موضوع : قاعده لاضرر
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
بحث این بود که اگر کسی تصرف در مال خودش میکند اما ضرر به دیگری میزند آیا میتواند یا نه؟ گفتهاند آری مثالش هم مثال دیروز این که انبوه سازی میکند در ملک خودش اما این انبوه سازی ضرر دارد برای محله چه رسد برای همسایه آیا میشود یا نه ؟ گفتهاند که طوری نیست، بلند گوی خانهاش میخواهد روضه بخواند مزاحم محله است میشود یا نه؟ گفتهاند آری، دیروز ما گفتیم که نه، انسان میتواند در ملک خودش تصرف بکند علی سبیل متعارف به عبارت دیگر تصرف باید مضر برای دیگران نباشد واما اگر تصرف مضر برای دیگران باشد تصرف جایز نیست دیروز مثال میزدم میگفتم که استاد بزرگوار ما آقای داماد نقل میکردند از مرحوم حاج شیخ توی درس که حاج شیخ میگفتند که خب چماق را دستش بگیرد دور سرش هی بگرداند توی کوچه برود و توی سر مردم بخورد بگوید الناس مسلطون علی اموالهم به قول مرحوم حاج شیخ توی سرش میزنند چماقش را هم میگیرند میشکنند، نمیشود که اینها دلیل دلیل حیثی است معنای دلیل حیثی این است که تا مادامی که ضرر برای دیگران نداشته باشد بلند گوی خودش و روضه خودش و این ها همه خانه خودش ، اما مزاحمت همسایه دیگر نمیشود ، الناس مسلطون علی اموالهم به شرطی که مضر برای دیگران نباشد والا اگر مضر برای دیگران باشد اصلا اصل تصرف جایز نیست دلیل بر جواز نداریم لذا دیروز میگفتم این انبوه سازی ها حرام است خیر هم نمی بینند شهرداری هم اجازه میدهد حرام است در شهر انبوه سازی باید نباشد ، دیروز میگفتم اقلا خوب است از غربیها یاد بگیریم غربیها انبوه سازی توی شهر ندارند تا می بینند که خانه کم شد یک بیابان درست میکنند یک شهرک آن جا درست میکنند لذا من رفتهام همه جا توی این غربیها اینها شهرک فراوان دارند انبوه سازی هم اصلا ندارند متأسفانه ما بدی غربیها را گرفتهایم خوبیها مال خودشان ، ما خوب است از غربی هم خوبش را هم بدش را، اما لختی مختیها را از غربی ها بگیریم این کار مقدس را بگوییم برای خودتان ، انبوه سازی یعنی چه ؟ ،آفتاب همسایه را بگیرد اشراف حسابی به خانه همسایه پیدا کند بابا اینها لاضرر و لاضرار این از آن سمره که خیلی بدتر است خب مگر چکار میکرد سمره؟ سمره میگفت این راه مال خودم میروم و بر میگردم تصرف در مال تو هم نمیکنم اختیار هم دارم یا الله نمیگویم زن این انصاری ناگهان میدید نامحرم توی وسط خانهاش است خب شکایت کرد به پیامبر اکرم پیامبر اکرم فرمودند انت رجل مضار، اقلع وارم وجهه برو درختش را بکن اصلا بینداز در مقابلش برود گم شود مگر میشود ضرر بزند ؟ آقا امام زمان بیاید همه این انبوه سازیها را خراب میکند جلوی همه این بلندگوها که به عنوان روضه مزاحم محله است میگیرد و تصرف در مال خودمان اسمش را میگذارند حیثی، تصرف در مال خودمان اما به شرطی که مضر برای دیگری نباشد اگر مضر برای دیگری باشد نمیشود لذا این که مشهور شده هم در اصول ما هم در این قاعده لاضرر هم توی فقه ما مشهور شده که اگر تصرف در مال خودش بکند ولو مضر برای دیگران است طوری نیست نمیدانیم از کجا پیدا شده ؟ لا ضررو لاضرار چرا به قول مرحوم حاج شیخ بعضی اوقات میگویند میگفت بیل به کتش خورده چرا بیل به کتش خورده؟ چرا اشکال دارد ما لاضرر و لاضرار را بیاوریم توی این انبوه سازیها؟ توی این بلندگوها؟ و بالاخره تصرف در ملک خودش اما مضر برای دیگران ما میگوییم نمیشود ، تصرف در ملک خودش به شرطی که مضر برای دیگران نباشد آن وقت یک مسئله میآید جلو و آن مسئله تعارض این تعارض را چه کارش بکنیم؟ اگر بخواهد چاه نکند خب خانه بدون چاه که نمیشود در مضیقه واقع میشود اگر بخواهد چاه بکند دیوار همسایه نمناک میشود حالا چکار کند؟ میشود تزاحم ضررین ، تعارض هم نه، تزاحم ضررین در این جا چه باید کرد؟
