درس خارج اصول آیت الله مظاهری

91/01/21

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع : موضوع کل علم
 اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
 مثل این که باید بحث دیروز را تکرار بکنم ولی تکرار انشاء الله جوری بشود که برای کسانی که تکرار را نمی خواهند خیلی مضر نباشد .
 بحث این بود که بزرگان همه همه من جمله مرحوم آخوند در کفایه فرموده اند موضوع کل علم ما یبحث عن عوارضه الذاتیه چه علم اصول چه علم ادبیت چه علم فقه چه علم فلسفه هر علمی چه علم دینی چه علم غیر دینی ، موضوع این علم این است ما یبحث عن عوارضه الذاتیه این که از اول کتاب تا آخر کتاب از عوارض ذاتی آن موضوع صحبت بکنند این می شود موضوع ، آنها هم می شود مسائل و آن مسائل هم می شود از اعراض ذاتیه .
 همه آنها یک اشکال کرده اند و آن اشکال این است که این مسائل محمولها همه همه عوارض غریبه هستند عوارض ذاتی نیستند برای این که توی منطق ما خوانده ایم اگر محمولی بار بر موضوع بشود بلا واسطه این عرض ذاتی است اگر با واسطه این عرض غریب است خب اهل منطق همه این را گفته اند لذا دیروز می گفتم زید موجود این محمول برای این موضوع عرض ذاتی است زید قائم این محمول برای این موضوع عرض غریب است برای این که به واسطه وجود قیام حمل بر زید شده و در هر علمی مسائلی که در آن علم است محمول ها اول بار می شود بر موضوع آن مسئله ثم بار می شود به واسطه آن مسئله بر موضوع اصل علم ، می شود عرض غریب یعنی مسائل علم بار شد بر موضوع علم به واسطه ، واسطه چیست ؟ آن مسائلی که مسئله مسئله توی آن علم هست ، یک علمی هزار تا مسئله دارد یعنی هزار تا محمول و موضوع دارد محمول ها که بار بر موضوعش می شود عرض ذاتی است اما این محمول ها اگر بخواهد عارض بر اصل موضوع علم بشود عرض غریب است واسطه چه خورده ؟ موضوع مسائل ، لذا گفته اند باید بگویید موضوع کل علم ما یبحث عن عوارضه الغریبه نه عن عوارض الذاتیه.
 راجع به این اشکال خیلی این طرف و آن طرف زده شده است اگر یادتان باشد دیروز گفتم مرحوم شیخ الرئیس در اشارات ، مرحوم خواجه نصیر الدین طوسی در شرح اشارات ، مرحوم صدرالمتألهین در اسفار این ها جواب اشکال را داده اند عالی هم داده اند گفته اند اصلا این عرض ذاتی و عرض غریب که شما می گویید منطق را آورده اید در بحث ما در حالی که مراد عرض ذاتی این نیست که تو می گویی ، معنایش این است که این مسائلی که در هر علمی هست اگر سنخیت دارد اگر با هم می خواند اگر این مسائل مال آن موضوع است به این می گوییم مسئله علم و به آن هم می گوییم موضوع علم ، و اما اگر یک مسائلی توی آن علم آوردیم استطرادی یک مسائل در آن آوردیم به عنوان جمله معترضه که در هر علمی هست زیاد هم هست شما نمی توانید علمی پیدا بکنید که استطرادی توی آن نباشد زیاد هست گفته آنها مربوط به این علم نیست لذا موضوع کل علم ما یبحث عن عوارضه الذاتیه یعنی عن عوارضی که سنخ آن موضوع علم است اگر کتاب فلسفه است آن مسائل باید فلسفی باشد اگر علم اصول است دیگر نباید فلسفه توی اصول بیاید این فقه آوردن توی اصول فلسفه آوردن توی اصول این غیر سنخی است اینها عوارض ذاتی نیست ، عوارض غریب هم اسمش را نمی شود گذاشت اصلا استطراد همان که بزرگان گفته اند استطرادی است و مراد عرض ذاتی یعنی اصلی ، می شود کل موضوع ما یبحث عن عوارض الاصلیه این موضوع علم است و اما اگر استطرادی شد آن جملات معترضه آن مسائل معترضه موضوعش این علم نیست یک چیزی است برای خودش از یک علم دیگر آورده اند توی این علم ، یعنی ما وقتی برویم توی هر علمی می بینیم یک مسائل اصلی دارد یک مسائل فرعی و استطرادی دارد دیروز مثال می زدم مثل مرحوم آخوند در کفایه به خلاف مرحوم شیخ توی رسال یک ده بیست جا مستقلا یک مسائل فلسفی آورده حتی خودش هم اختراع فلسفی کرده و این مسائل را آورده در اصول و هیچ ربطی به اصول ندارد یا در علم فقه خیلی جاها می بینیم مثل مثلا صاحب جواهر مسئله فقهی نگفته ، تفسیر گفته ، اصول گفته ، می شود استطرادی ، وقتی استطرادی شد می شود غیر اصلی وقتی غیر اصلی شد موضوع اصول دیگر ربطی به این ندارد این جمله معترضه است این هم ربطی به موضوع علم اصول ندارد مربوط به موضوع علم فقه نیست لذا موضوع کل علم چیست ؟ آن مسائل مربوط به آن موضوع، موضوع کل علم ما یبحث عن عوارض ذاتیش یعنی عوارض اصلی، خیلی حرف خوبی است انصافا .
