موضوع : قاعده لاضرر
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
بحث درباره این جمله لاضرر و لاضرار بود که بزرگان خیلی دقت در این جمله هم از نظر مفرداتش هم از نظر ترکیبی اش و دیروز میگفتم که این بحثها در وقتی خوب است که این لاضرر و لاضرار یک روایت باشد و تعبد باشد و ما بخواهیم به خصوصیات روایت ور برویم انتخاب بکنیم و اما اگر لاضرر و لاضرار ارشاد به حکم عقل باشد که هست دیگر ما باید ببینیم عقلاء چه میگویند حالا این خصوصیات دیگر در روایات این دقتها دیگر در روایات لازم نیست.
حالا قطع نظر از حرف من امروز راجع به این ترکیب لاضرر و لاضرار این لا چه لایی است؟
مرحوم شیخ انصاری فرمودهاند که این لاء لاء نفی جنس است و این مجاز در تقدیر است یا مجاز در کلمه یا مجاز در تقدیر، بنابراین این لا لاء نفی جنس و ضرر هم یک چیزی در تقدیر دارد و بالاخره معنایش این جور میشود که لاحکم ضرری فی الا سلام و احکامی که ضرری باشد در اسلام نیست این حرف شیخ انصاری است.
مرحوم آخوند در کفایه فرمودهاند خب بهتر از این بگو مجاز ادعائیه، مجاز ادعائیه را سکاکی اگر مطول خوانده باشید سکاکی در استعاره تخیلیه آورده، الا این که بعد از سکاکی بعضی از ادبا مخصوصا متأخرین این را آوردهاند همه جا گفتهاند در صناعت در ادبیت ما یک چیزی داریم به نام حقیقت ادعائیه مثل یا اشباه الرجال و لارجال، گفتهاند اول متکلم ادعا میکند یک موضوعی را که واقعیت ندارد بعد از آن که ادعا کرد حکم را میآورد روی آن موضوع ادعائی، نامردها مرد نیستند برای این که مرد آن است که عاطفه داشته باشد مردانگی داشته باشد غیرت داشته باشد وقتی مرد غیرت نداشت مرد نیست اما نه واقعا مرد نیست به معنا این که آلت رجولیت ندارد نه، این ادعا میکند آدم بی غیرت مرد نیست زن است ثم حکم را میآورد میگوید که یا اشباه الرجال و لارجال آن اشباه الرجال هم قرینه میشود برای ولارجال چون که شجاعت نداشتند زیر بار ظلم می رفتند معاویه توی سرشان میزد هیچ چیز نمیگفتند امیرالمؤمنین ناراحت بود فرمود که شما مرد نیستید قرینهاش هم یا اشتباه الرجال شما مرد نیستید شما شبیه مردید و لارجال مثل زنهای همه جایی توی آن جلسه کذایی به حضرت یوسف گفتند ملک اول ادعا میکنند که ملائکه یک فردی دارد مثل یوسف ثم میگویند هو ملک به این میگویند حقیقت ادعائیه، که این حقیقت ادعائیه همان بالاخره مجاز است فرقش این است که آن مجاز در تقدیر است آن مجاز در کلمه است اما ذوق ادبی خیلی میپسندد که تقدیر در کار نباشد و این ادعا بکند یک فردی را از موضوعی ثم حکم را بار بکند بر آن موضوع ، لذا مرحوم آخوند در کفایه میگویند این جوری است لاضرر و لاضرار ادعا کرده است که ضرر نیست ، در اسلام این ضرر نیست ثم ضرر نیست به چه عنوان؟ برای این که حکم ندارد دیگر، چیزی که حکم ندارد مثل این است که نیست ثم این که ادعا میکند راستی ضرر نیست لاء نفی جنس میآورد میگوید لاضرر و لاضرار معلوم است حرف مرحوم آخوند بهتر از حرف مرحوم شیخ انصاری است، از نظر نتیجه با هم تفاوت ندارد هر دو میگویند مجاز است هر دو میگویند که مراد حکم ضرری است اما آن که میگوید که مجاز در تقدیر است مجاز در کلمه است این میگوید که تقدیری در کار نیست بلکه فرض میکند ضرر نیست ثم حکم را بار بر آن میکند میگوید لاضرر ای لاحکم ضرری برای این که چیزی که حکمی نداشته باشد در شرع مقدس اسلام پوچ است هیچ است این هم خوب است دیگر این هم حرف دوم، اشکال اصولی یا اشکال طلبگی به قول اول نه قول دوم هیچ کدام ندارد باید بگوییم قول مرحوم آخوند که این حقیقت ادعائیه در زمان مرحوم آخوند هم پیدا شده یعنی سکاکی راجع به استعاره تخیلیه گفته دیگر در زمان مرحوم آخوند میگویند شاگردهایشان هم مخصوصا مرحوم آشیخ محمد رضا مسجد شاهی که یکی از ادبای حسابی بوده است انصافا خیلی عالی بوده ، ذوق خیلی بالا بوده یک وقایه هم در اصول ایشان دارد خیلی چیزهای خوب در آن جا هست این آیت الله که افتخار برای اصفهان هم هست این حقیقت ادعائیه را آن خیلی شهرت به سزایی داده ولی علی کل حال از نظر نتیجه تفاوت نمیکند، این هم قول دوم که لاضرر و لاضرار یعنی حکم ضرری نیست در اسلام یعنی روی ضرر ترتیب اثری بدهد نه، ترتیب اثر شارع مقدس نمیدهد.
