موضوع : احکام وضعیه
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
مرحوم شیخ انصاری وقتی که فارغ شدند از روایاتی که دلالت میکند بر حجیت استصحاب و استصحاب را حجت دانستند گر چه یک تهافتی هم در کلام شیخ انصاری هست و این که این جا استصحاب را که شک در رافع باشد نه شک در مقتضی، حجت دانستند اما جاهای دیگر فقهاً، اصولاً مرحوم شیخ انصاری از کسانی است که مطلقا استصحاب را حجت میداند چه شک در رافع چه شک در مقتضی و بالاخره در فرائد بعد از آن که مسئله حجیت استصحاب تمام شد و میخواهند وارد تنبیهات استصحاب بشوند یک بحثی را جلو آوردهاند به نام احکام وضعیه و خیلی تناسب هم ندارد تناسبش فقط یک جمله است در آخر کار که آیا استصحاب در احکام وضعیه جاری است یا نه؟ و الا دیگر تناسبی در این بحث دیده نمیشود بعد از مرحوم شیخ انصاری دیگر همه همه تبعا لشیخ انصاری بین تنبیهات استصحاب و بین روایات استصحاب این احکام وضعیه را ذکر کردهاند بعضی مختصر و بعضی متوسط و بعضی مفصل و علی کل حال بحث فوق العاده ارزنده است و از کسانی که خیلی موجز مختصر اما خیلی پر محتوی مرحوم آخوند در کفایه است اتفاقا از جاهایی که باید بگوییم که مرحوم آخوند نه از نظر لفظ نه از معنا اغلاق ندارد این جاست برای این که رسم مرحوم آخوند این است که در کفایه آن جا که معنا محتوی دار و حرف دار است الفاظ خیلی مغلق نیست اما آن جا که از نظر معنی خیلی مغلق نیست محتوی دار نیست لفظ را مشکل میکنند مثل این که میخواستند کفایه مشکل باشد دست هر بی سوادی نیفتد و اتفاقا افتاده حسابی هم افتاده و علی کل حال از جاهایی که این احکام وضعیه را خیلی عالی به طور موجز نقل کردهاند مرحوم آخوند در کفایه است.
اولا معنای احکام وضعیه این است ما یک احکام تکلیفیه داریم یک احکام وضعیه داریم هر چه مربوط به شارع مقدس است به این میگوییم حکم، مقررات، قانون، آن وقت این حکم یک احکام تکلیفیه است یعنی همان واجب و استصحاحب و حرام و مکروه و مباح به این میگوییم احکام تکلیفیه یعنی معمولا تکلیف شده این را بیاور، نیاور یا میخواهی بیاور میخواهی نیاور و هر کجا که تکلیف نیست و از مقررات است از قوانین است به این میگوییم حکم وضعی، حکم تکلیفی و حکم وضعی.
