درس خارج اصول آیت الله مظاهری

89/11/25

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع : آیا احتیاط در همه موارد خوب است؟

  تنبیهاتی برای اصول عملیه ذکر فرموده‌اند و این تنبیهات تنبیهات مهمی هم هست.

  تنبیه اول فرموده‌اند که در مورد برائت کسی بخواهد احتیاط بکند اشکال ندارد بلکه مستحب هم هست خوب هم هست الاحتیاط حسن علی کل حال و این مربوط به برائت هم نیست مربوط به همه اصول و امارات است حتی مربوط به قطع هم هست هر کجا که احتمال ولو احتمال غیر حجت بدهیم که این قطع این اماره این اصل مخالف با واقع است خب می‌شود برای این که واقع را به دست بیاوریم احتیاط بکنیم خبر واحد دلالت می‌کند بر اینکه سوره در نماز واجب نیست حالا این احتیاط می‌کند سوره را رجاء می‌آورد خب معلوم است که الاحتیاط حسن علی کل حال در باب قواعد فقهیه قاعده ید به ما می‌گوید پاک است این می‌خواهد به قاعده عمل نکند احتیاط می‌کند، یقین دارد تکلیف چنین است اما یک درصد هم احتمال می‌دهد این قطعش موافق با واقع نباشد احتیاط می‌کند آن احتمال ولو خیلی هم کم رنگ باشد می‌تواند موضوع واقع بشود برای احتیاط و در مورد آن احتیاط بکند برای همان یک درصد احتمال کم رنگ احتیاط بکند لذا مرحوم شیخ بزرگوار فرموده‌اند مرحوم آخوند هم در کفایه این جا می‌فرمایند که الا حتیاط حسن علی کل حال در مورد اصول عملیه در مورد قواعد فقهیه در مورد امارات قطعش را نگفته‌اند دیگر خواه ناخواه قطعش را هم شما بفرمایید خب این حرفی که یک شهرت به سزایی در اصول ما پیدا کرده است اما از آن طرف هم مرحوم صاحب جواهر در نجاه العباد ، مرحوم شیخ انصاری که همین حرف را این جا زده‌اند، مرحوم میرزای شیرازی، مرحوم صدر اصفهانی که یک رساله هم به نام مجمع الرسائل نوشته‌اند این‌‌ها می‌گویند که عمل تارک الطریقین باطل است خیلی عجیب است و می‌گویند که یا باید مقلد شد یا باید مجتهد شد و این که انسان بخواهد محتاط بشود، نه مقلد باشد نه مجتهد باشد گفته‌اند عملش باطل است، این یک جهت.

  یک جهت دیگر این که خب این قواعد فقهیه را اگر راستی بخواهیم روی آن احتیاط بکنیم اختلال نظام لازم می‌آید مثلا در قاعده ید، قاعده سوق، اصاله الصحه فی فعل الغیر این‌ها که تقریباً مظنه هم داریم که مخالف با واقع است گفته‌اند باید به قاعده ید عمل بکنی احتیاط هم نمی‌شود اصلاً نمی‌شود احتیاط کرد به قول امام صادق علیه السلام اگر احتیاط بکنم لما کان للمسلمین سوق اصلاً بازار به هم می‌خورد، می‌رود در مغازه قصابی می‌خواهد گوشت بخرد احتمال عدم تذکیه می‌دهد بخواهد احتیاط بکند خب این جا احتیاط می‌کند گوشت نمی‌خورد ، برود در مغازه نانوایی خب احتمال می‌دهد نجس باشد احتمال می‌دهد اصلا مال غیر باشد احتیاط کند نان نخرد، برود توی لبنیاتی احتمال می‌دهد که هم مال غیر باشد رباخوری باشد ربا دادن باشد هم معمولا مردم مراعات طهارت و نجاست نمی‌کنند کی مراعات طهارت و نجاست می‌کند؟ ما طلبه‌ها و زن طلبه‌ها مراعات طهارت و نجاست نمی‌کنیم دیگر چه رسد مردم ، حالا با کل شییئ طاهر حتی تعلم نمی‌خواهد بیاید جلو می‌خواهد احتیاط بکند خب بیاید خانه خانمش بگوید نان خریدی؟ نه، ماست خریدی ؟ نه، گوشت خریدی ؟ نه، چرا؟ الاحتیاط حسن علی کل حال خب این خانم می‌گوید شوهرم دیوانه شده ، اصلا نمی‌شود.