 دیروز می گفتم که مرحوم آخوند توی کفایه بهتر از مرحوم شیخ الرئیس گفته اند آن دیگر همان عرض ذاتی و عرض غریب را که توی منطق بوده دست از آن اصطلاح بر نداشته جواب اشکال را هم مرحوم آخوند داده.
 مرحوم آخوند فرموده اند که این مسائل علم موضوعاتش با مسئله اصل علم این ها یکی هستند آنها مصادیق کلی طبیعی ، موضوع علم کلی طبیعی است آن مسائل توی آن علم مصادیق این کلی طبیعی ، مثلا موضوع علم اصول که ادله اربعه است الامر واجب این الامر این موضوع با آن موضوع اصل علم که کتاب و سنت و عقل و اجماع باشد این ها یک چیز است فرقش این است که آن کلی است این جزئی است فرقش این است آن کلی طبیعی است این مصداقش است لذا از اول هر علمی تا آخر هزار تا مسئله دارد این با آن موضوع علم هیچ تفاوت موضوع مسائل ندارد در حقیقت همان موضوع کلی است هزار تا شده ، عین یک دیگر هم هست مثل زید انسان عمرو انسان بکر انسان آن الانسان کلی است زید و عمرو و بکر هم از جزئیاتش است مصادیقش است لذا می گوییم زید انسان حمل می کنیم انسان را بر زید به تمام معنا و حمل شایع ثنایی ، بعضی ها گفته اند اصلا حمل هو هو ، و فرقی نیست بین زید و انسان ، زید انسان است انسان زید است وقتی چنین شد تمام مسائل هر علمی موضوعش با موضوع اصل علم یکی است فرقش این است که آن موضوع اصل علم یک کلی است موضوعات مسائل جزئیات آن موضوع است نظیر زید و عمرو و بکر برای انسان پس محمول ها که بار بر موضوعات می شود در حقیقت بار بر آن کلی طبیعی هم می شود واسطه هم نمی خورد واسطه اش فقط خود این موضوع است خود این موضوع اصل آن کلی است اگر موضوع مسئله با موضوع علم دو چیز متباین بود می شد عرض غریب اما موضوع آن مسئله با موضوع اصل علم کلی طبیعی و مصداق است الحق ان الطبیعی بمعنا وجود افراده مصادیق کلی طبیعی است به تمام معنا نه یک ذره کم نه یک ذره زیاد فقط عوارض مشخصه دارد آن که مربوط به ماهیتش نیست و الا زید عین انسان است انسان عین زید است لذا موضوع هر علم کلی طبیعی است مسائل هر علم مصادیق آن کلی طبیعی است لذا موضوعات مسائل که هزار تا موضوع است همان کلی طبیعی اصلی که موضوع علم است منتشر شده توی این مسائل ، منتشر به معنا مصداق ، می شود موضوع کل علم ما یبحث عن عوارضه الذاتیه واسطه نخورد یعنی محمول بار بر موضوع شد بلا واسطه که در حقیقت مرحوم آخوند آن اصطلاح اهل منطق را حفظ کردند جواب اشکال را هم دادند و این که گفته اند موضوع کل علم ما یبحث عن عوارض الغریبه گفتند نه موضوع کل علم ما یبحث عن عوارض الذاتیه با این دقت که موضوع اصل علم با موضوعات مسائل علم این ها یک چیزند یک چیز به معنا کلی و فرد به معنا کلی طبیعی و مصداق و کلی طبیعی توی این مسائل است عین کلی طبیعی توی مسائل است تمام موضوعات مسائل موضوعش همان موضوع علم است آن موضوع علم یک کلی است به نام کلی طبیعی آن موضوعات مسائل یک کلی است اما کلی طبیعی خارجی ، هو هو بلا تفاوت لذا می شود موضوع کل علم ما یبحث عن عوارض الذاتیه و این درست گفته اند اشکال آنها هم که گفته اند عرض غریب است نه ، واسطه نمی خورد تا عرض غریب باشد بلکه بدون واسطه محمول ها بار بر موضوع علم می شود .
