موضوع : قاعده قرعه
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
امروز یک مقدار آیات یک مقدار روایات را راجع به قرعه بخوانیم.
از نظر قرآن تمسک کردهاند به آیه 44 از سوره آل عمران خدا میفرماید اذ یلقون اقلامهم ایهم یکفل مریم و ما کنت لدیهم اذ یختصمون در میان خویش و قومها راجع به حضرت مریم اختلافی شد اختلاف بالا گرفت دیگر قرآن ندارد اما مثل این که خودشان گفتند حالا که نمیتوانیم به جایی برسیم بیایید قرعه بکشیم قرآن میفرماید که قرعه کشیدند دیگر نمیفرماید هم به نام کی آمد؟ خب معلوم است به نام حضرت زکریا آمد و حضرت زکریا پرستاری حضرت مریم را قبول کردند لذا قرآن میگوید اذ یلقون اقلامهم اینها قرعه کشیدند ایهم یکفل مریم که کدام از اینها حضرت مریم را قبول بکنند، اخبار است اما اگر قرآن قبول نداشت خب باید بگوید خرافت است باید بگوید که به شما بگویم آنها کردند بی خود کردند اما نگفته دال بر امضاست که کار اینها درست بوده و خود آیه میفرماید که کار اینها درست بوده ، ممکن است یک کسی ایراد بکند بگوید خب کار اینها درست بوده حالا توی اسلام هست یا نه؟ آن وقت انسان میماند اما اگر حرف ما باشد دیگر این جور میشود که آقا این یک امر عقلایی است و این امر عقلایی را شارع مقدس امضا فرموده، لذا اگر ایرادی باشد قطع نظر از حرف ما ممکن است کسی ایراد بکند بگوید بله آیه شریفه اخبار است و دلالت دارد و این که اینها قرعه کشیدند و درست هم بوده است برای این که اینها متدین بودند آدمهای حسابی بودند حتی توی آنها پیامبر بوده بنابراین کارشان درست است اما چه ربطی به اسلام عزیز دارد؟ گفتهاند هم ، واگر بخواهی آن قضیه استصحاب امم سابقه آن هم که اشکال دارد اما روی عرض ما دیگر این حرف نیست میشود این امضای بنای عقلاء ، امضای بنای عقلاء یعنی این که عقلاء کردند من قبول دارم این یک آیه.
آیه دیگر مربوط به حضرت یونس است صافات سوره 37 آیه 141 فساهم فکان من المدحضین اینها قرعه کشیدند به نام حضرت یونس در آمد و حضرت یونس در دریا افتاده شد من المدحضین یعنی به نام او آمد او را هم در دریا انداختند خب باز همین است قرآن اخبار میدهد که قرعه بوده است حالا آیا قرآن قبول دارد یا نه؟ این هم ما گفتیم قرآن قبول دارد برای این که اگر قبول نداشت ردع میکرد میگفت کار خرافی کردند، اما اشکال میماند این جا که خیلی خوب حالا آنها کردند توی اسلام هست یا نه؟ دیگر نمیشود بگوییم بله توی اسلام هم هست مگر حکم استصحاب امم سابقه بکنیم که آن هم اشکال دارد اما روی عرض ما دیگر آیه شریفه میشود امضایی ، دیگر حکم نیست تا بگویی آن حکم آن جا بوده این جا نیست و نمیدانیم هست یا نه؟ امضا کرده است بنای عقلاء را یعنی قرعه یک امر عقلایی شارع مقدس میگوید امر عقلاء را قبول دارم این هم آیه دوم .
و اما روایات روایات راجع به قرعه زیاد است اگر کسی روایات قرعه را بخواهد جمع بکند تواتر معنوی پیدا میشود خیلی جاها روایت داریم روایتها صحیح السند ، ظاهر الدلاله این که در اسلام عزیز قرعه هست حالا یک چند تا این روایتها را بخوانیم ببینیم که دلالتش چقدر میشود؟
روایت 13 از باب 13 از ابواب کیفیت حکم جلد 18 وسائل در من لایحضر است قال الصادق علیه السلام ای قضیه اعدل من القرعه اذا فوض الامرالی الله الیس الله یقول فساهم فکان من المدحضین توی معنا کردن روایت ماندهاند چه جور این روایت را معنا کنیم؟ میفرماید چه چیز بهتر از قرعه؟ خب این را معنا کنید یعنی آن جا که دلیل نداشته باشیم آن جا که دلیل نداشته باشیم کار عادلانه قرعه است میشود تا این جا این جور معنا کرد بعد میفرماید اذا فوض الامر الی الله وقتی که امر را واگذاریم به خدا بهترین کار قرعه است این معنایش یعنی چه؟ حالا اگر تفویض امر الی الله نکرد قرعه باطل است ؟ این همان حرف دیروز است که استخاره آیا غیر قرعه است یا قرعه همان استخاره است یا نه؟ خب مشهور در میان اصحاب گفتهاند نه استخاره قرعه نیست برای این که در استخاره یک توجهات میخواهد مشورت امر از خداست اما قرعه نه آن توجهات را میخواهد نه مشورت امر از خداست بلکه ممکن است خدا را قبول نداشته باشد قرعه بکشد پس فرق بین استخاره و قرعه این است که استخاره تفویض الامر الی الله است اما قرعه تفویض الامر الی الله نیست پس این که میفرماید اذا فوض الامر الی الله این یعنی چه؟ این را هم معنا کنیم بگوییم که این روایت آن قرعهای را میگوید که استخاره باشد میشود معنا کرد این جور آن وقت بعدش میگوید الیس الله یقول فساهم فکان من المدحضین نمیبینی قرآن میگوید که اینها قرعه کشیدند درباره حضرت یونس؟ اینها تفویض امر الی الله کردند؟ پیامبر خدا را قرعه کشیدند انداختند توی دریا خودشان باید فدای پیامبر بشوند نشدند حضرت یونس را قرعه کشیدند توی دریا انداختند این اعدل الامر الی الله تفویض الامر الی الله است؟
لذا نمیتوانیم روایت را معنا کنیم حتی روی عرض من هم روایت را نمیشود معنا کرد که بگوییم امضای حکم عقل است برای این که حکم عقل میگوید که قرعه غیر استخاره است مشورت از خدا نیست قصد قربت نمیخواهد تفویض الامر الی الله نمیخواهد بلکه گاهی خطا میشود گاهی ثواب میشود شانسی است گاهی به نام او میآید گاهی به نام او میآید وقتی چنین باشد شارع مقدس همان را امضا کرده، اگر بخواهیم تمسک به روایت بکنیم روایت مثل این که میخواهدتخطئه عقلاء بکند یعنی میگوید که قرعه درست است وقتی که مشورت با خدا باشد قرعه درست است در وقتی که توجه الی الله تبارک و تعالی باشدو الا قرعه درست نیست، میشود تخطئه قول این اما فساهم فکان من المدحضین خب میگوید که تمسک میکند به آیه شریفه، تمسک به آیه شریفه معنایش این است که توجه الی الله نمیخواهیم فوض الامر الی الله میگوید توجه الی الله میخواهیم لذا نمیتوانیم روایت را معناکنیم بخواهیم امضایی بگیریم نمیشود بخواهیم تأسیسی بگیریم آن هم نمیشود امضایی بگیریم با فوض الامر الی الله جور نمیآید تأسیس بگیریم با فساهم فکان من المدحضین جور نمیآید لذا باید بگوییم روایت از متشابهات است نمیتوانیم روایت را معنا کنیم، میشود روایت مجمل، از متشابهات ، این که گفتهاند روایت ضعیف السند است آن نه ، روایت ضعیف السند نیست برای این که از جازمات صدوق است مرحوم صدوق در من لایحضر دو جور روایت دارد یعنی سه جور روایت دارد گاهی سند دار که سندش را تضمین کرده، گاهی بی سند اما جازم دار مثل قال الصادق علیه السلام میگویند این به منزله سنددار است گاهی هم بدون جزم میگوید روی عن الصادق علیه السلام میگویند این روایت را خود مرحوم صدوق میگوید برو دنبالش ببین که آیا صحیح السند است یا نه؟ آیا میتوانی درست کنی یا نه؟ لذا مشهور در میان بزرگان شده در درایه هم در رجال و درایه هم روی آن حرف زده شده که جازمات صدوق به منزله مستندات صدوق است لذا روایت از نظر سند اشکال ندارد اما از نظر دلالت نمیدانیم چه جور معنا کنیم بخواهیم امضایی معنا کنیم بافساهم فکان من المدحضین درست در میآید بخواهیم تأسیسی معناکنیم با فوض الامر الی الله جور میآید بافساهم فکان من المدحضین جور نمیآید لذا روایت را نمیتوانیم معنا بکنیم حالا باز هم روی آن فکر بکنید ببینید که میتوانیم روایت را معنا کنیم یا نه؟ اما اگر حرف من باشد بگوییم آقا این روایتها امضایی است روی خصوصیتش فکر نکن ببین عقلاء تفویض الامر الی الله دارند یا نه؟ اگر ندارند فوض الامر الی الله را حمل بر استحبابش کن، دیگر روایت روی عرض من درست در میآید میشود ارشاد تابع مایرشد الیه ، تابع مایرشد الیه، یرشد الیه ما عقل است عقل ما میگوید قرعه بکش میخواهی قصد قربت بکن میخواهی نه میخواهی تفویض الامر الی الله باشد یا نه اما معلوم است تفویض الامر الی الله باشد خیلی بهتر است تا تفویض الامر الی الله نباشد .