  مرحوم شیخ انصاری در فرائد یک جا نمی‌دانم الان کجاست؟ ایشان می‌فرمایند که احتیاط ممکن نیست مگر این که برود توی بیابان آن جا علف بیابان بخورد آب چشمه بخورد آن وقت می‌تواند احتیاط بکند والا اگر بخواهد توی شهر زندگی کند با مردم زندگی کند اصلا ممکن نیست احتیاط، نه این که حالا هم بگویید اختلال نظام خیلی بالاتر از این‌هاست همین مثالی که زدم اصلاً مردم این را دیوانه‌اش حساب می‌کنند و در مرآی و منظر ائمه طاهرین علیهم السلام احتیاط نمی‌کردند خود ائمه طاهرین گل سر سبد عالم این‌ها هم پنیر می‌خوردند هم گوشت هم این گوشت سنی‌ها را می‌خوردند با اصاله طهارت با تذکیه با سوق مسلم هم گوشت می‌خوردند هم پنیر می‌خوردند هم نان می‌خوردند با مردم معاشرت داشتند مردم را پاک می‌دانستند هیچ وقت هم احتیاط نمی‌کردند اصلا انسان برود توی سیره پیامبر اکرم و ائمه طاهرین می‌بیند که این‌ها اصلا توی زندگیشان احتیاط نبوده، بله آنها نه، آنها که پاکند اولیای خدا یک جا احتیاط می‌کنند و آن از گناه آن جا خیلی سفت می‌گیرند آن جاست که شبهه یک درصد باشد برای آنها آن شبهه کنترل کننده است ولی بیا توی فقه این‌ها خود پیامبر ائمه طاهرین اصحاب ائمه طاهرین این‌ها هیچ کدام بنایشان بر احتیاط کردن نبوده بنایشان بر چه بوده؟ قاعده سوق، بنایشان بر چه بوده؟ کل شیی طاهر حتی تعلم و حتی بعضی اوقات انسان خیلی تعجب می‌کند می‌آید خدمت امام صادق علیه السلام یکی از روایات مهم استصحاب شما همین است می‌آید خدمت امام صادق علیه السلام می‌گوید یابن رسول الله دماغم خون افتاد نمی‌داند روی لباسم یا به زمین فرمودند لاتنقض الیقین بالشک بگو لباست پاک است گفت یابن رسول الله اگر بخواهم بفهمم می‌توانم نگاه می‌کنم می‌بینم خونها روی زمین ریخته یا به لباسم حضرت فرمودند اگر می‌خواهی خب بکن اما واجب نیست لازم نیست لاتنقض الیقین بالشک خب این روایات ماست این سیره پیامبر اکرم ائمه طاهرین علیهم السلام است و اصلاً الاحتیاط حسن علی کل حال ظاهراً یک سیره باشد یک استحسان باشد در اسلام عزیز ظاهراً نیست، بله سیره هست در میان خواص اخص الخواص راجع به حقوق الناس نه حقوق الله، حالا عرض مردم باشد همین است احتیاط، و امام صادق علیه السلام می‌فرماید که عرض مردم است وقتی عرض مردم است احتیاط، راجع به ناموس باشد امام صادق علیه السلام در آن مسئله عده می‌فرماید که احتیاط این الاحتیاط حسن واجبش هم خیلی اوقات نیست اما الاحتیاط حسن این جمله‌ای که حالا ما درایم روی آن بحث می‌کنیم راجع به مال مردم باشد احتیاط آن که سیره روی آن است این جاست همین جاها هم که سیره روی آن است نمی‌توانیم بگوییم که احتیاط در اموال احتیاط در نفوس و احتیاط در اعراض این سه چیزی که مشهور شده که در این سه چیز احتیاط واجب است می‌گوییم نه در همین سه چیز هم احتیاط واجب نیست و راجع به اموال مردم اگر شک آمد مورد اصل است اصل جاری است دیگر اما بله راجع به این 4 چیز در مقابل غیر این 4 