قول سوم قول شیخ الشریعه است ایشان گفته لا لاء ناهیه است و معنای لاضرر و لاضرار مثل لارفث و لافسوق ولاجدال فی الاسلام مثلا حالا قرآن فی الاسلام دیگر نیست لا رفث و لا فسوق و جدال فی الحج گفته خب این لا لاء ناهیه است دیگر یعنی باید در وقتی که محرم هستی بی خودی مجادله نکنی مواظب باش در وقتی که محرمی گناه نکنی مواظب باش در وقتی که محرمی دروغ نگویی خب این لا لاء ناهیه است لاضرر و لاضرار هم معنایش این است که مسلمان باید ضرر به کسی نزند ولو به نحو مجازات باشد این هم انصافا حرف خوبی است و بگوییم هم خلاف ظاهر است ظاهراً خلاف ظاهر نیست برای این که همین جور که احتمال میدهیم لا لاء نفی جنس باشد احتمال این که لا لاء ناهیه باشد هست و در قرآن هم زیاد هست در روایات ما، در قرآن، در اصطلاحات زیاد هست حتی اگر یادتان باشد مرحوم آخوند در کفایه که میگویند اصلا جمله خبریه برای امر یا برای نهی آکد هم هست به جای این که بگوید اعد میگوید یعید، مرحوم آخوند میگوید جمله خبریه آکد است و بالاخره استعمال جمله خبریه وارده کردن از آن نهی یا امر مشهور در قرآن هم هست اگر آکد نباشد بالاخره لاضرر و لاضرار یعنی باید ضرر نزنی اگر هم ضرر به تو زدند باز نمیتوانی ضرر بزنی باید حکومت اسلامی جبران ضرر تو را بکند او را بگیرد و بگوید که باید قصاص بشوی باید دیه بدهی و امثال اینها، این هم حرف سوم.
حرف چهارم حرف استاد بزرگوار ما حضرت امام رضوان الله تعالی علیه است میفرماید اصلا مسئله قضاوت است و این لاضرر و لاضرار حکمی از پیامبر اکرم است و این حکم پیامبر اکرم این بود که فرمود یا سمره انت مضار و من میگویم لاضرر و لاضرار یعنی حکم میکنم به این که این درخت را بکنند ببیند از ند در مقابل تو ودیه ای چیزی هم در کار نباشد جبران خسارت هم نباشد.
حرف حضرت امام هم خوب است الا این که بالاخره بر میگردد به لاء ناهیه حالا بگویید نهی حکومتی اما بالاخره نهی است این که فرموده لاضرر و لاضرار یعنی من حکم میکنم ضرر باید نباشد مجازات ضرر هم باید نباشد.
بله یک اشکال دیگر به حضرت امام هست و آن این است که آقا این فرمایش شما اگر فقط قضیه سمره بود خوب بود اما این لاضرر و لاضرار شاید بیش از 100 جا در فقه ما هست غسل نکن برای این که غسل برایت ضرر دارد خب این که دیگر حکومتی نیست چشمهایت درد میکند وضو نگیر برای این که وضو برایت ضرر دارد نماز روی صندلی بخوان نایست نمازت درست است خب این حکومتی که نیست یک فتوی است از شما ، به هر جور میتوانی رکوع بکن خب یک فتوی است دیگر از شارع مقدس ، حکم حکومتی هیچ کدام این ها نیست همهاش فتواست، اگر رزوه برایت ضرر دارد روزهات را بخور روزه نگیر خب اینها که دیگر حکومتی نیست آن قضیه پیامبر که معمولاً هم عرض کردم فقهاء روی قاعده لاضرر می بینیم هم آنها رفتهاند روی این قضیه سمره در حالی که قضیه سمره یک درصد در قاعده لاضرر است اما حالا چه شده؟ نمیدانم که همه فقهاء رفتهاند روی این قضیه سمره و شأن نزول و لاضرر و لاضرار پیامبر اکرم ، لذا حضرت امام هم روی آن قاعدهای که همه رفتهاند فرمودند نهی نهی حکومتی است، خوب است نهی نهی حکومتی اما اگر برویم جایی دیگر میبینیم از این نهیها خیلی است راجع به قضیه سمره ، آنها صدتاست قضیه سمره یکی است بنابراین این هم خیلی برای ما فرق نمیکند بالاخره بر میگردد به حرف شیخ الشریعه که لاناهیه است از جمله خبریه اراده شده جمله انشائیه.
