موضوع : تنبیهات استصحاب، یقین و شک بالفعل باشد
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
مرحوم شیخ بعد از آن که استصحاب را اثبات کردند حجت است مسئله احکام تکلیفیه و احکام وضعیه را هم فرمودند و استصحاب را هم در احکام وضعیه جاری دانستند تنبیهاتی را متذکر شدند ظاهراً مرحوم شیخ 6 تا تنبیه فرمودهاند یا 7 تا اما کم کم این تنبیهات زیاد شده مثل این که مرحوم آخوند 10، 14 تا تنبیه فرمودهاند و علی کل حال بحث امروز ما به بعد راجع به تنبیهات استصحاب است و هر چه شیخ و آخوند و دیگران به عنوان تنبیه استصحاب فرمودهاند انشاءالله ما هم یاد آور میشویم.
تنبیه اول مختصر است اما تنبیه مفیدی است خیلی جاها هم به درد میآید فرمودهاند که در استصحاب یقین و شک باید بالفعل باشد متوجه الیه باشد مثل این که میداند زید عادل بوده الان نمیداند عادل است یا نه ؟ خب یقین دارد بالفعل یعنی توجه به یقین دارد ، شک دارد بالفعل یعنی توجه به شک دارد لاتنقض الیقین بالشک میگوید آن یقینت را به واسطه شک زایل نکن بگو یقین دارم، این لاتنقض الیقین بالشک یعنی بگو یقین دارم تعبدا، اما اگر یقین بالفعل نباشد بعد از عمل پیدا بشود شک بالفعل نباشد بعد پیدا بشود معلوم است استصحاب نیست، نبوده استصحاب هم چرا؟ برای این که استصحاب دو تا رکن دارد یکی یقین است یکی شک و تا یقین و شک نباشد استصحاب بی پایه است، بعد مثال خوبی میزنند مرحوم شیخ این مثال را زده مرحوم آخوند در کفایه هم زدهاند مثل این که محدث شد بعد از حدث میخواهد نماز بخواند حالا که میخواهد نماز بخواند نمیداند آیا این وضو گرفت یا نه؟ خب استصحاب حدث باید بکند، استصحاب حدث باید بکند وضو بگیرد نماز بخواند حالا اگر این یقین و شک برایش پیدا شد اما وضو نگرفت یادش رفت، نماز خواند بعد از نماز یادش آمد که عمل به استصحاب نکرده میگویند نمازش باطل است قاعده فراغ هم ندارد برای این که با استصحاب حدث نماز خوانده است، اما اگر محدث شد و این غفلت کرد از همه چیز و نماز خواند نمازش تمام شد شک کرد که آیا وضو گرفته یا نه؟ میگویند استصحاب نداشته برای این که با استصحاب حدث نایستاده نماز، بلکه غفلت داشته است از یقین و شکش ، غفلت داشته از استصحاب ، قاعده فراغ میگوید این نمازت درست است برای نماز بعدی آن استصحاب میگوید برای نماز بعدی باید وضو بگیری و این مورد فتاوای فقهاء هم هست در فقه که اگر کسی قبل از نماز محدث شد قبل از نماز هم شک کرد که آیا وضو گرفت یا نه؟ باید وضو بگیرد اگر نماز خواند نمازش باطل است حالا ولو این که غفلت کرده از استصحابی که جاری کرده بوده ولو غفلت کرده نماز خوانده بعد از نماز قاعده فراغ هم ندارد و نمازش باطل است هم نماز اول هم نماز دوم باید وضو بگیرد برای هر دو نماز بخواند برای این که یقین و شک بالفعل داشته یادش رفته و اما اگر محدث شد و غفلت از همه چیز کرد و نماز خواند یعنی استصحاب حدث جاری نکرده نماز خواند، نماز خواند تمام شد بعد از نماز نمیداند وضو گرفته یا نه؟ استصحاب که نداشته، استصحاب حدث نه قبل از نماز نه توی نماز حالا قاعده فراغ دارد قاعده فراغ میگوید این نماز درست است برای نماز دوم وضو بگیر، و اما اگر نه محدث شد ثم شک کرد که آیا وضو گرفته یا نه؟ استصحاب جاری کرد ، خب با این استصحاب یادش رفت و ایستاد نماز یعنی استصحاب حدث مثل آن جا که یقین داشت یادش رفت ایستاد نماز چه جور نماز باطل است این جا هم استصحاب با آن یقین تفاوت ندارد با استصحاب حدث ایستاده نماز ولو استصحاب یادش رفته ، بعد از نماز مثل آن جاست که یقین کند وضو نگرفته، این جا هم یقین استصحابی دارد نماز نخوانده نماز باطل است قاعده فراغ هم ندارد، مسئله ظاهراً تا این جا صاف است.
