاعده ضرر قاعده حرج قاعده عسر راجع به شیخ و شیخه قاعده ضروریات عرفیه و بالاخره عناوین ثانویه احکام عناوین ثانویه این غسل کردن برایش ضرر دارد حالا دلش نمی آید در حالی که می داند ضرر دارد خیلی ها هستند، این غسل می کند، این غسل صحیح است یا نه؟ مشهور در میان اصحاب گفته اند این غسل باطل است چرا؟ گفته اند قاعده ضرر آمده وجوب را برداشته وقتی وجوب را برداشت دیگر وظیفه این تیمم است باید تیمم کند اگر غسل بکند غسلش باطل است، قاعده حرج گفته اند اگر چیزی حرجی شد دیگر تکلیف ندارد اگر کسی تکلیفش را بیاورد آن تکلیف باطل است برای این که قاعده حرج می آید وجوب را بر می دارد یا حرمت را بر می دارد فرق هم دیگر نمی کند این قضیه که الان ما بحث می کنیم مربوط به حرمت هم می شود برای این که غالب بحث های در باب اوامر مربوط به باب نواهی هم هست لذا مرحوم آخوند در کفایه وقتی می رسند به باب نواهی دیگر دو تا مسئله در باب نواهی بیشتر نمی فرمایند یکی اجتماع امر و نهی یکی نهی در عبادات مابقی را حواله می دهند می گویند آن چه در باب اوامر گفتیم در باب نواهی هم هست و شیخ و شیخه خب گفته اند روزه نگیر حالا اگر این تحمیل کرد مشقت را بر خودش آیا این روزه اش باطل است یا نه؟ این جا را مشهور در میان فقهاء گفته اند که روزه اش صحیح است در قاعده ضرر در قاعده حرج مشهور در میان فقهاء گفته اند که عباداتش باطل است.
 و ما در قاعده عناوین ثانویه مطلقا می گوییم این نمی آید ملاک را بر دارد قاعده لا ضرر می آید امتنانا وجوب را بر می دارد حرمت را بر می دارد اما ملاک به حال خود باقی است وقتی ملاک به حال خود باقی است سابقا در باب ترتب خود مرحوم آخوند می فرمودند جواب شیخ بهایی را دادند گفتند ما امر لازم نداریم ملاک کفایت می کند وقتی ملاک باشد می تواند بدون امر مأمور به را بیاورد مأمور به هم صحیح است.
 کی می گوید ضرر حرام است؟ به قول مرحوم آقای داماد رضوان الله تعالی علیه بعضی اوقات نه در این مسئله می فرمودند که مردم شبانه روز تحمل ضرر می کنند برای یک استفاده های دیگر شبانه روز مردم محتمل الضرر را که شما ها می گویید تکلیف را بر می دارد این ها شبانه روز متحمل ضرر می شوند برای استفاده های دیگری و اصلا قاعده لا ضرر امتنانی است دلالت بر حرمت که ندارد قاعده حرج هم همین طور است و این که ما بگوییم که ملاک را بر می دارد اصلا خلاف امتنان است امتنان در وقتی است که انسان را در رفاه بگذارد و اما اگر انسان را در مضیقه بگذارد اصلا خلاف امتنان است باید ملاک باشد و وضو هم برایش واجب نباشد تا این بگوییم امتنان اما بگوییم که حتما وضو نگیر تیمم کن که اگر وضو گرفتی وضویت باطل است خلاف امتنان است و قاعده لا ضرر و عناوین ثانویه همه همه این ها امتنانی است وقتی امتنانی شد باید وجوب بالفعل را بردارد حالا یا تنجزش را بر می دارد یا بالفعل را بر می دارد وجوب بالفعل را بر می دارد و اما اگر این بخواهد اتیان بکند ولو برایش هم ضرر داشته باشد خب طوری نیست اتفاقا یک روایت صحیح السند ظاهر الدلاله هم داریم در باب غسل باز هم داریم حالا این روایت صحیح السند ظاهر الدلاله می گوید امام صادق علیه السلام مریض بودند برایشان غسل واجب شد به ما گفتند که ببرید من را غسل بدهید راوی می گوید هوا هم سرد بود اما ایشان اصرار داشتند که غسلشان بدهیم و ما ایشان را تخته گذاشتیم و در حالی که آب هم برایشان ضرر داشت و سرد بود ما آقا را غسل دادیم حاضر نشدند تیمم بکنند.