خب بالاخره قضیه سمره همین است دیگر نهیکردند ضرر نزن . خب بالاخره ضرر بود دیگر حالا ضرر تضییق کرده بود این انصاری را در مشقت عجیبی قرار داده بود، دیروز میگفتم که این ضرر در مقابل نفع است و این گاهی راجع به مال است گاهی راجع به جان است گاهی هم راجع به عرض، حالا عرض یک دفعه مربوط به ناموسش است مثل قضیه سمره این جوری است که مربوط به ناموسش بوده یعنی زن و بچهاش را در مضیقه قرار داده بود بدون یا الله می رفت توی خانه، این هم قول چهارم.
قو ل پنجم که بهترین اقوال است مرحوم حاج شیخ رضوان الله تعالی علیه در درر و مرحوم نایینی رضوان الله تعالی علیه در تقریراتی که مربوط به ایشان است فرمودهاند و مرحوم نایینی مرحوم حاج شیخ را در این جا جایی دیگر ندیدم اما مرحوم نایینی در برائت هم ایشان فرمودهاند خیلی جاها مرحوم نایینی این را فرمودهاند مثل این که از ابتکاراتشان مثلا بوده لذا خیلی جا میفرمودند و ایشان فرمودهاند که این لاضرر و لاضرار نه لا لاء نفی جنس است نه مجاز در تقدیر است نه مجاز در کلمه است نه حقیقت ادعائیه است نه نهی شیخ الشریعه است بلکه یک واقعیت است ، واقعیت است یعنی چه؟ میفرماید برای این که شارع مقدس نگاه میکند به محیط تشریعش می بیند در محیط تشریعش ضرر نیست وقتی در محیط تشریعش ضرر نیست حقیقتا میگوید لاضرر و لاضرار که در برائت هم ایشان همین را میفرمودند ، میفرمودند در رفع ما لایعلمون باز یک حقیقت است حقیقت واقعی نه ادعایی و آن این است که در محیط اسلام ما لا یعلم حکمی ندارد در حقیقت مالایعلم نیست لذا میگوید رفع ما لایعلمون و این حرف حرف متینی است انصافا هم بهتر از قول مرحوم شیخ است هم بهتر از حقیقت ادعائیه مرحوم آخوند است هم بهتر از نهی مرحوم شیخ الشریعه است که من جمله آن نهی حکومتی که حضرت امام دارند، لذا چون در محیط اسلام به قول مرحوم نایینی پیامبر اکرم در کرسی تشریع مینشیند در عالم تشریع ضرر نیست ، تکوین ضرر هست اما در تشریع چه؟ مرحوم حاج شیخ میگویند اصلا تکوین که مربوط به شارع نیست این که مربوط به شارع است تشریع است در کرسی تشریع وقتی نشست نگاه میکند در محیط شرع می بیند در این سفره شرع مقدس اسلام ضرر نیست، تشریع، لذا میگوید لاضرر و لاضرار حرف خوبی است انصافا همه جا هم میگوییم من جمله همین جا که لاضرر و لاضرار.
نتیجه همه یک چیز است و آن این است که میخواهند بگویند که حکم ضرری در اسلام نیست حالا گاهی با مجاز در تقدیر میگویند گاهی با حقیقت ادعائیه میگویند گاهی با نهی میگویند گاهی با نهی حکومتی میگویند گاهی هم با آن نظر تشریعی ، نگاه تکوینی نمیکند نگاه تشریعی میکند در تشریع حکم ضرری نیست واقعا حکم ضرری در تشریع نیست.
حالا یک ایراد است که یک تنبیهی شده تنبیه اول بحث فردای ماست و آن این است که خب این که شما میگویید حکم ضرری نیست به هر معنا در اسلام ما حکم ضرری زیاد داریم خب روزه، اصلا خود تکلیف یک ضرر است اصلا تکلیف یعنی ضرر حالا مخصوصا تکلیفهای مالی، خمس بده خب این که الان 95 درصد مردم خمس نمیدهند نماز میخواند حسابی مکه هم می رود اما زورش میآورد خمس بدهد دیگر، زکات دادن خب زیر بار نمی روند دیگر و مالیات دادن مالیات گرفتن اینها همه ضرر است لذا حکم ضرری در اسلام زیاد است و چه جور شارع مقدس فرموده لاضرر و لاضرار ؟ لاضرر و لاضرار را به هر معنا معنا کنید چه حکم در تقدیر بگیرید که شیخ انصاری میگوید چه حقیقت ادعائیه بگیرید چه نهی بگیرید چه نهی حکومتی بگیرید چه حرف مرحوم نایینی نهی در تشریع مرادتان باشد بالاخره میخواهید بگویید که حکم ضرری در اسلام نیست در حالی که حکم ضرری در اسلام فراوان است جوابش چه؟ برای فردا انشاء الله.
و صلی الله علی محمد و آل محمد