موضوع : آیا عمل مکلف بدون تقلید و بدون اجتهاد باطل است؟
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
یک مسئله مشکلی داریم امروز و آن این است که مشهور در میان اصحاب میگویند عمل تارک الطریقین باطل است.
مرحوم سید این جا میفرماید که عمل عامی بدون تقلید باطل است.
ادعای اجماع هم روی مسئله شده، بعضیها گفته اند مکلف یا باید مقلد باشد یا باید مجتهد باشد یا محتاط، بعضیها این را قبول ندارند میگویند احتیاط ممکن نیست اسمش را گذاشتهاند که تارک طریقین، اگر مکلف نه مقلد باشد نه مجتهد اعمالش باطل است.
مرحوم سید هم این جا همین را میفرمایند عمل العامی بلا تقلید باطل، دیگران هم فرمودهاند دلیلی که آوردهاند میگویند اجماع لذا اگر تقلید نکند مجتهد هم نباشد هر چه به جا بیاورد باطل است.
بعد هم دلیل آوردهاند علاوه بر اجماع گفتهاند این مؤمّن میخواهد مؤمّن ندارد، اعمالی که به جا میآورد نمیداند درست است یا نه؟ اگر تقلید کرده باشد خب میداند که مطابق با فتوای مجتهد است درست است اگر هم مجتهد باشد میداند مطابق با فتوای خودش است درست است اما این مجتهد که نیست اعمالش مطابق با مقلَدی یعنی با مجتهدی هم که نیست اشتغال یقینی برائت یقینی، امن از عقاب برایش نیست، میداند مکلف است نمیداند این نمازی که خواند آیا مطابق با واقع است یا نه؟ میگویند نمیتواند بگوید مطابق با واقع است برای این که عامی است تقلید نکرده مجتهد هم که نیست پس عمل العامی بلا تقلید باطل.
مرحوم سید و بعضی دیگر میفرمایند که بله اگر بعد فهمید مطابق با مجتهد زمان عملش است یا بعد فهمید که این اعمالی که به جا آورده مطابق با فتوای مجتهد بالفعلش است اعمال صحیح است ، که میگویند یک نحو تطابق باید درست بکند ببیند نمازها که خوانده آن وقت باید مثلا از آقای بروجردی تقلید کرده باشد نکرده حالا می بیند اعمالی که به جا آورده مطابق با فتوای آقای بروجردی است گفتهاند آن وقت صحیح است میتواند درستش بکند برای این که قهرا اعمالش مطابق با حجت شده ، گفتهاند همچنین اگر مخالف است یا نمیداند مخالف است یا نه؟ اما موافق با الانش است آن مجتهدی که از او تقلید میکند اعمال گذشته تطابق دارد با فتوای این مجتهد میگویند درست است این دیگر چرا درست است ؟ میگویند برای این که این مجتهد میگوید قضا ندارد این اعمالی که به جا آورده قضا ندارد پس اعاده و قضا برای این واجب نیست ، این خلاصه حرفی است که در این مسئله مشکل زده شده عمل العامی بلا تقلید باطل، بعد مثل مرحوم سید تمحل فقهی درست کردند اگر بتواند اعمالش را تطابق بدهد با مرجع تقلید زمان عمل یا تطابق بدهد با مرجع الانش آن وقت میتوانیم بگوییم آن اعمال قهرا درست بوده اگر هم مطابق با مجتهد فعلی باشد این میگوید اعاده و قضا ندارد باطل است اما اعاده و قضا ندارد لذا میتوانیم بالاخره درستش بکنیم.
اصل مسئله که امنیت ندارد امن از عقاب نیست باید این اعمالش اشتغال یقینی برائت یقینی، برائت یقینی نمیتواند درست بکند این حرفها همه خوب است.
