درس خارج اصول آیت الله مظاهری

90/08/02

بسم الله الرحمن الرحیم

  موضوع : تقلید آیا عمل است؟ یا اخذ قول غیر؟ یا التزام؟
  اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
  مسئله سوم در باب تقلید اینکه تقلید آیا عمل است؟ بعضی فرموه‌اند، مثل استاد بزرگوار ما آقای بروجردی اصرار می‌کردند عمل است تا عمل نکند تقلید صدق نمی‌کند باید مثلا مرجع تقلید بگوید که تعدد در آب کر لازم نیست و این برود با بدن نجس در کر تعدد نکند بیاید بیرون آن وقت تقلید کرده از این آقا، این یک قول، می‌گویند مشهور هم هست.
  قول دیگر فرموده‌اند تقلید اخذ قول الغیر للعمل مسئله یاد گرفته، مرجع تقلید گفته است تعدد در آب کر لازم نیست این مسئله را یاد گرفت، اما عمل نکرد گفتند همین مقدار که اخذ قول غیر کرده مسئله را یاد گرفته این مثل عمل است، تقلید است، این هم یک قول مشهوری است من جمله مرحوم آخوند در کفایه، خیلی‌ها.
  بعضی هم گفته‌اند التزام است مثل عموم مردم می‌گویند از کی تقلید می‌کنی؟ از آقای بروجردی، آقای بروجردی را دیده است یا نه؟ نه، رساله‌اش را رنگش را دیده؟ نه، عمل کرده ؟ نه، اما ملتزم است که مرجع تقلیدش مثلا آقای بروجردی باشد، این هم مشهور است.
  یعنی هم عمل و هم اخذ قول غیر و هم التزام هر سه مشهور در میان فقهاست، هم قدماء هم متأخرین و دو فحل در اصول و فقه مثل مرحوم آخوند و مرحوم صاحب عروه، صاحب عروه می‌گوید التزام فقط، مرحوم آخوند می‌گویند التزام فقط نه، یک مقدار بالاتر اخذ قول الغیر اما دیگر عمل نه، حتی مرحوم آخوند عمل را رد می‌کند می‌فرماید که اگر عمل باشد لازم می‌آید آن تقلید اول آن عمل بلا تقلید باشد برای این که شما می‌گویید اخذ قول غیر نه، التزام نه و این الان می‌خواهد با این عمل مقلد بشود می‌شود عمل بلا تقلید .
  البته مرحوم آخوند اشتباه بزرگی کرده‌اند، یک جوری باید درستش بکنیم والا این دور و عمل بلا تقلید ، خب به مرحوم آخوند عرض می‌کنیم همان وقت که دارد عمل می کند تقلید می‌کند سبق که نمی‌خواهد عمل خود تقلید، تقلید خود عمل، لذا تقدم نمی‌خواهند اگر تقدم لازم بود خوب بود بگوییم اول باید ملتزم بشود بعد عمل بکند این حرف مرحوم آخوند درست می‌آید که آن تقلید اول عمل بلا التزام است و اما اگر ما بگوییم نه، همان وقتی که دارد عمل می‌کند همان وقت ملتزم هم هست همان وقت هم اخذ قول غیر است هر سه، عمل هم اخذ قول غیر است و هم التزام است و هم عمل ، در آن واحد سه چیز اتفاق می‌افتد مثل شیی معنون به عنوانین آن شیئی را موجود می‌کند دو تا عنوان با آن موجود می‌شود لذا مرحوم آخوند کم لطفی کرده‌اند می‌خواهند عمل را رد بکنند، نه، عمل باید بگوییم که بهترین تقلیدها همان عمل است البته مقول به تشکیک است آن کسی که التزام فقط بگوید اخذ قول غیر و عمل در آن نیست آن کسی که اخذ قول غیر بگوید التزام در آن هست آن کسی که عمل بگوید هر سه هست هم التزام هست و هم اخذ قول غیر است و هم عمل، مثلا نظیر مقول تشکیکی است دیگر که التزام متضمن اخذ قول غیر است، عمل نیست، اخذ قول غیر متضمن التزام است ، متضمن عمل نیست ، عمل هم متضمن عمل است و هم اخذ قول غیر است و هم التزام مثل مثلا نور صد شمعی چون که صد آمد نود هم پیش ماست، لذا آن کسانی که عمل می‌گویند خب هم التزامی هستند هم اخذ قول غیر، می‌گویند باید ملتزم بشود بعد مسئله را یاد بگیرد به مسئله عمل بکند وقتی عمل کرد می‌شود مقلد، آن کسی که اخذ قول غیر بگوید مثل مرحوم آخوند می‌گوید باید ملتزم بشود بعد مسئله را یاد بگیرد وقتی مسئله را یاد گرفت ولو عمل نکند مقلد است ، آن که التزامی بشود مثل مرحوم سید می‌گوید همین مقدار که ملتزم شد ولو رساله هم نگرفته یا رساله گرفته مسئله یاد نگرفته همین که ملتزم شد که تقلید بکند از فلانی تقلید کرده .