لذا احکام وضعیه 1000 برابر احکام تکلیفیه است، احکام تکلیفیه 5 تاست اما هر چه که در فقه ماست هر چه که قانون شارع است هر چه مقررات از طرف شارع است به این میگوییم حکم وضعی، حتی موضوعات احکام یعنی مثلا اقم الصلاه یک حکم است آن وجوب به این میگوییم حکم تکلیفی اما جعل این حکم تکلیفی روی صلاه، نفس این صلاه به این میگوییم حکم وضعی، موضوع حکم است اما چون از مقررات است و چون مربوط به شارع مقدس است به آن میگوییم حکم وضعی، لذا موضوعات احکام همه همه از احکام وضعیه است چنانچه بیان اجزاء و بیان شرایط و مسائل عقود و کلیه معاملات به معنی الاعم اینها همه همه احکام وضعیه است و این سی و چند تا کتابی که در فقه داریم اینها احکام تکلیفیهاش خیلی کم است همه احکام وضعیه است احکام وضعیه یعنی چه؟ یعنی مقررات شارع و وضع هم میگویند همین است یعنی شارع مقدس آن را قرارش داده وضعش کرده، لذا فقه ما پر از احکام وضعیه است، بله احکام تکلیفیه هم داریم مثلا عبادات احکامش البته، نه موضوعاتش، نه بیان اجزاء و شرایطش، اینها احکام تکلیفیه است و یک قاعده کلی میتوانیم درست بکنیم و آن قاعده کلی این است هر چه مقررات شارع است هر چه قانون در اسلام است و هر حکمی غیر از احکام تکلیفیه که در فقه ماست همه اینها احکام وضعیه است به غیر آن جا که امر و نهی و امثال اینها توی کار باشد که آن هم 5 تا بیشتر نیست لذا از اول گفتهاند احکام تکلیفیه منقسم میشود به اقسام خمسه واجب مستحب، حرام و مکروه، و مباح لذا مباح را هم معنا کردهاند یعنی حکم شارع به این که فرقی نمیکند میخواهی بیاور میخواهی نیاور این حکم تکلیف است ، تخییر بین آوردن ونیاوردن ، چنانچه مثلا بیاوری بهتر است این مستحب است ، حتما بیاور این واجب است، حتما نیاور، اگر نیاوری بهتر است، آن حرام است آن هم مکروه اما مثلا اذا قمتم الی الصلاه فاغسلوا وجوهکم و ایدیکم الی المرافق این دیگر تکلیف نیست این بیان جزء است مثل این است که بگوید الوضو شرط للصلاه ولو صورت امر است اما بر میگردد به اخبار از همین جهت هم اگر وضو نگرفت و نماز خواند نمازش باطل است کتک روی نماز است چرا نماز نخواندی؟ اگر بگوید نماز خواندم میگویند نماز بدون وضو که نماز نبود، دیگر احکام وضعیه هیچ کدامش عقاب ندارد تمام احکام وضعیه بدون عقاب است چه واجب باشد و ترک کند چه حرام باشد و بیاورد مثلا در باب عقد مثلا بیع کالی به کالی روایات داریم حرام است معنایش این نیست که اگر یک کسی بیع کالی به کالی کرد این گناهی به جا آورده نه، معنایش این است که این معامله باطل است شارع مقدس این معامله را امضا نکرده ، چون که واضح بود مرحوم آخوند رضوان الله تعالی علیه راجع به این حرف من اصلا صحبت نکردهاند وارد اصل قضیه شدهاند.