یک مسئله دیگر میآید جلو و آن این است که خیلی خوب این آقایی که شما میخواهید با قاعده فراغ نمازش را درست بکنید حالا استصحاب میکند استصحاب چه؟ میگوید قبل از نماز من محدث بودم و نمیدانم حدث را رفع کردم یا نه؟ استصحاب قبل از نماز به من میگوید که تو محدث هستی یعنی الان دیگر شک و یقین متوجه الیه است اما یقین و شک متوجه الیه است قبل از نماز نه، توی نماز نه، بعد از نماز یعنی بعد از نماز متوجه شد که استصحاب میگفته باید وضو بگیری و این وضو نگرفته نماز خوانده خب این استصحابی که شما میگویید اگر قبل از نماز بگیرد نمازش باطل است باید وضو بگیرد حالا هم بعد از نماز بگویید استصحاب و بگویید نمازش باطل است هر دو نماز باطل است نماز اول باطل است برای این که با استصحاب حدث نماز خوانده، نماز دوم باطل است باید وضو بگیرد باز هم استصحاب حدث نماز بخواند.
این را هم مرحوم آخوند و دیگران جواب میدهند که نه، استصحاب حالا دیگر فایده ندارد چرا؟ معارض با قاعده فراغ است و قاعده فراغ حکومت دارد بر همه اصول تعبدیه من جمله بر استصحاب قاعده فراغ این است که الان این نماز خوانده نمیداند با وضو بوده یا نه؟ قاعده فراغ میگوید با وضو بوده.
لذا فرض این است که قبل از نماز استصحاب نبوده چرا نبوده ؟ برای این که نه یقین بوده نه شک و الا اگر قبل از نماز محدث شد یک ساعت بعد شک کرد من وضو گرفتم یا نه؟
استصحاب میگوید برو وضو بگیر، لذا استصحاب میگوید برو وضو بگیر، حالا این برو وضو بگیر یادش رفت، نماز خواند بعد از نماز یادش رفت که یادش رفته وضو بگیرد خب این نماز باطل است قاعده فراغ هم ندارد چرا ندارد؟ برای این که قاعده استصحاب مقدم بر قاعده فراغ است و این با استصحاب حدث نماز خوانده، این یک صورت، این بحث ما نیست.
بحث ما آن جاست که این محدث شد اما به ذهنش نیامد این که استصحاب بکند یعنی شک کرد به ذهنش نیامد و همین جوری ایستاد نماز، یقین داشت محدث شده یادش رفت بدون این که استصحابی چیزی جاری کند ایستاد نماز ، بعد از نماز شک کرد من وضوگرفتم یا نه؟ نمازش درست است با چه نمازش درست است ؟ با قاعده فراغ، استصحاب پس چه شده؟ استصحاب قبل نداشته، چرا استصحاب قبل نداشته ؟ برای این که نه یقینی داشته نه شک داشته، استصحاب سالبه به انتفاء موضوع بوده، نه یقینی بوده نه شک از همه چیز فراموش شده لذا استصحاب نه، قاعده فراغ آری، با هم تعارض ندارد برای این که تعارض بین منفی و مثبت است خب این هم صورت دوم.
صورت سوم این که میگوییم خیلی خوب آن وقت استصحاب نداشت حالا استصحاب جاری میکند، استصحاب چه جاری میکند؟ میگوید قبل از نماز من محدث بودم یقینا، نمیدانم حدث را رفع کردم یا نه؟ استصحاب، لذا نماز خواندم با استصحاب اما استصحاب را حالا جاری میکنیم مرحوم شیخ و مرحوم آخوند میگویند درست نیست چرا درست نیست ؟ برای این که استصحاب حالا ولو شک و یقین بالفعل است اما معارض با قاعده فراغ است قاعده فراغ مقدم بر همه اصول است پس بعد از نماز بخواهد استصحاب بکند استصحاب هست جاری است دیگر هم یقین بالفعل است هم شک بالفعل است ولی قاعده فراغ مقدم بر همه اصول من جمله استصحاب ، لذا مرحوم آخوند میفرمایند بله این حرف درست است لولا قاعده الفراغ لذا قاعده فراغ را هم اگر کسی اماره نگیرد حالا ما قاعده فراغ و امثال قاعده فراغ را اماره میگیریم که اماره مقدم بر اصول است اما اگر کسی هم قاعده فراغ را اماره نگیرد قاعده فراغ را اصل بگیرد باز هم قاعده فراغ مقدم بر همه اصول است دلیلش هم حکومت است یعنی قاعده فراغ نظارت دارد بر مابقی ادله، مثلا استصحاب میگوید تو حدث دار بودی