درس خارج اصول آیت الله مظاهری

90/02/26

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع : استصحاب کلی ، قسم دوم، شبهه عبائیه
  اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
  در ذیل استصحاب کلی قسم دوم یک مسئله‌ای عنوان شده به نام مسئله عبائیه، یعنی مثال چون مربوط به عباست اسمش را گذاشته‌اند مسئله عبائیه و این ابتکار مرحوم آقای صدر رضوان الله تعالی علیه است مرحوم آقای صدر همردیف مرحوم آخوند رضوان الله تعالی علیه بودند هم شاگردی بودند مرد بزرگی است انصافا لذا خواص در زمان مرحوم آخوند و مرحوم سید از ایشان تقلید می‌کردند ارجاع به ایشان می‌دادند از نظر علمی بالاست انصافا از نظر تقوی بالاتر، ایشان در درس وقتی رسید به استصحاب کلی قسم دوم برای این که بگویند استصحاب قسم دوم جاری نیست یک مثال زدند گفتند که عبای تو نجس شده نمی‌دانی بالای عبا بوده یا پایین عبا اما علم اجمالی داری که این عبا نجس است اما اعلاه و اما اسفله، خب با این عبا بخواهی نماز بخوانی نمی‌توانی حالا یک طرف عبا را می‌شویی مثلا قسمت بالا را لذا قسمت پایین نجس است نجس به عنوان علم اجمالی لذا باز با این عبا بخواهی نماز بخوانی نمی‌توانی برای این که آن علم اجمالی می‌گوید حتما باید احتیاط بکنی، اما ملاقی شبهه محصوره پاک است لذا اگر دست گذاشتی به پایین عبا دستت نجس نمی‌شود مثل مثلا می‌دانی که قالی یک جا بچه روی آن بول کرده نمی‌دانی کجایش است خب اگر مثلا این پتو باشد بخواهی به خودت بگیری نماز بخوانی علم اجمالی می‌گوید نه، اما اگر پای تر گذاشتی روی این قالی روی این پتو می‌گویند ملاقی شبهه محصوره است طوری نیست، برای این که نمی‌دانیم پا گذاشتیم روی آن نجس یا نه؟ علم اجمالی که نداریم می‌گویند قاعده طهارت کل شیی طاهرحتی تعلم می‌گوید پایت پاک است، لذا مرحوم آقای صدر گفته‌اند که اگر دست بگذاری روی پایین عبا ملاقی شبهه محصوره است این طوری نیست اگر هم فقط دست بگذاری به بالا آن هم که می‌دانی طاهر است آن هم طوری نیست و اما اگر دست بگذاری به بالا و پایین هر دو اگر استصحاب قسم دوم جاری باشد باید بگویی دستت نجس است برای این که استصحاب کلی کردی گفتی که این عبا نجس بود الان نجس است یعنی نجاست در این عبا بود الان هم هست می‌شود مثل آن جا که انائین مشتبهین انگشت بزنی هم توی آن ظرف هم توی آن ظرف خب مسلم دست نجس می‌شود دیگر یعنی ملاقی شبهه محصوره در هر دو اما ملاقی در احدهما طوری نیست ، مرحوم صدر فرموده‌اند اگر استصحاب کلی بکنی معنایش این است که نجاست هست در این عبا حالا که نجاست هست در عبا اگر دستت به هر دو هم بالا هم پایین بخورد دستت باید نجس باشد گفتند ضروری است در فقه دست پاک است برای این که ملاقی شبهه محصوره یک طرفه است طرفینی نیست برای این که یک طرف را تطهیر کردیم یک طرف است که تطهیر نکردیم مثل آن جاست که دست بزنید توی یکی از دو کاسه که می‌دانی یکی از دو کاسه نجس است چه جور آن جا طوری نیست این جا هم باید بگویی طوری نیست اما آن استصحابی که جاری می‌کنی که می‌گوید کلی می‌گوید نجاست در این جا هست معنایش این است که اجتنب عن هذا و هذا اجتنب عن هذا و هذا ضروری است که دست تو پاک است چرا پاک است؟ برای این که دست به بالا بگذاری به بالای عبا خب معلوم است عبا را تطهیر کردی دیگر بالایش را ، دست بگذاری به پایین آن هم شبهه محصوره است ملاقی شبهه محصوره طوری نیست پس از این مثال معلوم می‌شود استصحاب قسم دوم کلی جاری نیست این خلاصه حرف مرحوم آقای صدر است و چون آن وقت سر و صدا پیدا کرده در میان طلبه‌ها کم کم مشهور شده به شبهه عبائیه و این سر و صدای در میان طلبه‌ها به اندازه‌ای است که بزرگان نظیر مرحوم نایینی نظیر مرحوم آقا ضیاء این معاصرها در آن زمان مرحوم آقای کمپانی خیلی ان قلت قلت روی این مسئله کرده‌اند ابطال حرف مرحوم صدر حتی یادم نمی رود در درس استاد بزرگوار ما حضرت امام خیلی ان قلت قلت روی این مسئله بود و ظاهراً بیش از دو روز حضرت امام در این مسئله صحبت می‌کردند حالا چون که اصل مسئله پیش من خیلی اهمیت ندارد اما این ان قلت قلت هایی که مثل مرحوم نایینی و مثل استاد بزرگوار ما حضرت امام کردند چون این اهمیت دارد اجازه بدهید یک مرتبه دیگر این شبهه را نقل بکنم و ببینیم جوابش را چه جور باید داد؟
  مرحوم صدر برای این که بگویند استصحاب کلی قسم دوم جاری نیست یک مثال زده‌اند گفته‌اند عبای تو یا بالا یا پایین نجس شد یک قطره خون چکید می‌دانیم به عبا نمی‌دانیم به بالا یا پایین، این قطره خون اگر ندانیم به عبا باشد یا زمین؟ عبا پاک است برای این که علم اجمالی آن طرفش مبتلا به نیست و اما می‌دانیم این قطره خون این قطره بول چکید به عبا نمی‌دانیم بالایش است یا پایینش لذا از عبا باید اجتناب کرد بخواهیم با عبا نماز بخوانیم نمی‌شود چرا؟ برای این که علم اجمالی منجز تکلیف است می‌گوید با این عبا نماز نخوان، حالا یک طرف عبا را تطهیرش کردیم و آن مثلا بالای عبا تطهیر شد پایین عبا باقی ماند با این عبا بخواهیم نماز بخوانیم نمی‌شود چرا نمی‌شود ؟ برای این که علم اجمالی منجز تکلیف شد و آن علم اجمالی می‌گوید با این عبا نماز نخوان تا این جا هم حرفی نداریم.
  اما حرف این جاست نماز با آن نمی‌خواهد بخواند می‌خواهد دست بگذارد اگر دست گذاشت به آن طرف بالا که هیچ، یقین دارد دست گذاشته به چیز طاهر اگر دست گذاشت به پایین آن هم طوری نیست آن چرا؟ ملاقی شبهه محصوره است و ملاقی شبهه محصوره اجتناب از آن لازم نیست انا ئین مشتبهین یا این نجس است یا آن، دست گذاشتیم روی یکی از کاسه‌ها خود کاسه را باید اجتناب کرد اما از دست دیگر نباید اجتناب کرد برای این که ملاقی شبهه محصوره است علم اجمالی نیست روی آن کل شیی طاهر دارد خب تا این جاها همه خوب است همه معلوم است
  حالا آن که نامعلوم است این است که دست گذاشت هم به بالای عبا هم به پایین عبا حالا چه؟ مرحوم آقای صدر گفته‌اند استصحاب کلی می‌گوید هم بالا نجس است هم پایین، اجتناب از بالا و پایین هر دو باید بکنیم لازمه‌اش این است ملاقی شبهه محصوره لازم الاجتناب باشد برای این که این دست گذاشته هم به پایین هم به بالا استصحاب کلی هم که می‌گوید نجاست در احدهماست مثل آن جاست که انائین مشتبهین دست بگذاریم هم به این کاسه هم به آن کاسه، ملاقی شبهه است اما چون که ملاقی هر دو طرف است مسلم دست نجس است در این جا هم باید بگویید دست نجس است در حالی که دست گذاشته‌ای به یک طرف که نمی‌دانی پاک است یا نجس ؟ به یک طرف که می‌دانی پاک است ، آن استصحاب کلی می‌گوید دستت نجس است در حالی که دست من نجس است برای خاطر آن کلی است ، کلی می‌گوید نجاست در این جا هست پس آن استصحاب کلی می‌گوید اجتناب از هر دو.
