درس خارج اصول آیت الله مظاهری

91/01/28

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع : وضع حروف
 اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
 این مسئله وضع یکی از مسائل مشکل در اصول است باید بگوییم مسئله اول در اصول است و مسئله مشکلی است انصافا.
 وضع را منقسم کرده اند به چهار قسم وضع عام موضوع له عام مثل اسماء اجناس ، لفظ رجل را وضع می کند برای جنس مذکر ، لفظ مرأه را وضع می کند برای جنس مؤنث ، لحاظ می کند لفظ را موضوع له هم خارجی نیست آن هم لحاظی است می گوید وضعت هذا اللفظ لهذا المعنی ، اختصاص اللفظ بالمعنی .
 وضع خاص موضوع له خاص اسم بچه اش را می گوید حسن ، سمیت هذا بالحسن لحاظ کرده لفظ را وضع کرده برای جثه خارجی، جثه در خارج وضع عام موضوع له خاص گفته اند که همه حروفات این جوری هستند گفته اند حروفات و ما بمعناها آنها که سریشم توی خارج هستند خودیت از خود ندارند ، از یک نظر همه کاره هستند از یک نظر هیچ کاره هستند مثل مِن مثل الی ، سرت من البصره الی الکوفه این من و الی اگر نباشد جمله هیچ است بگوید سرت البصره الکوفه لذا هیچ کاره است اما از آن طرف هم همه کاره است برای این که سرت من البصره الی الکوفه یک جمله حسابی درست می کند .
 گفته اند وضع حروف و ما بمعناها وضع عام است موضوع له خاص است چرا ؟ گفته اند برای این که مفهوم که نمی تواند سریشم خارج باشد ربط در خارج باشد آن که ربط در خارج است خارجیات است پس مفهوم من را لحاظ می کند ثم وضع می کند برای مِن در خارج وضعت لفظ من وضعت لفظ الی ، برای این من و الی در خارج که رابطه درست کرد .
 وضع خاص موضوع له عام گفته اند نداریم ادباء معمولا مثل ملا مطول ها ملا مغنی ها که انصافا راستی هم ملا مطول و ملا مغنی خیلی کتابهای خوبی است گفته اند نداریم چرا نداریم ؟ برای این که لحاظ باید بنمایاند خارج را و خاص نمی تواند بنمایاند خارج را، به قول این ها وضع ، لحاظ باید آیینه خارج باشد و کلی آیینه خارج نمی تواند باشد .
 دیروز عرض می کردم مرحوم آمیرزا حبیب الله رشتی فرموده اند نه ، می شود باشد که وضع ما خاص باشد موضوع له عام باشد و بسیاری از بزرگان هم حرف آمیرزا حبیب الله رشتی را قبول کرده اند و گفته اند هر چهار قسم را داریم این حرفهای دیروز بود .
 حرف امروزمان راجع به یک مطلب خوبی است و آن مطلب این است که این که گفته اند وضع عام موضوع له خاص گفته اند وضع حروف این جوری است .
 مرحوم آخوند هفت هشت جا در کفایه می گویند هم که لم یسبقنی احد یعنی ابتکارم هم هست گفته اند وضع حروف لفظ عام
 است موضوع له عام است اما مستعمل فیه خاص است. فرمایش مرحوم آخوند یک اختلاف عجیبی در میان شاگردهایشان است که چه جوری معنا کنند ؟ چه بگویند ؟ مرحوم آخوند چه می خواهند بگویند ؟ تعجب هم در این جاست که این ها همه پای منبر مرحوم آخوند بوده اند اما وقتی می خواهند این حرف مرحوم آخوند را معنا کنند می بینیم اختلاف دارند خیلی و چون بنای ما این است که وارد اختلاف ها نشویم وارد ان قلت قلت ها نشویم یک جمله عرض کنیم و از آن بگذریم و آن این است این که گفته اند وضع عام موضوع له خاص وضع حروف است برای این که لحاظ کرده مفهوم من را وضع کرده برای من خارجی قول مشهوری است ، ملا مطول دارد ، توی ادبیت همه جا من جمله مغنی دارد خب به ایشان می گوییم لازمه حرف شما این است مجاز بلاحقیقت همیشه استعمال مجاز باشد الا آن واضعی که وضع کرده برای این که آن واضع یک من خاصی را ، وضع عام موضوع له خاص می خواهیم