  اجتهاد هم همین است اجتهاد هم گاهی ملکه است صرف ایجاد ملکه می‌شود اجتهاد گاهی این ملکه را به کارش می‌اندازد و راستی مسئله را یاد می‌گیرد گاهی هم طبق اجتهاد عمل می‌کند آن هم همین طور است لذا اجتهاد که سابقا گفتیم ملکه‌ای است که یقتدربها علی الاستنباط الاحکام الشرعیه این نظیر التزام است.
  بله آن اجتهاد گاهی روی مسئله خاصی این استنباط می‌کند آن ملکه را به کار می‌اندازد گاهی هم وقتی استنباط کرد عمل می‌کند مثلا استنباط کرد تسبیحات اربعه سه مرتبه واجب است یا یک مرتبه یک مرتبه استنباط فقط قوه دارد این کار را بکند، یک دفعه قوه را به کار می‌اندازد به دست می‌آورد یک مرتبه، یک مرتبه هم نماز می‌خواند با یک تسبیحات اربعه، لذا آن ها که التزامی باشند مثل مرحوم سید و ما، ما التزامی هستیم آنها که التزامی هستند می‌گویند که می‌خواهد مسئله بلد باشد ، نباشد، می‌خواهد عمل بکند، نکند، این تقلید کرده فعلا از آقای بروجردی ، آقای بروجردی از دنیا رفته بقاء بر تقلید میت را جایز می‌داند بعد هم می‌گوید که تو الان از آقای بروجردی می‌توانی تقلید بکنی در همه مسائل که ما الان همین را می‌گوییم آن کسی که بقاء بر تقلید میت را که بعد می‌آییم می‌گوییم جایز است معنایش این می‌شود که چون ملتزم بودی آقای بروجردی مجتهد تو باشد مرجع تو باشد الان باقی به همه احکامش عمل بکن، لازم نیست به احکام عمل شده ، به همه رساله آقای بروجردی عمل بکن، این التزامی‌ها قول غیر می‌گوید به آن مسائلی که یاد گرفته‌ای باقی باش برآن مسائلی که یاد گرفته‌ای ، عملی‌ها می‌گویند می‌توانی باقی باشی به آن مسائلی که عمل کرده باشی.
