موضوع : اگر عامی داشته باشیم و تخصیص بخورد در بعضی از ازمنه
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
بحث امروز تنبیه 15 است وبحث خیلی مفیدی است ، در فقه خیلی به درد میخورد و در اصول هم یک بحث با ریشهای است و آن این است که اگر ما عامی داشته باشیم و تخصیص خورده باشد در بعضی از ازمنه آیا آن زمان که تمام شد تمسک به عام باید بکنم؟ یا میتوانم استصحاب مخصص بکنم؟ اکرم العلماء لاتکرمهم یوم الجمعه یا لا تکرم زیدا یوم الجمعه خب اکرم العلماء اگر ما آن لاتکرم زیدا را نداشتیم به ما میگفت همه علماء را اکرام کن اما حالا گفته است لاتکرم العلماء یوم الجمعه یا این که نه تخصیص فردی هم زده گفته لاتکرم زیدا یوم الجمعه خب در روز جمعه عمل به مخصص ، حالا شده روز شنبه نمیدانم اکرم العلماء برای من کار بکند؟ یا لاتکرم زیدا یوم الجمعه ؟ یا لاتکرم العلماء یوم الجمعه ؟ اگر استصحاب بخواهد کار بکند روز شنبه هم اکرام واجب نیست اگر استصحاب کار نکند اکرم العلماء روز شنبه کار میکند لذا بحث مفیدی است.
مرحوم آخوند یک مثال قرآنی هم میآورند در آخر کار به اوفوا بالعقود گفته است اوفوا بالعقود همه عقدها اگر عقد باشد باید وفای به آن بشود حالا یک دلیل آمده میگوید الا الخیارات حالا خیار مجلس باشد خیار غبن باشد خیار حیوان باشد یا سایر خیارات، حالا مثلا خیار غبن را این فهمید که این مغبون است اما تسامح کرد گفت خیلی خوب حالا مغبون، بعد از آن دو دفعه میتواند برود خیار غبنش را اعمال بکند یا نه؟ درحالی که اول ازمنه امکان باید رفته باشد گفته باشد که من مغبونم نرفت باید روز شنبه باشد روز شنبه نرفت روز یک شنبه میتواند برود یا نه؟ یا مثلا خیار حیوان سه روز است این بعد از سه روز روز چهارم دید این حیوان معیب است آیا میتوان برود به عنوان خیار عیب بگوید من مغبونم من خیار دارم یا نه؟ دید که این خانه خراب است اهمیت به آن نداد گفت خیلی خوب حالا خراب باشد دیگر معامله را به هم نمیزنیم اما فردا پشیمان شد خانمش گفت این خانه خیلی خراب است به دردمان نمیخورد برو پس بده حالا میتواند برود پس بدهد یا نه؟ که مرحوم آخوند به اوفوا بالعقود آن خیار مجلسش را میگویند در مابقی خیارات شبهه دارند ولی علی کل حال مثال مرحوم آخوند در ما نحن فیه مثال خوبی است ولی کاری به اوفوا بالعقود هم نداریم اصل این مسئله مسئله مبتلا به در فقه است و خیلی جاها این مسئله گفته شده متعرض شدهاند شک دارند آیا تمسک به عموم عام بکنند؟ آیا تمسک به مخصص بعد ازآن که زمانش رفته استصحاب آن مخصص بکنند؟ اما مثال طلبگی اش مثالی که طلبههای مبتدی بفهمند همین است اکرم العلماء یک دلیل دیگر میگوید لاتکرم زیدا یوم الجمعه ، حالا اکرم العلماء میگوید که این زید را هر روز اکرام بکن اما لاتکرم زیدا یوم الجمعه میگوید روز جمعه حتما اکرامش نکن اما روز شنبه شک کردیم اکرم العلماء کار بکند؟ یا استصحاب این لاتکرم روز جمعه؟ اگر گفتید عموم عام کار میکند واجب است زید را اکرامش بکنیم روز شنبه اگر اکرام العلماء کار نکند استصحاب مخصص میگوید زید را روز شنبه اکرامش بکن، این اصل مسئله.
