درس خارج اصول آیت الله مظاهری

90/06/26

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع : مرجحات منصوصه
  اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
  مسئله‌ای که تمام کردیم مسئله مشکلی بود لذا می‌بینیم مرحوم آخوند در کفایه توی مسئله گیرند، مسئله ما این بود که این روایات ترجیح را چه بکنیم؟
  آن که ما جلو آمدیم گفتیم روایات ترجیح ما نداریم زیرابش را زدیم گفتیم برای این که این روایات ترجیح ولو خیلی است اما خیلی از آنها مربوط به راوی است نه مربوط به روایت مربوط به حکومت است مربوط به قاضی است نه مربوط به مدرک قضاوت حتی اصدقیت وافقهیت و اورعیت و امثال این‌ها این‌ها مربوط به روایت نیست ترجیح روایتی بر روایت دیگر، بلکه ترجیح قاضی است بر قاضی دیگر، ترجیح راوی است بر راوی دیگر لذا این‌ها اصلا از بحث ما بیرون است.
  آن که مربوط به روایت است ما گفتیم یک روایت بیشتر نیست البته نه یک روایت ، مقبوله عمر بن حنظله هر سه را دارد هفت هشت ده تا روایت داریم مربوط به روایت، مقبوله عمربن حنظله هر هفت هشت ده تا را در بردارد یکی شهرت است یکی موافق کتاب است یکی مخالف عامه، ما گفتیم این سه ترجیح نیست این تمیز حجت از لا حجت است و مرحوم آخوند هم بالاخره در آخر کار به همین جا می‌رسند که این روایت مقبوله عمر بن حنظله شهرتش را نمی‌گویند ولی بالاخره به این جا می رسند که این‌ها تمیز حجت از لاحجت است لذا ما گفتیم که نداریم یک روایت ترجیح تا بگوییم چکار بکنیم بلکه این روایات تمیز حجت از لا حجت است خب معلوم است یک روایت حجت یک روایت حجت نباشد این ترجیح نیست آن روایتی که حجت نیست باید رها بکنیم آن روایتی که حجت است باید بگیریم، این خلاصه حرف ما بود.
  مرحوم آخوند در کفایه می‌بینیم گیر توی مسئله است لذا گاهی می‌فرمایند که این روایات ترجیح را همه‌اش را حملش می‌کنیم بر راوی نه بر روایت و همین عمر بن حنظله را هم اول می‌گویند می‌گوید این‌ها مربوط به حکومت است مقبوله عمر بن حنظله مربوط به حکومت است نه مربوط به ترجیح روایت بر روایت، می بینند نمی‌شود گفت برای این که ظهور راجع به روایت است خذبما اشتهر بین اصحابک یعنی روایت نه راوی نه قضاوت فان المجمع علیه لاریب فیه یعنی روایت نه راوی لذا می‌بینند نمی‌شود می‌گویند حمل بر استحباب می‌کنیم روایات ترجیح را همه‌اش را حمل بر استحباب می‌کنیم، می بینند نمی‌شود به حرف ما می رسند شهرتش را نمی‌گویند به سکوت برگزار می‌کنند می‌گویند که آن مخالف کتاب و موافق باعامه این تمیز حجت از لاحجت است و از مسئله رد می‌شوند.
  لذا مرحوم آخوند انسان خوب می بیند توی مسئله گیرند که چه بکنند این روایات ترجیح را ؟
  این همه روایت ترجیح؟،
  گیر مرحوم آخوند که در کفایه آمده از دو جهت است یک جهت می بینند که اطلاقات تخییر یعنی در روایات فراوانی سؤال می‌شود من چه بکنم؟ حضرت می‌فرمایند فاذا فتخیر، اما توی بعضی از روایات می‌گوید چه بکنم؟ می فرمایند آن که افقه است بگیر، آن که اوثق است بگیر، آن که اورع است بگیر، آن که مشهور است بگیر آن که مخالف کتاب است بگیر آن که موافق عامه است رها بکن مخالف عامه را بگیر، موافق کتاب را بگیر.
