درس خارج اصول آیت الله مظاهری

91/03/30

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع : قضا و قدر
 اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
 در این مسئله مشکلی که مرحوم آخوند رضوان الله تعالی علیه ما را توی دردسر قرار دادند بلکه خودشان را که قلم این جا رسید و سر بشکست راجع به جبر و تفویض گفتم این یک مسئله عرفی است مخصوصا که جبر و تفویض هم مربوط به مثوبت و عقوبت است بر می گردد به یک مسئله عرفی مسئله عقلایی و عقلاء همه همه در هر ملتی در هر نحله ای مردم را مختار می دانند مختار صددرصد ، اگر کاری انجام داد به او می گویند چرا ؟ اگر بگوید مجبورم مجبور بودم از او دلیل می خواهند لذا این دو سه تا بحثمان رسید به این جا که مسئله جبر و تفویض مسئله مشکلی نیست همه عقلاء می دانند انسان مختار است اما یک مقتضیات جبر هم توی کار است این مسئله جبر و تفویض .
 اما آن مسئله ای که لا ینحل است مسئله قضا و قدر است خیلی ها هم مهیا شده اند برای این که این مسئله قضا و قدر را به جایی برسانند اما نشده .
 مرحوم صدرالمتألهین در اسفار بیش از 100 صفحه در این باره صحبت می کند نه ، مرحوم شیخ الرئیس مرحوم خواجه در اشارات و اما مسئله را به جایی رسانده باشند دلچسب برای ما باشد نشده ، نمی شود ، همان که امیر المؤمنین سلام‌الله‌علیه فرموده دریای سیاه است وارد این نشوید غرق می شوید لذا غرق شدنش هم خیلی بد است بعضی اوقات بی ادب می آید پیش من می گوید که من خدا را قبول دارم اما این خدا ظالم است دیگر چه رسد به این که قضا و قدر اصلا منکر همه چیز می شود من جمله خدا .
 لذا امیرالمؤمنین سلام الله علیه می فرمایند اصلا باید واردش نشد و این که بعضی گفته اند که مراد امیرالمؤمنین برای عموم مردم است برای عوام مردم است این هم خیال نمی کنم درست باشد برای که خواص بلکه اخص الخواص وارد شدند و مثل مرحوم آخوند قلمشان شکسته آنها هم قلمشان شکسته ، نشده ، نمی شود.
 بله یک جمله ای هم عرض کنم وقتی که شیطان رانده درگاه خدا شد خب شیطان ملاست دیگر حسابی می گویند معلم ملائکه بوده حالا معنایش را نمی دانم یعنی چه؟ ولی بالاخره آن چه می دانیم خیلی ملاست 6 تا اشکال به خدا کرد فخر رازی در تفسیرش می گوید اگر دنیا پشت به پشت هم کند بخواهد جواب این 6 تا اشکال را بدهد نمی شود ، استاد بزرگوار ما علامه طباطبائی در المیزان می خواهند جواب این 6 تا اشکال را بدهند نشده انصافا ، نمی شود از نظر علمی هم یک صغری کبراهایی درست بکنیم یک استدلالهایی درست بکنیم بالاخره مسئله را نمی توانیم حلش بکنیم فقط راه حل همین دلیل لمّ است همین که خدا به شیطان گفت 6 تا اشکال به خدا کرد همین بود که تو که می دانستی چرا من را خلق کردی ؟ تو که می دانستی چرا من را رانده درگاه خودت کردی ؟ چرا مسلط بر سر مردم کردی ؟ و همچنین تا آخر پروردگار عالم یک جواب داد همین جوابی که در جلسه قبل صحبت کردم فرمودند که تو من را حکیم می دانی یا نه ؟ گفت خب بله خطاب شد اگر حکیم می دانی فضولی موقوف همان که قرآن می گوید لا یسئل عما یفعل و هم یسئلون ما از شما حساب و کتاب داریم اما شما که دیگر نمی توانید از ما حساب و کتاب داشته باشید خدا هم به شیطان همین را گفت گفت حکیم هستم یا نه ؟ گفت آری گفت بنابراین آن چه واقع شده صددرصد موافق با حکمت است و اگر موافق با حکمت نباشد برمی گردد به این که خدا حکیم نیست.
