درس خارج اصول آیت الله مظاهری

90/08/10

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع : آیا تقلید از مجتهد میت جایز است؟
  اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
  آیا باید از مجتهد جامع الشرایطی که زنده است تقلید کرد ؟ یا از مرده هم می‌شود تقلید کرد ؟ یک کسی از شیخ انصاری تقلید کند، از شیخ طوسی، مخصوصا این مرده‌هایی که اعلم هم هستند مرجع تقلیدش را آن قرار بدهد آیا می‌شود یا نه؟
  مشهور در میان اصحاب بلکه کالاجماع فرموده‌اند نمی‌شود باید از زنده تقلید کرد از مرده نمی‌شود تقلید کرد.
  مرحوم صاحب فصول رضوان الله تعالی علیه ایشان فرموده‌اند که تفصیل می‌دهیم آن جا که تقلید ابتدائی باشد نمی‌شود و اما استمراری بقاء بر تقلید میت جایز است .
  این حرف صاحب فصول یک شهرتی در متأخرین پیدا کرده لذا معمولا مرحوم صاحب عروه این را فرموده‌اند و محشین بر عروه هم همه همه الاشاذا گفته‌اند که تقلید میت ابتداء جایز نیست اما استمرارا یعنی بقاء بر تقلید میت جایز است.
  عمده همین سه تا قولی است که باید بگوییم اجماع میان قدماء که مرحوم صاحب جواهر و مرحوم شیخ انصاری و خیلی این اجماع را یک تسلم اصحاب حتی برده‌اند روی این مسئله که فرقه ناجیه یعنی شیعه می‌گوید تقلید میت جایز نیست در مقابل عامه که آنها می‌گویند تقلید میت جایز است و حتی مرحوم صاحب جواهر مخالف را فیض کاشانی دانسته است از علماء گفته‌اند اخباریین هم گفته‌اند اخباریین هم یک معنای دیگر دارد حرف‌شان، آنها اصل تقلید را اصلا جایز نمی‌دانند اصل تقلید را واجب نمی‌دانند آنها می‌گویند به روایات اهل بیت باید عمل کرد لذا مرحوم صاحب جواهر مرحوم شیخ انصاری همه این را مسلم گرفته‌اند تقلید میت جایز نیست چرا؟ للاجماع .
  اتفاقا حسابی هم قدماء متأخرین مسئله را متعرض شده‌اند مرحوم شیخ انصاری حسابی اقوال نقل می‌کند حسابی اقوال این که گفته‌اند تقلید میت جایز نیست عرض می‌کنم حتی مشهور شده در میان بزرگان فرقه ناجیه در مقابل عامه که آنها می‌گویند تقلید میت جایز است و این حیص و بیص در میان قدماء بوده دیگر که آنها 4 تا امام درست می‌کردند برای خودشان ابوحنیفه و حنبل و مالک و شافعی می‌گفتند از هر کدام از این‌ها تقلید بکنید اشکال ندارد اما دیگر از این 4 تا بیشتر نه و می‌خواستند پنجمش را هم سید مرتضی رضوان الله تعالی علیه می‌خواستند پنجمش را هم درست کنند تمایلی هم در آن زمان پیدا شد این که این کار بشود اما متأسفانه آن پولی که باید بدهد نداشت شیعه هم نداد و بالاخره ما رفتیم کنار که حالا در میان عامه همان 4 تاست مذاهب اربعه نه مذاهب خمسه و آنها روی تقلید می‌گفتند تقلید از این آقا جایز است ولو توشافعی هم باشی تقلید از ابوحنیفه طوری نیست او می‌گفت ولو این که تو ابوحنیفه ای هم باشی تقلید از مالک طوری نیست ، شیعه در مقابل این ها قد علم کرد گفت که اصلا تقلید از میت جایز نیست ابوحنیفه و غیر ابوحنیفه که ندارد اصلا تقلید از میت جایز نیست و باید زنده باشد لذا همه همه از قدماء مسئله را متعرض هستند مسئله عدم خلاف نیست مسئله را همه متعرضند که تقلید میت جایز نیست.
