درس خارج اصول آیت الله مظاهری
89/11/17
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع : اگر چیزی را در حال نسیان شک کنیم که آیا شرط واقعی است یا شرط ذکری ؟
مسئله دیروز یک مسئله سهل و امتناع است از یک جهت مسئله خیلی صاف است از یک جهت نسبت دادن به شیخ آن چه که در فرائد آمده خیلی مشکل است.
مسئله این بود که اگر کسی شک بکند که آیا حمد و سوره در حال نسیان این اصل دارد یا نه؟ ما گفتیم خب بله اصل دارد ، حمد و سوره را در حال نسیان نخوانده نمیداند نمازش درست است یا نه؟ رفع ما لایعلمون میگوید که نخواندن حمد وسوره در حال نسیان اشکال ندارد، الا این که دیروز ما گفتیم که قبل از آن که به رفع ما لایعلمون برسد رفع النسیان هست نمیدانم چرا آقایان این رفع النسان را نفرمودهاند؟ از این صرف نظر کردهاند و گفتهاند با رفع ما لایعلمون مسئله را درست میکنیم حالا هر چه بود گفتیم دیروز.
آن نگفتنی که اشاره کردم کار مشکلی است مرحوم شیخ در فرائد این جا میفرمایند که رفع ما لایعلمون جاری نیست بلکه اشتغال، برای چه ؟ به قاعده اذا انتفی الجزء انتفی الکل این حمد و سوره را نخوانده حالا نمیداند نمازش درست است یا نه؟ خب قاعده اذا انتفی الجزء انتفی الکل می گوید این نماز باطل است، یک نماز دیگر، این یک مطلب ایشان.
اما مطلب مهمتر از ایشان که به ساحت قدس مرحوم شیخ نمیخورد بعد هم همه مسئله را متعرض شدهاند هر کس هم جوری فرار کرده این است که مرحوم شیخ می فرماید با اصل که نمیشود درستش کرد با دلیل اجتهادی هم نمیشود درستش کرد حمد و سوره را نخوانده حالا بخواهند به او بگویند ایها الساهی حمد و سوره برایت واجب نیست متوجه میشود وقتی متوجه شد باید حمد و سوره را بخواند محال است خطاب به ساهی به عنوان الساهی لذا مرحوم شیخ میفرمایند که اگر جزئی در حال نسیان از بین رفت و شک کنیم که آیا درست است یا نه؟ گفتهاند اشتغال و باید بگوییم که نماز را دو مرتبه بخواند نمیدانم دیشب مطالعه کردهاید یا نه؟ عبارتها را مشکل مرحوم شیخ در نصف صفحه بیشتر اما خلاصه حرف مرحوم شیخ این است که من گفتم و دیگران هم همین جورها استفاده کردند لذا مثلا مرحوم آخوند در کفایه میفرمایند که برائت عقلی حق با مرحوم شیخ است اما برائت نقلی رفع ما لایعلمون طوری نیست جاری بکنیم رفع ما لایعلمون اطلاقش این جاها را هم میگیرد، راجع به آن دلیل اجتهادی هم ایشان میفرماید نمیگوییم ایها الساهی به او میگوییم ایها المکلف که ، یک عناوین دیگر، ایها الطلبه ، به یک عنوان دیگر وقتی بگوییم، بگوییم نمازت درست است نمازت باطل است این متوجه نمیشود که ساهی است، اساتید ما هم مسئله را همین جور که مرحوم آخوند گفتهاند مسئله را همین جور حل کردهاند و مرحوم شیخ را رد کردهاند هم با آن قاعده اصلشان هم با قاعده دلیل اجتهادیشان و مشکل قضیه دو سه چیز است یک ) این اذا انتفی الجزء انتفی الکل که مرحوم شیخ میفرمایند خب اگر قاعده رفع این به منزله استثنا باشد به منزله استثنا این است واجب است حمد وسوره مگر برای ناسی این معنایش چیست؟ یعنی اگر کسی متوجه باشد نماز را باید با حمد و سوره بخواند اگر متوجه نباشد همان نماز بدون حمد و سوره تکلیفش است صد در صد مثل مسافر و حاضر میبیند همین طور که مسافر و حاضر دو جور نماز میخواند هر دو درست است ما نحن فیه هم همین طور است اذا انتفی الجزء انتفی الکل دیگر چیست؟ خب این نمازش را خوانده و مأمور به هم همین نماز بوده اگر گفتید که مرحوم شیخ و دیگران به منزله استثناء گرفتهاند خب میشود که آن که سهو کرد حمد و سوره را حمد و سوره اصلا برایش واجب نبود رفع ما لایعلمون لذا این فرمایش اذا انتفی الجزء انتفی الکل دیگر ظاهراً وجهی برایش نمیماند، خب این مطلب اول ، مرد میخواهم بایستد و یا الله ، بعضی اوقات بعضی از همشاگردیهای ما در مقابل حضرت امام میایستاد حضرت امام هم خیلی دوست داشت من هم خیلی دوست دارم مرتب ان قلت قلت ، ان قلت قلت یک ربع درس به ان قلت قلت یک آقا ،و شماها باید همین جور ها باشید با من، خب این اشکال اول.