 در جلسه قبل من گفتم یک مقدار این دلیل لم را بیشتر باز کنید خدا عالم بماسوی الله است یا نه ؟ خب آری خدا قادر بماسوی الله است یا نه ؟ می تواند غیر از این چیز دیگر باشد می تواند یا نه ؟ آری قدرت مطلق است علم مطلق ، خدا رحمان و رحیم مطلق جود مطلق است ؟ آری اصلا با بسم الله الرحمن الرحیم همین طور که خطاب شد به پیامبر یا رسول الله با بسم الله الرحمن الرحیم شروع کن اقرا باسم ربک خود پروردگار عالم هم با مظهریت بسم الله الرحمن الرحیم ما سوی الله را خلق کرده خدا حکیم است یا نه ؟ خب بله ، عقل می گوید بله عرف می گوید بله و دلیل قرآن چندین جا هو الحکیم الخبیر پس خدا عالم به علم مطلق ، قادر به قدرت مطلق و جواد به جود مطلق و حکیم به حکمت مطلقه پس آن چه از خدا سر زده صددرصد موافق با حکمت است موافق با رأفت جود است مطابق با علم مطلق است موافق با قدرت مطلق است ذره ای کم و زیاد باشد لازم می آید جهل خدا ، لازم می آید عجز خدا ، لازم می آید عدم جود خدا لازم می آید عدم حکمت خدا ، دیگر حالا آن آقا که می گوید اگر پشه ای در این عالم یک بال زیادتر زند یا یک بال از ماشین خلقت کم کند عالم به این چنانی مضمحل خواهد شد که در فلسفه ملاصدرا به آن می گویند نظام تام نگویید بگویید نظام اتم به قول استاد بزرگوار ما علامه طباطبائی این نظام اتم را می خواستند معنا کنند می فرمودند یک دفعه کاسه پر از آب است اما یک دفعه لبریز است آن لبریزش را به آن می گویند اتم آن پر بودن را به آن می گویند تام ، نظام اتم است یعنی صددرصد موافق با حکمت است صددرصد موافق با قدرت است صددرصد موافق با علم است صددرصد موافق با جود است به طوری که ذره ای این طرف و آن طرف بشود لازم می آید عجز یعنی خدا نمی توانسته دیگر بهتر از این ، لازم می آید جهل یعنی بهتر می شده خدا نمی دانسته ، لازم می آید ظلم خدا می توانسته بهتر از این ، نکرده ، لازم می آید عدم جود بهتر از این می شده ، آن جواد مطلقه اش غیر از آن کرده. لذا همه چیز می شود نظام اتم اما حالا ما چه ؟ همان که می دانید قطره ای از دریای این نظام اتم را فلاسفه می توانند معنا بکنند یا علمای طبیعی می توانند معنا بکنند و فلاسفه در علوم دقی فلسفی یا علمای علوم طبیعی ذره ای آنها دیگر دیدنی هم هست حالا یابیدنی هایش مال شهود ولی دانستی هایش ، دانستی هایش دیگر با میکروسکوپها و تلسکوپها و امثال این ها یا با آن دقت حکمت متعالیه خب همه این نظام اتم را درست کرده اند اما قطره از دریا درست کرده ایم لذا نظام تام است ذره ای کم و زیاد بشود عالم به این چنانی مضمحل خواهد شد این قدر با هم ربط دارد این قدر منظم است حاجی سبزواری هم در منظومه وقتی می خواهد درست بکند مبهم درست می کند خوب است حرف خوبی است می گوید آن چه توی می بینی از یک بلاها و مصائب کل فی نظام الکل منتظم وقتی برویم روی نظام اتم روی فعل خدا صددرصد مطابق با قدرت است صددرصد مطابق با علم است صددرصد مطابق با حکمت است صددرصد مطابق با جود است به این می گوییم دلیل لمی و می دانید که از علت پی به معلول بردن خیلی مهمتر ازپی بردن از معلول به علت است البته دلیل لم همه جا کم داریم اما هرجا داریم عالی است مو زیر درزش نمی رود مثل همین دلیل که الان عرض کردم که خدا به شیطان گفته به طور مجمل ، من مفصل گفتم مو زیر درزش نمی رود.
 مسئله قضا و قدر را این مقدار می شود حل کرد اما این که برویم توی خصوصیات دیگر نه باید برویم نه می توانیم برویم هر کس هم که رفته گم شده هر کس هم که در این دریای متلاطم وارد شده سالم از این دریای متلاطم نتوانسته بیرون بیاید.
