درس خارج اصول آیت الله مظاهری
89/12/07
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع : آیا جاهل مقصر معذور است؟
مسئله آخر که در اصول هم دو سه جا حرفش زده شده است تا انشاء الله فردا برویم در آن مسئله مهم یعنی استصحاب ، مسئله یک اشکال است ما گفتیم جاهل مقصر معذور است از نظر وضع، غیر معذور است از نظر تکلیف دلیل ما هم از همه چیز که بگذریم رفع ما لایعلمون است و من نمیدانم چرا به این رفع ما لایعلمون نفیا اثباتا تمسک نشده؟ خب رفع ما لایعلمون میگوید اگر کسی سوره نماز را نیاورد جهلا خب رفع ما لایعلمون میگوید سوره برای این جزء نیست ، چنانچه اگر نیاورد به جهل قصوری گفتند رفع ما لایعلمون میگوید که نمازش درست است سوره را نیاورده طوری نیست خب به این آقایان میگوییم آقا چه فرقی دارد رفع ما لایعلمون فی جهل قصوری، لا رفع ما لایعلمون در جهل تقصیری؟ خب اگر رفع ما لایعلمون، مقصر باشد یا قاصر، یک مقلدی مدت عمرش نماز بدون سوره خوانده برای این که مجتهدش گفته نماز بدون سوره طوری نیست حالا مجتهدش فهمیده اشتباه کرده خود این فهمیده اشتباه کرده میگوید که بگو رفع ما لایعلمون اما این لاابالی بوده مثل نود درصد مردم بلکه بیشتر بلکه ما طلبهها رساله مطالعه نکردهایم، به تخیلها توهمها سوره نخواندیم نماز باطل خواندیم خب رفع ما لایعلمون میگوید که حتی اگر آیه نداشتیم کتکش را هم میگفتیم حالا کتکش را بگویید کتک را باید بخورد ، رفع ما لایعلمون میگوید که نمازهایی که خواندی درست است مگر رکن باشد چطور لاتعاد الصلاه الا من خمس را همه جا میآورید؟ آقای بروجردی رضوان الله تعالی علیه با یک تبسم خاصی میگفتند که لاتعاد الصلاه الا من خمس عمد را هم میگیرد دیگر چه رسد سهو و جهل و قصور و تقصیر را ، بنابراین ما گفتیم جاهل مقصر معذور است.
یک اشکال به ما وارد است اما این اشکال را چون قوم فرض کردهاند که جاهل مقصر معذور نیست بردهاند روی قصر و اتمام و روی جهر و اخفات این دیگر مسلم است جاهل مقصر معذور است، خجالت میکشد، نمیداند مسئله را ، خجالت میکشد نماز مغرب و عشایش را آهسته میخواند یا نمیدانسته نماز شکسته را تمام میخواند گفتند خب این معذور است اما همین را هم گفتهاند کتک دارد یعنی از نظر تکلیف گفتهاند نه معذور نیست کتکش میزنند الذین تتوفا هم الملائکه ظالمی انفسهم قالوا فیم کنتم قالوا کنا مستضعفین فی الارض قالوا الم تکن ارض الله واسعه فتها جروا فیها با تازیانه آتشین جانش را میگیرند گفتهاند همین هم کتک دارد، حالا به ما یا در خصوص این دو جا که فقهاء فرمودهاند یک اشکال گرفتهاند آن اشکال این است که آقا خب این اجازه به او بدهید قضا کند و اجازه به او ندهید کتکش بزنید به قول مرحوم آخوند یا بگویید که کتک ندارد یا بگویید کتک دارد اما توی قضا و اعادهاش بگویید که قضا اعاده هم دارد خب هیچ کدامش را نمیگویید میگویید کتک دارد اما اگر بخواهد قضا بکند نمیتواند، یک کسی مثلا یک مسافرتی کرده نمازهایش را همه تمام خوانده جهل مقصری حالا که آمده خانه به او گفتهاند که نمازهایت را باید شکسته خوانده باشی چرا تمام خواندی ؟ شارع مقدس به او میگوید که کتکش را باید بخوری اما دیگر نمیتوانی قضا کنی، خب این اشکال اشکال واردی است انصافا.
