درس خارج اصول آیت الله مظاهری
89/10/25
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع : ملاقی در شبهه محصوره
بحث امروز راجع به ملاقی شبهه محصوره است میدانم یا عبایم نجس است یا قبا خب باید اجتناب بکنم از عبا و قبا و در آن نماز نخوانم اما دست تر میمالم روی عبا مثلا که اگر این عبا نجس باشد دست من نجس است اگر هم پاک است دست من پاک است حالا آیا باید اجتناب از این دستم بکنم؟ همین جور که باید اجتناب از آن ملاقا بکنم برای این که اجتنب عن النجس فی البین میگوید هم قبا هم عبا هم هر دو نجس است حالا دست تر مالیدم به احدهما خب همین جور که ملاقا نجس است ملاقی هم باید نجس باشد یعنی همین طور که باید ازملاقا اجتناب کنم از ملاقی هم باید اجتناب بکنم اما مشهور در میان اصحاب است که از ملاقی لازم نیست اجتناب بکنی از ملاقا باید اجتناب بکنی توی چرایش ماندند مثلا بعضی از بزرگان گفتند که خب اگر دست تر بمالی روی یک چیزی که بدانی نجس است آیا این دست نجس میشود یا نه؟ خب بله نجس میشود متنجس منجس است ، متنجس متنجس است خب وقتی چنین باشد این هم دست مالیدی روی یک چیزی که باید از او اجتناب بکنی دیگر شارع مقدس گفته هر دوی اینها اجتنب عن النجس فی البین هر دوی اینها اجتناب دارد همین طور که اگر دست بزنی به عین نجس دستت نجس میشود حالا هم اگر دست بگذاری به عبا یا قبا که میدانی احدهما نجس است دستت نجس میشود بعضی از بزرگان مخصوصا قدما به همین مثال هم مثال زدند و گفتند که ملاقی شبهه محصوره لازم الاجتناب است اما مشهور در میان متاخرین بلکه در میان قدما گفتند نه، ملاقی شبهه محصوره نجس نیست لازم الاجتناب نیست متنجس نیست چرا؟ گفتند این قیاسی که شما میکنی باطل است شما قیاس میکنی طرف علم اجمالی را با یک نجس واقعی و این قیاس غلط است چرا؟ برای این که شارع مقدس یا عقل ما اگر میگوید اجتنب عن النجس فی البین نمیگوید هر دوی اینها نجس است میگوید اجتناب از هر دو بکن تا این که اجتناب از نجس کرده باشی علم اجمالی که میفرمائید تکلیف آور است علم اجمالی که میفرمائید از طرفین باید اجتناب کرد از باب مقدمه است به عبارت دیگر از باب مقدمه العلمیه است نه این که علم اجمالی بخواهد بگوید هر دوی اینها نجس است یا مثلا شرعا که میگوئید اگر میدانی 1 ظرفی یا آن نجس است یا پهلویش هر دو را بریز تیمم کن نه معنایش این است که هر دو نجس است معنایش این است که از راه مقدم العلم از راه این که یقین پیدا کنیم اجتناب از نجس کردیم عقل ما میگوید اجتنب عن النجس فی البین مثلا علم اجمالی کالعلم التفصیلی فی اسقاط التکلیف و فی اثبات التکلیف نه معنایش این است هر دو نجس اند این که معنا ندارد معنایش این است که چون نمیدانی احدهما میدانی نجس است اجتناب از هر دو بکن تا آن نجس واقعی را مرتکب نشوی.
و اما بخواهیم بگوئیم که این 2 تا عین نجس است آن وقت یکی نجس بود حالا که علم اجمالی آمد هر دو را نجس کرد خب معلوم است این حرف درست نیست پس قیاس بعضی از بزرگان قدما یا متاخرین بحث ما را به آن جا که ملاقی نجس، نجس است پس ملاقی این طرف علم اجمالی هم مثل آن ملاقی نجس ظاهر وجه ندارد نه ظاهرا باطنا وجه ندارد.
لذا در نظایرش از باب طهارت تا دیات حکمی روی طرف علم اجمالی تا حال بار نشده مثلا واد اتاق میشود 2 تا زن، یکی زن خودش است یکی خواهر زنش است و این نمیداند کدام از اینها زنش است خب اجتنب عن النامحرم این از هر دو اجتناب بکن حالا این دنگش گرفت و با یکی از اینها هم بستر شد خب بعد دید که زنش بوده خب تجری کرده اما آنجا که فهمید زنش نبوده خب کار حرام کرده اجتنب عن الامرئه فی البین میگوید از هر دو باید اجتناب کرد از هر دو اجتناب نکرده مسلم گناه کرده مطابق با واقع هم شده گناهش بزرگ است اما این را باید حدش زد یا نه؟ هیچ کس نگفته گفتند که حد آن جاست که بداند زن نامحرم است و این زنا کرده باشد اما در اینجا چون مشتبه است مثل همان ملاقی شبهه محصوره دیگر ما بخواهیم زنا هم بار بکنیم نه، حتی راجع به قتلش هم فرمودند 2 نفر میداند یکی از اینها واجب القتل است خب باید از هر دو اجتناب بکند حق کشتن احدهما را ندارد اما حالا این بعنوان کافر یکی از این 2 را کشت مسلمان از کار در آمد خب گناه کرده گناهش هم بزرگ است اجتنب عن القتل فی البین داشته اما قصاصش بکنند؟ نه. حتی اختلاف است دیه از او بگیرند یانه ؟ ولی در این که این قاتل کشته نمیشود مسلم است پیش فقها مثل ملاقی شبهه محصوره بحث ماست اینجا هم باید اجتناب بکند از هر دو نکرده اتفاقا مطابق واقع درآمده اگر هم مطابق واقع در نیاید گناه است ، تجری است به او گفتند اجتنب از قتل هر دو و این تجری کرده حتی اگر مسلمان هم نباشد و کافر را کشته باشد گفتند بازم گناه است چرا گناه است ؟ گفتند تجری.