اما یک مسئله که گفته نشده و نمیدانیم چرا گفته نشده ؟ این است چرا برائت جاری نمیکنند؟ چرا حدیث لاتعاد را این جا نمیآورند ؟ خب حدیث لاتعاد میگوید نمازی که خوانده شده ولو مطابق با فتوای مجتهدش هم نیست نبوده الان هم نیست حدیث لاتعاد میگوید که این نماز درست است ، غیر نماز هم با رفع ما لایعلمون ، این باید سه تا تسبیحات بخواند یک تسبیحات خوانده حالا نمیداند نمازش فاسد است یا نه؟ تسبیحات اربعه شرط ذکری است رفع ما لایعلمون میگوید نمازت درست است ، یا تقلید نکرده و راجع به روزهاش یک اعمال باطلی به جا آورده حالا این نمیدانیم اعاده دارد ؟ قضا دارد ؟ ندارد ؟ رفع ما لایعلمون میگوید اعاده و قضا ندارد پس چرا این حدیث رفع ، حدیث لاتعاد، کل شیی لک حلال و امثال این اصول عملیه چرا این اصول عملیه را بزرگان جاری نکردهاند؟ و بالاخره میگویند که عمل العامی بلا تقلید باطل؟ و این یک مشکلی شده برای ما مسئله ما از مصادیق جاهل مقصر است توی جاهل مقصر همین اشکال ما داریم، ادعای اجماع میکنند ، مرحوم آخوند توی کفایه هم در جلد 2 این ادعای اجماع را کردهاند، خیلی ها این ادعای اجماع را کردهاند گفتهاند جاهل المقصر کالعامد الا فی موضعین، مثل همین جا عرض کردم مسئله امروز ما یک مصداق از آن مسئله کلی است، جاهل المقصر کالعامد الا فی موضعین جهر و اخفات به جای یک دیگر، قصر و اتمام اتمام به جای قصر این دو معذور است والا دیگر همه جا معذور نیست ، خب چرا برائت جاری نمیکنید؟ میگوید اجماع هست جاهل مقصر کالعامد الا فی موضعین، در حالی که خیلی جاها من یک وقت بررسی میکردم 54 مورد توی فقه پیدا کردم که جاهل مقصر کالعامد نیست ، همین مکاسب شیخ انصاری خیلی جاها ، شیخ انصاری رفع ما لا یعلمون جاری میکند راجع به جاهل مقصر هم موضوعا هم حکما یعنی آن که گفتهاند جاهل مقصر کالعامد الا فی موضعین وقتی میرویم توی فقه می بینیم که این اجماع شکسته شده آن روایت صحیح السند در باب حج یک عموم است احتیاج به برائت و امثال اینها هم نداریم یک روایت صحیح السند، امام صادق علیه السلام رد میشدند دیدند اطراف یک کسی را گرفتهاند آن خیلی ترس زده شده و مردم هی او میگوید حجت باطل است آن میگوید زن به خانه ات حرام است، هو چی بازی سرش در آوردندحضرت رفتند جلو گفتند چیست؟ چه خبر است؟ گفت که یابن رسول الله من یک فعلهای بودم بالاخره پول پیدا کردم نمیدانستم آمدم مکه کسی نبود من را راهنمایی بکند من بدون احرام آمدهام این جا حالا اینها میگویند که پیراهنت را پاره کن از تن بیرون بیاور و باید بروی محرم بشوی بعد هم حج من قابل به جا بیاروی حضرت فرمودند نه، پیراهنت را از سرت در بیاور نمیتوانی هم بروی محرم بشوی از تنعیم، از یکی از جاها نرو، از همین جا محرم شو، حجت هم درست است یک قاعده کلی، کلما رکب امرا بجهاله فلا شیئ علیه ، حالا این جهالت جهل قصوری است ؟ جهل تقصیری است؟ هر دو است؟ ظاهرش این است که کلما رکب امرا بجهاله فلا شیی علیه میخواهد جهل قصور باشد میخواهد جهل تقصیر باشد.
بله کتک دارد اما کتکش غیر احکام وضعی است اداء و قضاء ، معلوم است جاهل مقصر را توی سرش میزنند که قرآن شریف هم میفرماید که وقتی ملائکه میآیند توی سرش میزنند حسابی به او میگویند چرا اعمالت را به جا نیاوردی ؟ میگوید من مستضعف بودم میگویند الم تکن ارض الله واسعه فتها جروا الیها بعد جان را میگیرند به جهنم می برند الا المستضعفین من الرجال و النساء لذا جاهل مقصر کتک دارد شکی نیست کتکش هم برای چیست؟ خب مقدس اردبیلی توی کفایه اگر یادتان باشد مقدس اردبیلی میگویند که تعلیم و تعلم واجب نفسی است واجب نفسی تهیوئی کتکش میزنند چرا چیز یاد نگرفتی ؟ لذا در روز قیامت به او میگویند هلا عملت ؟ میگوید نمیدانستم میگویند هلا تعلمت؟ کتکش را میخورد حالا یا کتک میخورد برای خاطر این که تقصیر کرده اعمالش را خوب به جا نیاورده یا این که کتک میخورد برای ترک تعلیم و تعلم که مقدس اردبیلی میگویند ، کتکش مسلم است اما اعاده و قضاء خب کلما رکب امرا بجهاله فلا شیئ علیه میگوید قضاء ندارد، از باب حج هم میتوانیم برویم توی بابهای دیگر.