چیز به نحو مهمله الاحتیاط حسن علی کل حال حالا گاهی مستحب است گاهی هم واجب است ، اما غیر از این 4 چیز اموال مردم نفوس مردم اعراض مردم ناموس مردم این 4چیز، گفتم نمی‌گویم واجب، این که مشهور شده احتیاط واجب است ، نه ، خیلی جاها می‌بینیم که همین فقهاء راجع به اموال راجع به انفس راجع به اعراض راجع به ناموس فتوی به جواز می‌دهند، واجب نه، بعضی اوقات واجب بعضی اوقات مستحب، موارد فرق می‌کند در این جاها انسان بگوید الاحتیاط حسن علی کل حال حرف خوبی است و اما در غیر این 4 چیز ما بخواهیم احتیاط را بگوییم حسن علی کل حال سیره پیامبر اکرم نبوده، سیره ائمه طاهرین علیهم السلام نبوده و همچنین سیره متشرعه نبوده، سیره مراجع از زمان غیبت صغری تا الان نبوده این‌ها در زندگیشان نمی‌گفتند الاحتیاط حسن علی کل حال، می‌گفتند اصل چه اقتضا می‌کند؟ طبق همان اصول می‌رفتند جلو حالا این برائت باشد تخییر باشد اشتغال باشد استصحاب باشد اصول عقلائیه باشد اصول فقهیه باشد مثل قاعده ید و قاعده فراغ و قاعده اصاله الصحه فی فعل الغیر یا حتی اماره و امثال این‌ها آن دیگر به طریق اولی ، نبوده است احتیاط، لذا ما اشکال داریم به این جمله الاحتیاط حسن علی کل حال و اگر انسان بگوید که احتیاط حسن که نیست نیست مذموم هم هست و علاوه بر این که منجر به وسواس گری می‌شود و این حرام است اگر احتمال بدهد منجر به وسواس گری می‌شود علاوه بر این که موجب اختلال نظام می‌شود و انسان بخواهد با مردم نباشد اختلال نظام لازم می‌آید به من چه ؟ من می‌خواهم اختلال نظام لازم بیاید و منعزل از مردم باشم خب این حرام است دیگر، نمی‌شود که زندگی کرد حالا علاوه بر این که موجب اختلال نظام می‌شود اگر بخواهد احتیاط بکند منجر به وسواسی گری می‌شود و حرام است اگر انسان راستی بخواهد احتیاط کند 10 روز طول نمی‌کشد می‌شود وسواسی و وسواسی گری خب حرام است دیگر علاوه بر این‌ها می‌بینیم که سیره پیامبر و ائمه طاهرین و اولیای حق من جمله مراجع نبوده بر احتیاط کردن در یقین و امارات و اصول فقهیه و اصول عملیه یعنی در معاشرت‌ها، نبوده، بلکه مذموم هم می‌دانند راستی مذموم است یک کسی منعزل بشود برای این که می‌خواهد پاک واقعی بخورد یک کسی مشقت را به خود بگیرد بخواهد مشقت برای زن و بچه بگیرد که آن حرام است، برای خودش، برای خودش مشقت‌ها را تحمیل بکند برای این که می‌خواهد احتیاط بکند خب ما جعل علیکم فی الدین من حرج این حرج دیگر آن قاعده عقلیش نیست قاعده عرفیش است دیگر قاعده عرفیش ما جعل علیکم فی الدین من حرج، ان الله یریدبکم الیسر و لایرید بکم العسر این معنای عقلیش که نیست آن که گفتن ندارد آن که امتنان نمی‌شود باشد یعنی همین رفت و آمدها، بخواهیم احتیاط بکنیم موجب حرج عرفی یعنی موجب مشقت است خب قرآن می‌گوید نه، ما جعل علیکم فی الدین من حرج، ان الله یریدبکم الیسر و لایریدبکم العسر ، یک مقداری در این مسئله فکر کنید. ببینیم که چکار باید کرد؟ چه باید گفت ؟