این اشکال را جوابها دادهاند دو تا از این جوابها در میان بزرگان مشهور شده و معمولا جواب را پذیرفتهاند.
یکی مرحوم کاشف الغطاء گفتهاند گفتهاند آقا ترتب به او میگویند که حمد وسوره نماز مغرب و عشا را بلند بخوان و ان عصیت آهسته بخوان، ترتب، بنابراین قضا ندارد برای این که مامور به است کتک دارد برای این که تام و کامل نیامده ، روی آن نقصش کتک به او میزنند خیلی جواب خوبی است عرفیت هم دارد و خیلی جاها عرف استعمال میکند میگوید که با پدر و مادرت بساز خوبی کن اگر قهری و نمیسازی واجب النفقه است و ان عصیت نفقهاش دیگر واجب است باید بدهی، بیا و ان عصیت نوکرت را بفرست مرحوم کاشف الغطاء این را آورده در اصول در فقه و گفته است این جور سری کارها را ما با ترتب درست میکنیم.
اگر یادتان باشد مرحوم آخوند در جلد اول کفایه ترتب را قبول ندارد خیلی ان قلت قلت مرحوم آخوند روی این ترتب دارد سببش هم این است گوینده کاشف الغطاست به قول صاحب جواهر استاد الاکبر، کاشف الغطا اصفهانی هم بوده معمولا مثل این که هر خوبی و بدی از اصفهان باید پیدا بشود و این بزرگان در فقه ما معمولا اصفهانی بودند مثل صاحب جواهر، استاد الاساتید مثل کاشف الغطاء مثل داماد کاشف الغطا مرحوم آشیخ محمد تقی مسجد شاهی و این کاشف الغطا ولو این که خودش عرب است اما مثل صاحب جواهر اصفهانی الاصل است و راستی حرفهای بکری دارد و شاگردهای فوقالعاده مهمی هم دارد من جمله صاحب جواهر است و صاحب جواهر هر وقت به نام ایشان میرسد خیلی به ایشان اهمیت میدهد و این ترتب یک شهرت به سزایی در فقه ما پیدا کرده مبتکرش مرحوم کاشف الغطاست، میفرمایند اگر یک جایی امری نداشتیم و معذور بودیم ما از باب ترتب درستش میکنیم و این اشکالی که کردم اشکال را رفع کرده به ترتب.
مرحوم آخوند در کفایه رفته روی یک مبانی عقلی که آنها هم درست نیست و دور و تسلسل و محال و اهم در زمینه مهم است و مهم در زمینه اهم است و امثال اینها و بالاخره در کفایه مرحوم آخوند این ترتب را قبول نکرد ه بعدش هم بعضی قبول کردهاند بعضی قبول نکردهاند اما یک شهرت به سزایی در فقه ما راجع به صحت ترتب هست هم در فقه ما هم در اصول ما و داماد کاشف الغطاء آن کسی که انصافا خیلی ملا بوده که اصولش هنوز اصول زنده است انصافا هدایه المسترشدین این آقا آمد اصفهان بماند با او نساختند قهر کرد رفت و اگر توی اصفهان مانده بود خیلی کار کرده بود معمولا این مراجع خیلی از آنها آمدند اصفهان بمانند اصفهان را آباد کنند اما همه مخصوصا آخوندها با آنها نساختند کاشف الغطاء هم برگشت رفت سرجایش و در هدایه المسترشدین از جمله مسائلی که خیلی باز میکند این ترتب پدرعیالشان است که ایشان ترتب را درستش میکند، خب این یک جواب، جواب خوبی است به عقیده من، جواب عرفی است جواب عقلایی است و این که مترتب میکنند حکمی را بر حکم دیگر در صورت نیاوردن آن حکم یک چیز عقلاست و عقلاء میگویند به شرط این که دومی هم مطلوب باشد اما مترتب باشد به معصیت اولی بر اهم این امر امر عقلاء را کاشف الغطاء این جا آورده جواب داده، میفرمایند که این جوری است که به آن میگویند نماز را در مسافرت شکسته بخوان اما ان عصیت نماز را تمام بخوان بنابراین روی عرض من که جاهل مقصر را مطلقا معذور میدانم از نظر وضع نه تکلیف همین است و آن این که مهم را میآورد اهم را نمیآورد به او میگویید حالا که مهم را نیاوردی قضا نمیتوانی بکنی کتکش را باید بخوری نمیتواند بگوید چرا ؟ برای این که به او میگویند اهم و ان عصیت فمهم ، روی مبنای آقایان که جاهل مقصر را در دو جا معذور میدانند این ترتب در آن دو جا میآید و بنابر قول من که جاهل مقصر را مطلقا معذور میدانم با کتک این حرف کاشف الغطا همه جا میآید این یک جواب.