حالا آن که الان مراد من است آن که مشکل من است این است بگویید کلما رکب امرا بجهاله فلا شیئ علیه مربوط به حج است بگویید جاهل قاصر است اما این رفع ما لایعلمون چرا این ندارد؟ خب شرط ذکری است دیگر، نماز را خوانده باطل خوانده شرط ذکری است کتکش را میخورد نمازش هم صحیح است اعاده و قضا ندارد برای خاطر رفع ما لایعلمون ، عمل العامی باطل چرا باطل؟ کتک را بخورد و اعاده و قضا هم نه، منتا علی الامه رفع ما لایعلمون منتا علی الامه لاتعاد الصلاه الا من خمس .
لذا جاهل قاصر میگوییم کتک ندارد نه اعاده دارد نه قضا نه کتک الا المستضعفین من الرجال و النساء لا یستطیعون حیله و لا یهتدون سبیلا که جاهل قاصر منقسم میشود به 4 قسم یکی غافل صرف، یکی جاهل به جهل مرکب مثل مجتهد ها، یکی هم کشش فکری ندارد یکی هم دسترسی ندارد اینها جاهل قاصرند اعاده و قضا نه، نمیدانم چرا استاد بزرگوار ما توی رساله آقای بروجردی ، میگویند، بعضی از بزرگان هم گفته اند جاهل قاصر اعاده و قضا دارد اما کتکش را ندارد، حالا علی کل حال جاهل قاصر نه اعاده دارد نه قضا دارد نه کتک دارد ، هیچ ،و گفتهام بعضی اوقات راستی در روز قیامت هم حالا بهشت نمیرود برای این که آن مقام قرب الهی است نمیشود بهشت برود اما جهنم هم نمیرود یک جا میرود میچرد دیگر، چراگاه خدا خیلی دارد، میرود آن جا حسابی مثل این جا که در رفاه است آن جا هم در رفاه است ، و خیلی این لختی مختیها البته توی ایران نه، این ها که خرابند، راستی آن غربیها که جهل مرکب است یا این که راستی دسترسی ندارد راستی تقصیر ندارد خب اینها ما بخواهیم بگوییم که جهنم می روند جهنم نه، گفتم خدا رحمتش کند مرحوم آیت الله آسید علی نجف آبادی ایشان یکی از مراجع بزرگ بوده خیلی عالی بوده اصفهانیها قدرش را نداشتند روضه خوانش کردند، روی منبر روضه خوانی میکرد روی منبر یک کسی در وسط منبر بلند شد گفت که آقا ما جهنم میرویم ؟ گفت نه، این نشست، مزاحم آقا بود دو دفعه پا شد گفت آقا بهشت می رویم ؟ گفت نه، گفت پس کجا ؟ گفت خدا چرا گاه زیاد دارد وقتی مردی تو را میبرند توی یک چراگاه آن جا میچری یا خوشی ، جاهل قاصر این جوری است نه جهنم نه بهشت اما خوش است این جا میچریده کالانعام بل هم اضل آن جا هم کالانعام بل هم اضل، کتک نه، اعاده نه، قضا نه، جاهل مقصر کتک آری اما اعاده و قضا نه، چرا اعاده و قضا داشته باشد ؟ چرا رفع ما لایعلمون بیل به کتش بخورد؟ خب بالاخره الان شرط ذکری را نیاورده مثل نسیان مثل لاتعاد الصلوه الا من خمس، این لاتعاد الصلوه الا من خمس را که گفتند مربوط به نسیان است چرا مربوط به نسیان؟ من یادم نمیرود آقای بروجردی رضوان الله تعالی علیه در درس بعضی اوقات تبسم میکردند همین تبسم دلیل بر این که قبول نداشتند میگفتند لاتعاد الصلوه الا من خمس عمد را هم میگیرد حالا شما بفرمایید انصراف دارد لاتعاد الصلوه الا من خمس انصراف دارد اما مختص به نسیان است این دیگر چرا؟ این که مشهور شده در میان فقهاء لاتعاد الصلوه مختص به نسیان است نه، لاتعاد الصلوه مختص به نسیان نیست هم جاهل قاصر و هم جاهل مقصر هم ناسی هم خطا کار همه را میگیرد، عامد بیرون است تخصصا ولی مهمتر حدیث رفع است و این حدیث رفع رفع ما لایعلمون منتا علی الامه، امت هم این جا یعنی منتا علی الناس، منتا علی الامه میگوید بابا همه اینها شرط ذکری است، اگر بلد بودی اگر میدانستی و نیاوردی نماز باطل است اما اگر بلد نبودی یا نمیدانستی نماز درست است ، نماز خوانده حمد و سوره غلط خب چرا میگویید این نماز که مشهور هم هست چرا میگویید این نماز باطل است ؟ خب بگویید شرط ذکری است نماز درست است حالا کتکش را میخورد به او میگویند چرا نرفتی با آخوندها تماس نداشتی؟ چرا با آخوندها سر و کار نداشتی؟ چرا مسئله یاد نگرفتی ؟ اما رفع ما لایعلمون بخواهیم بگوییم که رفع ما لایعلمون نمیآید این جا این دیگر چرا بیل به کتش خورده باشد به قول مرحوم حاج شیخ ؟
لذا ما توی این مسئله راجع به عامی اصلا نمیگویند هم، ببینید یک عامی یک عمر یک نمازهایی خوانده است و یک کارهایی کرده است و حالا میآید پیش شما توبه میکند پیش مرجع تقلیدش توبه میکند حسابش را میکند میخواهد مکه برود مکهاش را میرود اما شماها به او نمیگویید برو نمازهایت را اعاده کن هیچ کس نمیگوید دیگر، لذا توی رساله مرحوم سید و دیگران میگویند که عمل العامی باطل، عمل الجاهل باطل، خب نمیگویید باطل است چرا نمیگویید؟ خب اگر عمل عامی باطل باشد باید به این بگویی خمسهایت را ندادهای همه خمسهایت را بده ، نمازهایت را نخواندهای همه نمازهایت را بخوان، روزههایت را نگرفتهای یا گرفتی خراب گرفتی روزههایت را بگیر، اما نمیگویی دیگر، توبهاش میدهی ، از این بعد آدمش میکنی مکه هم روانهاش میکنی گذشته ها هم میگویی گذشته، حق الناسها را که من بخشیدم راجع به حق الله هم خدا میبخشد، معنایش همین است که جاهل مقصر کالعامد نیست معنایش این است که عمل العامی باطل عمل تارک طریقین باطل این را گفتهاند اما وقتی میآید توی عمل عمل نمیکنند، عرض میکنم من اصلا 54 جا در فقه پیدا کردهام که بزرگان اینها نمیگویند جاهل مقصر کالعامد الا فی موضعین حالا همین مثال عوامانه که زدم که شماها به سرت هم خیلی میآید، میآید و توبه میکند و گذشتهها را هم جبران میکند حق الناسهایش و امثال اینها اما خب یک نمازهایی خوانده خب هیچ ، خدا می بخشد خدا درست میکند رفع ما لایعلمون هم میگوید این نماز درست است.
این حرف من را اگر بتوانید درستش بکنید که وقتی برویم توی فقه می بینیم فقهاء عملا درستش کرده اند اما گیریم این که مثل مرحوم آخوند توی کفایه میگوید جاهل المقصر کالعامد الا فی موضعین اجماعا بعد هم میآییم توی عروه این دو فحل روزگار میگوید عمل العامی باطل باید یا مجتهد باشد یا مقلد باشد اگر نه مقلد باشد نه مجتهد عمل العامی بلا تقلید باطل، اینها آدم را گیر میاندازد حسابی، اگر حرف من درست باشد خیلی ساده میشود خیلی مسائل حل میشود اما اگر حرف من درست نباشد این فرمایش مرحوم آخوند توی کفایه و فرمایش مرحوم سید توی عروه راستی یک غل و زنجیر عجیبی میشود هم برای عموم مردم هم برای ما طلبهها. حالا باز هم روی آن فکر بکنید ببینید حرف من درست است یا نه؟
و صلی الله علی محمد و آل محمد