  گفتم لذا می‌شود مقول به تشکیک، آن عمل اساتید ما می‌فرمودند هم آقای بروجردی و هم حضرت امام و هم مرحوم آقای داماد و اساتید ما معمولا عملی بودند، آقای بروجردی خیلی پافشاری داشتند، اما اساتید این اساتید ما این‌ها یا التزامی بودند مثل مرحوم سید صاحب عروه یا اخذ قول غیر و دانستنی‌ها بودند مثل مرحوم آخوند در کفایه، این‌ها دلیل برای حرفشان ندارند هیچ کدامشان ، پس چه می‌گویند؟ همه آنها یک دلیل دارند آن که التزامی است می‌گوید عرف، آن که اخذ قول غیر است می‌گوید عرف آن که عملی است می‌گوید عرف، یک دلیل عقلی یک دلیل روایی نه التزامی دارد نه اخذ قول غیر دارد نه آن که می‌گوید تقلید عمل است هیچ کدام دلیل ندارند، همه آنها می‌گویند که عرف ، آن التزامی می‌گوید اگر کسی ملتزم شد که فلان مرجع مقلَدش باشد از او می‌پرسند از کی تقلید می‌کنی؟ می‌گوید از فلانی همین که ملتزم شد می‌تواند بگوید از فلانی تقلید می‌کنم مردم هم قبول می‌کنند از او نمی‌پرسند که حالا که از آقای بروجردی به مسائلش هم عمل کرده‌ای یانه؟ قبول می‌کنند دیگر عرف، آن می‌گوید من از فلانی تقلید می‌کنم آنها هم می‌گویند خیلی خوب، آن که اخذ قول غیر می‌گوید می‌گوید که نه، تامسئله یاد نگیری مقلد نیستی، دلیلت چیست؟ عرف آن که عملی است باز همین را می‌گوید، می‌گوید تا عمل نکنی مقلد نیستی دلیل چیست؟ عرف، عرف می‌گوید که اگر عمل کرده باشی تو مقلدی، تو عمل نکرده‌ای پس مقلد نیستی، بنابراین در هر مسئله‌ای عمل کرده‌ای مقلدی در مابقی مسائل که عمل نکرده‌ای مقلد نیستی.
  و انصافا زور است ،گردن عرف گذاشتن است هم اخذ قول غیر ها هم عملی‌ها، که ما بگوییم عرفا یتوقف التقلید علی اخذ قول الغیر ای تعلم مسائل ، یک قدری بیشتر بگوییم که تقلید عرفا متوقف بر عمل است تا عمل نکند تقلید یوخدور، لذا ما می‌گوییم که عرفا التزام کفایت می‌کند.
  لذا ما این جور ملتزم هستیم توی رساله هم نوشته‌ایم مرحوم سید هم توی عروه دارند این که اگر کسی امروز مقلد یک مرجع تقلیدی شد مرجع تقلید از دنیا رفت این نه رساله گرفته است و نه مسئله یاد گرفته‌ است و نه عمل کرده اما ملتزم شده آن مرجع تقلید مقلَدش باشد، آن کسانی که بقاء بر تقلید میت را جایز می‌دانند می‌گویند این می‌تواند رساله همان مرده را از اول تا آخر هر جا مسئله احتیاج پیدا کرد به آن عمل بکند.
  دلیل ما چیست؟ عرف یعنی عرف می‌گوید که این ملتزم است دیگر توقف بر اخذ قول غیر ندارد توقف بر عمل هم ندارد، آن کسانی که عمل باشد می‌گویند که باید ملتزم بشود این هنوز مقلد نیست باید مسئله یاد بگیرد این هنوز مقلد نیست باید عمل بکند وقتی عمل کرد می‌شود مقلد، آن وقت نتیجه می‌گیرند در بقاء بر تقلید میت می‌گویند هر مسئله‌ای راکه عمل کرده می‌تواند باقی باشد مسائلی که عمل نکرده نمی‌تواند باقی باشد ولی آن که ما می‌فهمیم عرض کردم نمی‌شود تحمیل کرد که چون که دلیل عقلی که نیست که استدلال بکنیم، دلیل نقلی نیست که روایت بر طبقش بیاوریم یک امر عرفی است ما ادعای سیره می‌کنیم ادعای عرفیت می‌کنیم اگر کسی ملتزم شد این که مقلد کسی باشد عرف این را مقلد می‌داند لذا مثلا اگر بخواهد بنویسد می‌نویسد که حسن پسر حسین مقلِد مثلا آقای بروجردی است مقلَد آقای بروجردی، تقلید می‌کند از آقای بروجردی و بدهد دست شما شما می‌خوانید قبول هم می‌کنید در حالی که التزام فقط بوده.