  لذا مرحوم آخوند می‌گویند آقا این اطلاقات تخییر را چه بکنم؟ اگر بخواهی بگویی اطلاقات تخییر را خب تخصیص بزن تقیید بزن یک روایت می‌گوید که فاذا فتخیر یک روایت می‌گوید آن جا که ترجیح نباشد خب خیلی واضح است که مطلق و مقید، می‌گویند نمی‌شود، چرا نمی‌شود؟ می‌گویند حمل اطلاق بر فرد نادر می‌شود حمل عام بر فرد نادر می‌شود جایز نیست چرا؟ می‌گویند برای خاطر این که پیدا نمی‌شود دو تا روایت از هر جهت مساوی و شما اگر تقیید بکنید باید اطلاقات را حمل بکنید بر فرد نادر آن جا که هیچ ترجیح در کار نباشد لذا می‌گویند که حمل اطلاق بر فرد نادر حمل عام بر فرد نادر که نمی‌شود بنابراین این اطلاقات تخییر را بخواهیم رها بکنیم تخصیص بزنیم به روایات ترجیح نمی‌شود، این یک مطلب است که مرحوم آخوند را گیر انداخته، لذا نمی‌تواند تقیید بکند لذا حملش می‌کند روایات را بر آن جاهایی که مربوط به حکومت باشد نه مربوط به روایت، مربوط به راوی باشد نه روایت، این یک گیر مرحوم آخوند است.
  یک گیر دیگر مرحوم آخوند این است که خب این روایت‌ها یکی می‌گوید که شهرت را بگیر یک روایت دیگر می‌گوید که مخالف عامه را بگیر یک روایت دیگر می‌گوید که موافق با کتاب را بگیر، یک روایت دیگر می‌گوید افقه را بگیر یک روایت دیگر می‌گوید اصدق را بگیر حالا این روایت‌ها مختلف با هم، بخواهیم تقیید بکنیم همه آنها را با هم که نمی‌شود پس بنابراین بهترین راه این است که حمل بر استحباب بکنیم بگوییم اختلاف در تراجیح دال بر استحباب است که این در فقه ما هم آمده در فقه ما آمده مرحوم آخوند از فقه آورده‌اند این جا که گاهی اختلاف در روایات دلیل بر این است که هیچ کدام واجب نیست بلکه همه این‌ها مستحب است.
  مرحوم آخوند می بینند این هم نمی‌شود گفت که همه روایات را حمل بر استحباب بکنیم آخر چه جور می‌شود خذبما اشتهربین اصحابک فان المجمع علیه لاریب فیه بگوییم که حمل بر استحباب ، نمی‌شود، موافق عامه را رها کن فان الرشد فی خلافهم بگوییم حمل بر استحباب ، می‌بینند نمی‌شود می‌گویند خب حالا که این‌ها که گفتیم نشد بنابراین تمیز حجت از لاحجت، آن وقت می‌فرمایند آن روایت اصدقیت وافقهیت و اورعیت و این‌ها مربوط به حکومت و این روایت موافق عامه، روایت مخالف کتاب مربوط به روایت ، شهرت را هم اصلا حرف نمی‌زنند حالا شهرت را هم شما بگویید این سه تا را هم حملش می‌کنیم بر تمیز ححت از لاحجت، این خلاصه کفایه است که انسان وقتی برود توی کفایه می بینند که مرحوم آخوند لنگ است توی مسئله راستی هم مسئله مسئله مشکلی است این روایات ترجیح را چه بکنیم خیلی روایات مشکلی است مخصوصا این که مثل مرحوم شیخ در فرائد معمولا هم این‌ها را مرجح حساب کرده یعنی مرجح روایت نه مرجح را وی ، با این اختلافی که در روایات است.