مرحوم شیخ انصاری توی احکام وضعیه یک کلی داده دست ما و آن این است که این احکام وضعیه جعل نیست جعل مستقل بلکه جعلش جعل تبعی است یعنی شارع مقدس میفرماید که الصلاه واجبه، بعد الصلاه واجبه میگوید که این صلاه هفت هشت تا مقدمات دارد به نام شروط هفت هشت ده تا جزء دارد به نام اجزاء اگر ما بخواهیم بگوییم که وضو شرط نماز است باید انتزاع بکنیم روی اقم الصلاه خود به خود قابل جعل نیست چه در باب عبادات و چه در باب معاملات به معنی الاخص چه در باب معاملات به معنی الاعم ایشان مدعی هستند که احکام وضعیه قابل جعل نیست منشأ انتزاع است که قابل جعل است شارع مقدس میگوید نماز واجب است آن وقت بیان احکام میکند ما انتزاع میکنیم از آن وجوب صلاه وجوب وضو گرفتن را، انتزاع میکنیم وجوب حمد و سوره و رکوع وسجده را، این وجود دوم وابسته به وجوب اول است لذا یک جمله مرحوم شیخ انصاری گفتهاند اما شرحش را که دادهاند بالاخره شرحش هم برگشت به این چیز است لذا مشهور شده که شیخ انصاری میگویند احکام تکلیفیه قابل جعل است مستقلا اما احکام وضعیه قابل جعل نیست مستقلا بلکه قابل جعل است تبعا، آن که قابل جعل است منشأ انتزاع است، اصل وجوب، اصل حرمت و اما دیگر احکام که مربوط به این حکم است آنها دیگر قابل جعل نیست بلکه ما انتزاع میکنیم از وجوب صلاه و جوب حمد و سوره را، وجوب وضو را، لذا یک قضیه مشهوری شده از شیخ انصاری این که احکام وضعیه قابل جعل نیست، احکام تکلیفیه قابل جعل است، بعد میفرمایند بله قابل جعل است اما تبعا یعنی شارع مقدس اول واجب را جعل میکند مستقلا ثم اجزاء و شرایط را میگوید وقتی اجزاء و شرایط را گفت ما انتزاع میکنیم از آن اقم الصلاه وجوب شرایط و وجوب اجزاء را بعد از مرحوم شیخ شاگردهای شیخ دیدهاند این حرف قابل قبول نیست نمیشود این حرف را کلیتا از مرحوم شیخ انصاری پذیرفت، اختلافی شده در شاگردهای مرحوم شیخ هم فقهاً هم اصولاً، از کسانی که در مقابل شیخ انصاری ایستاده مرحوم آخوند در کفایه است ایشان احکام وضعیه را منقسم میکند به سه قسم یک قسمت امور تکوینیه میگویند اینها نه قابل جعل است مستقلا و لاتبعاً مثال میزنند به اقم الصلاه لدلوک الشمس الی غسق اللیل میگویند این دلوک یک امر تکوینی است شرط برای نماز است اما یک امر تکوینی را شارع مقدس شرط قرار داده برای وجوب نماز اقم الصلوه لدلوک الشمس الی غسق الیل دلوک من حیث هو دلوک یک امر تکوینی لاتناله ید الجعل لااثباتا و لا نفیا و شیخ انصاری که گفتهاند احکام وضعیه قابل جعل است به تبع، ایشان میفرمایند نه، این جا دیگر جعل استقلالی که ندارد ندارد جعل تبعی هم ندارد.
صورت دوم میفرمایند همان حرف مرحوم شیخ انصاری که میفرمایند غالب احکام وضعیه هم همین است همان است که شیخ میفرمایند قابل جعل نیست مستقلا، اما قابل جعل است تبعا، شارع مقدس میفرمایند نماز بخوان نماز را نمیدانم چیست؟ بیان اجزاء و شرایط میکند وقتی بیان اجزاء و شرایط کرد من انتزاع میکنم وجوب اجزاء و وجوب شرایط را از آن اقم الصلوه لذا این جا حرف مرحوم شیخ را قبول میکنند و میفرمایند غالب احکام وضعیه هم همین است که مرحوم شیخ میگویند که اینها جعل استقلالی ندارند قابل جعل دارند اما تبعا اول باید واجبی باشد ثم وقتی واجب بود من از آن انتزاع بکنم شرطیت را یا جزئیت را بگویم که وضو شرط نماز است رکوع جزء نماز است این هم صورت دوم .