اشکال دوم که به مرحوم شیخ داریم این است که آقا اصلا نوبت به رفع ما لایعلمون نمیرسد نوبت رفع النسیان است رفع النسیان هم قضیه برائت نیست قضیه یک دلیل اجتهادی است یک اماره است و رفع النسیان قضیه اذا انتفی الجزء انتفی الکل کدام است ؟ خب دیگر نسیان کرده رفع النسیان میگوید نمازت درست است ،خب تا این جاها ان قلت قلت است و ان قلت قلت طلبگی اما وقتی می رسیم به آن حرف بعد شیخ آدم مات است چه جوری شیخ این جور چیزی فرمودهاند ؟ که این نماز باطل است برای این که نمیشود خطاب به او بکنیم به این که ایها الساهی تا میگوییم ایها الساهی متوجه میشود وقتی متوجه شد تکلیف تام برایش است خب اولا به مرحوم شیخ میگوییم این حرف شما کجا درست میشود؟ آن جا که این هنوز به رکوع نرفته الله اکبر گفته هنوز حمد و سوره نخوانده این جاها خوب است اما اگر به رکوع رفت حالا به او هم بگویند ایها الساهی ، ایها الساهی نمازت درست است، حمد و سوره را سهو کرده حالا رفته به رکوع حالا که رفت به رکوع میگویند ایها الساهی حمد و سوره را نخواندی نمازت درست است مثل این که توی رسالهها مینویسید، بعد از نماز یادش میآید یا یادش نیامده میگویند ایها الساهی نماز بدون حمد و سوره که خواندی درست است این حرف مرحوم شیخ انصاری کجا جا پیدا میکند؟ باید بگوییم که در حال ایستاده هنوز به رکوع نرفته خب به او بگویند ایها الساهی حمد و سورهات را بخوان این که طوری نیست دیگر توجه خطاب به او میشود به ایها الساهی متوجه میشود حمد وسوره را میخواند لذا یک جا پیدا کنید که حرف مرحوم شیخ انصاری مصداق پیدا کند، حالا چرا آقایان نگفتهاند ؟ و چرا آقایان اصلاً حرف مرحوم شیخ انصاری را پذیرفتهاند و مثل مرحوم آخوند با آن همه مقامشان میگوید که بله اشکال وارد است و اما ایها الساهی به او نمیگوییم و ایها المکلف به او میگوییم ، میگوییم اصلاً این حرف مرحوم شیخ انصاری کجا مصداق دارد؟ یک مصداق برایش پیدا کنید اگر در حال حمد و سوره است و هنوز به رکوع نرفته به او میگویند ایها الساهی متوجه میشود میگوید حمد و سورهات را بخوان، اگر به رکوع رفته به او میگویند ایها الساهی متوجه می شود میگویند حمد و سوره لازم نیست برگردد بخواند اگر هم بعد از نماز باشد می گویند ایها الساهی متوجه میشود دیگر لازم نیست برگردد بخواند اگر هم رکن است برگردد به او میگویند ایها الساهی نمازت باطل است متوجه میشود، این اشکال دوم.
