موضوع : استصحاب نبوت حضرت عیسی
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
دیروز عرض کردم که یک تنبیهی در این جا مرحوم شیخ آوردهاند بعد هم مرحوم آخوند و اگر نیامده بود بهتر بود و آن یک مباحثهای واقع شده بین یک عالم شیعه با یک یهودی که عین این مباحثه را یک ارمنی یک جا ثلیق با حضرت رضا علیه السلام داشته و این آمده در اصول ما ، مرحوم صاحب قوانین رضوان الله تعالی علیه این کتاب زیبا را که ماها ولش کردهایم در باب استصحاب میفرمایند که آسید محمد قزوینی یکی از مراجع بزرگ بوده است یک عالم یهودی آمد خدمت ایشان و به آقا گفت که آقا شما استصحاب دارید؟ گفت بله، گفت ما با استصحاب شما میگوییم حضرت موسی الان پیامبر است برای این که نمیدانیم پیامبر است یا نه؟ قضیه متیقنه داریم نبوت حضرت موسی، قضیه مشکوکه داریم نمیدانیم حضرت موسی پیامبر است یا نه؟ کان الان یکون کذلک.
مرحوم صاحب قوانین نقل میکنند که آسید محمد این جور فرمودند فرمودند ما آن موسایی را قبول داریم که گفته باشد پیامبری هست به نام پیامبر خاتم و میآید و دین من را نسخ میکند، نؤمن به این موسی والا موسایی که این جور نگفته باشد ما اصلا این موسی را قبول نداریم.
آن یهودی گفت که آقا حضرت موسی یک امر مسلمی است شما که نمیتوانید بود حضرت موسی را منکر بشوید حضرت موسی بوده الان هم یکون کذلک.
مرحوم صاحب قوانین میگویند که این آسید محمد ساکت شد دیگر هیچ چیز نگفت مباحثه تمام شد و حالا ساکت شد مباحثه تمام شد یعنی چه؟ اینها را دیگر نبودیم توی مباحثه ، معلوم است که آقای آسید محمد این آقا را مجابش کرد بدون مجاب که ساکت نشد.
اما از حضرت رضا سلام الله علیه هست که یک جا ثلیق آمد خدمت حضرت رضا سلام الله علیه و همین قضیه را گفت که ما با استصحاب حضرت عیسی را درست میکنیم میگوییم بود الان یکون کذلک.
حضرت رضا سلام الله علیه همین حرفی که آسید محمد گفته معلوم میشود از حضرت رضا علیه السلام گرفته، حضرت رضا فرمود که ما عیسایی را قبول داریم که خبر داده باشد به نبوت پیامبر خاتم والا تکذیب میکنیم آن عیسایی که نبوت پیامبر ما را قبول نداشته باشد آن جا ثلیق گفت که خب معلوم است حضرت عیسی هست، همان که این یهودی گفت آن جا ثلیق هم به حضرت رضا علیه السلام همین را گفت گفت که خب معلوم است عیسی بوده دیگر، عیسی بوده الان هم هست و شمائید که باید دلیل بیاورید بر این که پیامبر اکرم خاتم است و نبی است.
حضرت رضا سلام الله علیه به این جا ثلیق گفت که انصاف به خرج دادی خوب حرف زدی بعد هم آقا دلیل آوردند از حواریین که خبر داده بودند به نبوت پیامبر اکرم و جا ثلیق را مجاب کردند با آن اخباری که از حواریین نقل کردند.
اگر مطالعه کرده باشید وقتی که این قضیه را مرحوم شیخ انصاری نقل میکنند خودشان یک چند تا دلیل میآورند برای رد این یهودی برای رد این جا ثلیق و من جمله از ادله آقا این قضیه اعتقادات که قضیه استصحاب نیست ما باید اثبات بکنیم حضرت موسی نبی است این را باید اثبات بکنیم و ما هم باید اعتقاد داشته باشیم به نبوت پیامبر و دلیل بیاوریم نبوت پیامبر را اثبات بکنیم و اما یک تعیین وظیفه در ظرف شک این استصحاب اصلا مربوط به این اعتقادات و مربوط به این حرفها نیست، این خلاصه حرف مرحوم شیخ انصاری هم چهار پنج تا دلیل ما آوردند دلیلهای خیلی محکم مستحکم همین که الان گفتم یکی از آنها را و بحث را تمام میکنند.
