موضوع : تقلید
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
بحث امروز به بعد راجع به تقلید و مسائل تقلید.
مسئله اول تعریف تقلید است و آن اخذ قول الغیر مع التوجه بذلک من غیر مطالبه دلیل مثل این که رساله مرجع تقلید را مسائلش را میگیرد برای عمل کردن مطالبه دلیل هم نمیکند توجه هم دارد که این تقلید است یعنی اخذ قول الغیر من غیر مطالبه دلیل توجه به این مطلب دارد.
قول هم دخالت ندارد میتوانیم هم بگوییم که اخذ فعل الغیر مثل این که کاری که او انجام میدهد آن هم مثل او انجام میدهد که مبنای شیعه را هم همین جور معنا میکنند یعنی پیروی از امام علیه السلام من غیر مطالبه دلیل مع التوجه بذلک که آن چه امام علیه السلام بکند این هم مثل او انجام بدهد لذا شیعه را شیعه میگویند برای خاطر همین است که در خصوصیات دیگر به امام علیه السلام نمیگوید چرا؟ به قول زراره به امام صادق علیه السلام میگفت یابن رسول الله انار را دو نصف کنید بفرمایید آن نصف حلال آن نصف حرام آن که فرمودی حرام است من اجتناب میکنم آن که فرمودی حلال است انار را میخورم آن نصف رامیخورم.
لذا این اخذ قول الغیر که گفته شده این از باب مثال است و الا اخذ عمل الغیر هم مثل اخذ قول الغیر است، مطالبه دلیل باید نباشد توجه به این هم که این دارد تقلید میکند باید باشد.
در مقابل این دو چیز پیدا میشود یکی منابحه و محاکات یعنی اخذ قول الغیر یا اخذ عمل الغیر من غیر مطالبه دلیل بدون توجه، به این میگویند منابحه و محاکات که معمولا عوام مردم چنین هستند مثال میزنند میگویند در حیوان ها هم این قضیه منابحه و محاکات هست مثال میزنند میگویند یک گله گوسفند دارد میرود یک چوبی بگذارید در وسط راه آن گوسفندهای اول وقتی به آن چوب رسیدند جستن میکنند آن طرف چوب آهسته چوب را بردار دیگر چوب نیست گوسفندهای دیگر به آن جا که رسیدند جستن میکنند یعنی اخذ عمل الغیر من غیر مطالبه دلیل مع عدم التوجه.
و متأسفانه توی ژیگول میگولیها بلکه توی همه ما این قضیه منابحه و محاکات زیاد است که نه دلیل میخواهد نه توجه به خوبی و بدیش دارد دیگران چنین کردند ما هم میکنیم به قول ما طلبهها میگوییم صرفیین چنین کردند ما هم میکنیم.
در مقابل این دو اجتهاد است مباحثه رد وبدل کردن علم اخذ قول الغیر مع مطالبه الدلیل و مع التوجه ، ما طلبهها با هم مباحثه میکنیم هر چه من میگویم شما مطالبه دلیل میکنید هر چه شما میگویید من مطالبه دلیل میکنم یک نحو اجتهاد است دیگر، توجه به مطلب هم داریم و اگر متابعت از شما بکنیم با دلیل است با توجه، یعنی قبول قول الغیر مثل این که مثلا ما حرف مرحوم آخوند را قبول میکنیم این اخذ قول الغیر مع مطالبه دلیل مع التوجه به ، بنابراین اگر از ما بپرسند که تقلید چیست ؟ باید بگوییم اخذ قول الغیر یا اخذ عمل الغیر من غیر مطالبه دلیل مع التوجه بذلک مع التوجه به این تقلید به این اخذ قول الغیر به این اخذ عمل الغیر که فرق بین منابحه و محاکات همان حرف آخر است اگر مع التوجه باشد میگویند تقلید اگر بدون توجه باشد میگویند منابحه و محاکات ، نوا آوردن ، این مسئله اول.