  بله اخذ قول غیر باشد بهتر مقول به تشکیک است اگر عمل باشد دیگر بهتر از بهتر و اما این که اگر التزام شد تقلید نیست عرفا این را قبول نداریم ، اگر اخذ قول غیر، عمل نه، اخذ قول غیر هم نه تقلید نیست می‌گوییم از کجا؟ یک امر عرفی است باید ببینیم عرف می‌گوید مقلد است یا نه؟ احتیاج به عمل ندارد احتیاج به اخذ قول غیر هم ندارد التزام بس است.
  اما مرحوم آخوند چه می‌گویند همین حرف من را ادعا می‌کنند، می فرمایند تا اخذ قول غیر نباشد این مقلد نیست ، عملی‌ها چه می‌گویند، آقای بروجردی بارها می‌فرمودند می‌فرمودند که این عمل نکرده تا عمل نباشد مقلد نیست پس بقاء بر تقلید میت هم بر آن مسائلی است که عمل کرده باشد ، بنابراین دیگر شما هستید و یکی از این سه قول را قبول کردن یعنی آن ذهن عرفی شما آن ذهن خالی از اصطلاحات شما هر کدام را بپذیرد برای شما حجت است، می‌شود پذیرش شما عرفا، قطع شما علم شما عرفا خب این مسئله دیگر چیزی ندارد.
  حالا اگر شما چیزی پیدا کردید اضافه بر آن چه من‌گفتم این را بگویید بنویسید بحثش را بکنید شاید شما غیر از آن چه من گفتم یک دلیلی بیاورید بر این که تقلید عمل است یا قول مرحوم آخوند اخذ قول غیر است.
  مرحوم آخوند مثل این که التزام را اصلا پشمی به کلاهش نمی بیند در مقابل مرحوم سید که همه پشم‌ها را به کلاه التزام می بیند مرحوم آخوند اصلا نه، لذا مرحوم آخوند عمل گرفته است او را لذا می‌خواهند عمل را رد بکنند لذا اخذ قول غیر را می‌گویند تقلید است می‌گویند عمل نه، برای این که اگر بگوییم عمل لازمه‌اش این است که قبلا اخذ قول غیر باشد پس این عمل می‌شود بلا تقلید، عمل بلا تقلید باطل است ، مرحوم آخوند می‌خواهند عمل را باطل بکنند، لذا به مرحوم آخوند می‌گوییم آقا سبق چرا؟ در حالی که دارد عمل می‌کند ملتزم است اصلا نمی‌شود عمل بلا التزام عمل دون قول غیر نمی‌شود، التزام فقط می‌شود، اخذ قول غیر بدون التزام نمی‌شود با التزام می‌شود، عمل نمی‌شود بدون اخذ قول غیر و بدون التزام ، مقول به تشکیک است دیگر لامپ صد شمعی نمی‌شود 50 شمعی در آن نباشد نمی‌شود 20 شمعی در آن نباشد ، لذا این در وقتی که دارد عمل می‌کند همان وقت هم التزام به قول غیر است و هم التزام از شخص است که اسمش را اخذ قول غیر مرحوم آخوند اسمش را می‌گذارند هم التزام است و هم اخذ قول غیر است و هم عمل، آنِ واحد، سبق نیست تا بگویید دور است، سبق نیست تا بگویید این عمل بلا تقلید است بلکه در آنِ واحد هم عمل است کسی که یک مسئله مثلا نماز می‌خواند با یک تسبیحات اربعه با توجه به این هم عمل است و هم اخذ قول غیر است و هم التزام .
  آن کسی که مسئله مرجع تقلیدش را یاد می‌گیرد می‌گوید چه مسئله آسانی است مرجع تقلید من می‌گوید یک تسبیحات اربعه کفایت می‌کند خب ولو عمل هم نکرده اما آن خوانده است و به به هم گفته است و می‌شود اخذ قول غیر بدون التزام .