قاعده فراغ میگوید که الا در زمان فراغ و معنای حکومت هم همان تخصیص است دیگر یک نحو تخصیص است نظارت یک نحو تخصیص است لذا میشود استصحاب جاری الا بعد الفراغ لذا مثال درست است اما آن چه باید توی ذهنمان باشد این است که ما در باب استصحاب یک یقین بالفعل میخواهیم یک شک بالفعل و اما اگر یقین ما متوجه الیه نباشد شک ما متوجه الیه نباشد خب استصحاب سالبه به انتفاء موضوع میشود، برای این که استصحاب یعنی یقین و شک، پس یقین و شک که نباشد استصحاب هم جاری نیست حالا اگر کسی نماز خواند بعد بخواهد استصحاب جاری بکند آن استصحاب جاری نیست برای خاطر این که شک و یقینی در کار نبوده تا بگوید با استصحاب حدث نماز خواندم و اما اگر بخواهد بعد از نماز استصحاب را جاری بکند قاعده فراغ میگوید که نه، یک مثال دیگر که قوم نزدهاند شما مثال بزنید و آن دیگر در وسط نماز حالا باید چه کرد؟ مثل این که یقین داشت محدث شد پس غفلت از همه چیز ایستاد نماز در وسط نماز متوجه شد حدث داشته و نمیدانسته الان نمیداند ، آن وقت نمیدانسته حدث دارد یا نه؟ نماز خوانده تا حالا، نماز درست است یا نه؟ خب از حالا میتواند استصحاب جاری کند بگوید که من قبل از نماز محدث بودم الان یکون کذلک میشود به شرطی که قاعده تجاوز را مقدم بر استصحاب نیندازید ولی اگر قاعده تجاوز مثل قاعده فراغ باشد باز قاعده تجاوز مقدم میشود وقتی قاعده تجاوز مقدم شد تا این جا نماز درست است با قاعده تجاوز، از این به بعد چه بکنم؟ خب از این به بعد اگر شما قاعده تجاوز را از اصول مثبته بدانید معنایش این جور میشود که با همان قاعده تجاوز نماز بخوان نماز درست است قاعده تجاوز میگوید تو وضو داری تا آخر هم تو وضو داری و اما اگر قاعده تجاوز بگویید نه تا همین جا درستش میکند وقتی تا همین جا درست کرد از این به بعد دیگر نمیشود جلو رفت وقتی شد استصحاب برای ما کار میکند استصحاب چه؟ استصحاب حدث، مثل این میشود که در وسط نماز یک کسی محدث بشود باید نماز را رها کند این جا هم باید نماز را رها بکند.
لذا قاعده تجاوز با قاعده فراغ خیلی با هم تفاوت نمیکند، چنانچه بعد از نماز قاعده فراغ به ما میگوید نماز قبلی درست است اما نماز بعدی چه؟ دیگر ما بخواهیم با قاعده فراغ نماز بعدی را هم با وضو ،میگوییم دیگر نمیشود چرا ؟ برای این که استصحاب بالفعل الان دارد آن استصحاب مقدم میشود بر قاعده فراغ، یعنی بر آن مثبت بودن قاعده فراغ لذا قاعده فراغ برای خودش کار میکند آن نماز درست است استصحاب هم برای خودش کار میکند میگوید وضو بگیر همین طور که در رسالهها آمده که اگر کسی بعد از فراغ شک کرد آیا وضو داشته یا نه؟ آن نمازش درست است به قاعده فراغ، باید وضو بگیرد به قاعده استصحاب برای نماز بعدی.
علی الظاهر تعارضی هم در مسئله نیست قاعده فراغ جای خودش استصحاب هم جای خودش نه آن با آن میجنگد نه آن با آن میجنگد. این خلاصه فصل اول یا تنبیه اول.
تنبیه دوم که انشاء الله مطالعه کنید تا فردا این که مرحوم آخوند مسئله را خیلی مشکلش کردهاند و شاید بتوانیم بگوییم از مشکلهای کفایه همین تنبیه دوم است اصل مطلب واضح است ظاهر است چیزی نیست اما مرحوم آخوند حسابی مسئله را مشکل کردهاند حتی لاتنقض الیقین بالشک را استصحاب ملازمه میکنند نه استصحاب متیقن و مشکوک و برای اثبات کردن مطلبشان اختراعی هم هست از مرحوم شیخ هم نیست ، خودشان ابداع کردهاند مسئله را، مسئله را برای ما طلبهها خیلی مشکل کردهاند در حالی که مسئله خیلی آسان است تقاضا دارم یک مطالعه دقیقی توی تنبیه دوم بکنید تا فردا مباحث کنیم انشاءالله.
وصلی الله علی محمد وآل محمد