مسئله دوم در باب تقلید این است که تقلید مطلقا حرام است مرگ در جایی که ضرورت باشد و تا ضرورت نباشد متابعت از دیگری فکرمان را دادن به دیگری این معلوم است حرام است یعنی حرام عقلی، حرام شرعی است ، انا وجدنا آبائنا علی امه و انا علی آثارهم لمقتدون حسابی قرآن مذمت میکند در آیات فراوانی تقلید نه نه، تقلید حرام است در کارهایمان در افعال و کردار و اعتقادهایمان همه باید مجتهد باشند خدا رحمت کند آن نواب صفوی آمده بود قم وقتی طلبه بودیم ایشان برای ما منبر میرفت بعضی اوقات یک حرفهای خوبی میزد یک وقت یک حرفش همین بود میگفت اگر مینشینیم باید با دلیل باشد، اگر میایستیم باید با دلیل باشد اگر میگوییم باید با دلیل باشد اگر ساکتیم باید با دلیل باشد خب یک معنای عقلی است دیگر، قرآن هم میفرماید باید با دلیل باشد.
مگر نشود آن از درد ناعلاجی میگوییم تقلید اسمش را میگذاریم متعلم، لذا امیر المومنین سلام الله علیه میفرماید اما عالم او متعلم او همج آن جا که میشود اجتهاد، عالم، آن جا که نمیشود متعلم تقلید والا اگر عالم نه متعلم هم نه دیگر هیچ، دیگر اصلا آدم هم نیست چه رسد بگوید مسلمان، امیر المومنین هم میفرمایند چرا ؟ میفرمایند برای این که دیگر اگر عالم نشد تابع عالم نشد دیگر مثل پشه هر بادی بیاید همان طرف میرود، چه حق و چه ناحق مثل عوام مردم مثل عموم مردم، لذا مثلا خب بچهاش مریض است این بخواهد خود معالجه کند نمیتواند بخواهد هم همه دکتر متخصص بشوند آن هم که نمیشود از درد ناعلاجی عرف میگوید که برو پیش دکتر، از درد ناعلاجی است.
ما در باب احکام باید مجتهد باشیم خب نمیشود همه که نمیشود مرجع تقلید باشند عقل ما یا روایات ما میفرماید تقلید .
لذا اگر بتوانیم، دیگر تقلید غلط است .
از همین جهت دین سه رکن دارد یکی احکام یکی اخلاق یکی اعتقادات که اگر از شما بپرسند دین چیست؟ میگوییم مرکب از سه چیز یکی اعتقادات یکی اخلاق یکی احکام .
راجع به احکام خب نمیتوانیم مجتهد باشیم نمیتوانیم اخذ قول الغیر مع مطالبه الدلیل مع التوجه باشد نمیشود حالا که نشد چه؟ دیگر باید تقلید بکنیم لذا تقلید میشود یک امر فطری همین طور که بزرگان هم فرمودهاند، یک امر ضروری یک امر بدیهی، دیگر احتیاج به این که اجماع داریم و احتیاج به این که آن روایت شریف و اما من کان من الفقهاء صائنا لنفسه فللعوام ان یقلدوه و احتیاج به این حرفها نداریم تقلید در احکام برای خاطر این که نمیتوانیم همه همه مجتهد باشیم یک، امر عرفی، بگویید یک امر عقلی، بگویید یک امر ضروری، ضروری عند العقلاء اما از درد ناعلاجی .