  اما این طور که ما آمدیم جلو می‌گوییم آقا یک بررسی بکن ترجیح مربوط به روایت منحصر به سه تا، در جلسله قبل می‌گفتم بله بعضی از روایات دارد که آن متأخر را بگیر که آن را هم درستش کردیم گفتیم متأخر را بگیر معنایش این است که آن متأخر نسخ کرده متقدم را، اصلا از باب ترجیح نیست از باب نسخ است، نسخ به این معنا که مثلا تحلیل خمس شده یک مدتی بعد امام علیه السلام فرموده‌اند خمس باید بدهید آن چیزی که امام علیه السلام تحلیل کرده بودند نسخ کردند لذا آن دو سه تا روایت اصلا از بحث ما بیرون است آنها را نیاورید توی کار فقط می‌ماند همین سه تا روایت یعنی این سه تا ترجیح توی روایت، البته توی روایات فراوانی است اما این مقبوله عمر بن حنظله هر سه تا را آورده دیگر خواه ناخواه این جور می‌شود که یکی شهرت مرجح است ، یکی هم موافق باکتاب مرجح است یکی هم مخالف با عامه مرجح است اما توی بحث‌هایمان گفتیم این‌ها هیچ کدام مرجح نیستند برای این که اگر یک روایتی اصحاب از آن اعراض کرده باشند معنا ندارد این روایت حجت باشد اعراض اصحاب روایت را از حجیت می‌اندازد خود امام هم فرمودند که خذبما اشتهربین اصحابک فان المجمع علیه لاریب فیه یعنی آن که شاذ است دع الشاذ النادر فان فیها کل الریب لذا می‌شود یکی شک دار، یکی بی شک، یکی حجت یکی لاحجت آن روایت حجت را فرمودند بگیر روایت لاحجت را گفتند رها بکن، همچنین روایتی که مخالف با کتاب است خب این روایت حجت نیست اگر تباین باشد معلوم است این روایت‌ها را آورده‌اند برای این که شیعه را خراب بکنند بگویند شیعه آنها هستند که مخالف با قرآن حرف می‌زنند، نفوذی هم در ما زیاد پیدا شد یعنی یک افرادی به عنوان شاگرد امام صادق علیه السلام اما نفوذی و این‌ها یک روایاتی جعل کردند در روایات ما که علم رجال علم درایه برای همین است کسی علم رجال درایه نداشته باشد یا قبول نداشته باشد مثل اخباری حسابی گیر می‌کند و از جمله یک روایات رکیک یک روایات خلاف عقل یک روایات خلاف قرآن یک روایات خلاف مسلم اسلام این‌ها را جعل کردند خب حضرت فرمودند که آن مخالف کتاب است ما نگفتیم فاضربوه علی الجدار، باطل، زخرف خب این دیگر نمی‌شود که حجت باشد ، می‌شود تمیز حجت از لاحجت، همچنین موافق با عامه ائمه طاهرین علیهم السلام مجبور بودند که تقیه می کردند ، نه، پیامبر اکرم هم سر تا پا تقیه بود پیامبر اکرم یک عمر با منافقین تقیه کرد ، یک عمر، 10 سال پیامبر اکرم تقیه کرد ، نگفت، خب بالاترین چیزها ولایت بود دیگر این را نمی‌شد همین هم موجب شد که بالاخره همه کاسه و کوزه‌ها به هم ریخته شد برای این که پیامبر گفت و آنها قبول نکردند اما خیلی چیزها را پیامبر اکرم نگفت دیگر، تقیه می‌کرد و این که مشهور شده پیامبر اکرم تقیه نمی‌کرد نه بابا پیامبر اکرم خیلی تقیه می‌کرد پیامبر اکرم به قول عوام شترش زیر سر خودش و چه بکند خب مجبور بود تقیه بکند، مجبور بود این اسلام را بالاخره به یک جایی برساند همچنین امیرالمؤمنین سلام الله علیه خب خیلی تقیه می‌کردند خیلی، آن وقت ائمه طاهرین مخصوصا امام صادق علیه السلام که شاگرد پیدا کردند هزار تا شاگرد بالاتر می‌خواستند این فقه را جا بیندازند خب مجبور بودند بعضی اوقات خلاف واقع بگویند دیگر، چاره‌ای نبود خلاف واقع بگویند، حالا دو