موضوع : آیا تقلید ازمجتهد میت جایز است؟
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
بحث ما این بود که آیا تقلید ابتدائی جایز است یا نه؟ حالا تقلید ابتدائی جایز نیست آیا تقلید استمراری ، بقاء بر تقلید میت این جایز است یا نه؟
چند روزی دربارهاش صحبت کردیم، آن کسانی که میگویند جایز است در هر دو، میگویند اجماع داریم تقلید ابتدائی جایز نیست ، رابع به تقلید استمراری میگویند آن اجماع نیست پس تقلید استمراری، بقاء بر تقلید میت جایز است.
چیزی که از حرفها استفاده میشود این قضیه استصحاب است نفیا اثباتا از نظر دلیل صحبت کردیم بنا شد بحث امروز ما راجع به استصحاب باشد، یکی استصحاب برای اثبات کردن تقلید ابتدائی، یکی هم استصحاب برای تقلید بقاء بر میت، استمراری.
مرحوم آخوند هر دو استصحاب را اشکال میکنند، اما اشکال مرحوم آخوند در شأن مرحوم آخوند نیست یعنی به مقام شامخ مرحوم آخوند نمیخورد ، قابل توجیه هم نیست تا کلام مرحوم آخوند را یک جور توجیه کنیم که به مقام شامخ مرحوم آخوند بخورد.
راجع به تقلید میت ابتداءً گفتهاند خب قول شیخ انصاری در زمانی که شیخ انصاری بودند که حجت بود تقلید از ایشان که جایز بود حالا شیخ انصاری 100 سال است مرده نمیدانیم آیا تقلید از او جایز است یا نه؟ استصحاب کن، خب شیخ انصاری تقلیدش جایز بود الان هم یکون کذلک خیلی استصحاب ساده طلبگی، طلبه مبتدی.
مرحوم آخوند میفرمایند این استصحاب جاری نیست چرا؟ میفرمایند که مرده دیگر از نظر عرف روحش ، هم مرده، رأیش هم مرده، همه چیزش هیچ، میفرمایند ولو عقل ما میگوید که روح غیر بدن است فتاوی غیر از این بدن است اما عرف میگوید که اصلا روز قیامت این جوری است که یک معدومی موجود میشود و به مجردی که مثلا شیخ انصاری بمیرد دیگر همه چیزش مرده ، میفرمایند موضوع استصحاب را هم از عرف باید گرفت نه از عقل، لذا اگر موضوع استصحاب را از عقل بگیریم استصحاب جاری است برای این که عقل ما میگوید که اعاده معدوم محال است عقل ماست که میگوید که بدن رفت، روح باقی است، عقل ماست که میگوید این بدن رفت اما رأیش باقی است این عقل ماست ، اما عرف چه میگوید میگوید که بدن مرد همه چیزش مرد، اگر روز قیامت زنده میشود اعاده معدوم است، این حرف مرحوم آخوند است و راستی به مقام شامخ ایشان این حرفها نمیخورد، من و شما الان داریم روی رأی مرحوم آخوند نفیا، اثباتا صحبت میکنیم اگر عرف این رأ را معدوم بداند ما داریم کارهای بی عقلی میکنیم برای این که عرف میگوید که روحی جایی نیست رأیی جایی نیست ، جسم رفت رأی هم رفت، جسم رفت روح هم رفت ، جسم رفت وعاء روحانی هم تمام شد، و این چه عرفی است؟ حتی عرف خیلی منجسم که عرف بی سواد، عرفی که اصلا این حرفها را قبول ندارد این حرفها را نمیفهمد خب معلوم است آن هم میگوید که اگر روح باشد روح باقی است جسم از بین رفت، اصلا همه نزاعها پیامبر اکرم با اینها همین را میگفتند آنها میگفتند روح نداریم خب جسم رفت تمام شد ، پیامبر اکرم می فرمود بابا غیر از این جسم یک چیز دیگر هم هست، روح، آن که نمرده است و وقتی نمرده بنابراین هم رأیش باقی است هم در روز قیامت این زنده شدنش اشکال ندارد و علاوه بر این که آن جسمش را هم پروردگار عالم میتواند زندهاش بکند.