  این خلاصه حرف مرحوم صدر است.
  اگر کسی استصحاب کلی را جاری نکند مثل ما، ماگفتیم استصحاب کلی جاری نیست چرا؟ گفتیم اثر ندارد برای این که اجتناب از عبا باید بکنیم یا از بالا یا از پایین اما استصحاب نجاست کلی دست اصلا نمی‌شود روی آن گذاشت تا بگویم پاک است یا نجس، لذا روی عرض ما اصلا این استصحاب جاری نیست ، فرض مرحوم آقای صدر آن جاست که استصحاب کلی جاری باشد و استصحاب کلی که جاری کردی باید بگویی که دست گذاشتی به پایین عبا و بالای عبا دست نجس است چرا؟ برای این که آن استصحاب کلی می‌گوید دستت نجس است ، این یک جواب برای مرحوم صدر البته جواب جواب مبنایی است یعنی خود مرحوم آقای صدر و دیگران استصحاب قسم دوم را جاری می دانند.
  یک جواب دیگر هم هست و آن این است که این طرفینی که شما می‌گویید اما هذا نجس او هذا، این علم اجمالی از تو گرفته شد برای این که علم اجمالی می‌گوید اما هذا او ذاک و اما اعلاه او اسفله، اعلا را که ما می‌دانیم شستیم تمام شد یک طرف باقی می‌ماند و آن طرف پایین ، آن طرف پایین که باقی می‌ماند باید از آن اجتناب کرد چون طرف علم اجمالی است ملاقی‌اش هم پاک است اما این که بخواهی بگویی ملاقی این نجس است برای این که ملاقات با آن طاهر کرده این دیگر درست نیست ، لذا این ملاقی شبهه محصوره آن جاهاست که دو طرف باشد هر دو طرف را هم تو ملاقات با آن بکنی مثل این که نمی‌دانی این ظرف نجس است یا آن ظرف ؟ دست بزنی توی هر دو، وقتی دست زدی توی هر دو دست شما نجس است چرا نجس است؟ برای این که یقین داری ملاقات با نجاست کرده، لذا ملاقی شبهه می‌شود نجس برای این که دست تو حتما ملاقات با نجس کرده اما هذا او ذاک ، قبل از شستن آن بالای عبا دست مالیدی هم به بالا هم به پایین قطعا دست نجس شد اگر آن نجاست بالا بود دست نجس شد اگر آن نجاست پایین بود دست نجس شد.
