موضوع : استصحاب در تدریجیات
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
مسئله دیروز از مسائل مشکل در اصول است مخصوصا این که مرحوم شیخ انصاری آن حرف مرحوم محقق عراقی را هم آوردهاند و ان قلت قلتها شده است اصل مسئله که دیروز عنوان کردم این است اگر فعلی مقید به زمان باشد اتموا الصیام الی اللیل، به قول شیخ انصاری اجلس فی المسجد الی الزوال که وجوب اجلس فی المسجد الی الزوال که وجوب جلوس الی الزوال یا امساک الی اللیل یا مثال دیروز که میزدم غسل جمعه قبل از زوال اغسل یوم الجمعه قبل الزوال ، یک دفعه میدانیم قید است مثل همین مثالهایی که زدیم ، یک دفعه میدانیم تعدد مطلوب است مثل همان مثال آخر که زدم یعنی یک کسی از خارج به دست بیاورد که غسل جمعه قبل الزوال مستحب است مستحب مؤکد اما بعد الزوال مستحب است نه مستحب مؤکد، تعدد مطلوب یعنی غسل جمعه را خوب است قبل از زوال برای نماز جمعه و اگر نه مستحب است الافضل فالافضل عصر، اگر کسب به دست بیاورد مثل این که ما این حرف را در فقه به دست آوردیم و گفتیم غسل جمعه قبل از زوال افضل است بعد از زوال الافضل فالافضل که ممکن است کسی بگوید که شب شنبه روز شنبه هم روایت ندارد قضا، میشود الافضل فالافضل فالافضل حالا در مسئله ما گفته اغسل یوم الجمعه قبل الزوال و میدانم تعدد مطلوب است خب اگر بدانم تعدد مطلوب است دیگر بحث نداریم عصر در حالی که زوال نیست میتواند غسل بکند در آن مثال اتموا الصیام الی اللیل هم میداند مغرب که شد حتما باید افطار کند اذا انتفی القید انتفی المقید حتی مثلا بخواهد به عنوان روزه روزه باشد مسلم حرام است لذا اگر بداند قید است مسئله نداریم اگر بداند تعدد مطلوب است اشکال نداریم چنانچه اگر بداند ظرف است آن ظرف دیگر قضیه قید و تعدد مطلوب و امثال اینها اصلا نیست این اجلس فی المسجد الی الزوال این الی الزوال ظرف است در حقیقت مثل این است که نباشد یعنی نه قید است نه تعدد مطلوب آورده شده به عنوان ظرفیت حالا ظرف میخواهد باشد ظرف میخواهد نباشد تکلیف هست مسلم ، در این باره هم حرفی نداریم بداند ظرف است بداند تعدد مطلوب است بداند قید است مثالش هم در فقه ما زیاد است و هیچ اشکالی در مسئله نیست.
اشکال کجا پیدا میشود؟ این که نداند قید است؟ یا تعدد مطلوب است؟ یا طرف است؟ گفته است که اغسل یوم الجمعه قبل الزوال نمیداند این قبل الزوال قید است؟ چون مثلا مثل مرحوم سید در عروه مشهور در میان فقهاء گفتهاند که این قبل الزوال قید است لذا گفتهاند اگر غسل را نکرد بعد الزوال میخواهد بکند خب خیلیها گفتهاند قضا مشهور هم گفتهاند نه ادا نه قضا، نیت ادا و قضا نکند لذا شک دارد که آیا این تعدد مطلوب است؟ یا قید است؟ اگر قید باشد دیگر عصر روز جمعه نمیشود غسل کرد اگر تعدد مطلوب باشد عصر جمعه میشود غسل کرد حالا همه حرفها این جاست این میتواند استصحاب بکند؟ بگوید که غسل مستحب بوده الان یکون کذلک، گفتم مشهور در میان اهل اصول گفتهاند بله، چرا؟ شک در قیدیت دارد وقتی شک در قیدیت دارد دیگر آن مطلق که اغسل باشد به حال خود باقی است آن قضیه متیقنه است میگوید که کان الان یکون کذلک غسل محبوبیت داشته روز جمعه قبل از زوال، قبل از زوال را شک دارم آیا قید است یا نه؟ هیچ، چون شک در قیدیت مساوق با عدم قیدیت است لذا عصر استصحاب میکند، نتیجه تعدد مطلوب میشود گفتم مثلا مثل مرحوم آخوند در کفایه و بسیاری از بزرگان من جمله اساتید ما میفرمودند که اگر شک کند قید است یا تعدد مطلوب ؟ شک کند قید است یا ظرف ؟ این میتواند استصحاب بکند و بگوید اصل این است که قید نیست اصل این است که آن حکم مطلق است حالا یا تعدد مطلوب است یا ظرف زمان است بالاخره قید نیست ،مشهور این را گفتهاند، گفتهاند شک در قیدیت وقتی شک در قیدیت شد یک قضیه متیقنه داریم غسل، یک قضیه مشکوکه داریم غسل عصر ، آن استصحاب لا تنقض الیقین بالشک میگوید عصر میتوانی غسل روز جمعه بکنی، این حرف آنها.