اشکال مهمتر که اینها باید به شیخ انصاری بگوییم این است که اصلا این ایها الساهی را شارع مقدس به این شخص میگوید؟ احکام السلام که احکام خصوصی نیست احکام مصداقی نیست احکام همه مفاهیم است وقتی همه مفاهیم شد یک خطاب توی نماز مثلا کبّر این کاری به مکلفین ندارد مکلف میبیند که مصلحت ملزمه دارد نماز میگوید نماز بخوانید اصلاً مکلفی هم توی دنیا نیست، مفاهیم، بعد نماز را نمیدانیم چیست؟ میگوید کبّر اقرء فاتحه الکتاب ارکع اسجد تشهد سلم نماز را درست میکند توی عالم مفاهیم میخواهد مکلفی در کار باشد میخواهد نباشد ثم شارع مقدس میبیند که این حمد و سوره شرط ذکری است اگر عمدا نیاورد مصلحت تامه ملزمه را نیاورده نماز باطل است اما اگر سهوا نیاورد نماز درست است، میگوید راجع به این کبر اقرء فاتحه الکتاب ارکع اسجد میگوید الا فی سوره السهو میخواهد مکلف توی دنیا باشد میخواهد مکلف توی دنیا نباشد لذا مثلا لاتعاد الصلوه الا من خمس میخواهد مکلف توی دنیا باشد میخواهد مکلفی نباشد مفاهیم را شارع مقدس جعل میکند اصلا سر و کار شارع مقدس با مفاهیم است با امور اعتباریه، نماز درست میکند ثم استثنا در نماز میآورد و میفرماید این نماز در حال نسیان این است این نماز در حال جهل رفع ما لایعلمون دارد اما 5 تا رکن هم دارد اینها رفع ما لایعلمون ندارد رفع النسیان هم ندارد رفع ما اضطروا الهی ندارد و علی کل حال باید آورده بشود خب نماز درست شد در عالم مفاهیم ، حالا بیاییم در عالم تکلیف در عالم تکلیف دیگر خطاب نیست این خودش را تطبیق میدهد با خطابات یعنی این مکلف میخواهد نماز بخواند نماز چیست؟ شارع مقدس قبلا برایش گفته این نماز میخواند وقتی نماز تطابق مأتی به با مأمور به شد مأمور به ساقط میشود از این ، این مأتی به هیچ ربطی به شارع مقدس ندارد این است که الله اکبر میگوید حمد میخواند سوره میخواند آن وقت نماز را میخواند بدون حمد و سوره نسیانا، نمیداند حالا این نماز بدون حمد و سوره نمازش را قضا کند یا نه؟ میگوید شارع فرموده اگر صورت جهل است رفع ما لایعلمون قضا نمیخواهد اگر صورت نسیان است رفع النسیان قضا نمیخواهد اما اگر رکن است میگوید شارع مقدس فرموده لاتعاد الصلاه الا من خمس رکوع را نیاوردم نمازم باطل است باید دو دفعه نماز بخوانم تا مأتی به مطابق با مأمور به بشود و این یک قاعده کلی نه در شریعت مقدس اسلام راجع به همه قوانین عقلاء و هیچ وقت شارع مقدس به این نمیگوید ایها الساهی حمد و سوره را بخوان، نخوان، ایها المتوجه، اصلا اینها مربوط به شارع نیست اینها مأتی به است اصلاً مأمور به نیست این کاری که من میکنم که مأمور به نیست اینها همه مأتی به است یعنی تکلیف است چیزی را میآورد آن وقت تطابق میدهد با مأمور به با آن مفهوم این مصداق واقع میشود برای آن مفهوم وقتی مصداق واقع شد مأتی به مأمور به را ساقط میکند و اصلاً این حرف مرحوم شیخ انصاری هیچ جا نمیتواند جا باز کند، بله در تکالیف عرفیه و تکالیف شخصیه و اینها میتواند جا باز کند مولا به عبدش میگوید ساعت 8 بیا خب این ساعت 8 باید برود حالا نسیان میکند وقتی نسیان کرد میرود به این آقا میگوید یا مولا به او میگوید چرا ساعت 8 نیامدی ؟ میگوید نسیان کردم میگوید خب تو را بخشیدم یا دارد کار میکند مولا به او میگوید آی اشتباه میکنی این جاها خوب است و اگر بعد از عمل باشد قبل از عمل باشد نه توی عمل میتواند مولا مثل این که مرحوم شیخ انصاری این جوری در نظر مبارکشان بوده لذا احکام را قیاس کردهاند با این حرفهای شخصی و فرمودهاند که خب در وسط عمل دارد این کار را میکند اگر بدکار بکند بخواهند به او بگویند ایها الناسی نکن متوجه میشود اما خب حالا این جور میگوید ای که اشتباه میکنی درست به جا بیاور باز هم محال نیست این که مرحوم شیخ میفرمایند محال است که تکلیف ایها الساهی به او بکنند نه، در تکالیف شخصیه هم به او میگویند که آی داری اشتباه میکنی آی راه را اشتباه رفتی خب اینها همه خوب است اما هیچ ربطی به تکالیف و نماز و استثنا خورده با رفع ما لایعلمون و استثنا خورده با رفع النسیان و امثال اینها ندارد، خود مرحوم شیخ یاد ما داده این حرفها را ، از مرحوم شیخ یاد گرفتهایم به قول حضرت امام بعضی اوقات میگفتند آن که همه چیز را به همه کس نشان داد طلبهها میخندیدند اینها را راستی مرحوم شیخ یاد ما داده اما حالا این جا یک امر خیلی واضحی را ایشان فرمودهاند و چون ابهت شیخ همه را گرفته آمدهاند افتادهاند توی قضیه حرف مرحوم شیخ که میگویدبا ایها الساهی نمیشود خطاب بشود آمدهاند درستش بکنند میگویند ایها الساهی نمیگوییم به او ،میگوییم ایها المکلف، اما خب یک کسی به مرحوم شیخ بگوید آقا اصلاً این قضیهای که شما میفرمایید این قضیه سالبه به انتفاء موضوع است این اصلاً موقعیت ندارد لذا همین جوری بگوییم چون شیخ است راستی مشکل است اما چون یک واقعیت است چارهای نداریم بگوییم.
