درس خارج اصول آیت الله مظاهری

90/04/13

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع : استصحاب تأهلیه
  اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
  بحث امروز ما راجع به استصحاب تأهلیه است که مرحوم آخوند در برائت وعده داده بودند این استصحاب تأهلیه را این جا حرفش را بزنند اما نزدند چرایش را هم نمی‌دانم مرحوم شیخ همین جا استصحاب تأهلیه را البته نه تنبیه مستقل، ذکر فرموده‌اند همین جورکه استصحاب قهقری را نه در تنبیه مستقل، در این جاها آورده‌اند مرحوم آخوند هر دو را رها کرده‌اند نه استصحاب قهقری نه استصحاب تأهلیه، وعده داده بودند استصحاب تأهلیه را ذکر بکنند نکردند.
  استصحاب تأهلیه که یک استصحاب شیرینی هم هست این است که انسان دارد نماز می‌خواند مثلا توی وسط نماز سوره یادش رفت رفت به رکوع یا این که در وسط نماز یک حرفی زد و بالاخره در وسط نماز یک جزئی یک شرطی از بین رفت یا یک مانعی جلو آمد، توی وسط نماز لباسش را پوشید نمی‌داند فعل کثیر است یا نه؟ حالا آیا نمازش درست است ؟ می‌تواند مابقی را بچسباند به ما قبل یا نه؟ یعنی رکوع کند سجده کند یا السلام علیکم و رحمه الله و برکاته و بالاخره قبلی‌ها به بعدی، بعدی‌ها به قبلی را متصل کند بگوید نمازم درست است می‌شود این کار را کرد یا نه؟ استصحاب تأهلیه می‌گوید بله، می‌گوید تا این جا که خواندی که هیچ اشکال ندارد الله اکبر گفتی حمد خواندی رکوع رفتی حالا این سوره را نخواندی نمی‌دانی آیا این اهلیت دارد که بعدی‌ها را بیاوریم؟ یا این اهلیت از بین رفت؟ یا مثلا لباسش را پوشیده شک می‌کند آیا این مانع که آمد آن چه آورده از اهلیت افتاد یا نه؟ آیا می‌تواند بعدش را بیاورد و بچسباند به قبلش و بگوید که نمازت درست است؟
  این هم در اجزاء می‌آید هم در شرایط در ضمن اجزاء می‌آید هم در موانع، خب استصحاب می‌کند می‌گوید قبل از آن که این مانع را به جا بیاورم این اهلیت داشت که بروم جلو و مابقی را بچسبانم به این الان هم که این مانع آمده نمی‌دانم آیا از اهلیت افتاد یا نه؟ کان الان یکون کذلک، مرحوم آخوند در کفایه هم در برائت تمسک کرده‌اند به همین استصحاب تأهلیه الا این که فرمودند که تفصیلش را بعد می‌گوییم مرحوم شیخ انصاری هم این جا بالاخره تا آخر کار که می‌روند جلو استصحاب تأهلیه را قبول می‌کند .
  مرحوم شیخ انصاری یک حرفی دارند نفهمیدگی است برای ما که چه می‌خواهند بگویند؟ و ایشان می‌فرمایند آقا این استصحاب تأهلیه اصلا موضوع ندارد برای خاطر این که تا این جا که آمده یقین دارد درست است وقتی یقین دارد درست است دیگر استصحاب چه بکند؟ خب یقین دارد تا رکوع حمد و سوره مثلا خوانده رکوع کرده و تا این جا درست است ما بخواهیم استصحاب بکنیم استصحاب چه؟ یقین داریم این اجزاء آمده یقین داریم این شرایط آمده بنابراین اصاله الصحه اقتضا می‌کند دیگر استصحاب جا نداشته باشد، و روی این فرمایش خیلی ما نور می‌دهند.