 در روایات ما هم بعضی اوقات یک اشاراتی به این حرفها دارد و توی اشاره هایش هم به ما می فهماند این که در این باره ها فکر نکنید مثلا در روایات می خوانیم این که دوتا ملک به همدیگر رسیدند یکی کار را انجام داده بود داشت می رفت بالا یکی می خواست کاری انجام بدهد داشت می آمد پایین بالاخره به هم رسیدند یکی از ملائکه گفت من چیز عجیبی دستور داشتم یک عابدی روزه بود علف بیابان جمع کرده بود علف بیابان را پخته بود آمد بخورد به من خطاب شد ظرف این را وارونه کن بی افطاری اش بگذار ، آن یکی گفت از من عجیبتر بود یک پادشاه ظالمی که همه از دستش به ستوه آمده بودند یک مرضی پیدا کرده بود به او گفته بودند فلان ماهی دوای توست ، نبود ، خطاب شد به من برو این ماهی را هی کن بیاید توی دست این صیادها ، معنایش این است که بابا آن درست است آن هم درست است اما چه جوری است ؟ نمی دانم آن ملک هم نمی داند آن انبیاء هم در این مسئله قضا و قدر لنگند ، فقط کسی که می داند آن کسی است که مظهر علم خداست.
 بله در قرآن هست به قول حضرت امام خدا یک تجلی کرد تجلی ذاتی با همه اسماء و صفاتش حتی اسماء و صفات مستأثره اش 14 معصوم پیدا شد حالا 14 معصوم را روایات عقل کل دارد گاهی نور پیامبر دارد و گاهی نور 14 معصوم دارد و بالاخره آن تجلی ذاتی بسیط بوده دیگر ، بعد هم یک تجلی ذاتی با همه اسماء و صفاتش حتی اسماء و صفات مستأثره قرآن پیدا شد نازل شد بر قلب مبارک پیامبر اکرم ، انا انزلناه فی لیله مبارکه هم این معنایش است در عالم ناسوت نیست در عالم جبروت و بالاتر است ، خب آنها یا قرآن ما و لا رطب و لا یابس الا فی کتاب مبین به قول مرحوم حاجی سبزواری کپیه عالم وجود آن قضا و قدر را خوب حل کرده ، استعداد ها 40 برابر می شود عقل 40 برابر می شود حکومت اهل بیت می شود این علم باید به انتهاء برسد نمی شود به انتهاء نرسد در همین دنیا ، در حکومت اهل بیت علم به انتهاء می رسد آن وقت چرای قضا و قدر هم معلوم می شود اما حالا مبهم است باید هم مبهم باشد استعداد برای فهم نیست نباید هم باشد الا برای خدا و مظهر علم خدا یعنی قرآن ، اهل بیت.
 اما مسئله واضح است و آن این است که هر چه در این عالم است طبق حکمت است صددرصد حالا گاهی از الطاف جلیه است گاهی از الطاف خفیه ، مرگ مصطفی از الطاف خفیه خدا بعد از یک ماه دو ماه راستی مرگ مصطفی طاغوت را کشت حالا این هم باز به حسب ظاهر است حتی بعضی از بزرگان خیلی عالی می گویند الطاف خفیه خیلی بالاتر از الطاف جلیه خیلی نعمتش هم بزرگتر لطفش هم بزرگتر از الطاف جلیه است.
 مقام تسلیم و رضا هم همین است که در میان پیامبرها فقط درباره حضرت ابراهیم است که خطاب شد که به او گفتیم اسلم گفت اسملت لرب العالمین این مقام تسلیم و رضا اما اجمال است یعنی انسان برسد به یک جا که راستی نه الحمد الله رب العالمین که ما می گوییم برسد به یک جا که این حرفها را هضمش بکند یعنی راستی یقین پیدا کند آن چه در عالم وجود است صددرصد به جاست آن یقین برایش حالت تسلیم و رضا پیدا می شود می کند ، لذا اصلا می گویند آوردنی نیست مقدمات می خواهد ریاضت می خواهد اجتناب از گناه می خواهد مقدماتش دست ماست خدا باید این نور را بدهد آن یقین را بدهد تا این که مقام تسلیم و رضا پیدا بشود توجه به این که هرچه هست صددرصد درست است حالا ولو این که به حسب ظاهر مصیبت است مصیبت هم بزرگ است اما راستی این است وقتی که ابن زیاد به حضرت زینب می گوید که دیدی خدا چه به سرتان آورد؟ جواب می گوید که تکلتک امک یابن مرجانه ما رایت الا جمیلا ، این ها حرف نیست مال حضرت زینب ، امتیاز حضرت زینب این از آن اسارتش خیلی بالاتر است ما رایت الا جمیلا ،
 بله یک وظایفی ما داریم اسمش را گذاشته اند قضا و قدر حتمی و تعلیقی این را هم اجازه بدهید فردا یک مقدار درباره اش صحبت بکنم.
 و صلی الله علی محمد و آل محمد