جواب دوم مال مرحوم حاج آقا رضا همدانی است این هم انصافا ملای متدینی بوده است ملای زاهدی بوده است این هم مباحثه مرحوم آخوند بوده هم مباحثه به این معنا که هر دو شاگردهای مرحوم شیخ انصاری هستند مرحوم حاج آقا رضا خیلی مقدم بر مرحوم آخوند است اما دیگر زهد ایشان ایشان را کنار زد مرحوم آخوند که باید بگوییم از شاگردهای مرحوم حاج آقا رضا همدانی است آمد جلو حقش هم بود جلو آمدنش، حق او بود جلو بیاید خودش خودش را کنار کشید و این جواب مال آن است مرحوم آخوند در کفایه جواب مرحوم حاج آقا رضا را میپسندد مرحوم حاج آقا رضا میفرمایند که مهم را نمیتواند بیاورد چرا نمیتواند بیاورد زمینه ندارد لذا کتک را میخورد قضا هم نمیتواند بکند نتوانستن زمینه را برده آن وقت یک مثال میزند مرحوم حاج آقا رضا همدانی، در اصول یادم نیست، در فقه مثال را میزند یادم است ظاهراً در اصول هم باید باشد دیگر، ایشان الحمدلله هم فقه خوبی دارد مثل طهارت و صلاه و چند تا کتابهای دیگر هم یک دوره اصول خوب دارد خب مسلم در اصول هم فرمودهاند حالا در کتاب صلاه در همین قصر و اتمام و جهر و اخفاست آن جا دارد یک مثال میزنند میگویند یک گلدان را مولا گفته آبش بده آب شیرین مواظبت از این گلدان بکن حسابی، این به جای این که آب شیرین بدهد آب شور داد خب این آب شور برای این گلدان ضرر دارد این کتک دارد که چرا این کار را کرد اما حالا بخواهد آب شیرین به این گلدان بدهد گلدان را میگنداند دیگر آب شیرین هم نمیتواند بدهد کتک را میخورد آب شیرین هم نمیتواند بدهد گفتهاند در قصر و اتمام یا من که میگویم همه جا گفتهاند در قصر و اتمام این جوری است اگر نماز تمام بخواند گناه کرده زمینه تکلیف را از بین برده اما دیگر حالا بخواهد شکسته بخواند دیگر نمیشود زمینه ندارد وقتی زمینه نداشت میگویند که هم کتک را بخور هم قضا نمیتوانی بکنی اعاده نمیتوانی بکنی و دوران امر بین اهم و مهم اگر مهم را به جای اهم آورد آن وقت قاعده کلی هم درست میکند همه جا حالا من جمله ما نحن فیه گفتهاند که آن مهم اگر زمینه اهم را از بین برد دیگر آن اهم را نمیشود آورد برای خاطر این که آوردن اهم دیگر زمینه ندارد و مرحوم آخوند در همین جا با اشاره البته با اشاره به این معنا فتوای خودشان را نقل میکنند و اگر نسبت داده بودند به محقق همدانی خیلی خوب بود برای این که حقش بود نسبت بدهند به مرحوم محقق همدانی بگوید ایشان فرمودهاند ما هم قبول داریم و یک قضیه عجیبی هم نقل میکنند که به مرحوم آخوند گفتند حاج آقا رضا وضع مادیش به اندازهای بد است که با دامادش لحاف دوزی میکند و یک ساعت دو ساعت وقت طلبگی را توی خانه لحاف میدوزند حالا یا اجارهای یا فروشی و خیلی ایشان ناراحت شد و شهریه قرار داد برای ایشان 13 تومان وقتی به حاج آقا رضا گفتند دید آبرویش رفت یعنی به این معنا دلش میخواست که