  اما ایرادی که به شیخ بزرگوار است خودشان هم یادمان داده‌اند این است که ما حرف نداریم که تا این جا که آمده صحیح است اما نمی‌دانیم آیا اهلیت دارد با این مانعی که آمد جلو آیا اهلیت دارد که مابقی به این بخورد متصل به این شود یا نه؟ لذا در این یقین داریم، نه، یقین نداریم یقین به اهلیت نداریم یقین به صحت داریم به معنا این که حمد را درست خواند سوره را درست خواند رکوع را درست کرد حتی مثلا جلو سجده را درست به جا آورد این‌ها همه را خب یقین داریم درست به جا آورد اما حالا توی تشهد این یک مانعی جلو آمد برایش تشهد را نصفه خواند، جلسه استراحت را به جا نیاورد در این که تا این جا آمده صحیح است هیچ اشکالی نیست همین طور که شیخ بزرگوار می‌فرمایند که خب در این اجزاء و شرایط که شک نداریم تا ما بخواهیم استصحاب تأهلیه بکنیم، نه، تا این جا که آمدیم صحیح است نه استصحاب می‌خواهد نه برائت می‌خواهد نه روایت می‌دانیم تا این جا که آمدیم درست است اما این لباس‌ها که پوشید توی وسط نماز نمی‌داند آیا این اهلیت دارد که برویم جلو؟ یا این لباس پوشیدن این را از اهلیت انداخت؟ این مربوط به صحت نیست این استصحاب می‌خواهد باید بگوییم اهلیت داشته الان یکون کذلک.
  لباس پوشیدن لباس را باطل می‌کند؟ فعل کثیر است؟ نمی‌دانم فعل کثیر است یا نه؟ وقتی ندانیم فعل کثیر است یا نه؟ شک می‌کنم می‌توانم بروم جلو یا نه؟ استصحاب اهلیت می‌گوید می‌توانی جلو بروی و این که شیخ بزرگوار می فرمایند که خب یقین دارم صحیح است وقتی یقین داشتم صحیح است دیگر استصحاب چه بکنم؟ استصحاب صحت که معنا ندارد می‌گوییم بله استصحاب صحت معنا ندارد اما استصحاب اهلیت که معنا دارد و این که نمی‌دانم آیا می‌شود بروم جلو یا نه؟ می‌شود آن بعدی ‌ها را بزنم به قبلی‌ها یا نه؟ اهلیت این که نماز را بخوانم تمام بکنم این اهلیت تا این جا که آمدم این اهلیت داشته حالا این مانع آمده جلو نمی‌دانم این اهلیت هست یا نه؟ استصحاب می‌کنم.
  بنابراین استصحاب ظاهراً اشکالی ندارد.
  بله یک مسئله دیگر می‌آید جلو که مرحوم شیخ رضوان الله تعالی علیه به آن اشاره می‌کنند و آن این است که خب آقا اصاله عدم مانع داریم دیگر، این لباس‌ها را مثلا عبایش افتاده بود عبا را برداشت به دوش گرفت نمی‌داند این مانع است یا نه؟ یا مثلا یک مقداری سرش را از قبله برگرداند نمی‌داند آیا این شرط نماز از بین رفت یا نه؟ شرط این که اصلا این طرف و آن طرف برنگردد، سوره را نخواند و رفت به رکوع نمی‌دانیم نماز باطل است یا نه؟ خب اگر در موانع است اصاله عدم مانع، دیگر مرحوم شیخ نفرموده‌اند راجع به اجزاء و شرایط هم اقل و اکثر ارتباطی است برای این که نمی‌دانیم رفته به رکوع سوره نخوانده نمازش درست است یا نه؟ قاعده اقل و اکثر ارتباطی می‌گوید نمازش درست است، نمی‌دانیم برای این ساهی نماز 10 جزء است یا 9 جزء ؟ 9 جزئش را می‌توانم درست کنم جزء دهمش رفع ما لایعلمون دارد لذا مسئله استصحاب تأهلیه بر می گردد به استصحاب اقل و اکثر ارتباطی وقتی برگشت آن اصاله عدم مانع اصاله عدم جزئیت اصاله عدم شرطیت آنها برای ما کار می‌کند.