 در باب قبله اگر قبله را گم کرده باشد به چهار طرف، ما که توی رساله نوشته ایم به یک طرف کفایت می کند کی گفته به چهار طرف؟ حالا اگر به چهار طرف برایش ضرر دارد خب همه گفته اند به یک طرف معنایش این است که این قبله ساقط است ملاک هست نمازش برایش واجب است و نمازش برایش واجب است ملاک هم هست به هر طرف می خواهد نماز بخواند و اما این که ما بگوییم ملاک وضو ملاک غسل در باب ضرر بگوییم ملاک صوم، خیلی از زنها هستند خیلی از مردم هستند از همین جهت هم ماه رمضان نشده به این دکتر به آن دکتر به آن دکتر مراجعه می کند که من می خواهم روزه هایم را بگیرم، چه جور می شود روزه را بخوری؟ آن هم می گوید برو بگیر ببین چطور می شود چون اگر متدین روزه گیر باشد جرأت هم نمی کند، و بالاخره در حالی که می داند روزه برایش ضرر دارد روزه را می گیرد اصلا عرفا باید بگوییم این دو ثوابه شده یکی روزه را گرفته یکی هم دلش نیامده امر مولا را زیر پا بگذارد و بالاخره روزه افضل الاعمال احمزها خیلی جاها پیدا می شود افضل الاعمال احمزها ثواب هم می شود دو برابر.
 اگر کسی احراز بکند که ملاک نیست و این را هیچ جا نمی توانیم احراز بکنیم حالا اگر کسی احراز بکند ملاک نیست خب اذا رفع الوجوب رفع الملاک آن وقت دیگر نمی تواند بیاورد برای این که ملاک ندارد اما اگر نتوانیم این را اثبات بکنیم آن قواعد ثانویه همه همه در مقام بیان این است که وجوب نیست، نه ملاک نیست، این وجوب برای تو فعلیت ندارد امتنانا گفته این برای تو واجب نیست مثل روزه شیخ و شیخه مثل آدمهای مریض گفته برای تو این وجوب ندارد بعضی اوقات حتی حرام هم هست اما ما بگوییم این حرام موجب فساد عبادت است کی گفته؟ خب اجتماع امر و نهی است یک حرام به جا آورده روزه اش را هم گرفته اجتماع امر و نهی می گفتیم مقرب من جهه مبعد من جهه فراوان است فراوان است که یک چیزی مبعد من جهه مقرب من جهه الا این که کسی در باب اجتماع امر و نهی امتناعی بشود که عمده دلیل این ها هم در باب اجتماع امر و نهی همین است که مبعد مقرب، مقرب مبعد نمی تواند باشد و این را ما قبول نداریم کی گفته مبعد مقرب نمی تواند باشد یک کتک می خورد چرا این کار را کردی یک ثواب هم به او می دهند خوب کار کردی این کار را انجام دادی من جهه مقرب من جهه مبعد، اجتماع امر و نهی دیگر، در باب اجتماع امر و نهی این جوری است که این چیز خارجی هم امر دارد هم نهی دارد اما عنوانین این مصداق شده مجمع عنوانین به یک اعتبار واجب است به یک اعتبار حرام است و وقتی مجمع عنوانین شد مبعد مقرب می تواند بشود مقرب مبعد می تواند بشو حالا آن بحث دیگر اجتماع امر و نهی است بعد می آییم در باره اش صحبت می کنیم.
