موضوع : قاعده لاضرر
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
فصل چهارم بحث لاضرر فرمودهاند که قاعده لاضرر مقدم بر عناوین اولیه است اما به شرط این که آن احکام اولیه علیت تامه نباشد و اما اگر علیت تامه باشد دیگر بحث لاضرر نمیتواند مقدم بر آن باشد مثال میزنند میگویند که مثلا ضرری آمده جلو که باید مسجد را خراب بکنید الان زیاد است مسجد توی خیابان افتاده اگر مسجد را خراب نکنند ضرر به مردم می زند اگر مسجد را خراب بکنند ضرر به خدا خورده است آیا میشود مسجد را خراب کنید یا نه ؟ معمولا فقهاء می فرمایند نه، چرا؟ میگویند برای این که حکم اولی در وقف مسجد این علی سبیل علیت تامه است و چون چنین است نمیتواند قاعده لاضرر بیاید آن را استثناء بزند بر آن مسلط بشود یک قدری بالاتر مثال میزنند که دیگر حالا این مثالش خوب نیست نباید مثال بزنند، زدهاند ، مثل این که قبر امام علیه السلام را باید خراب بکنند اگر خراب نکنند ضرر اجتماعی هست ضرر فردی هست یک قدری بیشتر مثال زدهاند نباید بزنند بد کاری کردهاند گفتهاند هدم خانه خدا برای خاطر این که داغش بکنند مثالها رفته روی یک چیزهای خیلی بالایی که خود مثال توهین است قاعده لاضرر نمیتواند بیاید بگوید خانه خدا را خراب کن قبر امام را خراب کن یا امامزاده واجب التعظیم امامزادهای که مردم قبول دارند حسابی مثل مثلا قبر حضرت معصومه سلام الله علیها حالا قبر حضرت معصومه را خراب کنند برای خاطر این که اگر خراب نکنند ضرر اجتماعی دارد این مثالها بد است این مثالها خوب نیست اما مثال خوبش همین است که الان فراوان است توی همه شهرها که الان در قم خب دو سه تا خیابان هست که این ها رسیده به مسجد مراجع اجازه ندادهاند خیابان کج شده و این جا هم مرتب این سوال را میکنند که خیابان لازم است برای این محل خیابان نباشد برای این محل مضر است ضرر دارد باید این خیابان کشیده بشود اما در وسط این خیابان مسجد واقع شده حالا مسجد را خراب کنند یا نه ؟ معمولا فقهاء می گویند نه، خانه مردم را خراب کنند پولش را بدهند آن را می گویند آری حاکم شرع باید اجازه بدهد و حاکم شرع برای کشیدن خیابان اگر لازم باشد اجازه می دهد لذا خانه های مردم را ولو به زور میتوانند خراب کنند به شرطی که عدالت مراعات بشود خانهها را حسابی پولش را بدهند و بیشتر هم پول بدهند این برود جایی دیگر خانه بخرد درست بکند یا برایش خانه درست کنند اما وقتی به مسجد می رسد میگویند نه، دیگر مسجد را نمیشود خراب کرد برای خاطر خیابان ولو خیابان لازم باشد، چرا؟ علتش را همین گفتهاند گفتهاند برای این که حکم مسجد، وقف علی سبیل علیت تامه است نه علی سبیل اقتضا و قاعده لاضرر آن جا میتواند بیاید که بتواند اقتضا را بزند اما علت تامه را که نمیتواند بزند بنابراین قاعده لاضرر آن جاها نمیآید، اگر اهم و مهمش بکنیم شاید بهتر از فرمایش آقایان باشد شاید یکی باشد یعنی اگر اهم و مهمش بکنیم بهتر است و آن این است که مسجد اهم است خیابان مهم است قاعده اهم و مهم میگوید که مسجد باشد خیابان نباشد یا خیابان کج باشد.
اما یک حرف دیگر هست و آن این است که اصلا حالا راستی اگر این خیابان ضروری باشد لازم باشد حاکم شرع میتواند اجازه بدهد بگوید این مسجد را خراب کنید پهلوی همین خیابان یک مسجد بهتر از این بسازید، قانون اهم و مهمش دیگر از بین می رود برای این که اینها مسجد میخواهند حالا این مسجد این جا که هست 10 متر 20 متر آن طرف تر مسجد بهتر مسجد مناسبتر.