  یک مقدار داغترش کنیم بگوییم که اصلاً شک سبب و مسببی است برای این که اهلیت دارد یانه؟ ناشی از این است که آن مانعیت دارد یا نه ؟ خب می‌گویید مانعیت ندارد دیگر رفع شک می‌شود دیگر استصحاب در مسبب لازم نیست.
  مرحوم شیخ رضوان الله تعالی علیه در بست می‌فرمایند استصحاب عدم مانع مقدم بر این استصحاب تأهلیه است و آن استصحاب عدم مانع می‌کنیم و دیگر احتیاج به استصحاب تأهلیه نداریم.
  اما دیروز اگر یادتان باشد در استصحاب قهقری می‌گفتم آقا چه مانعی دارد هر دو این استصحاب‌ها جاری بشود؟ در ما نحن فیه هم استصحاب تأهلیه داشته باشیم هم استصحاب عدم مانع ، هم استصحاب تأهلیه داشته باشیم هم قاعده اقل و اکثر ارتباطی بگوید که این جزئی که نسیان شده جزء نیست، شرط نیست این‌ها که منافات با هم ندارد اگر تعارضی بود اگر منافاتی توی کار بود یک کسی بگوید اصل سببی و مسببی و اصل سببی مقدم بر اصل مسببی و یکی بگوید اصاله عدم مانع و اصاله عدم مانع حکومت دارد بر استصحاب تأهلی و امثال این‌ها اگر تعارض بود اما اگر تعارض نباشد با هم رفیق باشند خب چه اشکال دارد؟ استصحاب تأهلیه جاری می‌کنیم استصحاب عدم مانع هم جاری می‌کنیم استصحاب تأهلیه جاری می‌کنم قاعده اقل و اکثر را هم می‌آورم و می‌گویم که آن چه واجب است اقل است نه اکثر نه آن منافات با آن دارد نه آن منافات با آن و این که شیخ بزرگوار می‌فرمایند منافات و این‌ها را نمی‌گویند شیخ بزرگوار می‌فرمایند اصاله عدم مانع مقدم است ما وجهی برای تقدم نمی توانیم پیدا بکنیم حتی مثلا یک کسی اگر بگوید آقا استصحاب مقدم بر همه اصول است بعد می‌آییم درباره‌اش صحبت می‌کنیم می‌گوییم که استصحاب مقدم بر اصول اماره مقدم بر استصحاب برای این که استصحاب یک بزرخ بین امارات و اصول است از همین جهت هم مشهور شده که این حرف بعد ماست در همین تنبیهات مفصل صحبت می‌شود که اماره مقدم بر استصحاب ، استصحاب مقدم بر برائت، یک کسی در مسئله ما همین را بگوید، بگوید آقا استصحاب مقدم بر برائت است مقدم بر اقل و اکثر است پس استصحاب تأهلیه مقدم است اما چون این‌ها با هم جنگ ندارند ما چه داعی داریم جنگ بین این‌ها بیندازیم ؟ مثل این که بعضی آدمها دیده‌اید اصلا کارشان این است که اختلاف بیندازند بین مردم مثل این که اگر اختلاف بین مردم نیندازد خوابش نمی برد مثل آدم گرسنه تا نان نخورد سیر نمی‌شود این هم تا اختلاف نیندازد ما چه داعی داریم اختلاف بیندازیم ؟ بعد هم بگوییم آیا آن مقدم است ؟ آن مقدم است؟ آن مقدم است؟ اختلاف را وقتی می‌اندازیم که با هم اصطکاک داشته باشد آن وقت ما بگوییم برای رفع اصطکاک برای رفع اختلاف چکار بکنیم؟ استصحاب تأهلیه جاری است یا نه؟ خب بله ارکانش هست و برگشتش هم به اصاله الصحه نیست و استصحاب تأهلیه قضیه متیقنه دارد قضیه مشکوکه دارد و با استصحاب هم ما نتیجه می‌گیریم می‌گوییم این نمازی که تا این جا خواندیم نه درست است درست که یقین داریم درست است به قول شیخ انصاری، این نمازی که تا این جا خواندیم اهلیت داشت که بچسبانیم به بعد حالا این مانع که آمد این فقدان شرط که آمد نمی‌دانم می‌شود چسباند یا نه؟ می‌گویم کان اهلا لچسباندن الان یکون کذلک، خوب استصحابی است دیگر؟ شما یک استصحاب دیگر هم جاری کنید و آن این است که این کت را که پوشید این آقا نمی دانیم نمازش به هم خورد یا نه؟ اصل عدم مانع، این هم خوب است اصاله عدم مانع می‌گوید که این مانعیت ندارد یا مثلا رفت به رکوع حمد و سوره نخوانده رفت به رکوع اما نسیانا نه عمدا نمی‌داند نمازش صحیح است یا نه؟ رفع ما لایعلمون ، قاعده اقل و اکثر می‌گوید نمازش درست است ، رفع النسیان می‌گوید نمازش درست است ، جاهل به مسئله بود یک چیزی به جا آورد یا یک چیزی ترک کرد نمی‌دانیم نمازش باطل است یا نه؟ رفع ما لایعلمون می‌گوید نمازش درست است آن استصحاب تأهلیه جاری باشد آن رفع ما لایعلمون جاری هم باشد تقدم هم می‌گوییم نه برای این که تقدم آن جاهاست که با هم بجنگند این‌ها با هم جنگ ندارند آن رفع ما لایعلمون می‌گوید من مخلص تو هستم آن استصحاب تأهلیه هم می‌گوید تو جاری مانعی ندارد تو هم تایید من کن، استصحاب تأهلیه جاری می‌کنیم اصاله عدم مانع می‌گوید من هم هستم می‌گوید خیلی خوب تو هم باش تأیید من کن و آن تقدم و تأخرها که در اصول آمده تقدم استصحاب بر اصول، تقدم اماره بر استصحاب این‌ها آن جاهاست که اصطکاک با هم داشته باشند و اما اگر اصطکاک نداشته باشد هر دو را جاری می‌کنیم حتی گفتم اگر کسی این حرف من را قبول نکند باید بگوید اصلا استصحاب تأهلیه مقدم بر استصحاب عدم مانع است استصحاب تأهلیه مقدم بر رفع ما لایعلمون است بر رفع النسیان است برای این که آن استصحاب است آن ها اصل است ، نگفته‌اند اما خب شما بفرمایید.
  فتلخص مماذکرناه این که استصحاب تأهلیه یک استصحاب خوبی است اشکال ندارد تعارض ندارد وتقریری که من کردم دیگر آن اشکال مرحوم شیخ هم رفع می‌شود گرچه خود مرحوم شیخ هم خیلی جازم نیست به حرفشان اما علی کل حال استصحاب تأهلیه جاری است بلا اشکال.
  تنبیه بعد ما یک مباحثه‌ای است بین یک ارمنی و یک مسلمان بین یک کشیش عالمی و بین یک عالم اصولی ولو این که خیلی نتیجه ندارد اما علی کل حال این تنبیه آمده و نمی‌دانم چه جور شده مرحوم آخوند این را باید بیندازد مرحوم آخوند آن تنبیه هشتم و نهم و دهم را که مثالها بودند برای اصل مثبت باید آنها را بیندازد نه استصحاب تأهلیه یا استصحاب قهقری را حالا این استصحاب را اگر مرحوم شیخ ذکر نکرده بودند دیگران هم ذکر نکرده بودند خوب بود اما بالاخره آنها ذکر کرده‌اند ما هم باید یک روز درباره‌اش حرف بزنیم این مباحثه جاثلیق و این مرجع تقلید را مطالعه کنید ببینید درباره‌اش چه باید بگوییم .
 و صلی الله علی محمد و آل محمد