یک روایت دیگر مصححه حریز عن ابی جعفر علیه السلام روایت 12 از باب 13 گفتهاند روایت ضعیف السند است اما روایت را حماد بن عیسی نقل کرده حماد بن عیسی از اصحاب اجماع است لذا گفتهام که مصححه حریز، صحیحه آن است که سند حسابی درست باشد مصححه آن است که یک کسی سند را تصحیح کرده باشد و لذا گفتهام مصححه حریز یعنی قبلش یونس بن عبد الرحمان است و بزنطی است وامثال اینها لذا روایت از نظر سند خوب است در همین روایت قطع نظر از همینها حماد بن عیسی هم روایت را نقل کرده عن ابی جعفر علیه السلام قال اول من سوهم علیه مریم بنت عمران و هو قول الله عزوجل و ماکنت لدیهم اذ یلقون اقلامهم ایهم یکفل مریم و السهام سنه ثم استهموا فی یونس فرمودند اول قرعهای که کشیده شد راجع به حضرت مریم بود پس از آن یک سنت شد و آن سنت در حضرت یونس هم جاری شد معنایش این است که قبلش نبوده بعد پیدا شده معنایش این است که سنت نبوده بعد از آن سنت شد لذا در حضرت مریم آنها جاری کردند در حضرت یونس هم مردم جاری کردند لذا باز هم گفتهاند روایت ضعیف السند است اشکال به روایت است اما روایت ضعیف السند است ولش بکنید ولی انصاف قضیه این جورنیست روایت مصححه است اما باز توی معنایش آدم میماند که اول قرعه راجع به حضرت مریم بوده یعنی عقلایی نیست سنتی است تعبدی است شرعی است اولش راجع به حضرت مریم بوده بعدش یک سنت شد این سنت را آوردند درباره حضرت یونس هم جاری کردند باز روایت میشود از متشابهات که سنت است یعنی چه؟ سنت بوده یعنی چه؟ آن جوری که ما میگوییم از قرآن هم استفاده میشود قرعه یک امر عقلایی است این جور نیست که عقلاء نداشته باشند، بخواهیم معنا کنیم بگوییم تا حضرت مریم نبوده ولو امر عقلایی آن اولش بوده آن وقت سنت شد مشهور شد امر عقلایی لذا توی غیر شرعی هم بردندش راجع به حضرت یونس که شرعیت نداشت اینها قرعه کشیدند مشکل است این جور روایتها را معنا کردن لذا این هم میشود از روایات متشابه یک کسی بگوید آقا تشابهش را با همین رفع بکن بگو که قرعه یک امر عقلایی است و امر عقلایی را شارع مقدس امضا کرده لذا ولو این که خصوصیات هم نفهمیم اما به این اندازه میفهمیم قرعه امر عقلایی امضاها شارع مقدس این هم این روایت.
روایت 3 مرسله سعد بن میمون گفتهاند باز روایت مرسله است حجت نیست اما مصححه است برای این که فضال روایت را نقل کرده و ابن فضال از اصحاب اجماع است لذا باید بگوییم روایت مصححه است.
روایت 3 از باب 4 از ابواب میراث خنثی جلد 17 وسائل میفرمایند که وای قضیه اعدل من قضیه تحال علیها السهام ؟ چه قضیهای عادل تر از این که ما قرعه بکشیم؟ قال الله تبارک و تعالی فساهم فکان من المدحضین عادلتر را معنا کنیم چه امری بهتر در مشکلها آن جا که مشکل است چکار میشود کرد؟ توی سر هم زد؟ خب نه، توی سر هم نزنید قرعه بکشید خب تا این جا میشود امر عقلی امر عقلایی .
یقول الله فساهم فکان من المدحضین ببین عقلاء هم توی نزاعهایشان قرعه کشیدند چنانچه توی کشتی قرعه کشیدند و حضرت یونس را در دریا انداختند.
خب تا این جا میشود روایت را معنا کرد بعد میفرمایند که ما من امر یختلف فیه اثنان الا وله اصل فی کتاب و لکن لا تبلغه عقول الرجال، این خیلی مربوط به بحثمان نیست و آن این است که حضرت قرعه را از قرآن استفاده کردند بعد فرمودند همه چیز در قرآن هست، ما نتوانیم استفاده بکنیم به ما چه؟ به قرآن چه؟ خب این روایت دیگر این اشکالهای قبلی در آن نیست اما برمیگردد به عرض من و آن این است که قرعه یک امر عقلایی است وقتی یک امر عقلایی شد همین طور که قرآن امضایش کرده شما هم در کارهای مشکلتان قرعه، دیگر تعبد توی کار نیست و میشود گفت روایت از نظر سند عالی است عالی به این معنا مصحح است از نظر دلالت هم عالی است اما امضایی نه تأسیسی و این که بزرگان روی تأسیس بودنش دارند صحبت میکنند علی الظاهر درست نیست.
دیگر دیر شد حرف آخر را هم تمام کنیم راجع به اجماع مسلم پیش فقهاست این که اصل قرعه یک چیز مسلم در فقه ماست اما راجع به خصوصیاتش نزاع داریم راجع به خصوصیاتش مربوط به آن اجماع نیست اصل القرعه کتاب و سنت و اجماع روی عرض ما عقل دلالت دارد بر این که ما قرعه داریم یک امر عقلایی، قرآن و روایات و اجماع آن را امضا کرده است.
حالا یک تنبیهاتی هست این جا برای جلسه بعدمان انشاء الله.
وصلی الله علی محمد وآل محمد