ظاهراً این دیگر تفاوتی هم نیست ولو این که مرحوم شیخ همچنین مرحوم آخوند وقتی که وارد میشوند میفرمایند اگر عامی داشته باشیم تخصیص بخورد به زمانی وضع بعد از آن زمان چیست؟ مثالش میشود اکرم العلماء لاتکرم العلماء یوم الجمعه اما یک مثالش هم اکرم العلماء لاتکرم زیدا یوم الجمعه یک فردی از آن عام ظاهراً تفاوتی ندارد دیگر لذا توی مثالها می بینیم گاهی میگویند اکرم العلماء لاتکرم العلماء یوم الجمعه چه متصل چه منفصل گاهی هم مثال میزنند اکرم العلماء بعد مثال میزنند لاتکرم زیدا یوم الجمعه و میبرندش روی فردی از آن عام نه اصل عام تفاوتی ظاهراً ندارد ندیدم هم کسی اشکال تفاوتی بکند اما وقتی میخواهند مثال بزنند گاهی مثال میزنند به عموم یعنی وقتی میخواهند تخصیص بزنند عام را تخصیص میزنند اکرم العلماء لاتکرم العلماء یوم الجمعه یا اکرم العلماء الا یوم الجمعه گاهی هم تخصیص فردی میشود میشود اکرم العلماء لاتکرم زیدا یوم الجمعه که خصوص زید از عام را حالا اینها مثال است تفاوت در مسئله ندارد آن که باید بگوییم الحمدلله مرحوم شیخ این جا خیلی موجز منقح فرمودهاند مرحوم آخوند هم بعدش خیلی موجز منقح فرمودهاند و من عقیده دارم تفاوتی هم بین کلمات مرحوم شیخ و کلمات مرحوم آخوند نیست اما نمیدانم چه شده مرحوم آخوند در آن آخر کار میفرمایند و مما ذکرناه یظهر این که کلمات شیخنا الاستاد یعنی شیخ انصاری نفیا و اثباتا لیس فی محله حالا ببینیم که شیخ انصاری و مرحوم آخوند رضوان الله تعالی علیهما چه فرمودهاند؟ حالا چیزی که فکرش را بکنید تا فردا این جمله مرحوم آخوند رضوان الله تعالی علیه است که به طور فشرده یک اشکال به مرحوم شیخ انصاری دارد میفرماید کلمات شیخ نفیا و اثباتا قابل اشکال است ما عقیده داریم آن چه شیخ گفته آخوند گفته، آن چه آخوند گفتند شیخ گفتهاند با هم تفاوتی ندارد مرحوم شیخ از جاهایی که خیلی رسا خیلی عالی فرمودهاند و موجز هم هست فرمودهاند و حرف متینی است.
حالا چه مرحوم شیخ چه مرحوم آخوند چه دیگران مسئله را منقسم کردهاند به 4 قسم فرمودهاند گاهی عام ما استمراری است خاص ما هم استمراری است اگر این باشد گفته اکرم العلماء بعد هم گفته لاتکرم الفساق منهم دیگر آن زمان را هم یا نیاورده یا زمان قیدیت ندارد ظرف است به قول مرحوم نراقی ولو گفته لاتکرم الفساق منهم یوم الجمعه یوم الجمعه را میدانیم موضوعیت ندارد خب اگر این باشد مرحوم شیخ فرمودهاند مرحوم آخوند هم فرمودهاند معلوم است که مخصص ما مقدم بر عام میشود همیشه چرا؟ برای این که اکرم العلمائ تخصیص خورد به لاتکرم الفساق منهم استقرارش را لاتکرم الفساق منهم گرفت لذا مثلا در باب مطلق و مقید در باب عام و خاص اگر بگویند اکرم العلماء الاالفساق منهم هیچ کس اشکال نکرده این که آیا میشود الا الفساق منهم یک روز کار نکند اکرم العلمائ کار بکند؟ هیچ کس نگفته به قول مرحوم آخوند اینها هر دو مفرد هستند وقتی مفرد شدند دیگر خواه ناخواه اکرم العلماء اگر الا الفساق منهم نبود حسابی کار میکرد الی یوم القیامه استغراق است دیگر یعنی همه آنها همیشه اما لاتکرم الفساق منهم آن هم عام استغراقی است آمد اکرم العلماء را زمین زد گفت که تو نمیتوانی مطلق کار بکنی بلکه تخصیص میخوری به عادل اگر عادل است اکرام کن اگر عادل نیست نه، دیگر این جاهاست که زمان نمیتواند کار بکند اکرم العلماء نمیتواند عامش استغراقی باشد برای ما کار بکند و اگر شک کردیم که آیا اکرام مثلا روز یک شنبه لازم است؟ لازم نیست؟ لاتکرم الفساق منهم برای ما کار میکند، این صورت اول که مرحوم شیخ فرمودهاند مرحوم آخوند هم فرمودهاند و فرمودهاند که عام ما زمین خورد به لاتکرم الفساق منهم اینها هر دو مفرّد هستند و دیگر نوبت می رسد آن خاص ما حتی مرحوم آخوند در کفایه میفرمایند اگر ما شک اصلا بکنیم راجع به عام شک نداریم راجع به خاص نوبت می رسد که استصحاب بکنیم یا استصحاب نکنیم، پس اگر هر دو استغراقی باشد هر دو عام عام استمراری نه عام استغراقی باشد اکرم العلمائ میگوید همه همه لاتکرم الفساق منهم میگوید بعضی آن بعض همه همه خب معلوم است اگر شک بکنیم در یک زمانی آیا عام مقدم است یا خاص مقدم است ؟ خاص مقدم است چرا؟ برای این که آن خاص ما عام را به طور کلی از بین برد، این صورت اول.
حالا همین صورت اول را یک شبهه داریم این را فکر بکنید ببینید این شبهه را میشود رفع کرد یا نه؟
و آن این است اکرم العلماء الا الفساق منهم روز جمعه میدانم اکرم العلماء الا الفساق منهم اما روز شنبه شک من از این جا ناشی میشود که آیا آن اطلاق زمانی برای عام هست یا نه؟ یا آن اطلاق زمانی برای خاص هست یا نه؟ خب اگر اطلاق زمانی درست بکنم برای هر دو این جور میشود که اکرم العلماء فی کل زمان لاتکرم الفساق یوم الجمعه آن هم فی کل زمان قید غالبی می گیرم لذا فی کل زمان اطلاق زمانی را میآورم می شود اکرم العلماء فی کل زمان لاتکرم الفساق من العلماء فی کل زمان خب اگر عام بود حرف مرحوم شیخ حرف مرحوم آخوند درست بود اما اطلاق است برای این که نمیگوید فی کل زمان میگوید مولا در مقام بیان مراد است قید ذکر نکرده پس زمان مطلق است آن هم میگوید مولا در مقام بیان است قید ذکر نکرده پس مطلق است لذا این عام استغراقی از دست ما گرفته میشود روز یک شنبه وقتی گرفته شد آیا حکم عام مقدم است یا حکم خاص؟ آن بحثهای بعدی است که انشاء الله حالا میکنیم، پس این فرمایش مرحوم آخوند ، فرمایش مرحوم شیخ آن جاها خوب است که بگوید اکرم العلماء فی کل زمان آن مخصص هم بگوید لاتکرم الفساق من العلماء فی کل زمان آن وقت است که خاص مقدم بر عام است و اما اگر اطلاق باشد دیگر نمیتوانیم این حرف را بزنیم که کل واحد راجع به کل زمان مفرد است، بحث برمیگردد به آن جا که اگر ما عام استغراقی نداشته باشیم اما مثل این که مرحوم آخوند مثل این که مرحوم شیخ این عرض من را اهمیتش ندادهاند و گفتهاند که اگر عام ما مفرد باشد خاص ما هم مفرد باشد گفتهاند که خاص مقدم بر عام است و با هم تهافتی ندارد آن میگوید فی کل زمان آن هم مخصص میگوید فی کل زمان نه آن آن را کاری دارد نه آن آن را کاری دارد آن می گوید اکرم العلماء فی کل زمان مخصص آمده مخصص فردی است میگوید لاتکرم الفساق منهم خب معلوم است خاص مقدم بر عام است فی کل زمان.
هذا کله اگر عام ما استغراقی باشد خاص ما هم استغراقی باشد.