فتلخص مماذکرناه این که اگر شک کردی چیزی رکن است یا نه؟ عبارت هم عبارت نارسایی است که آنها فرمودهاند به عبارت دیگر اگر چیزی شک کردیم در حال نسیان جزء است یا نه؟ برمیگردد به این که شک داریم آیا چیزی رکن است یا نه؟ این به رفع ما لایعلمون کار نداریم خود رفع النسیان میگوید رکن نیست و رفع النسیان مقدم بر رفع ما لایعلمون هم هست .
حالا اگر کسی حرف من را نپذیرد چون گفته نشده میگوییم بله رفع ما لا یعلمون دیگر حال نسیان و حال جهل ندارد خب همین طور که در حال جهل میگوید رفع ما لایعلمون در حال نسیان هم میگوید رفع ما لایعلمون و اشکالی هم نیست و قاعده اذا انتفی الجزء انتفی الکل هم مربوط به این جاها نیست و مسئله خیلی رو به راه همین جور که برائت در حال جهل جاری است برائت در حال نسیان هم جاری است چنانچه رفع در حال اضطرار دیگر این را مرحوم شیخ ندیدم جایی بگویند این جا راجع به نسیان میگویند راجع به اضطرار هم باید بگویند خب رفع ما اضطروا الیه یک چیزی در حال اضطرار نمیدانم جزء است یا نه؟ بگوییم رفع ما لایعلمون میگوید جزء است یا یک کسی بگوید جزء نیست میگوییم آقا نوبت نمیرسد، خود رفع ما اضطروا الیه میگوید این جزء نیست ، این واجب نیست، رفع ما استکرهوا علیه خود آنها برای ما کار میکنند حالا اگر کسی حرف من را نشنود و بگوید آنها کار نمیکنند خیلی خوب رفع ما لایعلمون همین جور که در حال جهل کار میکند در حال نسیان کار میکند و هیچ کس نگفته در حال جهل اذا انتفی الجزء انتفی الکل پس نماز باطل است برمیگردد به این که همه اجزاء رکنی باشد.
گفتم اول شارع مقدس میگوید که این نماز اجزاء دارد اما اجزایش ذکری است الا در 5 جا این آقا رفع ما لایعلمون قبل از عمل بعد از عمل هر چه، که مسئله ما بعد عمل است این رفع ما لایعلمون دارد در حال جهل، رفع النسیان دارد در حال نسیان رفع ما استکرهوا علیه دارد در حال استکراه رفع ما اضطروا الیه دارد در حال اضطرار هیچ کدام اینها هم جای هم نمینشیند و این که توی کفایه سیالش کرده رفع ما لایعلمون را هم راجع به نسیان و هم راجع به اضطرار و هم راجع به ما استکرهوا علیه این درست نیست دیگر، اینها هر کدام جا دارد برای خودش اگر جاهل باشد رفع ما لایعلمون.
من به عقیده خودم حرفها خیلی خوب است حالا شما نمیپسندید باید حاشیه بزنید یا بیایید حرفهای من را بزنید و این تحشیه من نمیدانم جزوه مینویسید یا نه؟ این تحشیه یک چیز فوق العاده واجبی است یک چیز فوق العاده لازمی است که حرف استاد را بشنود هضم کند درست بشود بعد بنویسد ایرادش را هم به عنوان تحشیه آن زیر بنویسید تا بشود ملا .
و صلی الله علی محمد و آل محمد