مسئله مسئله مشکلی است انصافاً که در تزاحم ضررین چه باید گفت ؟ مشهور در میان فقها گفتهاند که اهم و مهم ، تزاحم ضررین اهم و مهم ، خب اهم و مهم این مثالی که زدم گفتهاند چاه کندن جایز است برای این که خانه بدون چاه حالا یا چاه فاضلاب یا چاه باران گفته اند نمیشود که خانه بدون چاه بله مضر برای دیوار همسایه است خب باشد اگر میتوانند جوری میکنند که مضر نباشد جلوی ضرر او را میگیرند اگر نه آن دیگر باید تحمل بکند وتزاحم ضررین قاعده اهم و مهم هر کدام اهم است ، و راستی مسئله مشکل است فرمودهاند دیگر ما هم جرأت پیدا میکنیم بگوییم خیلی جرأت میخواهد بگوییم که یک کاری بکنیم دیوار همسایه نمناک بشود طوری نیست برای این که اگر دیوار همسایه نمناک نشود باید چاه نکنم توی خانه، چاه نکنم توی خانه من در مضیقه واقع میشوم چون در مضیقه واقع میشوم دوران امر است بین ضرر من یا ضرر آن، ضرر آن، بله گفتهاند بعضی اوقات به عکس است اگر مثلا چاه بکند خانه همسایه را متزلزل میکند حساب یک نم پس دادن نیست، اهم و مهم گفتهاند در این جا ولو این که در مضیقه واقع میشود چاه نکند، قانون اهم و مهم را آوردهاند جلو و گفتهاند دو تا ضرر است هر کدام اهم است نمیکنیم هر کدام مهم است آن ضرر را آن متحمل بشود مثل همین معمولا مثال زدهاند گفتهاند که دیوار همسایه نمناک بشود اما اگر این مجبور باشد چاه بکند، چاه بکند و او باید تحمل بکند و اما اگر ضرر کلی است گفتهاند این باید در مضیقه این باید تحمل کند چاه نکند قانون اهم و مهم آن تحمل ضرر را نکند.
بنابراین مسئله این جوری شد که یک دفعه دوران امر بین محذورین است که مثالش هم همین مثال خوبی است مثل چاه کندن و دیوار همسایه نمناک شدن اما یک دفعه نه ضرر نیست مثل انبوه سازی عدم نفع است ضرر نیست مسلم ضرر ولو هر چه کم این نمیتواند انبوه سازی بکند مثلا مثال می زنند در وضع فعلی مثلا روز عاشورا راه بندان میشود این حرام است یا نه؟ گفتهاند نه اهم و مهم است برای این که روز عاشورا ولو راه بندان بشود ولو این که چادر بزنند توی وسط راه ولو این که راه را بگیرند ولو ضرر برای آن کسانی که میخواهند از این راه بروند راه بندان است نمیتوانند بروند گفتهاند که اهم و مهم این را اقتضا میکند که عزاداریشان را بکنند لذا باز مثال می زنند عزاداریشان یک دفعه این جوری است که هم میتوانند عزاداری بکنند هم مزاحم نشوند همین دفعه همین چند روز قبل خبر آورده بودند که خیابانها ماشینها آمده اند وسط خیابان پارک کردهاند خب غلط کرده است دیگر ، رفته توی مسجد سینه بزند، نمیشود که ، یک دفعه مثل روز عاشورا مثل یک وقتی که راستی مجبورند این بلند گو باید کار بکند شب عاشورا مثل اذان صبح است ، اذان صبح باید توی مساجد باشد مساجد باید باز باشد یکی از افتخارهای ما همین که وقتی من آمدم اصفهان یک مسجد اول اذان صبح باز نبود حالا الحمدلله رسیده به آن جا که یک مسجد بسته نداریم خیلی کم است الحمدلله ، لذا اذان اول صبح حتما باید گفته بشود دیگر، حالا این بگوید من خوابم میآید و من مریض دارم ، نه، آن باز بر میگردد اهم و مهم ، این شعار باید زنده باشد مسجدها حتما باید باز باشد شب عاشورا روز عاشورا حتما باید خیابان ها پر باشد حتما باید سینه زنیها باشد حتما باید راه بندان باشد خب این جاها اهم و مهم است باید باشد ، آن آقا ماشین نمیتواند بیرون بیاورد خب نیاورد آن آقا توی ترافیک گیر می کند خب بکند ولی یک دفعه نه خیابان را بی خودی می بندد مسلم نمیشود میخواهد روضه بخواند خیابان را می بندد نمیشود، میخواهد روضه بخواند بلند گویش را میگذارد توی کوچه توی خانه همسایه ها خب معلوم است نمیشود حتی من عقیده دارم ولو این که همسایهها هم راضی باشند باز هم نمیشود و باز هم نفس این کار کار مقدس نیست ، کار مقدس این است که روضه بخوانم بلند گو هم داشته باشیم سر بلند گو هم توی خانه باشد نه به آسمان نه به خانه همسایهها لذا موارد تفاوت میکند.