  لذا تا این جا آمدیم که الاحتیاط لایحسن علی کل حال احتیاط آن جا خوب است که موجب سختی نباشد آن هم راجع به فرد نه راجع به اجتماع، راجع به اجتماع که نمی‌شود گفت اصلاً راجع به فرد اگر هم بخواهد احتیاط بکند از خیلی چیزها باز می‌ماند یک طلبه مرجع تقلید ب‌شود با احتیاط مسلم نمی‌شود.

  اصلاً نمی‌تواند درس بخواند نمی‌تواند زندگی بکند لذا اگر حرام نباشد لااقل مذموم است لااقل خلاف سیره اهل بیت علیهم السلام است و ما همیشه این اشکال را داشتیم حالا هم داریم دیگر شما هستید باید این اشکال من را رفع بکنید این تا این جا.

  لذا این که مشهور شده یا باید مجتهد بود یا مقلد بود یا محتاط، ما می‌گوییم نه، محتاط بودنش مذموم است حرام است، یا باید مجتهد بود یا مقلد.

  اما این فرمایش مرحوم صاحب جواهر در نجاه العباد و مرحوم شیخ انصاری و مرحوم میرزای شیرازی و مرحوم صدر بزرگ این‌ها که حاشیه بر این مجمع دارند این‌ها که می‌گویند باطل است این را دیگر نمی‌دانیم چه جور درستش بکنیم، این‌ها می‌گویند اصلا باطل است این که توی رساله‌ها مراجع نوشته‌اند یا باید مجتهد باشد یا باید مقلد باشد یا باید محتاط باشد این‌ها می‌گویند نه اصلاً اگر روی احتیاط بیاید جلو اصلاً باطل است این مرادشان چه بوده دیگر؟ نمی‌داند نماز ظهر واجب است یا نماز جمعه؟ هر دو را می‌خواند حالا بگوییم هر دو نماز باطل است حالا بگویید هم حرام، بگویید هم مذموم اما این که عمل باطل است نمی‌دانیم چه جور درستش بکنیم الا این که بفرمایید مراد این‌ها این است که گفته‌اند این احتیاط‌ها منجر می‌شود به حرام و چون منجر می‌شود به حرام این عملی که می‌خواهم بکنم این نهی در عبادت است موجب فساد است، یا آدم محتاط کارش حرام است پس بخواهد تقلید نکند یا مجتهد نشود احتیاط بکند این حرام است و چون حرام است نهی در عبادت است موجب فساد است یا اجتماع امر و نهی است و اجتماع امر و نهی موجب فساد است این‌ها هم مشکل است درست کردنش ، حالا یک فکری روی این قضیه بکنید تا فردا ببینید چیزی به نظر مبارکتان می‌آید اولا این حرفهایی که زدم درست است یا نه؟ بعد هم این فرمایش این بزرگوارها که افتخار برای فقه ما هستند ببینیم این فرمایش آقایان را که باطل است آیا می‌شود درستش کنید یا نه؟ تقاضا دارم روی آن فکر بکنید تا فردا تنبیه دوم را عرض کنم.

 وصلی الله علی محمد و آل محمد