 و در مسئله ما این جور است اگر کسی به دست بیاورد ملاک نیست خب هیچ دیگر اصلا ملاک نیست تا بتواند قصد قربت بکند تا بتواند روزه را بگیرد و اما اگر این را به دست نیاورد و بگوید که عناوین ثانویه همه همه مربوط به فعلیت تکلیف است مربوط به مقام انشاء مقام فعلیت مقام تنجز مربوط به این هاست و حتی ما قائلیم با تنجز هم کار دارد اصلا به فعلیت کار ندارد اگر این را بگوییم که دیگر یک دفعه هم می گوییم ملاک دارد هم می گوییم امر دارد ولی علی کل حال با مقام فعلیت دارد می جنگد قاعده لا ضرر قاعد ما جعل علیکم فی الدین من حرج دارد با قاعده فعلیت می جنگد خب حالا بگویید تکلیف بالفعل ندارد یا تکلیف منجز ندارد طوری نیست اما ملاک که هست وقتی ملاک هست ملاک محبوبیت این کار است و وقتی محبوبیت دارد به عنوان محبوبیت می آورد نه به عنوان امر بالفعل، گفتم مثل همین باب ترتب است که مرحوم آخوند جواب شیخ بهایی را دادند شیخ بهایی فرمودند امر به شیئ مقتضی نهی از ضد خاص نیست اما ضد خاص دیگر مأمور به نیست برای این که جمع بین ضدین می شود مرحوم آخوند جواب دادند بله امر به شیئ مقتضی نهی از ضد خاص هست آن هم امر ندارد اما ملاک دارد لذا نماز را با آن ملاک می آورد جواب شیخ بهایی را چند روز قبل مرحوم آخوند دادند گفتیم خیلی جواب خوبی است.
 من این جور می گویم می گویم قاعده لا ضرر می آید تکلیف بالفعل را بر می دارد کار به ملاک ندارد نمی گوید که این محبوب نیست می گوید نماز محبوب است اما منتا علی الامه با رفع ما لا یعلمون من تکلیف بالفعل را برداشتم یا با قاعده حرج با قاعده اضطرار تکلیف را برداشتم اصلا رفع ما لا یعلمون کاری به ملاک ندارد یا ما جعل علیکم فی الدین حرج مربوط به ملاک صحبت نمی کند می گوید در دین من حرج نیست خب بله حرج نیست لذا اگر کسی روزه برایش ضرر دارد روزه را بخواهد بخورد بخور گناه نکرده ای اما حالا اگر بخواهد روزه بگیرد، نمی تواند به چه دلیل؟ لا حرج دیگر نمی تواند کار کند لا حرج امتنان است تکلیف بالفعل را بر می دارد اما ملاک را بر دارد دیگر قاعده حرج اصلا نظارت روی ملاک ندارد تا ملاک را بردارد
 همچنین قاعده لا ضرر اگر برویم توی فقه خیلی جاها پیدا می کنیم که فقهاء ملتزم شده اند به حرف من و البته مسئله اختلافی هم شده این جور نیست که اجماع روی مسئله باشد مسئله اختلافی هم شده اگر این شیخ و شیخه روزه گرفتند روزه شان صحیح است یا نه؟ یک دسته گفته اند نه، یک دسته گفته اند آری و روی ملاک هم اصلا من آن اندازه که الان توی ذهنم است روی ملاک هم اصلا صحبت نکرده اند آنها رفته اند روی این که تکلیف ندارد به قول مرحوم آخوند تکلیف نداشته باشد ما تکلیف نمی خواهیم ملاک که دارد ملاک کفایت می کند.
 یک حرف دیگر که مهم است این است که اصلا این ها که امتنانی است اگر بخواهد ملاک را بردارد خلاف امتنان می شود حرج می شود ضرر می شود خلاف امتنان است این می خواهد این کار را بکند می گوید خیر حتما نمی توانی بکنی خب می خواهم بکنم دیگر ملاک دارد و می خواهم ثواب ببرم شما می گویید نمی توانی بکنی این بر می گردد به یک نهی بر نمی گردد به امتنان که و قاعده رفع امتنانی است قاعده حرج امتنانی است جواز افطار برای شیخ و شیخه امتنانی است و هر چه امتنانی باشد نمی تواند انسان را در مضیقه بیندازد باید توسعه باشد.