فقهاء آن کسانی که ولایت فقه قبول دارند معمولا میگویند یادم نمی رود آقای بروجردی رضوان الله تعالی علیه چون ولایت فقیه را هم قبول داشتند ایشان بعضی اوقات با یک تبسمی میگفتند که من یک چیزهایی دارم که اگر بگویم می ترسم و الا میگفتم بعضی اوقات این جوری است که راستی میتواند حاکم حکم عادل آن کسی که بیده امور مسلمانها دستشان است این مصلحت سنجی بکند بگوید که مسجد لازم است خیابان لازم است در این جا اگر بخواهیم مسجد را خراب نکنیم باید خیابان نباشد یا خیابان کج و معوج باشد اگر مسجد را خراب کنیم آن که لازم مردم است خیابان است خیابان افتاد پس حالا چه بکنیم؟ بگوید تبدیل به احسن یک مسجد بهتر از این مسجد در همان محل در همان پهلوی خیابان یک مسجد بسازید ظاهرا میشود گفت، لذا این که مسلم گرفتهاند شاید هم این مثالها که رفتند روی مثال مثل هدم قبر امام معصوم هدم خانه خدا شاید برای خاطر همین حرف من باشد یعنی در ذهن مبارکشان بوده اگر بخواهند مثال بزنند به مسجد ممکن است یک فقیهی بگوید که من اجازه میدهم مسجد خراب بشود چنانچه مرحوم شیخ انصاری در مکاسب راجع به فروش مسجد خب اجازه میدهند دیگر اگر یک مسجد واقع بشود یک جا به هیچ درد نخورد یک خرابه شده پهلویش یک مسجد حسابی ساخته شده بر فرض هم عمران و آبادی این جا را آبادش هم بکند کسی توی این مسجد دیگر نمی رود حالا می شود این مسجد را فروخت بروند توی یک محله دیگر پول این مسجد را یک مسجد حسابی مفید برای مردم این خرابه متروکه را محل را نجاتش بدهند یک مسجد حسابی هم ساخته بشود می شود یا نه؟ خب مرحوم شیخ انصاری می فرمایند که اگر راستی زمینه پیدا بشود میتوانیم بگوییم میتواند وقف را بفروشد حتی این اگر وقف را فروخت آن احکام مسجد هم دیگر بر آن بار نیست دیگر آن جا را مثلا دستشویی بکنند و امثال اینها خب میگویند که طوری نیست چنانچه مسجد افتاده توی خیابان حالا اگر مسجد افتاد توی خیابان حالا که مسجد افتاد توی خیابان به زور انداختند حالا فرض کنید مثل زمان پهلوی مسجد را به زور خراب می کردند و خیابان را میکشیدند حالا مسجد افتاد توی خیابان این دیگر احکام مسجد را دارد یا نه؟ خب فقهاء میگویند نه، دیگر احکام مسجد را ندارد برای این که آن وقت احکام مسجد داشت که مسجد بود الان دیگر خیابان است وقتی خیابان است احکام مسجد دیگر بار بر این نیست اگر کسی فروش وقف و فروش مسجد را بگوید حاکم شرع ولایت فقیه میتواند از این کارها هم بکند اگر همین مثالی که زدم یک مسجد مخروبه یک مسجد متروکه این به هیچ درد نمی خورد شده آشغال دانی مردم حتی مضر است شده جای هروئینیها، شده جای حیوانهای مضر مرتب نجسش میکنند مسجد را خب حاکم شرع می بیند دیگر این مسجد به هیچ درد نمیخورد این مسجد را میتواند توی خیابان بیندازد پولش را بگیرد میتواند این مسجد را بفروشد صرف احسن یک مسجد دیگر در یک جایی که مسجد لازم است یا نه پولش را صرف یک مسجد دیگری توی آن محل بکند مثلا دو تا مسجد است یک مسجد آباد مردم رفت و آمد توی این مسجد دارند یک مسجد متروکه مخروبه یک مسجد کوچک مخروبه متروکه به هیچ درد نمی خورد می تواند حاکم شرع این مسجد را بفروشد پولش را صرف آن مسجد بکند بر می گردد به آن قانون اهم و مهمی که آنها میخواستند مثال بزنند بر این که جایز نیست بر می گردد بعضی اوقات قانون اهم و مهم به عکس می شود یعنی قانون اهم و مهم می گوید مسجد را می شود خراب کرد مسجد را میشود فروخت مسجد را میشود تبدیل به احسن کرد همین جور که راجع به تبدیل به احسن خب خیلی از آن را میگویند فرشهای مسجد دیگر به درد نمیخورد یا فرشها مثلا اگر بماند دیگر به درد نمی خورد آیا می شود اینها را عوض کرد یا نه؟ البته با اجازه حاکم شرع ، حاکم شرع اجازه می دهد این بخاری وقف را می فروشند چون بخاری دیگر به دردش نمیخورد ظرفهای وقف را می فروشند برای این که این ظرفها دیگر به درد مسجد نمیخورد فرشهای مسجد را می فروشند تبدیل به احسن پولش را صرف مسجد میکنند، لذا اصل مطلبی که فرمودهاند مطلب خوبی است دیگر آنها بردهاند روی اقتضا و علت تامه میگویند حکم اولی اگر موضوعش علت تامه برای حکم باشد دیگر قاعده لاضرر نمی تواند بیاید و آن حکم را عوضش بکند ولی شما مثال بزنید نه نمی خواهید به نحو اقتضا و علت تامه و این است که قاعده لاضرر می تواند کار کند در جایی که اهم باشد هر کجا اهم است قواعد ثانویه می تواند برای ما کار کند هر کجا اهم نیست قواعد ثانویه برای ما نمیتواند کار بکند ظاهراً این جور که من عرض میکنم بهتر از فرمایش آقایان باشد و به طور کلی همه این قواعد فقهی حالا فقط قاعده لاضرر نه ، قاعده لاحرج مابقی قواعد همه همه این قواعد وقتی اهم از آن احکام اولیه باشد میتواند کار بکند و اما اگر اهم نباشد نه، دیگر حالا که نه بعضی اوقات نمیتواند کار کند قانون اول مقدم است بعضی اوقات تعارض میشود وقتی تعارض شد دیگر در تعارض که بعد صحبت میکنیم باید ببینیم چه میگوییم؟
حالا بحث حالای ما فعلا این شد که اگر قاعده لاضرر اهم از آن حکم شرعی شد که قاعده لاضرر میخواهد آن حکم را بردارد این لاضرر جاری است اما اگر عکس شد آن حکمی که قاعده لاضرر میخواهد آن را بر دارد آن اهم باشد قاعده لاضرر دیگر نمیتواند کار کند چرا؟ برای این که قانون اهم و مهم نیست لذا آن حکم اولی به حال خود باقی است مثل کجا ؟ مردم خیابان میخواهند مردم مسجد میخواهند حالا می خواهند مسجد را خراب کنند، اگر این خیابان آن طرف بشود نه حتما باید خیابان آن طرف، اگر بتوانند کج کنند حتما خیابان را باید کج کنند اگر بتوانند که ضرر به مسجد نزنند خب حتما باید ضرر به مسجد نزنند اما اگر نه قانون اهم و مهم به عکس است باید این خیابان باشد نباشد مفاسد دارد اما از آن طرف هم مسجد هم باید خراب بشود یا خیابان یا مسجد در این جا چه بگوییم؟ دیگر این جا اختلاف میشود آنها که ترس دارند یا ولایت فقه قبول ندارند میگویند نه حتما خیابان نه ولو بلغ مابلغ مسجد باقی باشد ولو یک اتاق، آنها که ولایت فقیه قبول دارند دست حاکم شرع دست مجتهد جامع الشرایط را باز میدانند میگویند بدهید دست حاکم شرع ، حاکم شرع می تواند بگوید خیابان بسازید و مسجد خراب کنید و به جای مسجد یک مسجد در همین خیابان باز بشود خیلی عالی تر از این مسجد بسازید یا یک مسجد توی محل که نزدیکتر هم باشد برای رفت و آمد مردم آن جا یک مسجد شهرداری بسازد اجازه میدهد به شهرداری این خیابان را بکش مسجد را خراب کن اما به شرطی که یک مسجد آبا د عالی توی وسط محله جای خوب برای مردم بسازی.