و اما راجع به اخلاق و راجع به اعتقادات تقلید دیگر غلط است ، نمیپذیرند و این که خدا هست به چه دلیل؟ همه باید در فرا خور حالشان دلیل داشته باشند، آن 40 تا مسئله اعتقادی که شیعه دارد شیعه 40 تا مسئله اعتقادی دارد همه همه در فراخور حالشان در فراخور عقلشان باید مجتهد باشند بخواهند تقلید بکنند نمیشود چرا؟ برای این که میتوانند کوشش کنند تلاش کنند همه بشوند مجتهد در فراخور حالشان، لذا تقلید این جا نه، چرا نه؟ برای این که میتواند هر کسی به اندازه عقلش مجتهد باشد لذا آن روایت مشهور همین است که پیامبر اکرم رد میشدند یک زنی نشسته بود داشت چله می ریشت پیامبر ظاهراً میخواستند که تلطفی به این بکنند سلام کرد و تعارف کردند حضرت فرمودند به چه دلیل خدا هست؟ آن هم دستی که به چرخ بود دست را برداشت چرخ چله ریسی اش ایستاد گفت یا رسول الله این چرخ به این کوچکی احتیاج به دست من دارد چه جور میشود این عالم به این پهناوری مدبر نداشته باشد؟ حضرت خوششان آمد فرمودند علیکم بدین العجائز ظاهراً معنایش همین است ببینید چه جور این استدلال میکند همه شما باید راجع به اصول دین استدلال بکنید.
لذا آن 40 تا مسئله اعتقادی که شیعه دارد من در آخر رساله عملیه این 40 تا مسئله را آوردهام این 40 تا مسئله همه همه باید با استدلال باشد.
بله آن پیر زن استدلال در فراخور حالش، ماها استدلال در فراخور حالمان آن متخصصها علماء استدلال در فراخور حالشان، لذا الان که زمان زمان شبهه شده همه ما طلبهها باید بتوانیم جواب شبهه بدهیم هر شبههای از ما سؤال بکنند بتوانیم جواب بدهیم برای این که شیعه خیلی محکم است شجره طیبه قرآن است اصلها ثابت و فرعها فی السماء تؤتی اکلها کل حین باذن ربها و زیر این درخت ما طلبهها باید سینه بزنیم هر چه از ما بپرسند باید راجع به اعتقادات بتوانیم جواب بدهیم اگر نه مسئولیم، اگر نه یک واجب بزرگی را ترک کردهایم، کاری هم ندارد اگر انسان در 24 ساعت یک ساعت راجع به اعتقادات کار بکند مجتهد میشود دیگر همان پیرزن همان بازاری همان هم اگر 24 ساعت یک ساعت حسابی میشود مجتهد دیگر، و تقلید غلط است چرا؟ برای این امکان اجتهاد در آن هست.
همچنین اخلاق، اخلاق اجتهاد میخواهد دیگر ما توی خانه با زن و بچه چه جور رفتارکنیم؟ تربیت اولاد چه جور باید باشد معاشرت ما با دیگران چه جور باید باشد؟ ما با مردم توی رو، پشت سر چه جور باید رفتار بکنیم؟ ما توجه داشته باشیم صفات رذیله داریم یا نداریم؟ حالا که داریم که داریم خیلی داریم این صفات رذیله را چه جور باید رفعش کرد؟ این درخت رذالت را بکنیم درخت فضیلت به جای آن غرس کنیم چه جوری؟ خب همه باید بلد باشند ، اگر جدا مردم نه ما طلبهها، ما طلبهها که خب معلوم است آقا هستید و همهاش را هم بلدید، اما عوام مردم اگر جدا شبانه روز یک ساعت توی اخلاق کار کنند مجتهد توی اخلاق میشوند، نه، به اندازه این سریالها خودشان بچههایشان به اندازه دیدن سریالها که چه مصیبتی شده کار کنند حالا نه به اندازه بدها، به اندازه دیدن ماهوارهها، نه، این خوبها توی ماه رمضان، این خوبها، این ناز نازیها این مقدسها اگر یک دهم سریال توی دین کار بکنند مجتهد در اخلاق میشوند.
کی میگوید نمیشود ؟ این که هی میگویند نمیشود و حتی مثلا خب دیگر بعضی گفتهاند که تقلید هم در اخلاق میشود و در اعتقادات هم میشود اگر این نمیتواند، این ها نیست آقا، مسلم اگر بخواهد میتواند، اگر بخواهد میشود، بنابراین تقلید در اخلاق نیست تقلید در اعتقادات هم نیست.