دیروز میگفتم اشکالی که هست توی مسئله این است که این رفیق بد سرایت میکند این فرد خوب را هم بد میکند ایاک و مجالسه الاشرار لانه یوجب سوء الظن بالاخیار شک در قیدیت سرایت میکند به مقید ، مقید هم میشود مشکوک من اول الامر قضیه متیقنه ندارد برای این که شبهه مفهومی است دیگر و چون قضیه متیقنه ندارد استصحاب ندارد در استصحاب یک قضیه متیقنه میخواهیم یک قضیه مشکوک میخواهد بگوید که حکم یعنی استحباب غسل یا وجوب غسل کان الان یکون کذلک این وجوب غسل نمیدانیم تا چه اندازه است؟ اگر آن قید را نداشتیم اطلاقش میگفت همه وقت ، آن قید آمده خود این مطلق را اطلاق ندارد اما اطلاقش را هم از ما میگیرد مثل کلاله می بیند دیگر مطلقی در کار نیست، خیلی جاها این را فقهاء گفتهاند مثلا در قید غالبی گفتهاند نمیتواند قید بزند اما مطلق را هم از دست ما میگیرد در ما نحن فیه هم این شک در قیدیت قید نمیتواند کار بکند اما ذات مقید را هم مجهول میکند وقتی ذات مقید مجهول شد قضیه متیقنه دیگر نداریم، مثل دیروز میگفتم در باب عام و خاص خب گفتهاند اگر مستثنی متصل شد اما مشکوک گفتهاند قضیه سر تا پا میشود مشکوک، اکرم العلماء الاالفساق منهم من عالم را میدانم چیست؟ میدانم کیست؟ وجوب اکرام را هم میدانم چیست؟ اگر گفته باشد اکرم العلماء دیگر همه، گفته الاالفساق منهم اگر فساق را بدانم یعنی چه؟ قید می زند به مطلق مطلق ما میشود عالم غیر فاسق، میشود عالم غیر فاسق را باید اکرام کنم اما اگر فاسق را ندانم کیست؟ ندانم چیست؟ دیگر خواه ناخواه علماء را نمیدانم کیست؟ نمیدانم چیست؟ و مستثنای مجهول مستثنا منه ما را هم میکند مجهول ، در حالی که علماء شبهه مفهومی نیست اما با قیدش میشود شبهه مفهومی ، دیروز میگفتم حتی بزرگان میگویند اگر این قید منفصل باشد آن استثناء منفصل باشد آن منفصل باید برود کنار اما مطلق به حال خود باقی است باید عمل به مطلق کنیم عمل به عام بکنیم برای این که علماء را میدانیم کیست؟ میدانیم چیست؟
گفتم بله به اراده استعمالی همین است اما به اراده جد همه قیودات همه مستثناها میشود متصل در حقیقت گفته اکرم العلماء بعد یک دلیل دیگر گفته لاتکرم الفساق منهم واقعا چیست؟ آن که میخواهد اکرام عالم غیر فاسق است، اسمش را میگذارند اراده جد یعنی واقعا همه قیودات منفصله میشود قیودات متصله و اگر این باشد دیگر فرقی هم نیست که آن رفیق بد آن رفیقش را بد بکند دیگر فرق هم نیست آن رفیق بد متصل باشد یا منفصل باشد خب ما نحن فیه همین است گفته است که اغسل یوم الجمعه قبل الزوال من این قبل الزوال را نمیدانم آیا تعدد مطلوب است ؟ یا این که نه قید است؟ این قبل الزوال را که نمیدانم چیست با اغسل ؟ اغسل را مجهول میکند اگر قبل الزوال نداشتیم اغسل معلوم بود اغسل یوم الجمعه، چنانچه اگر به دست بیاوریم که قبل الزوال قید است خب میدانیم غسل بعد از زوال دیگر غسل نیست اما نمیدانم این قبل الزوال میخورد به اغسل و قید است یا نمی خورد به اغسل و تعدد مطلوب است؟ استحباب غسل را نمی دانم چه چوری است؟ وقتی ندانستم همین شبهه مفهومی است استصحاب در شبهه مفهومیه جاری نیست چرا جاری نیست ؟ برای این که قضیه متیقنه نداریم، نمیدانم مطالعه کرده اید یا نه؟ فکر کردهاید یا نه؟ تقاضا دارم روی این ها فکر بکنید تا از شما استفاده بکنیم انشاء الله .
خب هذاکله این که ما بدانیم ظرف است احکامش را گفتیم ، ندانیم ظرف است یا قید است یا تعدد مطلوب است آن را هم گفتیم.
حرف در این است خب حالا که استصحاب ندایم حالا چکار بکنیم؟ دیگر باید برویم روی اصول عملیه مثل همان در باب تخصیص هم همین است گفته اکرم العلماء الاالفساق منهم یا دلیل منفصل گفته لاتکرم الفساق من العلماء و من عالم را میدانم کیست ؟ عالم غیر فاسق را نمیدانم کیست؟ برای این که فسق نمیدانم گناهان کبیره است ؟ یا اعم از صغیره و کبیره؟ خب استصحاب نمیتوانم بکنم عام ما نمیتواند کار بکند خاص ما نمیتواند کار بکند نوبت میرسد به اصل اصل اقتضا میکند برائت را، برای این که نمیدانم این عالم وجوب اکرام دارد یا نه؟ وجوب اکرام ندارد حالا عام که نداریم خاص هم که نداریم برای این که مجهول است هر دو دیگر، یعنی عام ما مجهول شد خاص ما هم مجهول شد قدر متیقن دارد قدر متیقن هم عالم عادل است حالا نمی دانم این عالم فاسقی که گناه صغیره کرده این وجوب اکرام دارد یا نه ؟ عام ما که نمیتواند کار کند خاص ما هم که نمیتواند کار کند پس چه کنم ؟ قدر متیقن هم که دیگر نداریم برائت میگوید وجوب اکرام ندارد، خوب است دیگر.
لذا در ما نحن فیه هم همین جورها میشود استصحاب نه حالا که استصحاب نه نوبت میرسد به اصول عملیه اگر استصحاب داشتیم استصحاب مقدم بود بر اصول عملیه الان که استصحاب نداریم نوبت می رسد به اصول عملیه ، اصول عملیه اقتضا میکند این که دیگر غسلی بر من مستحب نباشد بر من واجب نباشد یا مثلا وجوب اکرامش وجوب اکرام بر من آن جا که مشکوک است واجب نباشد.
بله حالا آن یک قاعدهای است توی فقه آن بحث دیگر میشود مثل همین اغسل یوم الجمعه قبل الزوال استصحاب نداریم این جا برائت هم معنا ندارد دیگر نوبت می رسد به قانون تسامح در ادله سنن آن به ما میگوید یا لازم است یا لازم نیست، آن دیگر حالا الان بحث ما نیست.