  گفتم که دیگر در این اواخر مرحوم صاحب فصول که شاید هم صاحب فصول برای خاطر این که آن اجماع را قدر متیقن گیری کرد گفت که تقلید میت ابتداءً بله جایز نیست چرا؟ چون اجماع هست اما تقلید استمراری آن اجماع نیست ، نمی‌دانم حالا مراد صاحب فصول هم چیست؟ استاد بزرگوار ما آقای بروجردی می‌گفتند نمی‌دانیم این از کجا در آمده ؟ چیست؟ لذا آقای بروجردی مطلقا می‌گفتند جایز نیست و بالاخره این حرف صاحب فصول کم کم یک شهرت به سزای در میان متأخرین پیدا شد.
  مثلا اختلاف را که نقل می‌کنند می‌گویند مرحوم علامه و مرحوم محقق جامع المقاصد این ها گفته‌ اند که اگر مجتهدی پیدا نشد کمیاب شد اصلا پیدا نشد آن وقت تقلید از میت جایز است، اصلا بحث را مثل این که مفروغ عنه گرفته‌اند بحث را برده‌اند روی جایی که هیچ وقت واقع نشده ، هیچ وقت واقع نمی‌شود لذا این دو بزرگوار را مخالف می‌گیرند اما می‌گویند این‌ها که مخالف نیستند، این‌ها هم می‌گویند تقلید از میت چه اعلم چه غیر اعلم مطلقا جایز نیست در مقابل عامه که می‌گویند چه اعلم چه غیر اعلم اما منحصر به این 4 تا هم نمی‌دانم چرا؟ یعنی نمی‌توانند جواب بدهند خب اگر اعلم باشد که این 4 تا اعلم نیستند اگر فالاعلم باشد چه تفاوت می‌کند؟ چرا 4 تا؟ اما مثل این که کار خودشان را آسان کنند مثل این که کار اصل سقیفه بنی ساعده را آسان کردند گفتند که در این چهار چوب، لذا مثل این که از جاهایی که اجماع غیر مدرکی هم باید بگوییم اجماع غیر مدرکی موجود است این است که تقلید از میت مطلقا جایز نیست، این حرف است.
  چیزی که باید توجه به آن داشته باشیم و نمی‌دانم چرا توجه به آن نشده؟ این است که عقلاء همه همه می‌گویند تقلید میت جایز است الان ما این جا نشسته‌ایم داریم روی ارای میت صحبت می‌کنیم،علامه چنین گفته، محقق چنین می‌فرمایند، شیخ انصاری توی کتابش این جور است توی درسش این جور فرموده و فطرت انسان عقل ضروری انسان می‌گوید تقلید میت جایز است.
  بله یک دفعه قضیه اعلم می‌آورید جلو باز هم همین می‌گوید اعلم اگر آن اعلم است خب از آن، حالا کاری به اعلم نداشته باشید مسئله را راجع به اعلم صحبت کردیم، و یک نفر عاقل بگوید این آقا مرد رأیش هم مرد، نمی‌شود پیدا کرد فطرت ، عقل مستقل، سیره، عقلاء همه همه می‌گویند که مجتهدین خودشان مرده‌اند آرائشان زنده است و ما بگوییم این مجتهد مُرد دیگر رأیش هم مُرد رأیش حجت نیست عقلاء قبول ندارند فطرت انسان قبول ندارد سیره قبول ندارد ، دیگر فرقی بین ابتدائی و استمراری و بقاء بر تقلید میت وامثال این‌ها این‌ها هم نیست، لذا اگر ما باشیم و دلیل عقلی باید بگوییم تقلید میت‌جایز است چه ابتداء چه استمرارا حتی مثلا که این اواخر بعضی از بزرگان فرموده‌اند اگر آن گذشته اعلم باشد باید باقی باشد چنانچه ما طلبه‌ها الان داریم بحث می‌کنیم بحث اعلم را مقدم می‌دانیم ، حالا کاری به این هم نداشته باشیم.