  حالا فرض ما این است که این علم اجمالی دیگر طرف ندارد یعنی بالا را شستم حالا که بالا را شستم علم اجمالی می‌گوید از پایین باید اجتناب بکنی ملاقی‌اش هم پاک است برای این که ملاقی یک طرف است ملاقی یک طرف است پاک است اما از خود آن پایین عبا باید اجتناب کنی، با عبا بخواهی نماز بخوانی جایز نیست چرا جایز نیست لمکان علم اجمالی مثل این که دو تا ظرف داشته باشیم یکی از آنها بریزد خب از طرف دیگر که نمی‌توانیم بخوریم از طرف دیگر باید اجتناب بکنیم در این جا هم با این عبا بخواهیم نماز بخوانیم نمی‌شود اما طرف بالا دست بمالیم طوری نیست ، طرف بالا اگر عبا را پاره کنیم بالا باقی مانده با آن نماز بخوانیم طوری نیست برای این که می‌دانیم طاهرش کرده‌ایم دیگر علم اجمالی ما طرف ندارد وقتی علم اجمالی ما طرف ندارد دیگر استصحاب کلی نداریم چرا استصحاب کلی نداریم؟ برای این که می‌خواهی بگویی که کان نجسا اما هذا او ذاک این اما هذا از تو گرفته شد و وقتی از تو گرفته شد استصحاب کلی دیگر نداریم مگر یک کسی بگوید که نه استصحاب کلی به هم نمی‌خورد برای این که فرض استصحاب کلی آن جاست که یک طرف علم اجمالی از بین برود مثل همان مثالهایی که زدم روز جمعه نمی‌داند نماز جمعه برایش واجب است یا نماز ظهر؟ صبر می‌کند تا نماز جمعه تمام بشود دیگر نماز جمعه بخواهد هم بخواند نمی‌شود حالا الان نماز برایش واجب است یا نه؟ اگر استصحاب کلی بکند می‌گوید نماز برایش واجب است که ما توی جلسه دیروز می‌گفتیم که استصحاب کلی نمی‌تواند بکند چرا نمی‌تواند؟ برای این که علم اجمالی قبل از آن که استصحاب کلی بکند کار می‌کند می گوید که این طرف علم اجمالی است علم اجمالی منجز تکلیف شد باید جواب این تنجیز تکلیف را بدهی جواب تنجیز تکلیف این است که نماز ظهر را بخوانی آن وقت اگر جمعه بوده هیچ، اگر ظهر بوده نماز را خوانده‌ای، لذا این استصحاب مرحوم آقای صدر که می‌گویند استصحاب کلی بکن و بگو که هر دو طرف نجس است و لازم الاجتناب است این حرف درست نیست، استصحاب کلی بکن، استصحاب کلی به تو می‌گوید چه؟ می‌گوید که نجاست در این عبا هست طوری نیست ، نجاست در این عبا هست بالایش نجاست دارد که یقین داریم نیست پایینش نجاست قطعی است ؟ نه، نجاست علم اجمالی است باید اجتناب کرد، لذا وقتی که دست را می‌گذارم به این عبا به پایین عبا شبهه محصوره است ، به بالای عبا یقینا دست به نجس نگذاشته‌ام برای این که طاهر کردم دیگر لذا ملاقی شبهه محصوره به هر دو طرف اصلاً نمی‌شود و چون نمی‌شود دیگر این که مرحوم آقای صدر می‌گویند از دست باید اجتناب کرد در حالی که ضروری البطلان است می‌گوییم از دست نباید اجتناب کرد برای این که ملاقات کرده با یک طرف علم اجمالی نه با دو طرف، با آن طرف پایین ملاقات کرده علم اجمالی می‌گوید که آن پایین نجس است اما دست تو ملاقی شبهه است طوری نیست ، دست می‌گذارد به بالا هیچ اشکال ندارد برای این که آن بالا را تطهیر کرده اگر نجس بوده تطهیر شده دستم با پاک ملاقات کرده لذا اگر هم کسی بگوید استصحاب کلی جاری است باز هم به مرحوم آقای صدر می‌گوییم که این دست که ملاقات کرده با پایین عبا و بالای عبا دست قطعا پاک است برای این که اگر نجاست بالا بوده آب کشیده شده اگر نجاست پایین بوده ملاقی شبهه محصوره لازم الاجتناب نیست پس بنابراین شبهه مرحوم آقای صدر چه استصحاب کلی جاری باشد چه استصحاب کلی جاری نباشد ظاهراً اشکال بی وجهی است.
