درس خارج اصول آیت الله مظاهری

91/03/28

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع : قضا و قدر
 اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
 بحث ما راجع به جبر و تفویض خلاصه اش تمام شد و من خیال هم نمی کنم که مفصلش فایده ای داشته باشد .
 و اما بحث قضا و قدر ، بحث قضا و قدر یک بحث لا ینحل است احدی را ندیدم بتواند این بحث را حل بکند ، بحث جبر و تفویض ما گفتیم اصلا یک مسئله عقلایی است مسئله دقی فلسفی بحث کلامی اصلا نیست اما بحث قضا و قدر یک بحث فلسفی است یک بحث کلامی است و این که انسان بتواند واردش بشود دلچسب از آن خارج بشود ظاهراً نمی شود مگر کسی که علمش مربوط به علم خدا باشد یعنی اهل بیت علیهم السلام لذا حتی می بینیم انبیاء هم توی مسئله گیرند و این بحث قضا و قدر ظاهراً باید به آن بگوییم بحث قدر و قضا نمی دانم چرا مشهور شده به بحث قضا و قدر ؟ یعنی پروردگار عالم روی آن مصالح تامه ملزمه مقدر کرده است عالم وجود را نه یک ذره کم نه یک ذره زیاد ثم حکم روی آن کرده است این ثم ثم تراخی هم نیست اذا اراد الله شیئاً ان یقول له کن فیکون لذا اذا اراد الله یعنی تقدیر کن فیکون یعنی قضا یعنی حکم لذا باید به آن بگوییم بحث قدر و قضا ، اما مشهور شده بحث قضا و قدر .
 ما بحث قضا و قدر را اگر بخواهیم حل بکنیم با یک دلیل لم نه انّ ، از علت پی به معلول بردن مسئله را مثل مسئله جبر و تفویض خوب می توانیم حل بکنیم و آن دلیل لم این است این عالم وجود آیا خدا عالم به آن هست یا نه ؟ آری ، جاهل باشد که دیگر خدا نیست قادر بر آن هست یا نه ؟ آری ، اگر قدرت نداشته باشد که خدا نیست ، آیا دقت در آن صددرصد شده یا نه ؟ آری ، اگر نشده باشد حکیم نیست حکیم نباشد خدا نیست ، آیا روی این وجود رأفت مهربانی جوادیت داشته یا نه ؟ خب در قرآن 114 مرتبه گفته بسم الله الرحمن الرحیم اگر العیاذ بالله این جور نباشد ظالم است اگر ظالم باشد خدا نیست آن که ما یعنی همه می گویند که مدبر حکیم عالم قادر جوادی براین جهان حکمفرماست این قیاساتها معهاست اگر کسی خدا قبول دارد یعنی مستجمع جمیع صفات کمالات الله ، پس خالق این جهان الله بوده است مستجمع جمیع صفات کمالات خب اگر چنین باشد هرچه در این جهان هست صد درصد معلوم خدا مقدور خدا محکوم به حکمت خدا و مورد لطف و عنایت خدا ، اگر ذره ای کم و زیاد بشود یا عالم نیست یا قادر نیست یا حکیم نیست یا جواد نیست علم مطلق و قدرت مطلق و جواد مطلق و حکمت مطلقه مسلم پس هر چه در این جهان واقع شده است که فوری هم بوده به قول قرآن و ما امرنا الا کملح بالبصر ، کن فیکون هرچه بوده است صددرصد در آن حکمت بوده است حکمت صددرصد ، نظام اتم که مرحوم صدرالمتألهین درست کرده معنایش این است اگر یک پشه ای در این جهان یک بال بیشتر زند یا یک بال از ماشین خلقت کم کند عالم به این چنانی مضمحل خواهد شد اگر هم بخواهیم مثال عوامانه بزنیم شما ببینید این حرکتی که برای این کره زمین است 16 حرکت تا حال برای این کره زمین درست کرده اند که دوتا از این حرکت هایش حرکت وضعی و انتقالی است مثل چرخ اتومبیل به دور خود می چرخد شبانه روز درست می شود مثل چرخ اتومبیل می رود چهار فصل و سال درست می شود حالا در همین حرکت وضعیش اگر یک دقیقه این حرکت تند شود یا یک دقیقه این حرکت کند شود اصکاک عجیبی در عالم واقع می شود به طوری که این کره زمین منظومه شمسی پرتاب در فضا آب می شود ، یک دقیقه ، نه ، آنها می گویند یک ثانیه ، این حرکت کره زمین این 16 حرکت ، این منظومه شمسی ما، آن وقت ها می گفتند که خورشید حرکت ندارد هیئت بطلمیوس که در زمان قرآن بوده آن یک