 در همان عرفان هم که موضوعش پروردگار جلت عظمته است اما در وقتی که می آییم در مسائل می بینیم که موضوع می شود مفهوم آن مسائل هم می شود مفهوم اگر کسی نگوید که می گویند گفته اند اگر کسی نگوید باز هم علم عرفان همین است موضوعش خداست دیگر آن مسائل هم موضوعش خداست همه اش می شود خدا آن دیگر اصلا کلی طبیعی هم نیست در علم عرفان این جوری است ، همه علوم این جور است همه علوم وقتی که بسنجیم موضوع علم با موضوعات مسائل یک چیز است معمولا کلی طبیعی و مصداق است پس محمول های مسائل که بار می شود بر موضوعات مسائل در حقیقت بار شده بر موضوع اصل علم موضوع اصل علم با موضوعات مسائل هیچ تفاوت ندارد عین یک دیگر هستند واقعا الا این که آن کلی است کلی طبیعی ما بقی هم مصادیق است و مصداق کلی طبیعی همان کلی طبیعی است کلی طبیعی همان مصداق است خیی حرف خوبی است انصافا از مرحوم آخوند بهتر از حرف صدر المتألهین است .
 دیروز می گفتم استاد بزرگوار ما حضرت امام می گفتند اصلا چه داعی داریم این قدر این طرف و آن طرف بزنیم ما می گوییم اصلا هیچ علمی موضوع ندارد بلکه یک مسائل متشت متفرقی که سنخ یک دیگر است جمع شده اسمش را گذاشته ایم علم اصول ، ما اصلا موضوع برایش درست نمی کنیم تا بگوییم موضوع ما هو ؟ تا بگوییم موضوع کل علم ما یبحث عن عوارض الذاتیه و اشکال بکنیم ، خب این هم حرف خوبی است.
 اما من به حضرت امام عرض می کردم آقا خیلی خوب است این سنخیتی که شما می گویید یعنی چه ؟ یعنی یک تناسب بین این مسائل باید باشد و الا جمله معترضه می شود فرمایش شما حرف مرحوم صدر المتألهین است حرف صدر المتألهین حرف شماست تفاوتی ندارد ، یادم نیست ایشان جواب دادند؟ ندادند؟ چه جوری است؟ اما علی کل حال فرمایش حضرت امام را هم می توانیم جواب بدهیم که برگشتش به حرف شیخ الرئیس است به حرف خواجه نصیرالدین طوسی است .
 خب دیروز تا این جا گفتیم امروز تا این جا تکرار کردیم دیگر از این به بعد هم می خواهیم وارد مسئله دوم بشویم مرحوم آخوند می گویند تمایز العلوم بتمایز اغراض است نه به تمام موضوع و محمول و ما می گوییم تمایز علوم مثلا تمیز بین علم صرف و نحو دوتایشان با علم منطق سه تایشان با علم اصول تمایز العلوم به سه چیز است موضوع و محمول و غرض این سه تا باید جمع بشود تا علم تمیز داده بشود از علم دیگر ، آیا حرف مرحوم آخوند درست است یا حرف من ؟ فردا انشاء الله درباره اش صحبت می کنیم.
 وصلی الله علی محمد وآل محمد