اما مسئله اولی که هست این است که این جا ثلیق که گفت ما حضرت موسی را به نبوت قبول داریم با استصحاب خب یک حرف این است مگر کسی هست که حضرت موسی را قبول نداشته باشد؟ استصحاب نمیخواهیم ما هم میدانیم حضرت موسی پیامبر است و این آقا که ما استصحاب میکنیم نبوت حضرت عیسی را نبوت حضرت موسی را خب ما هم استصحاب نمیخواهیم توی قرآن ما خیلی اسم موسی و اسم عیسی آمده نبوتش را هم اثبات کرده معجزههای حضرت موسی این قدر که ما به حضرت موسی به حضرت عیسی اهمیت میدهیم اصلا تورات و انجیل آنها که یک مشت خرافت است به جای این که نبوت درست کنند توی سر نبوت زدهاند بنابراین به جا ثلیق یا به این یهودی خب حرف اولمان این است که آقا ما شک نداریم حضرت موسی مسلم پیامبر است الان هم پیامبر است و ما اعتقاد داریم که 124 هزار پیامبر از ظرف خدا آمده است و اینها لانفرق بین احد من رسله اینها همه همه پیامبر بودهاند و پیامبر هستند در این باره ها هیچ کس شک ندارد لذا استصحاب یهودی استصحاب آن ارمنی، جا ثلیق سالبه به انتفاء موضوع است این یک مطلب.
یک مطلب دیگر آن که حضرت رضا علیه السلام ، فرمودند یا این عالم بزرگوار آسید محمد قزوینی گفتند، گفتند که ما پیامبری حضرت موسی یا حضرت عیسی را قبول داریم که گفته است پیامبر خاتم خاتم است و الا اگر نگفته باشد ما چنین نبوتی قبول نداریم نه این که عیسی قبول نداریم، نبوت، حضرت رضا علیه السلام فرمودند نبوت حضرت موسی پیش ما وقتی درست است که خبر داده باشد یأتی من بعدی اسمه احمد (ص) این خبرها که در قرآن است که اینها خبر میدادند که بعد ازما پیامبر خاتم میآید افضل از همه بالاخره اسلام عزیز میآورد این اسلام عزیز جهانی میشود ما مروج همان اسلام هستیم ما یک چنین نبوتی قبول داریم و تو جا ثلیق تو یهودی که این چنین نبوتی را قبول نداری تو اصلا حضرت عیسی قبول نداری تو اصلا حضرت موسی قبول نداری اینها این را میگفتند.
جواب حضرت رضا علیه السلام جواب آسید محمد این ها میدادند که آقا مگر میشود موسی را کسی منکر بشود حضرت رضا علیه السلام نفرمودند موسی هست یا نیست تا کسی منکر بشود یا حضرت عیسی یک امر مشهور است یک امر مسلم در تاریخ است وقتی این امر مسلم در تاریخ است پس دیگر ما منکریم و منکر نیستیم یعنی چه؟
اصلا این حرف نمیخواند با آن حرفی که حضرت رضا علیه السلام فرمودند ما نبوت حضرت موسی را نه شخص حضرت موسی را، یا آسید محمد به آن جا ثلیق گفت ما نبوت حضرت عیسی نه شخص حضرت عیسی ، این مغالطه کرد یا نفهمید گفت که شخص حضرت موسی شخص حضرت عیسی یک امر مسلم است لذا یک مغالطه حسابی شده و اصلا حرف حضرت رضا علیه السلام به آن نمیخورد حرف او مربوط به گفته حضرت رضا علیه السلام نیست این را هم که میگویید مرحوم صاحب قوانین میگویند این عالم ساکت شد این معنایش همین است که آن میگفت نبوت حضرت موسی ، نبوت حضرت عیسی این آمد روی شخص خارجی حضرت موسی روی شخص خارجی حضرت عیسی .
