موضوع : استصحاب در تدریجیات
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
بحث ما درباره استصحاب زمان و زمانی بود که یک مقداری دربارهاش صحبت کردیم و گفتیم بحث زمان و زمانی استصحاب زمان و زمانی جایز است برای خاطر این که عرف قضیه متیقنه قضیه مشکوکه درست میکند، نمیداند مغرب شده یا نه؟ استصحاب روز میکند، نمیداند اول طلوع فجر شده یا نه؟ استصحاب لیل میکند و این روز و شب را دو تا امر وحدانی میداند ، راجع به زمانی هم همین را گفتیم نهری جاری است الان نمیداند آن نهر قطع شده یا نه؟ استصحاب جریان ماء میکند ، خانم حائض بوده الان نمیداند حیضش قطع شده یا نه؟ استصحاب حیض میکند و همه این امور تدریجی را یک امر وحدانی میداند ولو توجه هم دارد که این مستقر نیست قار الذات نیست غیر قار الذات است در حالی که توجه دارد اما زمانی را با زمان یک چیز میداند و عرفا قضیه متیقنه قضیه مشکوکه درست میکند و اگر هم کسی بگوید که عقلا هم چنین است بهتر، اماحالا خیلی لازم نیست ما فلسفه را بیاوریم توی اصول ولی اگر کسی بگوید که از نظر دقت عقلی هم زمان و هم زمانی یک امر وحدانی است و این امر وحدانی قضیه متیقنه دارد مشکوکه دارد پس عقلا هم استصحاب جاری است لازم نیست بگوییم برای این که ما موضوع استصحاب را از عرف باید بگیریم و عرف در زمان و زمانی که امر غیر مستقر است یک امر مستقر حساب میکند، می بیند یک امر مستقر.
لذا اگر شک در آن امر مستقر بکنیم مثل آن جاست که شک در امر مستقر کرده باشیم زید زنده بوده الان نمیدانم هست یا نه؟ یک امر مستقری است استصحاب بقاء زید میکنم ، عادل بوده نمیدانم عادل است یا نه؟ استصحاب عدالت میکنم دیگر غیر قار الذاتش هم یعنی زمان و زمانی عرفا هیچ تفاوتی بین شییء مستقر و غیر مستقر عرف نمیبیند و توی اصول اختلافی هم در مسئله دیده نمیشود اگر هم اختلاف باشد در جزئیات است که در این دو سه روزه راجع به جزئیاتش هم یک مقدار صحبت کردیم .
بحث امروز ما راجع به امر مقید به زمان یا زمانی مثل این که فرموده است اتموا الصیام الی اللیل روزه که یک امر مستقری است این را قید زده به شب، تا شب، روزه بگیر تا شب یا راجع به نماز اقم الصلوه لدلوک الشمس الی غسق اللیل نماز که یک امر مستقری است مقید شده به زمان لدلوک الشمس الی غسق اللیل حالا آیا استصحاب در امر مقید به زمان هم جاری است یا نه؟
مسئله چند صورت پیدا میکند یک صورتش اتموا الصیام الی اللیل میداند این روزه مقید است تا مغرب اما نمیداند مغرب شده یا نه؟ خب این همان قسم اولی است که شک در زمان دارد استصحاب زمان میکند یعنی مثلا غروب است نمیداند غروب هم جزء شب است یا جزء روز ؟ و چون نمیداند نمیداند آیا شب شده یا نه؟ میگوید نهار کان الان یکون کذلک یا شب نیامده الان نیامده، خب این همان صورت اول است که شک در زمان دارد مسلم استصحاب دارد، اگر یادتان باشد آن جا بعضی گفته بودند که خب بله استصحاب شب را یا استصحاب روز را میتوانی بکنی اما احکام آخر بار بر آن نمیشود برای این که بگویی روز است هنوز روز است پس باید روزه را ادامه بدهی این اصل مثبت است اصل مثبت حجت نیست، این را هم جوابش را دادیم اینها اصل مثبت نیست اینها ترتب حکم بر موضوع است و ترتب حکم بر موضوع که دیگر اصل مثبت نیست، موضوع را با اصل اثبات میکنم حکم بخواهیم یا نخواهیم بار برآن میشود مثل عدالت زید را اثبات میکنم جواز الصلوه علیه بار برآن میشود مانحن فیه هم همین است دیگر، استصحاب میکنم بقاء نهار را وجوب امساک بار بر آن میشود، بنابراین صورت اول که شک بکنیم در این قید این قید آیا از بین رفته یا نه؟ حالا ولو این که آن قید قید هم نباشد تعدد مطلوب باشد ظرف باشد و امثال اینها، استصحاب خود قید یعنی استصحاب زمان جاری کردن بلا اشکال است حالا ولو این که کسی بگوید قید هم نیست مثلا گفته که اغتسل یوم الجمعه قبل الزوال و این قبل الزوال را قید نداند تعدد مطلوب بداند ظرف بداند حالا باز هم الان نمیداند ظهر شده یا نه؟ استصحابعدم زوال استصحاب نهار قبل از زوال ، استصحاب میکند، حکم بار بر آن میشود یعنی یجوز الغسل قبل الزوال.
اما اگر شک در مقید باشد نه شک در قید آیا در این جا میشود استصحاب کرد یا نه؟ مثل این که مثلا گفته اتموا الصیام الی اللیل این اتموا الصیام الی اللیل میداند که شب است اما نمیداند با آن حکم هست یا حکم نیست ؟ مقید، در حالی که میداند قید رفته تمام شده در این جا آیا میتوانیم استصحاب مقید بکنیم نه استصحاب قید ؟بگویم وجوب امساک بوده الان هم وجوب امساک هست.
مشهور در میان اهل اصول گفتهاند که خب بله، همین جور که استصحاب قید میشود کرد استصحاب مقید هم میشود کرد یعنی الان نمیداند امساک برایش واجب است یا نه؟ استصحاب امساک میکند که مرحوم آخوند در کفایه همین لفظ امساک را آورده و میفرمایند استصحاب امساک میکند یعنی وجوب صوم، وجوب صوم بر این بوده نمیداند آیا این وجوب صوم از این برداشته شده یا نه؟ میگوید وجوب صوم بوده الان هم یکون کذلک.
دیگر فرق هم بین این که زمان قید باشد تعدد مطلوب باشد ظرف باشد از این نظرها هم تفاوت نمیکند همین طور که استصحاب قید میکنیم استصحاب مقید میکنیم چنانچه آن زمان را میگوییم آن زمان میخواهد ظرف باشد میخواهد تعدد مطلوب باشد میخواهد قید باشد اگر شک در اصل زمان کردیم استصحاب داریم راجع به مقیدش هم باز همین را میگوییم تعدد مطلوب باشد، قید باشد هر چه باشد اگر شک کردیم این که آیا واجب است یا واجب نیست؟ میتوانم استصحاب مقید بکنم بگویم امساک یا وجوب روزه وجوب صوم برایم واجب بوده الان هم واجب است، این مشهور در میان اصحاب است.