و اما اگر عام ما استغراقی است اما خاص ما استمراری است یعنی با مقدمات حکمت درست کردیم گفته است اکرم العلماء فی کل یوم اما آن دلیل تخصیص گفته لاتکرم العلماء یوم الجمعه و این یوم الجمعه ظرف واقع شده نگفته فی کل زمان ، حالا روز شنبه است شک میکنم آیا زید را شنبه باید اکرام کنم یا نه؟ تمسک به عام بکنم؟ یا تمسک به خاص؟ تمسک به خاص که نمیتوانم بکنم باید استصحاب بکنم آیا عام مقدم است یا استصحاب ؟ مثالش هم زیاد است همین اوفوا بالعقود مرحوم آخوند همین مثالش است گفته است که به همه عقدها وفا بکن این اوفوا بکل عقد اگر کسی اوفوا بالعقود را عام استغراقی بگیرد که میگیریم خب این عام استغراقی میگوید که به هر عقدی باید وفا بکنید تخصیص خورد به خیار غبن خب میشود اوفوا بکل عقد الا العقد المغبون منه خب این الان خانه را خریده مثلا 100 میلیون تومان بعد فهمید کارشناس قیمت کرد 80 میلیون تومان غبن فاحش خب این حتما میتواند اعمال خیار بکند معامله را به هم بزند و فسخ معامله بکند اما این را روز جمعه فهمید نرفت، میتوانست برود اعمال خیار بکند نرفت گفت حالا یک روز دیگر و بالاخره یک هفته از قضیه گذشت حالا میخواهد برود اعمال خیار بکند میتواند یا نه؟ اوفوا بالعقود میگوید که نه، وفای به عقدت بکن، آن الا آن عقد خیاری می گوید خب تو روز شنبه میتوانستی اما روز یک شنبه دیگر نمیدانم می توانی یا نه؟ کدامها کار میکند؟ اگر استصحاب خیار غبن بکنیم میتواند برود عقد را به هم بزند اگر تمسک به اوفوا بالعقود بکنیم نمیتواند این همین مسئله اختلافی در فقه ماست که مشهور در میان فقهاء هم شده اگر تسامح بکند مثلا یک هفته بعد از یک هفته بخواهد برود اعمال خیار غبن بکند گفتهاند نمیشود تمسک هم به همین اوفوا بالعقود کردهاند گفتهاند اوفوا بالعقود تخصیص خورده به زمان ما به آن زمانی که این توجه کرد که مغبون است و اما دیگر زمانهای دیگر را نمیگیرد نوبت میرسد به اوفوا بالعقود اماره هم مقدم است یعنی عام استغراقی مقدم بر آن استصحاب است دیگر استصحاب غبن هم نمیتواند بکند، یعنی اگر عام ما استغراقی باشد اما خاص ما استمراری باشد دیگر تمسک به آن عام باید بکند نه تمسک به خاص ، چرا؟ برای این که اماره مقدم بر اصل است عام استغراقی ما مقدم بر این استصحاب خیار غبن است ، مابقی هم همین طور مثلا خیار مجلس داشته خیار مجلس تا وقتی است که به هم نخورده باشد حالا یک دفعه جلسه به هم خورده پا شده اند رفتهاند حالا یک روز دیگر میخواهد این اعمال خیار بکند معلوم است نمیشود، توی مجلس که هنوزجلسه به هم نخورده معلوم است می شود اما جلسه به هم خورده از اتاق بیرون نرفتهاند رفتهاند سر میز نشستهاند چایی بخورند حالا این پشیمان شد میتواند معامله را به هم بزند یا نه؟ اختلاف هست بعضیها گفتهاند میتواند بعضیها گفتهاند نمی تواند بعضیها تمسک کردهاند به عموم عام بعضیها تمسک کردهاند به استصحاب مخصص و حرفهایی که آن جا هست و بالاخره عام ما استغراقی ، خاص ما استمراری آیا استصحاب باید کرد یا باید به عموم عام ؟ اختلاف در فقه ماست.
معمولا تمسک به عموم عام میکنند استصحاب مخصص را زمین می زنند این هم قسم دوم.
قسم سوم به عکس است عام ما استمراری خاص ما استغراقی کدام مقدم است ؟ برای فردا انشاء الله.
وصلی الله علی محمد و آل محمد