درست بکنیم دیگر ، یک من خاصی را در نظر گرفته مثلا نوشته سرت من البصره الی الکوفه این من را در نظر گرفته گفته وضعت لفظ من برای این من خارجی ، این من که ربط داد سرت من البصره الی الکوفه را خب حالا فردا خود این واضع می خواهد استعمال کند سرت من البصره الی الکوفه ، مجاز است ، برای این که وضع برای این من دیروز کرده برای من امروز که نکرده چه رسد ما ، ما که می خواهیم سرت من البصره الی الکوفه این من را استعمال بکنیم خب وضع عام موضوع له خاص ، موضوع له چیست ؟ آن من که آن واضع در نظر گرفته لذا هر که استعمال کند سرت من البصره الی الکوفه می شود مجاز ، هر که ، شاید مرحوم آخوند رضوان الله تعالی علیه همین در نظر مبارکشان بوده از عبارات هم فهمیده می شود ، لذا ایشان گفتند وضع عام موضوع له عام ، گفتم حالا حرف مرحوم آخوند هیچ ، اگر کسی این جور بگوید که باید هم بگوییم بگوید وضع عام موضوع له عام به معنا این که لفظ من را یعنی مفهوم را در نظر گرفته وضع کرده برای کلی ، نه کلی طبیعی ، کلی منطقی برای هر من در خارج ، به آن می گویند از قضایای حقیقیه ، معنایش این جور می شود وضعت لفظ من را برای هر من که در خارج موجود بشود کلما وجد فی الخارج و یصدق انه منه وضعت لفظ من را برای آن ، می شود وضع عام موضوع له عام ، با اسم جنس فرقش چه شد ؟ اسم جنس وضع عام موضوع له عام است موضوع له کلی طبیعی است الرجل خیر من المرأه و کلی طبیعی خارجیت ندارد الرجل خیر من المرأه آن رجل مصداق خارج است آن طبیعت نیست ، الرجل خیر من المرأه یعنی جنس ، جنس این بهتر از جنس او ، خارج چه ؟ دیگر کار به خارج ندارم ، خیلی از زن ها بهتر از مردها ، اما الرجل خیر من المرأه حسابی صادق است برای این که کلی جنسی خارجیت ندارد ذهنی است دیگر اما کلی طبیعی خارجیت دارد یعنی زید انسان این زید حمل انسان بر زید این انسان کلی طبیعی است کلی طبیعی شد مجاز هم نیست دیگر زید تمام انسان است ، عمرو انسان، تمام انسان است بکر تمام انسان است این انسان که کلی است هم صادق بر زید شد هم صادق بر عمرو شد هم صادق بر بکر شد بدون مجاز ،
 اما کلی طبیعی اگر بخواهد بیاید توی خارج می شود مجاز ، مثل این که می گویم آقا این مرد است خب این مجاز است دیگر، می خواهیم بگوییم که این آقا از نظر علمی خیلی بالاست می گوییم مرد است یا خیلی مردانگی کرده می گوییم که الرجل نعم الرجل این ها همه مجاز است اما زید انسان چه ؟ حقیقت است فرقش چه شد ؟ آن الرجل نعم الرجل آن رجل ذهنی ، جنسی آمد توی خارج شد مجاز ، برای این که وضع عام موضوع له عام بوده روی کلی طبیعی ، اما زید انسان چه ؟ انسان کلی طبیعی است کلی واقعی توی خارج ، لذا زید انسان است عمرو هم انسان است بکر هم انسان است مجاز هم توی کار نیست به قول ملا حاشیه الحق ان الطبیعی بمعنا وجود افراده اصلا معنای کلی طبیعی یعنی خارجیت ، تمام مصادیق کلی است .
 حالا اگر در باب حروف یک کسی این جور بگوید بگوید واضع لفظ را لحاظ کرده لفظ من را وضع کرده برای من کلی طبیعی نه کلی جنسی ، خب وقتی برای کلی وضع کرده سرت من البصره الی الکوفه حقیقت است سرت من اصفهان الی کربلا حقیقت است سرت من اصفهان الی تهران حقیقت است چرا ؟ مثل زید انسان عمرو انسان بکر انسان چه جور آن جا حقیقت است چرا حقیقت است ؟ برای این که الحق ان الطبیعی بمعنا وجود افراده کلی طبیعی موجود توی خارج است من خیال می کنم نسبت نمی توانم بدهم اما خیال می کنم مرحوم آخوند همین را می خواهد بگوید وضع عام موضوع له عام مستعمل فیه خاص.