زهدش را کسی نفهمد دید که این از بین رفت خیلی خوب، مرحوم آخوند هم که این لطف را کرده بودند آن را هم که نمیشد قبول نکنند آن هم چشم اما پیام دادند به مرحوم آخوند من خرج و مخارجم سه تومان است در رفاه هم هستیم، ضرورت نه ،تجمل هم نه، متوسط خرج و مخارج من و زن بچهام سه تومان است بنابراین از شما تشکر میکنیم شهریه ما بشود سه تومان، اما 13 تومان آن 10 تومان دیگر مال حوزه نه مال من، انصافا مرحوم حاج آقا رضا هم از نظر علمی هم از نظر تقوی و زهد خیلی بالا بوده لذا این نکته توی کار است مرحوم آخوند باید نسبت را به مرحوم حاج آقا رضا داده باشند و این هم حرف خوبی است انصافا، چنانچه فرمایش کاشف الغطاء حرف خوبی است فرمایش محقق همدانی هم حرف خوبی است بنابراین ما که میگوییم جاهل مقصر معذور است وضعا و تکلیفا رفع شبههاش را هم مرحوم حاج آقا رضا کرده رفع شبههاش را هم مرحوم کاشف الغطا کرده و ما میگوییم جاهل مقصر کتکش را باید بخورد و اما بخواهد اعاده کند قضا کند دیگر زمینه ندارد، روی حرف کاشف الغطاء هم همین است برای این که و ان عصیت مهم را بیاور معنایش این است که اهم را دیگر نمیشود بیاوری و ان عصیت حالا که عصیان کردی اهم را نیاوردی مهم را بیاور ما نحن فیه هم این جور میشود که جاهل مقصر باید تکلیف را بیاورد حالا که نیاورد عصیان کرد پس همین ناقص را آورده کفایت میکند.
الحمدلله بحث ما تمام شد طول هم نکشید خوب هم پیشرفت کردیم چیزی هم وانگذاشتیم اینها را که میگویم برای خاطر فرداست که اگر یک جا توی اصول یک چیز مهم واگذاشته باشیم مثلا چیزی در کفایه باشد مباحثه نکرده باشیم این را حتما باید تذکر بدهید هر چه در کفایه بوده است مباحثه کردیم الحمدلله ابتکار هم توی آن خیلی بود و ریشههایش هم خیلی محکم بود فردا استصحاب، استصحاب هم به همین روش اما خیلی دلم میخواست شما مطالعه کنید یک، بررسی کنید دو، اشکال بگیرید سه، البته حرف خوب بزنید، فصاحت و بلاغتتان خوب باشد هم خیلی صریح حرف بزنید هم با جرأت حرفتان را بزنید خیلی خوب است خیلی دلمان میخواهد که هفت هشت تا اقلا در این مباحثه در آن مباحثه فقه یک هفت هشت تا اینها بیایند صف اول بنشینند و دیگر حسابی حرف بزنید حتی یک کسی پای درس آقای بروجردی خدا رحمتشان کند ایشان تا آقای بروجردی میگفت بسم الله الرحمن الرحیم خدا بیامرزدش این آقا میگفت آقا اطلاق ندارد دیگر همین جور تا آخر ما اسمش را گذاشته بودیم اطلاق ندارد، نه این جور، راستی بعد از خطبه و شروع کردن به مباحثه فتوای خودتان در مقابل گفته من خیلی مزه دارد و متأسفانه این آش در این جلسه نیست ، مزهاش را نه من میفهمم نه شما، بیایید این استصحاب را این آش اشکال گرفتن اما نه شور و نه بی نمک ، با مطالعه ، حرف بزنید از شما استفاده کنیم مزه درس طلبگی را هم من درک کنم هم شما.
وصلی الله علی محمد وآل محمد