  آن کسی که التزام فقط می‌گوید نه مسئله یاد گرفته است و نه، عوام مردم خیلی این جوری هستند قیافه آقا را دیده است و سر و صدای اطراف آقا را دیده است همان وقت می‌گوید که چه آقای خوبی ما از این آقا تقلید می‌کنیم می‌شود مقلد.
  حالا حرف مرحوم آخوند که درست نیست نمی‌دانم چرا فرموده‌اند؟ اما غیر حرف مرحوم آخوند شما یک فکری بکنید بیبنید که آیا می‌توانید برای مسئله عمل یا مسئله قول غیر یا مسئله التزام یک دلیل عقلی، دلیل عقلی غیر از این عرفی که من عرض می‌کنم اگر چیزی پیدا کردید به من بدهید تا از شما استفاده بکنیم.
  بنابر این اگر مثل استاد بزرگوار ما آدم محتاط در مسئله گفتن باشید معلوم است احتیاط این است که عمل، اگر نیمه محتاط باشید حرف مرحوم آخوند این یاد گرفتن، اگر هم لاابالی در فتوی باشید مثل من، سید که نه آن خیلی بالاست دیگر می‌شود التزام فقط.
  مسئله پنجم تقلید اعلم است خیلی سر و صدا روی آن است آیا از مجتهد مطلق باید تقلید کرد یا نه؟ علاوه بر این که مجتهد مطلق است اعلم هم باید باشد.
  اعلم یک امر اضافی است آن جا درست می‌شود که دو نفر باشند به دست بیاوریم یک کدام اعلم دیگری عالم، هر دو مجتهد مطلق هستند اما یک کدام استادتر است آیا تقلید اعلم در حالی که اعلم هست آیا تقلید از این عالم این فاضل می‌شود کرد یا نه ؟
  این را هم عرض بکنیم این اعلم و عالم و این‌هاکه می‌گویند مرادشان اعلم مبان است لذا این کم هم پیدا می‌شود در میان مجتهدین یکی مبرز پیش همه همه، مبان اسمش را می‌گذارند اعلم مبان ، و الا اگر اعلم مبان نباشد هفت هشت نفر هستند این هفت هشت نفر دیگر مجتهد مطلقند حالا یک کدام در یک مسئله استادتر است یک کدام در آن مسئله بیشتر کار کرده یک کدام در آن مسئله ذوقش بیشتر است یک کدام بی ذوق‌تر است این‌ها مراد نیست آن که قدماء متأخرین فرموده‌اند اعلم مبان این را می‌گویند والا اگر مبان نباشد اگر بین الرشد اگر بین نباشد این‌ها همه می‌شوند دیگر عالم، اعلم در آن‌ها نیست مثل همیشه همین جورها بوده، کم پیدا می‌شود آن اعلمی که اعلم مبان و یک نوع جا افتاده پیش همه، لذا آیا تقلید از غیر اعلم در حالی که اعلم مبان هست آیا تقلید جایز است یا نه؟
  مشهور در میان فقهاء قدماء متأخرین گفته‌اند نه، تقلید اعلم اگر باشد، اگر باشد تقلید عالم جایز نیست.
  بسیاری از بزرگان از قدماء مثل سید مرتضی ، از متأخرین مثل محقق در جامع المقاصد ادعای اجماع هم کرده‌اند، اجماع بر وجوب تقلید اعلم.
  اما مرحوم شهید دوم و من تبعش که آن هم خیلی هستند این‌ها می‌گویند در حالی که اعلم هست از عالم هم می‌شود تقلید کرد و تقلید اعلم لازم نیست.
  همه آنها دلیل دارند، چهار پنج تا دلیل آنها دارند که می‌گویند تقلید اعلم لازم است چهار پنج تا دلیل هم آنها دارند که می‌گویند تقلید اعلم لازم نیست مباحثه فردای ما راجع به آن دلیل هایی که آورده شده بر این که تقلید لازم است .
 وصلی الله علی محمد و آل محمد