 حالا مرحوم آخوند بفرمایند یا نفرمایند آن که ما می گوییم این است این که مشهور شده وضع حروف و ما بمعناها وضع عام است موضوع له خاص است دلیل آورده شده برای این که آن کلی وضع شده برای خارج و واضع وضع کرده لفظ من لفظ الی هذا لفظ هو برای آن خارجیت این که مشهور میان ادباست این را قبول ندریم برای این که اصلا لازم می آید مجاز بلا حقیقت هیچ جا استعمال نشود بکنیم و اصلا لازم می آید این که آن وضع لغو باشد برای این که هیچ وقت آن کلی جنسی توی خارج نمی آید آن که توی خارج می آید کلی طبیعی است اگر منطق یادتان باشد یادتان است دیگر ، آن که توی خارج می آید کلی طبیعی است لذا ما نحن فیه یعنی در وضع باب حروف یک کلی بگوییم وضع عام موضوع له عام و فرقش این است که در جنس ، اسماء اجناس لفظ را وضع کرده برای کلی من حیث هو طبیعت من حیث هو کلی ، جنسی ، اما در وضع حروف لفظ را وضع کرده برای کلی طبیعی ، کلی خارجی ، کلی من حیث انه موجود فی الخارج همه جا می شود حقیقت اما می شود وضع عام موضوع له عام .
 بله یک حرف می ماند و آن این است که آنها می گفتند وضع خاص موضوع له عام نداریم ما این جا می گوییم ، می گوییم وضع عام موضوع له خاص نداریم ، نمی توانیم یک جا پیدا کنیم وضع عام موضوع له خاص ، همین که گفتند وضع عام موضوع له خاص این مربوط به باب حروف است باب حروف را که درست کردیم وضع عام موضوع له عام شد.
 فتخلص مما ذکرناه تا این جا این که وضع عام موضوع له عام داریم اسماء اجناس ، وضع خاص موضوع له خاص داریم اعلام ، وضع عام موضوع له خاص نداریم ، ادباء همه می گویند داریم به حروف مثال می زدند درست نشد ، نداریم.
 وضع خاص موضوع له عام ادبا می گویند نداریم آمیرزا حبیب الله رشتی گفت داریم گفت اختراعات همه همه وضع خاص موضوع له عام است برای این که ماشین را می سازد لذا لحاظ می کند این ماشینی که ساخته ، وضع می کند برای کلی طبیعی اش ، برای هرچه مثل این است برای هذا و امثاله این را هم بگویید کلی طبیعی ، طوری نیست حالا مرحوم آمیرزا حبیب الله رشتی این را نگفته اند لذا وضع خاص موضوع له عام این که ادبا گفته اند نداریم ، نه ، داشتیم ، داریم هم آمیرزا حبیب الله رشتی گفته اند هم اساتید ما مثل آقای بروجردی ، آقای داماد ، حضرت امام این ها همه حرف آمیرزا حبیب الله رشتی را قبول کرده اند و گفته اند داریم حالا شما هم اگر می خواهید بگویید وضع خاص موضوع له عام می توانید هم این جور تقریر بکنید کی گفته خاص نمی تواند آیینه برای کلی باشد ؟ چرا نتواند ؟ همین طور که کلی من حیث انه وجه می تواند باشد آیینه می تواند باشد خاص هم من حیث انه خاص می تواند وجه ، آیینه باشد برای کلی وقتی این جور شد اختراعاتش ماشینش را ساخته یک مسجد خاصی ساخته اسم این مسجد را می خواهد یک اسم عامی بگذارد خب می گوید که وضعت این مسجد را برای این و هر چه مثل این ، همان مثال اختراعات ، ابنیه را هم مثال می زدند مثال اختراعات خیلی خوب است آن وقت همین کلی طبیعی که من الان راجع به حروف گفتم شما همین جا همان کلی طبیعی را این جا بگویید ، بگویید خاص را در نظر می گیرد لحاظ می کند وضع خاص ، موضوع له چه ؟ عام ، خاص نه ، می شود وضع خاص موضوع له عام علی نحو قضایای حقیقیه علی نحو کلی طبیعی کلما وجد فی الخارج و یصدق انه ماشین اسمش ماشین است
 دیگر این جاها چیزی نداریم اگر توی این دو سه تا دقتی که شد اشکالی داشته باشید حرفی داشته باشید دیگر باید بگویید تا فردا تکرارش بکنیم و اگر این جاها چیزی نداشته باشید دیگر فردا می رویم سر حقیقت و مجاز که بحث ارزنده ای در اصول ماست .
 تقاضا دارم از شما مطالعه خیلی بکنید از شما استفاده بکنیم انشاء الله .
 وصلی الله علی محمد وآل محمد