مزخرفات غریب و عجیب درست می کرده ولی همین اواخر هم می گفتند که این شمس این خورشید منظومه شمسی یعنی کره زمین ما به دنبال منظومه شمسی می گفتند حرکت ندارد خورشید حرکت ندارد حالا فهمیده اند که این خورشید به دنباله ستاره وگا در حرکت است حرکتش به اندازه ای سرعت داشته که مکبرات نمی توانستند این حرکت را ببینند مثلا از وقتی که ما مباحثه شروع کرده ایم تا الان یک میلیون سال رفته ، این ها با این مکبراتشان تلسکوپهایشان می بینند این حرکت مارپیچی هم هست یعنی توی میان این کهکشانها صاف نمی رود مارپیچی می رود یک مقدار این طرف ، آن طرف ، آن طرف که اگر غیر از این باشد اصکاک پیدا می شود ، حالا این حرکت مارپیچی این خورشید اگر ذره ای اگر یک ثانیه تند شود ، یک ثانیه کند شود همه این کهکشانها به هم می خورد پرتاب در فضا می شود آب می شود ، این نظم این جهان است که یک قطره در دریا شما می بینید شما ما می دانیم آن وقت ها که چیز سرشان نمی شد حالا که یک مقدار چیز سرشان می شود باز هم یک قطره ای از دریاست به قول انیشتاین یک جمله شیوایی دارد می گوید که در پس این مکبرم عالم مجهولی را می بینم که این عالم نسبت به آن یک قطره از دریاست ، یک جمله شیرینی هم قرآن دارد در سوره یس این هم خیلی شیواست انصافا همانها که می گفتند خورشید میخکوب در آسمان است در همان زمان پیامبر اکرم فرمودند و الشمس تجری ، حالا کجا می رود الان علم می گوید نمی دانیم این منظومه شمسی مارپیچی رو به حرکت است نمی دانیم کجا می رود قرآن می گوید لمستقر لها توی نمی دانی اما کجا می رود آن را هم خدا می داند و الشمس تجری لمستقر لها ، این نظم عالم است که اگر ذره ای کم و زیاد بشود عالم به این چنانی مضمحل خواهد شد چرای قضیه را همین کسانی که کشف اتم کرده اند و اتم شکسته اند و الان اتم می شکنند و الان این حرفها را می زنند اگر از آنان بپرسید واقعیت اتم چیست می گوید نمی دانم ، این نظم از که پیدا شده ؟ کجا پیدا شده ؟ برای چه پیدا شده ؟ می گوید نمی دانم اما در این که یک مدبر حکیم عالم قادری بر این جهان حکمفرماست که زیر نظر او این نظم هست این را دیگر همه می گویند می دانیم فلسفه مشاء می گوید می دانم اشراق می گوید می دانم حکمت متعالیه می گوید می دانم علوم طبیعی روز هم می گوید می دانم نمی شود که خودسر باشد یک مدبر حکیم عالم قادری بر این جهان حکمفرماست ، این مسئله قضا و قدر است یعنی این انسان راجع به جهان اصلا کره زمین ما راجع به این کهکشانها یک قطره از دریاست این کهکشانها این ستاره ها که ما می بینیم همه اش منظومه شمسی است دیگر ، این ها می گویند بعضی از این کهکشانها میلیونها سال فاصله دارد آن هم سال نوری نه سال حرکتی معمولی ، چندین میلیون سال ، یعنی چندین میلیون سال قبل نورش حرکت کرده تا حالا رسیده به ما این قدر فاصله دارد اما همه این ها آسمان اول است و زینا السماء الدنیا بمصابیح همه این ها آسمان اول است و این نظم هم مال آن منظم است یک قطره از دریای عالم وجود است برای این که در روایات داریم آسمان دوم احدی نه فلاسفه و نه عرفا و نه علوم طبیعی که آسمان دوم چیست ؟ کجاست ؟ تا حالا هیچ کس کشف نکرده ، آسمان اول هم هنوز کشف نشده یعنی این کهکشانها هنوز به انتها نتوانسته اند برسند در حالی که چندین میلیون سال نوری توانستند ببینند اما مسلم است هیچ وقت نمی تواند به آن برسد ، یک قطره از دریا ، انسان راجع به این کره زمین یک قطره از دریا خب همان نظمی که در عالم حکمفرماست همان نظم در این عمر انسان حکمفرماست از وقتی که به دنیا بیاید تا وقتی که بمیرد ذره ای این طرف و آن طرف دیگر این انسان نیست ذره ای این طرف و آن طرف دیگر همان که اگر پشه ای یک بال کمتر زند یک بال بیشتر زند عالم خلقت مضمحل خواهد شد راجع به مقدرات انسان هم چنین است لذا به قول این شاعر خیلی عالی می گوید:
  مقدری که به گل نکهت و به گل جان داد به هر که آن چه سزایش بود ایزدش آن داد
 یک ذره کم و زیاد دیگر خلاف نظم است خلاف علم است خلاف قدرت است خلاف حکمت است خلافت رحمت است ، تا این اندازه ها خوب می توانیم حرف بزنیم لذا قضا و قدر صددرصد مطابق با علم خدا مطابق با قدرت خدا مطابق با حکمت خدا مطابق با جود خدا ، ذره ای هم کم و زیاد بشود به علم خدا به قدرت خدا به حکمت خدا به رأفت خدا ضرر خواهد رساند دیگر اصلا بر می گردد به این که واجب می شود ممکن ، این ها دیگر فلسفه توی دست و پا افتاده است خیلی احتیاج به شهود و خیلی احتیاج به حکمت متعالیه و خیلی راجع حتی به علم کلام و بحث کردن و این ها هم نداریم همین جور که جبر و تفویض را گفتم یک امر عرفی است این دلیل لمّ ما هم یک دلیل خیلی زود فهم است حالا اسمش را هم می گذاریم دلیل عرفی این هم طوری نیست ، لمّ است اما عرفی است یعنی همه سرشان می شود که خدا که این عالم را خلق کرده بر وفق حکمت بوده است می خواهد سواد داشته باشد می خواهد نداشته باشد بر وفق قدرت بوده است غیر از این نمی شده و الا اگر بهترش می شده باید آن را انتخاب بکند و الا اگر آن را انتخاب نکند یا حکیم نیست یا قادر نبوده یا عالم نبوده یا جواد نبوده این ها ظاهراً خیلی فکر نمی خواهد خیلی فلسفه ملاصدرا نمی خواهد خیلی علم کلام نمی خواهد اشارات و شرح اشارات بوعلی سینا و خواجه نصیر الدین طوسی را نمی خواهد و مسئله قضا و قدر تا این جا این جوری حل است اما خصوصیاتش را احدی نمی داند نه باید وارد بشویم همان که امیر المؤمنین سلام الله علیه در نهج البلاغه می فرماید دریای سیاه است واردش نشوید اگر بخواهیم برویم توی خصوصیت گم می شویم به جایی هم نمی رسیم اگر کسی شهودی داشته باشد آن هم نمی دانم آیا به چه اندازه می تواند برسد از نظر روایات از نظر آیات خیلی جاها می بینیم انبیاء توی آن مانده اند بله آن که علمش علم خداست لا فرق بینهم و بین الله الا انهم عبادک این مختص 14 معصوم است آنها می دانند آنها همه چیز می دانند آنها به کنهش رسیده اند چه خوش گفت روایت که علم 73 حرف است یک حرفش مختص به خداست یعنی آن علم کنه خدا این را 14 معصوم نمی دانند دیگر به کنه خدا نمی توانند پی ببرند اما آن 72 حرف را همه آنها می دانند ، به قول ائمه طاهرین یک حرفش را آصف بن برخیا داشت توانست تخت بلقیس را با یک چشم به هم زدن از یمن بیاورد به شام ، آقا امام زین العابدین علیه السلام می گویند قطره ای از دریای علم ما ، لذا خدا و اهل بیت را بگذارید کنار ما بقی همه همه توی این مسئله قضا وقدر گیرند یعنی روی خصوصیاتش ، نمی شود قابل حل نیست ، ما می دانیم هرچه هست صددرصد موافق با حکمت است می دانیم هرچه هست صددرصد موافق با جود است از آن کسی است که 114 مرتبه توی قرآن گفته «بسم الله الرحمن الرحیم».
 من خیال می کنم این بحث من مثل همان بحث جبر و تفویض همه مسائل را حل بکند همه ان قلت قلت ها را از کار بیندازد و احتیاج به این هم نباشد که مرحوم آخوند بگویند قلم این جا رسید و سر بشکست ، نه ، مرحوم آخوند اهل بخیه هستند مرحوم آخوند خیلی بالاست انصافا حالا چرا این جا گفته ؟ می خواسته سر به سر ما بگذارد می خواسته یک مقدار ذهن ما را باز بکند اگر جایی دیگر کرده بود خیلی بهتر از این جا بود اما کردند دیگر ، حالا اجازه بدهید باز هم یک جلسه دیگر در این باره صحبت کنم انشاء الله.
 و صلی الله علی محمد و آل محمد