بله یک حرفی هست و آن این است که آن جا ثلیق به حضرت رضا علیه السلام گفت که شمایید که باید اثبات بکنید پیامبرتان پیامبر است حضرت فرمودند که بارک الله خوب حرفی زدی بعد هم حضرت رضا علیه السلام اثبات کردند که حضرت موسی حضرت عیسی گفته است از قول حواریین گفته است این که پیامبر ما پیامبر است و خاتمیت دارد و بعد از ما میآید و همه باید به او بگروند که دیگر این ها در کلمات آن آسید محمد و آن یهودی نیست که آن طوری که حضرت رضا سلام الله علیه فرمودند شاید هم تاریخ نتوانسته خوب درست بکند و این عالم ساکت ماند نه ساکت ماند معنایش این که مجاب شد، نه، آن گفت که حضرت عیسی حضرت موسی دو شخص هستند یقینی، جوابش را حضرت رضا علیه السلام دادند گفتند دو شخص هستند اما ما روی شخص که حساب نمیکنیم، روی نبوت، استصحاب نبوت باید بکنی بگویی کان نبیا الان یکون کذلک، این، و این نبوت را ما منکریم اصلا قضیه متیقنه نداریم ما منکریم آن عیسایی که نگفته باشد اسلام بعد میآید ما منکریم آن موسایی که نگفته باشد اسلام بعد میآید لذا آن جا ثلیق به حضرت رضا بحث را برگرداند گفت خیلی خوب حالا که چنین است ما نبوت او را استصحاب میکنیم شمایید باید دلیل بیاورید این که اسلام عزیز هست حضرت رضا علیه السلام هم فرمودند بارک الله حالا خوب حرف زدی.
مطلب سومی که در مسئله هست این همین است که مرحوم شیخ انصاری هم فرمودهاند این که اصلا استصحاب مربوط به اعتقادات نیست باب اعتقادات باب یقین است باب استدلال است آن یهودی اگر میخواهد اثبات بکند نبوت حضرت عیسی حضرت موسی را روی این نبوت باید دلیل بیاورد برای ادامهاش هم باید دلیل بیاورد باب اعتقادات باب یقین است باب استدلال است همچنین ما هم حضرت موسی بخواهیم اثبات بکنیم در آن زمان دلیل میخواهد در این زمان پیامبر بالفعل نیست پیامبر بوده الان هم پیامبر است اما دینش نسخ شده یک دینی بهتر از آن آمده این هم ما دلیل میخواهیم، آن دلیل میخواهد ما هم دلیل میخواهیم همان که حضرت رضا سلام الله علیه به این جا ثلیق فرمودند که الان جئت بالنصفه حالا که به من گفتی دلیل بیاور بارک الله حالا حرف خوبی زدی یعنی دست از استصحاب بردار دلیل میخواهیم در اعتقادات باید دلیل باشد و استصحاب مربوط به فقه است یک اصل عملی است تعیین وظیفه در ظرف شک است و اصلا ربطی به اعتقادات ندارد همین حرف مرحوم شیخ انصاری از کلمات حضرت رضا سلام الله علیه معلوم میشود من خیال میکنم همین جورها هم این جمله که نؤمن ، نکفر این در کلمات آسید محمد آمده در کلمات حضرت رضا علیه السلام هم آمده من خیال میکنم این آقای آسید محمد قزوینی آن مباحثه حضرت رضا علیه السلام را با آن جا ثلیق دیده بودند عین عبارت حضرت رضا علیه السلام را توی مباحثه آوردند و این که او گفت که حضرت موسی حضرت عیسی معهود است و ایشان ساکت ماندند این یا خوب نقل نشده ،یا ساکت ماندند برای خاطر همین است که راجع به نبوت صحبت میکردند استصحاب نبوت باید بکند آن رفت روی شخص حضرت عیسی روی شخص حضرت موسی، آقای آسید محمد هم دیدند این لیاقت برای مباحثه کردن ندارد ساکت ماندند اگر تاریخ خوب نقل کرده باشد.