حالا حرف در این است که این قید یک دفعه راستی قید است مثل اتموا الصیام الی اللیل خب میدانیم که روزه یعنی از طلوع فجر تا مغرب این را یک دفعه میدانیم یقین هم داریم که قید هست خب شک نداریم روزه واجب است یقین داریم قید تمام شد خب شک نداریم دیگر روزه واجب نیست اذا انتفی القید انتفی المقید، چنانچه اگر بدانیم این قید تعدد مطلوب است قیدیت ندارد مثل اغتسل یوم الجمعه قبل الزوال از دلیل خارج به دست بیاوریم که این غسل روز جمعه دو تا وقت دارد یکی وقت قضیلت است قبل از زوال است یکی هم وقت اجز است بعد از ظهر است تا غروب این را به دست بیاوریم خب در این باره هم باز شکی نداریم برای این که زوال رفته میدانم باز آن غسل آن استحباب غسل هست خب استحباب غسل را به جا میآورد به عنوان تعدد مطلوب ، چنانچه همه فقهاء راجع به مستحبات گفتهاند تعدد مطلوب ، گفتهاند قید نه، تعدد مطلوب آری اصلا در باب مستحبات گفتهاند قید نیست ولو صورتا قید است اما سیرتا قید نیست سیرتا تعدد مطلوب است در حقیقت تصرف در هیئت کردهاند نه در ماده لذا گفتهاند مثلا غسل روز جمعه دوتا وقت دارد یکی وقت فضیلت یکی وقت اجزاء وقت فضیلتش قبل از ظهر است وقت اجزائش بعد ازظهر تا غروب است ، خب در این باره هم شکی نیست وقتی شک بکند ظهر شده یا نه؟ خیلی اهمیت ندارد برای این که میداند تعدد مطلوب است وقتی دانست تعدد مطلوب است میخواهد ظهر شده باشد میخواهد نشده باشد لذا این هم ظاهراً حرفی نداریم چنانچه اگر بدانیم این ظرف است نه قید نه تعدد مطلوب خب مسلم است زمانی در ظرف واقع میشود و این که گفته اغتسل یوم الجمعه این یوم الجمعه ظرف برای اغتسل است نه این که قید باشد خب معنایش این است که در این ظرف این را بیاور حالا خارج از این ظرف این را بیاور یا نه؟ دیگر اگر ظرف باشد احراز کرده باشیم ظرفیت را آن اغتسل به حال خود باقی میماند لذا میخواهد شب شنبه به جا بیاورد روز شنبه به جا بیاورد میخواهد توی فقه دو سه روز قبل داشتیم که میخواهد روز دوشنبه رفته حمام میخواهد غسل روز جمعه بکند خب میگوییم میشود چرا میشود؟ برای این که آن یوم الجمعه ظرف است نه قید نه تعدد مطلوب پس در حقیقت اصلا قید نداریم برمیگردد به این که اغتسل هر وقت میخواهد باشد اصلا ً قیدی در کار نیست، اگر ظرف شد معنای ظرفیت این است که میگوید من قید نیستم من این حکم را مقیدش صعیقش نمیکنم من تعدد مطلوب هم نیستم بلکه برای این که زمانی در زمان باید باشد گفته اغتسل یوم الجمعه ، خب اگر کسی این حرفها را به دست بیاورد لذا میتواند روز دوشنبه غسل روز جمعه بکند برای این که غسل جمعه مطلوبیت دارد ولو روز جمعه نباشد ، باز هم این حرف هم خوب است واضح است ظاهراً باید بگوییم اختلاف هم باز در مسئله نیست که اگر ما قید را به دست آوردیم تعدد مطلوب را به دست آوردیم این که زمان ظرف است به دست آوردیم دیگر وقتی به دست آوردیم احتیاج به استصحاب نداریم حالا اگر هم جایی احتیاج به استصحاب داشتیم دیگر آن یک حرف دیگر میشود اما اگر راستی به دست آوردیم دیگر اماره به ما میگوید که قید رفته مقید رفته در تعدد مطلوب میگوید قیدی نیست بنابراین مطلوب هست در ظرفیت میگوید قیدی نیست من ظرفم چون ظرفم اصلا قیدیت ندارم حتی به عنوان تعدد مطلوب ، ظاهراً تا این جا حرف نباشد ولو اگر مطالعه کرده باشید حتی مرحوم آخوند در کفایه مسئله را مشکلش کردهاند اما این جور که عرض میکنم تا حالا اشکالی نداریم.