موارد فرق میکند مسلم اگر ضرر باشد باید جبران خسارت بکند اما مثالهای ما که جبران خسارت ندارد دیگر حالا سر بلند گو را گذاشته توی کوچه و توی خانه همسایهها و مزاحم و مزاحمت هم تا ظهر بوده است وتمام شده حالا دیگر عذر خواهی و اینها که دیگر لازم نیست، تصرف در اموال مردم که نکرده، لذا موارد فرق میکند آن جا ها که باید جبران خسارت بشود باید حتما بشود مثلا دیوار همسایه شده نمناک کی باید درست کند؟ آن کسی که چاه کنده دیوار همسایه را نمناک کرده جبران خسارت باید بکند دیگر ، ولی یک دفعه جبران خسارت ندارد مثل همان بلندگو گذاشتن و امثال اینها، حتی مثلا در انبوه سازی حالا انبوه سازی را کرده محله را از بین برده چکار باید کرد؟ خب مسلم جبران خسارت باید بکند و دیگر مرد باشد شهرداری اجازه داده اجازهاش را دست بردارد این انبوه سازی را هم پول بدهد خراب بکند حالا این حرفها که دیگر بحران سازی است ولی علی کل حال جبران خسارت باید بکند آن کسی که ضرر زده جبران خسارت باید بکند اگر هم ضرر نیست ضرر به این معنا که دیگر وقتی که بلند گو را برداشت دیگر تمام میشود دیگر جبران خسارت لازم نیست این هذا کله راجع به این که اکراهی در کار نباشد .
مسئله آخر ما که مسئله مشکلی است این است اگر یک کسی را مکرَه کنند یک ضرری به دیگران بزند این میشود یا نه؟ عوامانه میگویند المأمور معذور، یک چیزی شده المأمور معذور می رسانندش به این جا که اگر کسی کسی را امر بکند این را بکش و این بکشد بگوید المأور معذور، اگر هم بخواهید علمیش بکنید گفتهاند آقا رفع ما استکرهوا علیه حکومت دارد بر قاعده لاضرر وقتی حکومت داشت بر قاعده لاضرر این آقا مکرَه است این ضرر را به دیگران بزند طوری نیست این یک چیز مشهوری شده هم در میان عوام هم در میان خواص، در میان عوام به قاعده المأمور معذور ، در میان خواص به قاعده رفع ما استکرهوا علیه حکومت دارد به قاعده لاضرر، خب این هر دو درست نیست رفع ما استکرهوا علیه کی گفته حکومت دارد بر لاضرر ؟ حکومت دارد بر قواعد اولیه، اما حکومت داشته باشد بر قاعده لاضرر، قاعده لاضرر خودش از عناوین ثانویه است با هم تعارض میکنند با هم میجنگند استاد بزرگوار ما حضرت امام اصرار داشتند الان هم توی نوشتههایشان هست که رفع ما استکرهوا علیه حکومت دارد بر قاعده لاضرر و من به ایشان عرض میکردم آقا خب ما به عکس میگوییم میگوییم قاعده ضرر حکومت دارد بر رفع ما استکرهوا علیه برای این که هر دو از عناوین ثانویه است ، از عناوین ثانویه است با هم تعارض میکند، آن المأمور معذور هم یک مسئله عوامانه است این که مشهور هم شده گفتهاند برو کلاه بیاور می رود سر میآورد کلاه بردنش هم جایز نیست به چه دلیل المأمور معذور ؟ مثال هم زیاد دارد میگوید یا خانهات را خراب میکنم یا خانه مردم را خراب کن، میتواند یا نه؟ خب ما میگوییم نه، خانهاش را خراب میکند خب جهنم اما یا خانهات را خراب میکنم یا خانه مردم را خراب بکن هیچ وجه ندارد برای این که ما بگوییم که این آقا میتواند برود خانه مردم را خراب بکند، در یک مواردی عرفا عقلا شاید بشود گفت مثلا مثل این که میگوید کاخت را خراب میکنم و الا این کوخ را تو خراب بکن بگوییم که با ضمان میتواند این کوخ را خراب بکند مضر برای دیگران اما ضمان هم هست بعد هم پول این چیزی که خراب کرده میدهد، میشود؟ بعضی اوقات انسان مسلم میتواند بگوید بله، نه مثل کاخ و کوخ توی ما ، مثالش مثل این میگوید که 100 تا تازیانه به این بزن والا تجاوز به ناموست میکنم این جا انسان خوب میتواند بگوید 100 تا تازیانه را بزند ، ظلم است ضرر به دیگران است اما دوان امر بین این که ناموس از بین برود یا 100 تا تازیانه یکی بخورد این جا را خوب می توانیم بگوییم که نه، آن تازیانه را بزند و بعد هم از او عذر خواهی کند جبران کند یا مثلا کشتن میگوید که 100 تا تازیانه به این بزن و الا میکشمت ممکن است این جا آدم بتواند بگوید که 100 تا تازیانه بزن برای این که کشته نشوی همین جا همین مثال کشته شدنش هم کار مشکلی است انسان بگوید در آن ناموس انسان میتواند بگوید در کشته شدنش راستی مشکل است یا مثلا بعضی اوقات اتفاق میافتد میگوید که یا زنا کن، مرد را می برد توی خانه میگوید یا زنا کن یا آبرویت را می برم حالا میتواند زنا کند یا نه؟ آن جا حق الله است و آبرو میتواند انسان بگوید که بله میتواند زنا بکند ولو زن شوهردار است برای این که آبرویش نرود اما این که تجاوز به ناموس مردم بکن والا تجاوز به ناموست میکنم میشود یا نه؟ خب مسلم نه، و این کلی که بزرگان فرمودهاند این کلی را ما قبول نداریم لذا باید جزئیش بکنیم بگوییم که موارد تفاوت میکند و موارد که تفاوت کرد باید بدهیم دست عقلاء دست عرف متشرعه که ظالم نباشند بعضی اوقات قاعده ضرر را مقدم می اندازد ضرر نفس را بعضی اوقات قاعده عرض را مقدم می اندازد بعضی اوقات قاعده حرمت قتل را مقدم میاندازد موارد فرق میکند خیلی ، یک مرجع تقلید را بکش یا میکشمت خب مسلم باید تن به مرگ بدهد حق کشتن مرجع تقلید را هم ندارد یک قتل عام بکن والا خانهات را قتل عام میکنم خب حق ندارد مسلم، بخواهد قتل عام بکند، یک بمب گذاری بکن حالا یک دفعه میگوید یک بمب گذاری بکن 100 میلیون به تو میدهم خب آن نه، اما یک بمب گذاری بکن والا خانهات را بمب گذاری میکنم میتواند یا نه؟ نه ولو قتل هم هست این که بعضی از بزرگان گفتهاند که وقتی به قتل برسد دیگر مطلب صاف است میگوییم نه ، مثل همین مثالی که من زدم ، یک بمب بگذار توی میان جمعیت یا خانه ات را خراب میکنم روی سر زن و بچهات، باید تن بدهد خانهاش خراب بشود روی سر زن و بچه، بمب را نگذارد اما یک دفعه این معمولی ، مرجع تقلید و بزرگان و اینها نه ، معمولی، برادرت را بکش و الا زن و بچهات را میکشم ممکن است کسی بگوید که میتواند برادرش را بکشد مسئله خیلی مسئله مشکلی است و بعضی فرمودهاند مطلقا رفع ما استکرهوا علیه مقدم بر قاعده لاضرر است مثل استاد بزرگوار ما حضرت امام میفرمودند بعضیها هم مطلقا میگویند قاعده لاضرر، نه، رفع ما استکرهوا علیه در مقابل لاضرر مطلقا نمی تواند کار کند، آن که ما میگوییم میگوییم که بین بین، باید ببینیم عقلاء اهم و مهم را کجا می دانند هر کجا اهم و مهم است دیگر آن جا که اهم است میگیرند مهم را رها میکنند اگر هم متساوی باشد تخییر.
شاید این حرف من بهتر از حرف دیگران باشد که بگوییم که دو تا ضرر با هم تعارض کرده هر کدام اهم است آن اهم باقی باشد ضرر مهم را متحمل بشود و اگر هر دو مهم است هر دو اهم است دیگر قاعده قاعده تخییر .
قاعده لاضرر تمام شد دیگر بحث روز شنبه ما انشاء الله راجع به قاعده قرعه این که مرحوم آخوند این قواعد را با اشاره آوردهاند حالا فعلا این قواعدی که در کفایه هست به طور اشاره عرض بکنیم تا بعد ببینیم از خدا چه میآید؟
و صلی الله علی محمد و آل محمد