تا روایت دارد یکی موافق عامه یکی مخالف عامه معلوم است این اصاله الجهه دیگرندارد یعنی از نظر صدور توی آن اشکال است دیگر اصاله الجهه که نداشت روایت حجت نیست برای این که روایت بخواهیم حجت باشد هم اصاله الصدورش را باید درست بکنیم هم اصاله الجهتش را باید درست بکنیم یعنی جهت واقع هم دلالتش را و دو روایتی که این باشند مرحوم آخوند هم این را تصدیق می‌کنند در کفایه همین جاها دیگر اصاله الجهه ندارد وقتی نداشت تمیز حجت از لاحجت می‌شود و دیگر احتیاج به این حرفها هم نداریم این که مرحوم آخوند می فرمایند که حمل بر فرد نادر می‌گوییم آقا این حمل اطلاق بر فرد نادر این جورها نیست وقتی ما روایت‌ها را ببینیم خب چند تا روایت داریم اطلاق دارد چند تا روایت هم داریم ترجیح دارد حمل عام بر خاص حمل مطلق بر مقید همین جاهاست و این که می‌فرمایند که این حمل اطلاق بر فرد نادر برای این که پیدا نمی‌شود دو تا روایت از هر جهت مساوی، می‌گوییم خب این‌ها که فرموده، این بحث بعد ماست که آیا تجاوز بکنیم به همه این‌ها یا نه؟ مرحوم شیخ می‌گوید آری اگر بگوییم نه باز هم مانعی ندارد که امام علیه السلام من باب العد این مرجح را گفتند، به یکی دیگر آن مرجح را گفتند ، به یکی دیگر آن مرجح را گفتند چهار پنچ تا روایت می‌شود اطلاق ، چهار پنچ تا روایت می‌شود ترجیح، خب حمل می‌کنیم روایات مطلقه را بر ترجیح می‌گوییم که هر کجا ترجیح باشد آن مرجح را بگیر هر کجا ترجیح نباشد تخییر، مثل توقف هر کجا بتوانی توقف کنی توقف، هر کجا نتوانی توقف کنی تخییر، این‌ها یک امورات عقلی هم هست .
  خب معلوم است اگر به قول شیخ انصاری ما اگر یک روایت مرجح داشته باشد یک کدام نداشته باشد خب آن مرجح را بگیریم خیلی بهتر از این است که بگوییم مخیریم این مرجح را بگیریم یا آن مرجوح را بگیریم، و آن حرف این که حمل بر استحباب هم بکنیم آخر چه جور می‌شود خذبما اشتهربین اصحابک دع الشاذ النادر بگوییم حمل بر استحباب ، همان دع الشاذ النادر را بخواهی بگیری طوری نیست ، مرجوح است طوری نیست این که مرحوم آخوند نمی‌توانند جازم بشوند و می‌فرمایند بعضی گفته‌اند حمل بر استحباب می‌کنیم کما قال به بعضی بزرگان، حالا آن هم یک نفر بیشتر نیست مرحوم سید صدر است ما چه جور می‌توانیم که فان الرشد فی خلافهم بگوییم که باز هم می‌شود همان که رشد فی خلافهم همان را هم بگیریم اما مرجوح است نه راجح، اگر مرحوم آخوند این‌ها را نفرموده بودند خیلی خوب بود و این جور فرموده بودند آقا این روایات ترجیح که مربوط به روایت است سه تا نیست این سه تا هم تمیز حجت از لاحجت است، گفتم بالاخره مرحوم آخوند منتهی به این حرف می‌شوند شهرتش را نمی‌گویند اما مخالف کتاب و موافق عامه‌اش را می‌گویند، می‌گویند تمیز حجت از لاحجت اگر از اول این جور گفته بودند و ما متابعت از مرحوم آخوند می‌کردیم انصافا خیلی بهتر بود ، این تا این جا.
 بحث فردای ما راجع به این است که آیا ما اگر قائل به ترجیح شدیم ترجیحات منصوصه یا ترجیحات غیر منصوصه هم برای ما حجت است؟
 مرحوم شیخ انصاری می‌گویند هر مرجحی مرحوم آخوند می‌گویند نه، مرجح منصوصه فقط، این هم بحث مشکلی است تقاضا دارم یک مطالعه خوبی بکنید تا فردا از شما استفاده کنیم انشاء الله.
 وصلی الله علی محمد وآل محمد