  این که طویل العمر و قصیر العمر مثال می‌زنند برای این است که یک طرف را می‌خواهند از بین ببرندش لذا من مثال می‌زدم به روز جمعه به نماز ظهر و نماز جمعه لذا ما نحن فیه این طوری است که این قصیر المده و طویل المده که مثال می‌زنند می‌خواهند یک کاری بکنند یک فرد باقی باشد یک فرد قطعا زایل شده باشد لذا مرحوم آقای صدر به آب کشیدن بالای عبا مثال می زند لذا قصیر المده و طویل المده و این‌ها مناط نیست مناط این است که یک طرف علم اجمالی از بین برود حالا مثل انائین مشتبهین انائین مشتبهین باید از هر دو اجتناب کرد یکی از این کاسه‌ها ریخت دزد برد فقط حالا یک کاسه هست از آن باید اجتناب کرد یا نه؟ بله چرا؟ آن کسانی که می‌گویند استصحاب قسم دوم داریم می‌گویند استصحاب کلی نجاست داریم آن کسی هم که استصحاب کلی رامثل ما جاری نمی‌داند می‌گوید علم اجمالی داریم و علم اجمالی که تنجیز تکلیف کرد ولو یک طرفش هم از بین برود از طرف دیگر حتما باید اجتناب کرد ، بله ملاقی شبهه چه آن طرف از بین برود چه آن طرف از بین نرود ملاقی شبهه محصوره لازم الاجتناب نیست.
  آن قسم اول این است که شک در فرد می‌کنیم دوتا فرد نداریم زید در خانه بود نمی‌دانم آیا زید از خانه بیرون رفت یا نه؟ این قسم اول است اما هذا او ذاک ندارد، زید بود انسان در خانه بود، حالا نمی‌دانیم زید از خانه بیرون رفت یا نه؟ نمی‌دانیم کلی در خانه است یا نه؟ استصحاب فرد می گوید زید در خانه بود الان هم هست و استصحاب کلی هم می‌گوید انسان در خانه بود الان هم هست .
  خلاصه حرف این شد که به مرحوم آقای صدر عرض می‌کنیم که آن استصحاب کلی که شما می‌خواهید بکنید اگر حرف ما باشد استصحاب کلی اصلا نداریم اگر حرف شما باشد استصحاب کلی دارید استصحاب را جاری کن بگو نجاست هست اما فرض این است که این نجاست هست آن بالای عبا را تطهیر کردی دیگر نمی‌شود بگویی آن بالای عبا نجس است خب یقینا بالای عبا دیگر نجس نیست.
  استصحاب کلی شما منحصر می‌شود به پایین عبا می‌گویید پایین عبا نجس بوده الان هم هست خیلی خوب اما ملاقی‌اش چه؟ ملاقی شبهه محصوره لازم الاجتناب نیست لذا اگر ملاقات با هر دو بکند یکی ملاقات با پاک کرده که مصداق کلی اصلا نیست چون تطهیر کرده اگر هم ملاقات با پایین بکند ملاقات با پایین شبهه محصوره فقط است لازم الاجتناب نیست.
  دیگر بالاتر از علم اجمالی که نیست علم اجمالی هم می‌گوید نجس است،پایین عبا نجس است بله، حالا یا استصحاب کلی بکن بگو پایین عبا نجس است یا بگو طرف علم اجمالی است پایین عبا نجس است شکی نیست پایین عبا نجس است.
  بالای عبا چه؟ استصحاب کلی ندارد، ندارد یعنی چه؟ برای این که حتما بالای عبا را تطهیر کردم، طرف علم اجمالی هم دیگر نیست چرا نیست؟ برای این که سالبه به انتفاء موضوع شده علم اجمالی ما طرفش منحصر می‌شود به پایین عبا استصحاب کلی هم منحصر می‌شود به پایین عبا هر دو را بگویید جاری است حالا یا برای علم اجمالی باید اجتناب کرد با این عبا نمی‌شود نماز خواند یا استصحاب کلی بگویید جاری است با این عبا نمی‌شود نماز خواند اما ملاقی‌اش چه؟ ملاقی با طهارتش بالای عبا که حرفی نیست که پاک است ملاقی با پایین هم اشکال ندارد چرا اشکال ندارد ؟ برای این که ملاقی شبهه محصوره لازم الاجتناب نیست. بحث فردای ما راجع به استصحاب قسم سوم از اقسام کلی.
 و صلی الله علی محمد و آل محمد