و اما آثار بار کنند این مسلمان کشته او را بکشند گفتند نه، کشتن دایر مدار آنجاست که یقینا بداندکافر است و او را بکشد.
لذا وقتی برویم توی فقه میبینیم که از اول فقه تا آخر فقه روی آن طرف یعین 2 طرف هست اجتنب عن الطرفین هم هست یعنی علم اجمالی است مطابق علم اجمالی باید اجتناب از هر دو بکند اما اگر اجتناب از هر دو، از یکی از آن 2 طرف اجتناب نکرد حکمی بار بر او نیست چرا؟ چرایش هم یک کلی و آن این است که اجتنب عن النجس فی البین نمیگوید که طرف راست مثلا نجس است یا طرف چپ نمیگوید این زن تو نیست یا آن یکی زن تو نیست نه ، میگوید از باب این که راستی تکلیف را بیاوری اجتناب از هر دو یکی تا تکلیف آورده شود یا آنجاهایی که آشامیدنی است میگوید از هر و نیاشام تا مسلم بشود میداند این 2 تا شیشه یکی از این 2 شراب است خب باید اجتناب بکند از هر دو در حالی که میداند یکی آب است یکی شراب است این باید اجتناب بکند حالا اگر اجتناب نکرد عمدا یکی از آنها را خورد خب اگر آب خورده تجری است اگر شراب خورده حرام است اما حالا بخواهند بگویند 80 تا تازیانه به این بزنند هیچ کس نگفته چرا؟ گفتند شراب آنجاست ، دانسته شراب واقعی بخورد و این که نمیدانسته این شراب واقعی است یانه، آن اجتنب عن النجس فی البین گفته اجتناب از هر دو بکن و حتی مخالفت این علم اجمالی نباید بگوئیم مخالفتش گناه دارد از همین جهت هم اگر نمیداند یکی آب است یکی شراب است آن آب را خورد میگوئیم تجری کرده شراب را خورد میگوئیم که شراب واقعی خورده اما تکلیف منجز نبوده که احکام بار بر او نیست این مثالهایی که میزنم مسلم پیش اصحاب است اگر کسی میدانست یا این واجب القتل است یا او یا میدانست یا این مسلمان است یا او باید اجتناب بکند از هر دو که توی بلا نیفتد حالا این آقا اجتناب نکرد و یکی از این 2 را خورد اجتنب عن النجس فی البین را مخالفت کرده حالا این شراب را خورده نه عمدا بلکه مطابق واقع شده و شاید هم نمیخواسته مطابق واقع بشود تشنه بوده خیلی گفته حالا میخوریم ببینیم چه میشود خب الان شراب خورده مثل همان نمیدانست این آب است یا آن آب را خورد شراب از کار در آمد، لذا مثلاً در همان شراب اگر برای بعد نبود میگفتیم لازم نیست دهانش را هم آب بکشد اینها مسلم در فقه ماست اما چون که این چیزی این خورده شراب از کار درآمده حالا میداند دهانش نجس است باید برود دهانش را آب بکشد والا اگر این هم نبود یعنی نجاست بعدی میگفتیم دهانش هم پاک است برای این که اجتنب عن النجس فی البین نمیگوید اجتنب عن هذا النجس آن که نمیتواند بگوید وقتی اجتنب عن هذا النجس ندرایم دیگر خواه ناخواه این طور میشود که در بحث ما ملاقی شبهه محصوره پاک است چرا؟ برای این که طرف علم اجمالی نیست و این دستی که گذاشتم به قبا احتمال میدهم نجس باشد رفع ما لایعلمون میگوید پاک است و به خلاف آن جا که قبا بدانم نجس است دست بگذارم رویش او میگوید اجتنب عن النجس ، اجتنب عن النجس فی البین غیر از اجتنب عن النجس الواقعی المعین است دست گذاشتیم به یک چیزی که میدانم نجس است خب میگوید اجتنب عن النجس برای این که متنجس نجس است ، متنجس منجس است اما وقتی ندانم دست گذاشتم به نجس یا نه؟ یعنی نجس را نمیدانیم عباست یا قبا یک دفعه هم دست میگذارم به عبا هم دست میگذارم به قبا خب از این شبهه ملاقی باید اجتناب کنم چرا باید اجتناب کنم اجتنب عن النجس فی الواقعی هست برای این که میدانم یا عبا نجس است یا قبا نجس است پس دست من نجس است اما فرض این است ملاقی شبهه محصوره است دست به یکی از این 2 گذاشته دست گذاشته به عبا الان نمیدانداین دست نجس است یا نه؟ رفع ما لایعلمون میگوید نه فرقش همین است که اگر بدانم نجس است و دست گذاشتم روی نجس خب معلوم است اجتنب عن النجس این اجتناب از نجس نکرده است دستش نجس است برای این که متنجس منجس است متنجس نجس است اما این فرض ما نیست فرض ما این است دست گذاشتم روی قبا نمیدانم این قبا نجس است یا نه؟ اجتنب عن النجس فی البین میگوید برای این که یا نجس واقع نماز نخوانی با هیچ کدام نماز نخوان اما نمیگوید این لباس نجس است نمیگوید عبا نجس است میگوید اجتنب از هر دو برای این که در آن نجس واقعی نماز نخوانده باشی اما اجتنب عن النجس فی البین نمیگوید عبا نجس است نمیگوید قبا نجس است میگوید یکی از این 2 نجس است یکی از این 2 وجود خارجی ندارد حالا این دست گذاشته به عبا مخالفت اجتنب عن النجس فی البین کرده ، بله. اما حالا دستش پاک است یا نجس نمیداند دست گذاشته به نجس یا نه رفع مالایعلمون میگوید طوری نیست واضح است دیگر.
لذا مشهور در میان اصحاب شده مخصوصا متاخرین گفتند آقا ملاقی شبهه محصوره پاک است نمیدانم عبا نجس است یا قبا از هر دو باید اجتناب کرد برای این که از نجس واقعی اجتناب کرده باشیم اما دست گذاشتم به عبا اجتنب عن النجس فی البین نمیتواند بگیردش برای این که نمیگوید از هرد و من دست گذاشتم یا به عبا یا به قبا خب اجتنب عن النجس فی البین ندارد وقتی نداشت مائیم و این دستمان نمیدانم پاک است یانجس؟ رفع ما لایعلمون کل شیء طاهر حتی تعلم میگوید دست تو پاک است مابقی جاها هم همین طور است یک ظرف است نمیداند شراب است یا شربت؟ اجتنب عن النجس فی البین میگوید از هر دو اجتناب کن باید اجتناب کند اما حالا یکی از این دو را خورد اجتنب عن النجس فی البین نمیگیردش برای این که آن میگفت از احدهما میگیردش، اما آن نجس واقعی مسلم این ر ا نمیگیرد وقتی نگرفت کل شیء طاهر حتی تعلم یا کل شیء لک حلال حتی تعلم میگیردش بنابراین ولو شراب از کار دربیاید دیگر گناه ندارد مثل آنجاست که رفع ما لایعلمون ابتدائا جاری کرد یک شربتی است یک شیشه ای است نمیداند شراب است یا آب ؟ با رفع ما لایعلمون با کل شیء طاهر خورد بعد شراب از کار در آمد خب مسلم هیچ کس نگفته این حد میخورد هیچ کس نگفته است که این شراب تکلیفی نه، میگویند که مخالفت رفع ما لایعلمون با واقع چی از آن در میآید این که این رفع ید مولا از تکلیف فی البین یعنی اگر مطابق واقع در آمد همین جور که در رفع ما لایعلمون در اماره ، اماره گفت این پاک است با آن نماز خواند بعد دید نجس است اماره گفت این آب است خورد شراب از کار درآمد خب این شراب خورده اما شراب حلال خورده یعنی شرابی خورده که مولا حرمتش را رفع ید کرده در همه امارات در همه اصول همین است ما نحن فیه هم همین است حالا این که شراب از کار درآمد شراب خورده مست میکند، مست کرده اما گناه ندارد چرا؟ برای این که رفع ما لایعلمون میگوید آب است.
لذا مثل آنجاست که اماره میگوید شراب نیست چه جور طوری نیست و شراب بود شبهه ابتدائیه میگوید شراب نیست شراب در کار آب آمد خب ما نحن فیه ملاقی هم همین است مثل آنجاست که اماره بگوید مثل آنجاست که اصل بگوید اینجا هم اصل میگوید شراب نیست شراب در آمد، حالا که شراب در آمد چه؟ شراب خورده اما رفع ما لایعلمون میگوید گناه ندارد.
خب این خلاصه حرف است اگر نپسندیدید حرف مرحوم آخوند فردا نقل کنیم.
مرحوم آخوند این شبهه ملاقی شبهه محصوره را منقسم میکند به 4 قسم یک قسمش همین حرف ماست میفرماید برائت اما 3-2 صورت دیگر هم هست تقاضا دارم از جاهای مشکل کفایه است اما موجز است انصافا موجز است یکی از جاهایی که مرحوم آخوند خوب جمع و جور کرد در یک صفحه مشکل است اما خوب است این کفایه را مطالعه کنید تا فردا.
وصلی الله علی محمد وآل محمد