اشکال کجاست ؟ آن جا که شک بکنیم قید است یا نه؟ این جا میمانیم شک بکنیم آیا تعدد مطلوب است یا نه؟ آیا این زمانی که آورده شده ظرف است؟ آیا تعدد مطلوب است ؟ آیا قید است؟ آیا میتوانم استصحاب بکنم یا نه؟ گفته است اغتسل یوم الجمعه قبل الزوال و من قبل از زوال را نمیدانم چیست؟ آیا قید است ؟ خب وقتی ظهر میشود اذا انتفی القید انتفی المقید دیگر نماز جمعه نیست آیا تعدد مطلوب است نه قید؟ وقت فضیلت درست میکند اغتسل یوم الجمعه قبل الزوال یعنی فضیلت اما یوم الجمعه که عصر جمعه باشد به حال خود باقی است ، یا نه، نه قید است و نه تعدد مطلوب است ، ظرف است میشود وجوده کالعدم وقتی وجوده کالعدم اغتسل دیگر ایام هفته را هم میگیرد نمیدانم کدام است؟ آیا میتوانم استصحاب بکنم یا نه؟ مشهور در میان اصحاب گفتهاند آری میتوانی استصحاب بکنی برای این که قیدیت که اثبات نشده لذا عصر جمعه نمیدانم میشود غسل کرد یا نه؟ استصحاب غسل کان الان یکون کذلک ، چیزی هم که نداریم قیدش بزند برای این که قید شد مشکوک یا مثلا روز شنبه رفته حمام میخواهد غسل جمعه بکند میشود یا نه؟ خب دلیل نمیتواند قیدیت درست بکند دلیل نمیتواند تعدد مطلوب درست بکند دیگر خواه ناخواه میگوییم که آن چه مطلوب است غسل است آن قید هم که مشکوک است نه قیدیت درست میکند نه تعدد مطلوب.
مشهور این است مرحوم آخوند در کفایه هم فتوی روی آن میدهند.
اما یک شبهه هست این شبهه را اگر بتوانیم از آن رد بشویم حرف مشهور درست میشود و آن شبهه چیست این که شک ما بر میگردد به شک در مفهوم و شک در مفهوم قضیه متیقنه را از ما میگیرد بر میگردد به شک در مفهوم یعنی چه؟ یعنی وجوب امساک یک قید برایش آمده، نمیدانم این وجوب امساک آیا مقید است یا نه؟ آیا تعدد مطلوب است یا نه؟ آیا ظرفیت دارد یا نه؟ نمیدانم چیست ؟ خواه ناخواه وجوب را نمیدانم چیست؟ این را میگویند شک در مفهوم ، یعنی در حقیقت آن قضیه متیقنه ما این قید ضرر به آن می زند این قید که آمده اغتسل یوم الجمعه قبل الزوال این یوم الجمعه قبل الزوال ضرر میزند به اغتسل رفیق بد آدم خوب را هم بد میکند قید مجمل مقید ما را مجمل میکند لذا همین مشکوک آن را مشکوک میکند یعنی قضیه متیقنه را از ما میگیرد نمیدانم قید است یا نه؟ یعنی نمیدانم مطلق است یا مقید؟ ما میخواهیم قضیه مطلقه درست بکنیم تا استصحاب بکنیم میخواهیم قید را بزنیم وقتی قید را میزنیم بگوییم که مطلق است حالا که مطلق است پس غسل را روز دوشنبه میشود کرد عصر هم میشود کرد اما این قید آورده این وجوب را یا استحباب را از دست ما گرفته، مطلق را از دست ما میگیرد مطلق متیقن دیگر نداریم وقتی مطلق متیقن دیگر نداشتیم شبهه مفهومی، در شبهه مفهومی گفتهاند دیگر استصحاب نیست استصحاب نبودنش هم برای این که آن رفیق بد سرایت میکند به آن رفیق خوب آن مقید مجهول سرایت میکند به آن اصل آن مقید و میشود مجهول ، وقتی مجهول شد دیگر استصحاب توی کار نیست دیگر نوبت می رسد به یک مسائل دیگر یعنی نوبت می رسد به اصل عملی و اصل عملی هر کجا جاری است برائت است اصل عملی را جاری بکن برای این که بر میگردد به اقل و اکثر ارتباطی و هر کجا میشود و در ما نحن فیه همین اغتسل یوم الجمعه قبل الزوال حالا بعد الزوال نمیدانم آیا میشود غسل کرد یا نه؟ استصحاب نمیتوانم بکنم اما نمیدانم آیا این مطلوبیت دارد یا نه؟ مطلوبیت هم نمیتوانم اثبات بکنم اما به عنوان رجا آوردن میتوانم بیاورم، برای این که احتمال مطلوبیت میدهم، با قانون تسامح در ادله سنن میتوانم غسل را بیاورم اگر شهرتی در مسئله باشد با آن شهرت میتوانم اما با استصحاب نمیشود که بگوییم این غسل مطلو ب بوده الان هم مطلوب است این غسل مستحب بوده الان هم مستحب است لذا شما اگر بتوانید این شبهه مفهومیه را جواب بدهید خیلی جاها هم به درد میخورد که شبهه مفهومیه یعنی قید اجمالش سرایت به ذات مقید نمیکند.
و همین را میفرمایند برای این که ذات مقید یقینی است و الان نمیدانم آیا این ذات مقید هست یا نه؟ استصحاب ذات مقید میکنم یعنی استصحاب غسل روز جمعه، نمیدانم عصر این ذات مقید این استحباب اغتسل هست یا نه؟ میگویم کان الان یکون کذلک. گفتم قضیه مشهور در میان اصحاب است که گفتهاند ما میتوانیم استصحاب بکنیم ذات مقید را ولو این که قید ما قید مجهولی باشد اما توی اصول قبلا صحبت کردیم که اگر متصل باشد سرایت میکند اگر منفصل باشد نه و ما در منفصلش هم اشکال کردیم گفتیم بالاخره قید منفصل بر میگردد ذاتا به قید متصل و وقتی برگشت دیگر فرق هم نمیکند آن قید متصل باشد یا منفصل باشد، لذا شک داریم قید است یا نه؟ یعنی شک داریم این که ذات مقید مقید است یا نه؟ معنایش این است دیگر شک در قیدیت ، شک در قیدیت یعنی چه؟ یعنی نمیدانم این نماز جمعه قید دارد یا نه؟ خب معنایش این است که خود این غسل نمیدانم قید دارد یا نه؟ میشود مجهول میشود قضیه متیقنه از اول نداریم از اول این غسل مجهول است آن رقیق بد آن مجهول بودن آن این را هم مجهول کرده، شبهه اگر متصل باشد توی عام و خاص اگر یادتان باشد مثال میزدند به اکرم العلماء الاالفساق منهم میگفت عالم را میدانم چیست فاسق را نمیدانم چیست آیا تمسک به اکرم العلماء میتوانم بکنم یا نه؟ نه، چرا؟ برای این که آن فاسق را که نمیدانم چیست سرایت میکند به اکرم العلماء علماء را نمیدانم چیست؟ یعنی چه عالمی آمده تحت حکم اکرم ؟ آن فاسق را بلد نیستم گفتند قدر متیقن میتوانیم بگیریم و آن این است که عالم عادل را اکرام کنیم اما عالم فاسق را نمیدانم، نمیدانم چرا؟ برای این که آن قید اتصال ما کلام را مجمل کرده که ما آن جا میگفتیم کلام را که مجمل کرده کرده قید متصل هم همین است.
ببخشید وقت گذشت این را یک مطالعهای جدی روی آن بکنید اگر بتوانید این حرف من را جواب بدهید دیگر استصحاب جاری کردن بلا اشکال است .
وصلی الله علی محمد وآل محمد