بله یک کسی بگوید اصلا روح نداریم آن حرفی است بگوید که مرد تمام شد اما عرف متشرعه عرف متدین یا عرف فیلسوف عرف با سواد که میگوید علاوه بر جسم ،این انسان دو بعدی است مرکب از دو چیز است یکی جسم یکی روح و جسمش رفت روحش باقی مانده ، از شیخ انصاری از جسمش تقلید نمیکردیم ، از روحش، میگفتیم مجتهد جامع الشرایط است تقلید میکردیم حالا مرده آن مجتهد جامع الشرایط که نابود نشده حالا نمیدانیم از آن مجتهد جامع الشرایط آیا میشود تقلید کرد یا نه؟ کان الان یکون کذلک، البته ما که میگفتیم اصلا نوبت به استصحاب نمی رسد اصلا حکم عقل مستقلا این است که تقلید میت ابتداء جایز است .
میگفتیم سیره که از عقل سرچشمه میگیرد سیره متشرعه میگوید که میت وقتی زنده بود از او میشد تقلید کرد الان نمیدانیم میشود یا نه؟ میشود، میخواهد آن کسی باشد که از او تقلید کرده، بقای بر تقلید میت، میخواهد هم این نوجوانی که حالا میخواهد تقلید کند از آن تقلید کند. ما میگفتیم اصلا عقل، نوبت به استصحاب هم نمی رسد.
حالا اگر کسی شک بکند به این معنا که بگوید که جسم هم دخالت دارد، نمیداند جسم دخالت دارد یا نه؟ آن روح، مجتهد جامع الشرایط ، آن روح می شد از او تقلید کنی الان هم میشود، لذا این که مرحوم آخوند میفرمایند که عقلا میشود تقلید کرد با استصحاب اما عرفا نمیشود برای این که جسم که رفت روح هم رفت عرفا دیگر هیچ چیز باقی نماند.
ای کاش مرحوم آخوند یک جور دیگر میگفتند یک قدری بهتر بود که ایشان بگوید که قوام استصحاب ما به جسم است لذا آن که میشد از او تقلید بکنی روح است در جسم، آن جسم رفته، نمیدانیم میشود تقلید کرد یا نه؟ بگوییم نه، تعدد موضوع است، این یک چیزی بود به مقام شامخ مرحوم آخوند بهتر میخورد که اصلا بگوییم که استصحاب جاری نیست لانتفاء الموضوع عرفا، تعدد در موضوع، یک حرفی بود اما این تقریب من هم که جسم را دخالت بدهیم عرف جسم را دخالت نمیدهد لذا خوب است از او میشود تقلید کرد یا نه؟ آری، بله اینها مثلا گفتهاند اگر مجنون بشود از او نمیشود تقلید کرد آن را هم نمیدانم وجهش چیست؟ باز همان اجماع است، والا عرف تقلید را می برد روی روح، اگر به او بگویند این مجتهد است یعنی چه؟ میگوید درس خوانده یک حالتی برایش پیدا شده به نام ملکه اجتهاد، میگویند این جسمش دخالت دارد در آن روح یا نه؟ میگوید نه، آلت است ، آن که مستقل است روح است این روح هیچ وقت نابود شدنی نیست ، آن آلت باقی باشد یا نه، زنده باشد یا مرده تفاوتی نمیکند اگر هم شک کند آن آلت دخالت دارد یا نه؟ آن ابزار دخالت دارد یا نه ؟ میگوید خب لاتنقض الیقین بالشک، استصحاب بکن، بگو کان الان یکون کذلک، جسمش نیست روحش که هست و اجتهاد هم مربوط به روح است و این که ما بگوییم جسم دخالت دارد به معنا این که عرف میگوید که تو که ارجاع میدهی این ارجاع تو غلط است چرا؟ برای این که روح نیست ، مرحوم آخوند این را میگوید دیگر، روح نیست ولو به دقت طلبگی روح هست اما استصحاب که دقت طلبگی نباید باشد باید دقت عرفی باشد ، باید دقت عرفی باشد این رجوعی که تو میدهی باید جسم باشد اگر جسم نباشد روح هم نیست بنابراین استصحاب تو قضیه متیقنه ندارد این را مرحوم آخوند میگوید، به مرحوم آخوند میگوییم که کدام عرفی میگوید وقتی آدم مرد روحش هم مرده؟ الا این که عقیده باشد اصلا روح نداریم مثل آن کسانی که میگویند که این انسان همین است ، دیگر روح ندارد، ذهن و حافظه وتمرکز ها و همه را هم روی یک حرفهای غلطی در همین جسم درست میکنند میگویند وقتی مرد دیگر همه این ها رفت از بین، دیگر هیچ چیزی در نفس الامر و واقع نیست خب هستند بعضی ، الان هم هستند ، نه معاد قبول دارند نه نفس الامری قبول دارند نه روح قبول دارند انسان را مرکب نمیدانند انسان را همین جسم میدانند در زمان پیامبر بوده دهریها همین را میگویند حالاییها هم بعضی همین را میگویند میگویند روح یوخدور، آن که هست این جسم است خب معلوم است استصحاب چه میخواهی بکنی؟ جسم مرد قضیه متیقنه مرد، مرحوم آخوند همین را میگویند، این که میگویم به مقام شامخ مرحوم آخوند نمیخورد همین است مرحوم آخوند میفرمایند ولو از نظر واقع و نفس الامر روح هست اما مردم میگویند روح یوخدور، جسم که رفت روح هم رفت دیگر هیچ چیز نیست تا حسابش را بکنیم، میگویم عرف یعنی دهریها مرادت است آن که استصحاب قبول ندارد اگر متشرعه مرادت است خب اینها روح قائلند دیگر، اینها برای پدرشان حمد وسوره میخوانند، صدقه میدهند سر قبر پدرش می رود میگوید روحش یک نظری به این جسمش دارد، عرف متشرعه میگوید وقتی که جسم رفت دیگر هیچ نیست، به مرحوم آخوند میگوییم کدام عرف ؟ این که شما میگویی کیست؟ یک فردی نشان بده که بگوید وقتی جسم رفت دیگر هیچ، ولو به دقت عقلی همه چیز برای این که آن روح است همه کاره، این جسم یک ابزاری بیش نیست مرحوم آخوند میگوید این دقت عقلی است این دقت فلسفی است این دقت را بگذار کنار بیا توی مردم مردم میگویند وقتی این مرد دیگر هیچ، میگویم عرف متشرعه اگر هیچ، چرا برای پدرش نماز میخواند، دیگر هیچ چرا میگوید خواب پدرم را دیدم ؟ و این خوابها چیست؟ و بالاخره عرف متشرعه میگوید که روح داریم جسم هم ابزار آن روح است حالا بگویید مرکب است خب این مرکب یک جزئش مرد، رفت، تمام شد، پوسید اما آن روح که باقی است هر چه در روح است باقی است، یکی اجتهاد است باقی است ، یکی تقوی است باقی است یکی هم آن حالاتی که دارد این حالتها همه همه باقی است، الان این مرده نمیدانم از این میشود تقلید کرد یا نه ؟ میگویم قبلا از کی تقلید میکردی؟ از چی تقلید میکردی؟ میگوید از روح، میگویم خب الان که هست کان الان یکون کذلک، اصلا شک هم ندارد حالا اگر شک هم بکند از همین جهت شک میکند آیا جسم دخالت دارد یا نه؟ آیا خود این آقا دخالت در فتوی دارد؟ میگوید نه، میگوید پس چیست ؟ میگوید خب همین طور که عقلت میگوید، عقل عوامانه چه میگوید اگر ایمان داشته باشد؟ عقل عوامانه میگوید همه این سر و صداها مربوط به روح است از همین جهت هم وقتی که بمیرد این جسم را بسوزان، خب هیچ، چه فرقی میکند بسوزاند یا دفنش بکند؟ دفنش بکن این را شارع مقدس گفته، احترام برایش قائل است ، بسوزان گبریها میگویند روی این مرده تفاوت دارد یا نه؟ نه، این جسم نه دیگر المی نه لذتی، 100 تا زن پهلویش بخوابان فایدهای دارد یا نه؟ نه، هزار غذا پهلویش بیاور فایدهای دارد یا نه؟ نه، خب اینها یک معنای عرفی است دیگر اینها که عقل دقی فلسفی نیست ، جسم را ابزار میداند، فقط همین است که اگر شک بکند که این ایزار دخالت دارد یا نه؟ استصحاب میگوید ابزار دخالت ندارد مثل این که یک آبی در یک حوضی بود با شلنگ بردند توی یک حوض دیگر حالا این کریت و قلیلیت روی این آب فرق میکند یا نه؟ خب عرف میگوید نه، این یک ظرف است اگر یک مقدارش هم کم شده اگر هویت دارد میگوید این آب کر بوده الان هم یکون کذلک، ابزارش و ظرفش و مکان و این ها دخالت دارد ؟ نه، پس چه دخالت دارد ؟ آب هذا الماء هویت باید محفوظ باشد حتی عرف عوامانه هم همین جور است عرف عوامانه اگر دین نداشته باشد روح را به او پدر و مادر گفته باشند روح نداریم ، هیچ، فقط این جسم است خب بله وقتی مرد دیگر تمام شد دیگر هیچ چیزی نیست دیگر نه استصحاب اصلا دلیل هم ندارد دیگر قضیه متیقنه مسلم نداریم .
لذا حرف من را بگویند که حرف ایشان است حرف من این جور است که بگوید جسم دخالت دارد وقتی جسم دخالت دارد بنابراین استصحاب نمیدانیم آیا هست یا نه؟ بگوید که قضیه متیقنه غیر مشکوکه است مشکوکه غیر متیقنه چون جسم دخالت دارد اما این جسم دخالت دارد به جوری است که قضیه متیقنه را نابودش میکند؟ نه، مثل آب است که از این ظرف برود توی ظرف دیگر وقتی آب از ظرفی برود توی ظرف دیگر استصحاب دارد یا ندارد؟ خب استصحاب دارد دیگر، حالا هم استصحاب هست.
فقط دائر مدار این است یک کسی راستی چشمها را هم بگذارد بگوید که مرده غیر زنده است زنده غیر مرده است که مرحوم آخوند این را میگوید میفرمایند مرده غیر زنده است زنده غیرمرده است ولو به دقت عقلی اینها یک چیز نه اما آن جسم ابزار است همه کاره روح است اما عرفا مرده را غیر زنده ، زنده را غیر مرده میداند به معنا این که میگوید وقتی مرد آن هم مرد.