  اصل مطلب یعنی تقلید از میت می‌گوییم جایز است اخذ قول الغیر این غیر میتا کان او حیا حالا گاهی اخذ قول الغیر می‌کنیم برای تقلید برای این که به آن عمل بکنیم گاهی هم نه ما طلبه‌ها آن هم یک نحو عمل است اخذ قول غیر می‌کنیم می‌گوییم شیخ انصاری گفته چقدر عالی گفته ما هم می‌گوییم خب این هم اخذ قول غیر است اما تقلیدا نه اجتهادا، برای ما طلبه‌ها اخذ قول الغیر مع توجه اجتهادا، برای عوام مردم عموم مردم اخذ قول الغیر تقلیدا مع التوجه حتی مثلا خانه را یک نفر قیمت کرده، نوشته، داده به این آقایان فردا مرده حالا بگویند این که مُرد این قیمت کردنش هم مُرد برویم کسی دیگر را بیاوریم خانه را قیمت بکند، مسلم عقلاء این کار را نمی‌کنند می‌گویند قول این حجت است قول این درست است اگر خودش مُرد رأیش نمرده ، قیمتش نمرده، خطش که نمرده خب این خطش است دیگر، شما رفتید دکتر یک نسخه نوشت در مهام امور هم بود یک نسخه نوشت برای شما حالا سکته کرد مُرد بگویید نسخه مُرد خودش مرده این نسخه هم مرده چرا؟ برای این که تقلید میت جایز نیست و نمی‌دانم چه شده که اصلا مثل مرحوم آخوند در کفایه خیلی سرسری از مسئله گذشته‌اند ؟ تقلید میت جایز نیست چرا؟ للاصل نمی‌دانیم آیا تقلیدش جایز است یا جایز نیست؟ اصل عدم جواز، رد می‌شوند دیگر، با همین یک جمله تمسک به اصل، دیگر از مسئله رد می‌شوند و می‌گویند تقلید از میت مطلقا جایز نیست، بعد می روند روی جوازی‌ها و می‌خواهند جوازی‌ها را رد بکنند استصحاب به آن خوبی را ایشان دو سه صفحه ان قلت قلت دارد تا بتواند استصحاب را رد بکند بعد هم سه چهار تادلیل، لذا مرحوم آخوند از مسئله خیلی سرسری رد می‌شوند، تقلید از میت جایز است یا نه؟ نه، چرا؟ للاصل، اصل چیست؟ اصل عدم جواز تقلید بنابراین نمی‌دانیم از این می‌شود تقلید کرد یا نه؟ اصل عدم جواز است، اصل عدم جواز تقلید ، یعنی اصلا مسئله را بردند روی مسئله عملی و مسئله برائت و بعد هم تعارض می‌اندازند با استصحاب جواز و استصحاب جواز را رد می‌کنند و بالاخره می رسند به آن جا که تقلید از میت جایز نیست برای برائت نمی‌دانیم از این می‌شود تقلید کرد یا نه؟ نه .
  و اما این مسئله مهمی که عرض می‌کنم مغفول عنه واقع شده اصلا صحبت نشده، در حالی که بحث من اصلا ریشه هر استصحاب و هر برائت و هر دلیلی را می‌زند و باید روی این بحث بکنیم ، نکرده‌اند و می‌گویم مرحوم آخوند خیلی سرسری از بحث گذشته‌اند.