 در وقتی که امتنانی شد نمی تواند با ملاک کار بکند باید تکلیف بالفعل را بردارد اگر بخواهد ملاک را بردارد معنایش این است که تو را در مضیقه می اندازم چیزی که واجب است بر تو حرام می کنم این امتنان نیست امتنان در وقتی است که واجب را بر من حرام نکند بگوید واجب هست اگر می خواهی نیاوری می توانی نیاوری این می شود امتنان اما حتما باید نیاوری این که امتنان نیست این انسان را در مضیقه قرار دادن است.
 ما می گوییم حلال است امام صادق علیه السلام غسل کردند امام صادق علیه السلام که حرام به جا نمی آورند امام صادق علیه السلام غسل کردند خود امام صادق علیه السلام فرمودند می دانم غسل برای من ضرر دارد خود امام صادق علیه السلام توی روایت صحیح السند سابقا روایتش را خواندیم در باب غسل، در باب غسل مرحوم صاحب وسائل روایات را نقل می کند من جمله همین روایت صحیح السند ظاهر الدلاله می گوید امام صادق علیه السلام مریض بودند ایشان گفتند من را غسل بدهید گفتیم آب برای شما ضرر دارد گفتند بله می دانم آب برای من ضرر دارد اما من می خواهم غسل کنم و آقا را بردیم غسلشان دادیم.
 شما توی رساله می نویسید غسلش باطل است آقایان همین الان توی رساله می نویسند اگر کسی غسل برایش ضرر دارد و غسل کرد غسلش باطل است.
 اگر ضرر باشد راستی درست ضرر باشد خب تکلیف بالفعل بر داشته شده، آن ضرر کم اصلا تکلیف بالفعل بر داشته نشده
 علی کل حال این فرمایش مرحوم آقای داماد هم در جای دیگر خیلی حرف خوبی است آقای داماد می گفتند کی گفته اصلا قاعده ضرر موجب بطلان است در حالی که عرف تحمل ضرر می کند نه ضررهای جزئی، ضررهای کلی ضررهای کلی را به خود می خرد برای قاعده اهم و مهم خب اگر راستی ضرر یکی از محرمات باشد خب این کی گفته؟ کی گفته ضرر اضرار به نفس از محرمات است نه، ما می گوییم از محرمات نیست
 الا فقط در خودکشی یک مسئله دیگری است یک چنین ضررهای این جوری که بر گردد به قتل و جرح، دستش را بخواهد قطع بکند و امثال این ها و الا خیلی از قواعد الان روی آن فتوی می دهید که در حالی که ضرر دارد اما عمل کردن به آن ضرر اشکال ندارد عبادات هم درست است این خلاصه حرف است.
 اما بله خلاف رساله هاست و در ساله ها گفته اند اگر وضو ضرر داشته باشد مثل این که توی رساله ها دارد آب برای چشمش ضرر دارد این اعتنا نمی کند وضو می گیرد نماز می خواند می گویند وضویش باطل است روی عرض ما وضویش صحیح است ولو کار حرام هم کرده باشد که آقای داماد می گوید این ها حرام هم نیست خیلی از فقهاء هم توی رساله ها می گویند که ضررها فرق می کند معنایش همین عرض من است ضررها فرق می کند یعنی ما نمی توانیم بگوییم مطلق ضرر حرام است.
 خب می خواستیم آن مسئله الحق ان الاوامر یتعلق بالطبایع نشد صحبت بکنیم از این فاضل ارجمند هم تشکر می کنیم از این که گوشزد کردند انشاء الله روز شنبه 16 محرم اگر زنده باشیم اگر خدا توفیق عنایت کند مسئله ما راجع به این فصل باشد.
 وصلی الله علی محمد وآل محمد