چنانچه اگر حاکم شرع صلاح بداند که نه میگوید خب این خیابانی را که این جا میخواهی بکشی 5 متر آن طرفتر ، بله یک حرفی می آید جلو باز هم دست حاکم شرع باز است اگر این خیابان را آن جور که شهرداری بخواهد بسازد یک خانههای معین خراب می شود آن طوری که حاکم شرع میخواهد بسازد یک خانههای دیگر از بین می رود کدام؟ مسجد باقی باشد خانههای دیگر از بین برود نمیشود یک قاعده کلی درست کرد اگر مطالعه کرده باشید مرحوم شیخ انصاری مرحوم آخوند در کفایه با اشاره به طور کلی از مسئله رد میشوند اما نمیشود مسئله را به طور کلی از آن رد شد برای این که به قول ایشان زمان و مکان دو عنصر تعیین کننده در فقه ما ، موارد خیلی تفاوت دارد حالا موارد تفاوت دارد کی میتواند موارد را حل کند ؟صلاح مجتهد جامع الشرایط ، گاهی میگوید خیابان نه مسجد آری، گاهی میگوید مسجد نه خیابان آری، گاهی می گوید مسجد در فلان جا باشد گاهی میگوید خیابان در فلان جا باشد موجب نشود مسجد از بین برود و بالاخره صلاح می داند عمل میکند.
چنانچه اگر شهرداری زیر نظر ولایت فقیه و زیر نظر مجتهد جامع الشرایط کار بکند خب این میتواند خیابان بکشد دیگر ولو خانههای مردم خراب میشود خیلی از مردم هم راضی نیستند خب آن وقتهاکه زمان طاغوت بود حسابی همه مجتهدین فتوی میدادند میگفتند حق نداری خیابان بکشی از همین جهت هم که ماها را هو میکردند همین بود که شما آخوندها آن وقتها که ما قم بودیم این ایراد را همیشه به ما میکردند قم عقب مانده تقصیر شما آخوندهاست و اگر راستی شهرداری زیر نظر حکومت زیرنظر مجتهد جامع الشرایط زیر نظر ولایت فقیه این میتواند خیابان بکشد ولو 1000 خانه خراب بشود و 500 تا از آنها هم راضی نباشند.
بله باید حسابی پول خانههای مردم را بدهد اما دیگر حالا راضی نیستند و خیابان نباشد و من خانه ام می خواهم این جا باشد و اینها دیگر نه، باز بر میگردد به قانون اهم و مهم ، اما قانون اهم و مهم را شهرداری نمیتواند عمل بکند قانون اهم و مهم را مردم و شورای شهر و اینها نه، شورای شهر باید زیر نظر مجتهد جامع الشرایط آن وقت آن گفته شورای شهر نظر شورای شهر میشود حجت لذا آن دیگر باید ببیند که صلاح شهر کجا خیابان است ؟ صلاح شهر آیا خراب کردن خانههای کیست ؟ صلاح شهر آیا این مسجد را خراب کند یا نه ؟ اگر خراب کرد باید چه بکند؟ لذا این که ما آخوندها موجب عقب افتادگی میشدیم خب معلوم است خرافت است و معلوم است دروغ است، آن چه تمدن بخواهد مسلم مجتهد جامع الشرایط روی قاعده اهم و مهم میگوید و اشکال هم در مسئله پیدا نمیشود.
حالا مسئله فردا راجع به یک مسئلهای است که مرحوم آخوند مسئله آخر قرار داده و خیلی مسئله را مشکل کردهاند این مسئله را مطالعه کنید تا فردا انشاء الله.
و صلی الله علی محمد و آل محمد