  حالا برای جواز ما دیگر دلیل نمی‌خواهیم گر چه باید دو سه روز روی این کسانی که دلیل آورده‌اند برای جواز دو سه روز باید صحبت بکنیم مرحوم آخوند خیلی چندین صفحه برای جواز تقلید صحبت می‌کنند و دلیل می‌آورند و ادله را رد می‌کنند لذا باید صحبت بکنیم و اما روی این حرفی که من جلو آمدم دیگر احتیاج به جواز هم نداریم هر دلیلی می‌شود ارشادی، اگر اصل باشد اصل آن جاست که آن ضرورت عقلی را نداشته باشیم اگر استصحاب باشد استصحاب نفیا اثباتا آن جاهاست که تعیین وظیفه در ظرف شک، ما که شک نداریم که تقلید از میت جایز است، عقل ما می‌گوید عقلاء می‌گویند همه می‌گویند.
  لذا این جمله مرحوم آخوند اصلا به شأن مرحوم آخوند نمی‌خورد تقلید میت جایز است یا جایز نیست ؟ جایز نیست للاصل، اصل چیست؟ عدم جواز تقلید الا ما اخرجه الدلیل لذا آن چه مسلم است از زنده است، از مرده شک داریم آیا می‌شود تقلید کرد یا نه؟ اصل عدم جواز .
  آن وقت آن جوازی‌ها مرحوم آخوند را گرفته جدی آنها که چهار پنج تا دلیل می‌آورند یکی استصحاب است ایشان هم اول وارد استصحاب می‌شود وبالاخره با یک ان قلت قلتی استصحاب مجوزین را رد می‌کند در حالی که نه حرف مرحوم آخوند درست است نه حرف آن مجوزی‌ها، یعنی ما در تقلید میت دلیل داریم تعیین وظیفه در ظرف شک که نیست که آن بگوید برائت آن بگوید استصحاب .
  بعضی از بزرگان حرف من را نزده‌اند اما آنها جور دیگر، بعض از بزرگان این فرمایش ایشان را کرده‌اند گفته‌اند آقا این روایاتی که داریم این‌ها مربوط به زنده‌هاست، مقبوله عمر بن حنظله می‌گوید دو تا قاضی با هم اختلاف دارند خب زنده است دیگر ، مرده‌ها که نمی‌شود با هم اختلاف داشته باشند.
  و اما الحوادث الواقعه فارجعوا الی رواه احادیثنا حوادث واقع باید به زنده باشد، به مرده که نمی‌شود، حکومت اسلامی است خب باید زنده باشد.
  و اما کان من الفقهاء صائنا لنفسه فللعوام ان یقلدوه خب این صائنا لنفسه و حافظا لدینه این باید زنده باشد گفتند بنابراین ادله می‌گوید باید زنده باشد.
  اما حرف در این است که آن ادله مرده آیا می‌شود به آن عمل کرد یا نه ؟ بله می‌شود اما اگر مسئله برای ما جلو آمد که مرده نگفته احتیاج به زنده داریم این را چکار باید کرد؟ این را خب عقل ما می‌گوید از زنده، نزاع است، از کی ؟ از قاضی زنده خب این‌ها همه عقلی است دیگر .
  و اما الحوادث الواقعه فارجعوا الی رواه احادیثنا ولایت فقیه می‌خواهیم درست بکنیم ولایت فقیه باید زنده باشد اداره بکند حکومت اسلامی را، مرده که دیگر نمی‌تواند اداره حکومت بکند .
  اما من کان من الفقهاء صائنا لنفسه خب این آقا حالا می‌خواهد تقلید بکند و از زنده می‌خواهد تقلید بکند مسائل مستحدثه است از کی تقلید بکند؟ خب از کسی که عادل باشد.