لذا من خیال میکنم این قضیه آسید محمد قزوینی خوب نقل نشده و الا همان مباحثه حضرت رضا سلام الله علیه است این ارمنی این جا ثلیق به حضرت رضا علیه السلام گفت که آقا ما استصحاب میکنیم نبوت، نبوت حضرت موسی، نبوت حضرت عیسی را، حضرت رضا علیه السلام جواب دادند قضیه متیقنه نداری برای این که میخواهی نبوت حضرت عیسی ما آن نبوتی را قبول داریم که خبر داده باشد به نبوت پیامبر خاتم والا آن نبوتی که خبر نداده باشد اصلا ما این را قبول نداریم، آن جا ثلیق بد فهمید گفت که شخص حضرت موسی شخص حضرت عیسی که قبول داریم، قبول نداریم که این ضرورت در تاریخ است آن وقت توی ضمن صحبت گفت که حالا که چنین است ما استصحاب داریم شما باید دلیل بیاورید این که پیامبر اکرم خاتم یعنی خاتمیت درست است دلیل بیاورید برای اثبات اسلام عزیز حضرت فرمودند حرف خوبی می زنی حضرت هم دلیل آوردند برای اثبات اسلام عزیز برای اثبات پیامبر اکرم با آن اخباری که حواریین راجع به اسلام و راجع به پیامبر اکرم و حتی راجع به ولایت و اینها در تورات در انجیل هست آنها را آوردند و جا ثلیق را مجابش کردند.
چنانچه همین قضیه حضرت رضا علیه السلام بعضی از آقایان را می بینم که یک خلطی کردهاند و آن این است که آن گفت شخص موسی شخص عیسی مسلم است حضرت رضا علیه السلام فرمودند الان جئت بالنصفه این چیست؟ این معنایش چیست؟ الان جئت بالنصفه آن که حرف بی خودی زد، نه، یک جمله دیگر هست و آن این است که گفت ما استصحاب میکنیم حالا که استصحاب کردیم شمایید باید دلیل بیاورید برای این که اسلام عزیز درست است آمده نسخ کرده است آن نبوت را آمده نسخ کرده است آن نبوت حضرت عیسی حضرت موسی را لذا چون که حرف حسابی زد آقا هم فرمودند الان جئت بالنصفه یا آن آسید محمد ساکت ماند ساکت ماندنش برای همین که مغالطه کرد آن، باید نبوت را استصحاب بکند شخص را استصحاب کرد گفت که موسی و عیسی دو فردند مسلم در تاریخ پس قضیه متیقنه داریم دیگر قضیه مشکوکه که ندارد نمیدانم چکار کرده؟ برای این که موسی مسلم بوده است و مرده، عیسی هم مسلم بوده است و مرده دیگر استصحاب ندارد اگر نبوتش هم باشد نبوتش مشکوک است.
ظاهراً این یک خلطی توی تاریخ شده اصل قضیه هم همین است که او گفت ما استصحاب نبوت میکنیم مسلم نبی بوده الان هم هست شمایید باید دلیل بیاورید بر این که نبی نیست حضرت رضا علیه السلام هم دلیل آوردند این که نبی نیست به این معنا که دینش نسخ شد نبی بالفعل اسلام عزیز است پیامبر اکرم است قرآن شریف هم می فرماید این که حضرت موسی حضرت عیسی یکی از تبلیغاتشان همین بود یأتی من بعده اسمه احمد .
لذا یک بحث خیلی واضحی است باید بگوییم یک بحث بیریشهای است یک جا ثلیق خدمت حضرت رضا یک چیزی گفته است و حضرت رضا علیه السلام هم اثبات کرده اسلام عزیز را برای این، ظاهراً آن یهودی هم گرفته از همین جا ثلیق است گفته آسید محمد قزوینی همان گفته حضرت رضا سلام الله علیه است و این جمله که آسید محمد سکت که مثل این که میخواهند بگویند آسید محمد مجاب شد گیر افتاد این حتما درست نیست و این جور نسبتی به این مرد بزرگ نباید داد، اگر این تنبیه نیامده بود خیلی بهتر بود.
حالا این تنبیه که نه اما تنبیه بعدی هر چه این تنبیه فایدهای ندارد تنبیه بعدی فایده دارد خیلی فایده دارد انشاءالله برای روز شنبه و این که اگر یک عامی داشته باشیم و یک خاصی داشته باشیم شک بکنیم در مخصص بعدی آیا تمسک به عام باید بکنیم یا به استصحاب مخصص این در فقه ما خیلی فراوان است در اصول هم یک بحث فوق العاده شیرینی است برای شنبه انشاء الله.
و صلی الله علی محمد و آل محمد