اخذ قول الغیر بدون دلیل عقلاء میگویند یوخدور، اسلام هم میگوید نیست، لذا در بحث احکام نمیشود، بحث احکام کسی بخواهد مجتهد بشود یک ساعت و دو ساعت که نه یک عمر باید زحمت بکشد مجتهد بشود همه کارهایش را باید بگذارد کنار و الا مجتهد نمیشود، از همین جهت هم مجتهد توی طلبهها الان نیست خیلی کم است خیلی کم است برای این که همه کار میخواهند بکنند مخصوصا این که فقه و اصول هم نه، لذا معقول نیست معلوم است دیگر، مثل دکتر متخصص در حلق و گوش و بینی، متخصص در جهاز هاضمه خب نمیشود مردم اگر بخواهند متخصص در جهاز هاضمه بشوند همه آنها اختلال نظام لازم میآید دیگر، همه بخواهند دکتر بشوند ، خب نمیشود خب برو تقلید کن، اما تقلید هم نکن دیگر کتک میخوری، خودت بمیری، بچهات بمیرد کتک دارد، میگوید که چرا معالجه نکردی ؟ میگوید نمیتوانستم میگویند چرا مراجعه نکردی؟ همان که هلا عملت ؟ نمیتوانستم، هلا تعلمت؟ توی احکام این جور است، معقول نیست، اختلال نظام لازم میآید.
اما در اخلاق و اعتقادات نه اختلال نظام لازم نمیآید یک لذت برای همه مخصوصا نسل جوان است حالا لذتش را درک نمیکنند سریال را مقدم بر اخلاق، سریال را مقدم بر اعتقادات میاندزند تقصیر دولت است تقصیر این رادیو و تلویزیون است رادیو و تلویزیون خیلی تقصیر دارد خیلی کار میتواند بکند حالا نمیکند به جایش رقاص بازی در میآورند آنها دیگر مربوط به ما و مربوط به عقل و مربوط به اینها نیست لذا راجع به اعتقادات همه میتوانند مجتهد بشوند البته مجتهد در فراخور حالش مثل همین علیکم بدین العجائز کاری ندارد همین رساله عملیه من که هم احکام دارد هم اخلاق دارد هم اعتقادات خب این رساله من را عوام مردم راستی جدا یک دوره ببیند هم در احکام حسابی متعلم میشود هم در اخلاق حسابی وارد میشود هم در اعتقادات راستی مجتهد میشود، کار ندارد، چیزی نیست.
لذا اگر نخواهیم مشکل میشود اما اگر بخواهیم کاری ندارد انسان در اخلاق در اعتقادات مجتهد باشد، مجتهد به این معنا اخذ قول الغیر مع مطالبه دلیل مع التوجه، برای هر اعتقادی یک دلیل بیاورد، از او بپرسند به چه دلیل قرآن حق است ؟ یک دلیل بیاورد، یک دلیل دندان شکن، به چه دلیل پیامبر اکرم پیامبر خاتم النبیین است ؟ یک دلیل بیاورد به چه دلیل معاد جسمانی ؟ یک دلیل بیاورد، به چه دلیل ما رجعت داریم؟ به چه دلیل 12 تا امام داریم؟ همه اینها پدرم گفته که نمیشود ، باید دلیل باشد دیگر، 24 ساعت یک ساعت بچهها عمرشان را صرف اخلاق و اعتقادات بکنند، توی دبستانها نیست در دبیرستانها نیست در دانشگاه ها نیست از این جهت شبهات آمده جلو همه را بدبخت و بیچاره کرده.
فتلخص مماذکرناه این که تقلید فقط و فقط در احکام است، چرا؟ از درد ناعلاجی و اما تقلید در اعتقادات و در اخلاق نیست چرا؟ برای این که میتواند با دلیل اعتقادات خودش را اخلاق مبتلا به خودش را به دست بیاورد این هم مسئله دوم.
و صلی الله علی محمد و آل محمد