صورت سوم میفرمایند حتی جعل استقلالی دارد در مقابل شیخ انصاری که گفتهاند احکام وضعیه جعل استقلالی ندارد میفرماید که صورت سوم جعل استقلالی دارد میفرمایند ولو این که میشود هم یک جور درستش کرد که جعل تبعی اما تا جعل استقلالی باشد نوبت به جعل تبعی نمیرسد و خیلی از احکام وضعیه جعل استقلالی دارد آن وقت مثال میزنند به نیابت، مثال میزنند به احکام معاملات، معاملات به معنی الاعم چه رسد به معنی الاخص، می فرماید مثل نیابت و قضاوت و صحت عقد و نکاح و ازدواج و ملکیت و لذا میفرماید ملکیت از احکام وضع که قابل جعل است و باید شارع مقدس جعل بکند، باید بفرماید که هذا العقد صحیح است این نکاح صحیح است و تا شارع نگوید این نکاح صحیح است و جعل نکند این معامله باطل است اصلا همه احکام وضعیه غیر از آن تکلیفات غیر از آن اجزاء و شرایط دیگر مابقی را مرحوم آخوند می فرمایند همه اینها قابلیت جعل دارد اول میفرمایند و ان امکن این که جعل تبعی داشته باشد اما بعد تا آخر اگر مطالعه کرده باشید وقتی به آخر میرسند میفرمایند که نه، دیگر جعل تبعی معنا ندارد و یک نحو لغویت است وحتما جعل استقلالی دارد، که تقریباً همه معاملات به معنی الاعم را چه معاملات باشد چه باب قضا و شهادات باشد همه فقه ما از عبادات که رد شدیم رسیدیم به معاملات تا آخر میفرماید همه اینها جعل استقلالی دارد، در حقیقت رسم مرحوم آخوند این است تقابل با شیخ انصاری نکند کم پیدا میشود که تقابل بکند آن جاها هم که تقابل میکند خیلی احترام استاد را نگه میدارد شیخنا الاستاد العلامه این جور فرمودند حالا یا قبول میکند یا رد میکند اما تقابل کم است از جاهایی که تقابل نکرده اما شیخ انصاری را هم رد کرده حسابی این جاست که شیخ انصاری میفرمودند همه احکام وضعیه جعل تبعی دارد انتزاعی دارد نه جعل مستقل نه جعل استقلالی و مرحوم آخوند منقسم کردهاند همه احکام وضعیه را یعنی همه فقهمان را به غیر آن تکالیف خمسه ، منقسم کردهاند به سه قسم یک قسم آن اصلا جعل ندارد لا استقلالا و لاتبعا از امورات تکوینی است ، یک قسمت هم نظیر جزئیت و شرطیت حرف مرحوم شیخ را میپسندند که جعل دارد جعل تبعی نه استقلالی یک قسمت هم میفرمایند جعل دارد جعل استقلالی نه جعل تبعی ولو این که با یک مؤونهای میشود ما جعل تبعی هم برایش درست بکنیم، گفتم از جاهایی که انصافاً گاهی کفایه این جوری است خیلی عالی بیان میکنند اما موجز و این جا در یک صفحه دو صفحه تمام فرمایشات مرحوم شیخ را فرمودهاند بدون این که اسم شیخ را بیاورند بدون این که شیخ را رد کنند و
مبنای خودشان را هم فرمودهاند .
ما به این حرفهای مرحوم آخوند ایراد داریم هم قسم اول و هم قسم دوم و هم قسمت سوم و ما مدعی هستیم احکام وضعیه مثل احکام تکلیفیه است همه اینها جعل مستقل دارند حالا ولو این که بعضی اوقات هم جعل تبعی درست بکنیم اما واقع و نفس الامر همه اینها جعل استقلالی دارد حالا چون که بحث ارزنده است بحث مشکل است از ابتکارات مرحوم آخوند هم هست، حالا ابتکار نمیدانم چون که بعد از شیخ انصاری مثل میرزای بزرگ و آمیرزا حبیب الله رشتی و بعد هم آسید محمد فشارکی و میرزای کوچک تا کم کم نوبت رسید به مرحوم آخوند راجع به حرفهای مرحوم شیخ در احکام وضعیه حرف دارند لذا ابتکارش را هم نمیدانم ممکن است اساتید مرحوم آخوند نظیر آسید محمد فشارکی یا مرحوم میرزای بزرگ حرف داشتند و ایشان از آن گرفته.
لذا اجازه بدهید حرفهای من که ایراد دارم به مرحوم آخوند برای فردا باشد یک تقاضا دارم از شما کفایه را خوب مطالعه بکنید تا فردا انشاء الله.
وصلی الله علی محمد وآل محمد