خب هذا کله این ظرفیتی هم که مرحوم شیخ در فرائد فرمودند این دیگر ماسوای آن دو وجه دیگر وجهی نداریم برای خاطر این که تعدد مطلوب معنایش این است که قید است یا قید نیست؟ ظرف هم معنایش این است که قید است یا قید نیست؟ بنابراین همین طور که مرحوم آخوند هم توی کفایه دو قسمش کردهاند دیگر ما بخواهیم سه قسمش بکنیم یکی قید و یکی تعدد مطلوب و یکی ظرف علی الظاهر دیگر نتیجه نمیتوانیم بگیریم باید بگوییم یا قید است یا نه، نه، تعدد مطلوب است یا ظرف است همین جور که مرحوم آخوند هم دو قسمش کردهاند فرمودند یا قید است یا نه، اصلا ایشان اسم ظرف را هم نمیآورند می فرمایند یا قید است یا نه، نه، تعدد مطلوب ، اصلاً مثل این که ظرف را پشمی به کلاهش نمی بیند مرحوم آخوند در کفایه همین طور هم هست بنابراین سه قسم هم نداریم دیگر اینها که من عرض کردم باید بگوییم یا قید است یا نه آن نه، یا تعدد مطلوب است ، یا ظرف اگر احراز کنیم احراز کنیم اگر احراز نکنیم شک در قیدیت است استصحاب دارد یا نه؟ مشهور میگویند استصحاب دارد ما این اشکال را داریم اگر این اشکال را رفع بکنید شما دیگر باید بگوییم استصحاب هست ، روی حرف من هم باید بگوییم استصحاب مطلقا نیست ، این تا این جا.
بحثی که خیلی مفصل دربارهاش حرف زده شده و علی الظاهر این قدر حرف ندارد این کلام مرحوم محقق نراقی است محقق نراقی صاحب مستند این مرد انصافا مرد ملایی بوده حالا علاوه بر این که معراج السعاده نوشته است و هم خودش هم پدرش معلم اخلاق بودهاند و جداً هم معلم اخلاق بودهاند این مرحوم صاحب مستند خیلی ملا بوده که شیخ انصاری یک مدتی هم پیش ایشان درس خوانده آمده کاشان و پیش مرحوم صاحب مستند درس خوانده و انسان وقتی برود توی مستند، مستند دو تا خصوصیت دارد.
یکی خصوصیتش این که خیلی تحقیقهای ابتکاری خوبی، دارد یکی هم تفریع فروع خیلی دارد و این تفریع فروع به اندازهای که توی جواهر هم این قدر تفریع فروع نیست در حالی که جواهر بعد از مستند نوشته شده ،حالا این آقا یک اشکال کرده توی مسئله ما گفته است آقا اگر بگوید اجلس فی المسجد الی الزوال این دو تا استصحاب هست یک استصحاب بعد از زوال میگوییم که اجلس فی المسجد الی الزوال تا این جا لازم بوده دیگر لازم نیست و بعدش هم با استصحاب درست میکنیم بگوییم که الی الغروب اما یک استصحاب عدم ازلی هم دارد و آن این است که من اول الامر جلوس بعد از زوال توی مسجد نمیدانم واجب است یا واجب نیست ؟ استصحاب عدم ازلی میگوید واجب نیست ،
یک تعارض مثبت با یک منفی، یک تعارض استصحاب وجودی با استصحاب عدمی، هر دو تعارضها، هر دو استصحابها ساقط میشوند دیگر نوبت می رسد به اصل بعد از استصحاب ، این فرمایش ایشان است خیلی غوغا شده در این مسئله تقاضا دارم اگر وقت داشته باشید کتابهای دیگر من جمله فرائد اگر وقت نداشته باشید اقلاً خود کفایه را مطالعه بکنید تا فردا در این باره صحبت کنیم انشاء الله.
و صلی الله علی محمد و آل محمد