  لذا این روایت‌ها فرض گرفته آن جا که موضوع موضوع حی است و باید زنده باشد مثل قضاوت و اداره حکومت و مسئله مستحدثه و امثال این‌ها خب معلوم است این را هم عقل ما می‌گوید از مرده که نمی‌شود بروی سر قبر مرده بگوید برایم قضاوت کن، به مرده مثل حضرت امام بگوییم آقای حضرت امام ولایت فقیه داشتی حالا هم ولایت فقیه داشته باش، در مسئله مستحدثه اصلا در میان فقهاء نبوده حالا ما بگوییم که حالا که نبوده، هیچ ، باید بماند، خب چیزهایی که یتوقف علی الحی می‌گوییم بله اما این نفی نمی‌کند که تقلید از میت جایز نیست ، مثل ما طلبه‌ها که بحث می‌کنیم بالاخره بحث‌مان به یک جا می‌رسد اما خب زنده هستیم باید زنده ها با هم ان قلت قلت بکنند، و یک مسئله‌ای را حل می‌کنیم فتوای من یک جور می‌شود فتوای شما یک جور می‌شود فتوای شما برای شما حجت است فتوای من هم برای من حجت است اما این که حالا تمسک می‌کنیم می‌گوییم قال الشیخ یقول کذا این جایز نیست اجماع داریم که جایز نیست خب همان مجمعین هم خودشان با ان قلت قلت شیخ طوسی‌ها و محقق‌ها و این‌ها شدند مجتهد .
  تا این جا باید بگوییم که تقلید از میت ابتداءً جایز است.
  اما اجماع جلوی ما را گرفته اجماع گنگ هم هست یعنی این کسانی که ادعای اجماع کرده‌اند بعید است بگوییم غفلت کرده‌اند از این دلیل من به جای این که بگویند تقلید میت جایز نیست با ضرس قاطع گفته‌اند تقلید میت جایز نیست، این اجماع کاشف از قول امام یا کاشف از نص معتبر مثل این که یک روایت‌هایی در میانشان بوده یک ان قلت قلت هایی بوده ائمه طاهرین علیهم السلام رد کرده‌اند گفته‌اند این سنی‌ها بی خود می‌گویند این سنی‌ها که 4 نفر درست می‌کنند بی خود درست می‌کنند این‌ها که امام نیستند این‌ها که وحی به آنها نشده این‌ها اگر باشند مجتهدند و قولشان حجت نیست لذا یک روایاتی در مسئله بوده آن هم چرا؟ چرایش را نمی‌دانم، به عبارت دیگر ردع عقل، ردع سیره و با طمطراق هم بوده طمطراقش به ما نرسیده اما اجماعش به ما رسیده .
  لذا اجماع داریم در مقابل دلیل عقلی، یعنی دلیل عقلی می‌گوید جایز است اجماع داریم جایز نیست هم از قدماء هم از متأخرین، لذا اجماع غیر مدرکی، مدرک هم روی این اجماع نیست ، اجماع غیرمدرکی در مقابل آن سیره عقلاء، سیره عقلاء می‌گوید تقلید میت جایز است اجماع فرقه شیعه می‌گوید تقلید میت جایز نیست ردع آن سیره کرده و باید بگوییم اجماع به ما می‌گوید تقلید از میت جایز نیست.
  بله یک کسی بگوید که متأخرین همین جورها وارد شده‌اند یک کسی بگوید که دلیل لبی است اطلاق ندارد قدر متیقنش ابتدایی است اما استمراری را نمی‌گیرد قاعده اقتضا می‌کند که استمراری طوری نیست لذا همین که حالا مشهور شده استاد بزرگوار ما آقای بروجردی قبول نداشتند بالاخره تا آخر هم قبول نداشتند، آقای بروجردی ولی وقتی که مرجع شدند مجبورشان کردند این بقاء بر تقلید میت را امضا بکنند اما تا آخر هم نگرانی داشتندو می‌گفتند تقلید از میت مطلقا جایز نیست چه ابتداءً چه استمرارا، اما حالا مشهور شده این شهرتش هم دلیلش همین است گفته‌اند اجماع داریم برای عدم جواز، اما لبی است اطلاق ندارد قدر متیقن می‌گیریم قدر متیقنش تقلید ابتدائی است اما تقلید استمراری بقای بر تقلید میت اشکال ندارد، این خلاصه حرف است تا این جا .
 اما بحث امروز ما خیلی بحث مهم و این که گفتم کسی هم نگفته لذا تقاضا دارم روی آن بیش از این ها فکر کنید.
 و صلی الله علی محمد و آل محمد