به مرحوم آخوند میگوییم اقلا این را نگو، بگو وقتی مرد قضیه متیقنه و مشکوکه عوض شد یک چنین چیزی ، غیر از این حرف است که ما بگوییم مردم میگویند وقتی مرد دیگر روح هم مرد خیلی قضیه ناتمام است ، نمیشود هم کفایه را حمل کرد بر این حرف من، که این حرف آقا هم هست، که ما بگوییم که قضیه متیقنه با مشکوکه دوتاست ، نه ، مرحوم آخوند بالاتر از اینها میفرمایند که اصلا وقتی که آدم مرد روحش هم مرد لذا اصلا قضیه متیقنه نداریم، قضیه متیقنه ما چیست؟ روح است با جسم، جسم است با روح ، وقتی جسم مرد روح هم مرد، خب نمیشود که گفت میفرمایند که خب نمیشود گفت با دقت عقلی با دقت شرعی با قرآن با روایات نمیشود گفت اما بیا توی عرف میشود گفت، میگوییم کدام عرف ؟ عرفی که عقیده داشته باشد روح نیست خوب است، اما عرفی که عقیده دارد روح هست چه جور باید بگوییم که وقتی جسم مرد روح هم مرد؟ آن تقریبی که مرحوم آخوند کردند که خیلی ناتمام است برای خاطر این که عرف همه کاره را روح میداند، جسم را یک ابزار میداند لذا میگفتم مثلا همین آقا یک نسخه نوشته حالا نسخه را نوشت این آقا سکته کرد عرف بگوید این نسخه دیگر هیچ، چرا؟ برای این که آن که مرد نسخه اش هم مرد، خب به آدم میخندند دیگر، میگوید این نسخه از جسمش که سرچشمه نگرفته بود از علمش سرچشمه گرفت بود این نسخه را به آن میشد عمل بکنیم الان هم میشود ، این آقا هم مرد الان میشود از او تقلید کرد یا نه؟ خب مثل آن نسخه که میشود به این هم میشود.
اگر میخواهید مثال بزنید به جنون مثال بزنید به رفتن توی کما مثال بزنید، این را هم گفتهاند فقهاء گفتهاند همین جورکه تقلید ابتدائی نمیشود اگر یک کسی هم مجنون شد دیگر از او نمیشود تقلید کرد اگر این نسیان پیدا کرد، مشهور است میگویند که مرحوم میرزای قمی رضوان الله تعالی علیه در پیری شک کرد که آیا آن مرجعیت را دارند یا نه؟ تشکیل از علماء دادند گفتند یک مباحثه با هم بکنیم ببینید من هنوز نسیان پیدا کردهام ؟ نکردهام ؟ آن حالتم را دارم؟ ندارم؟ که بعد از مباحثه آن آقایان گفتند نه، همان که بودی هست تقلید کردن از تو جایز است این ها همه مثل همان دیگر از یک وادی است از همین جهت مرحوم آیت الله آقای خوانساری رضوان الله تعالی علیه از نظر علم و عمل خیلی بالا بود آقای آسید احمد که در تهران تشریف داشتند خیلی بالا بود ایشان یک عمل پیدا کرد گفتند که مرا بی هوش نکنید خیلی هم راستی قدرت میخواهد و ایشان را بدون بی هوش عمل کردند ، آن وقت چرا؟ گفتند بی هوش بشوم دیگر از من نمیشود تقلید کنید، دیگر بی هوشی که شدم آن حالت بی هوش مرجعیتم را از بین می برد لذا اینها همه از یک وادی است، آن جاکه ایشان به تقوی مثال میزند به عدالت، نه، آن اصلا به طور کلی از بین رفته، از همین جهت هم اگر تقوی را این جوری مثال بزنیم حالت را دارد اما یک غیبت کرد ، حالا الان توبه کرد حسابی پشیمان شد دید چه غلطی کرده است اما آن ملکه هست میشود تقلید کرد یا نه؟ گفتند میشود و اما اگر به طور کلی از دست داد فاسق شد آن دیگر خب معلوم است که عدالت شرط است و این عدالت را الان ندارد دیگر نمیشود تقلید کرد ، حالا باز هم روی آن فکر بکنید تا فردا این بحثها مشکل است مخصوصا این که در مقابل آخوند واقع شدهایم باید یک کاری بکنیم که اگر میخواهیم آخوند را رد بکنیم حسابی بتوانیم.
و صلی الله علی محمد و آل محمد