درس خارج اصول آیت الله مظاهری
89/09/30
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع : آیا تخییر بدوی است یا استمراری؟
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
مطلب سوم در باب دوران امر بین محذورین که گفتیم تخییر، حالا یا تخییر تکوینی فقط که من عرض کردم یا تخییر تکوینی و عقلی و شرعی که شیخ بزرگوار فرمودهاند، بالاخره این مخیر است یا فاعل باشد یا تارک، نمیداند این حرفی که میخواهد بزند واجب است یا حرام؟ مثل این که نهی از منکر خب این واجب است از واجبات بزرگ اسلام است اما میداند هم توهین است اگر نهی از منکر بکند به او توهین میکنند، حالا این آیا نهی از منکر بکند یا نه؟ دروان امر بین محذورین گفتهاند تخییر، نمیداند نماز جمعه در روز جمعه واجب است یا حرام؟ گفتهاند تخییر میخواهی بخوان میخواهی نخوان.
بعد مسئله سوم بار بر این شده که خب حالا تخییر، تخییر بدوی است یا استمراری ؟ اگر گفتیم تخییر بدوی است معنایش این است که اگر این جمعه رفت نماز جمعه دیگر همیشه باید برود، دیگر تخییر بدوی اما عمل هر چه انتخاب کرد استمراری ، چنانچه اگر نرفت دیگر همیشه باید نرود، تخییر بدوی اما ادامه عمل استمراری، آیا این است؟
مشهور در میان اصحاب همین را گفتهاند، چنانچه در تعارض بین دو تا روایت هم همین را فرمودهاند گفتهاند آن کلام امام علیه السلام که فرمود فاذا فتخیر یعنی دفعه اول، دو تا روایت را متعارض است اما فرمودند فتخیر این مجتهد باید یک روایت بگیرد روی آن فتوی بدهد تا آخر هم همین باشد بخواهد یک روز این روایت را بگیرد یک روز آن روایت را یک روز به مقلدین بگوید که این کار را بکنید یک روز بگوید نکنید گفتهاند نه، تخییر بدوی نه استمراری.
دلیلی که برای مسئله آوردهاند گفتهاند که اگر تخییر استمراری باشد مخالفت قطعیه عملیه لازم میآید برای این که یک جمعه برود یک جمعه نرود یقین دارد تکلیف خدا را زیر پا گذاشت مخالف قطعیه عملیه، و اما اگر تخییر بدوی شد هیچ وقت مخالفت عملیه لازم نمیآید برای این که احتمال میدهد که کار درستی کرد، همیشه احتمالی است هم مخالف احتمالی است نه قطعی، هم موفقت احتمالی است نه قطعی، میداند یا واجب است یا حرام لذا چون میداند یا واجب است یا حرام این هفته رفت نماز، هفته دیگر عمدا نرفت نماز خب وقتی که نماز را نرفت نماز تمام شد یقین دارد گناه کرده، یا آن هفته گناه کرده یا این هفته، مخالف قطعیه عملیه ، این فرمایش آقایان.
لذا شیخ بزرگوار فرمودهاند بعد از شیخ هم تقریباً یک اجماعی هست که تخییر بدوی است چه در مسئله ما چه در مسئله اخذ به احدی الروایتین ، تعارض دو روایت که امام فرموده فاذا فتخیر، این فرمایش شیخ.
یک دو سه تا حرف این جاهست یک حرفش این است که حالا این مخالفت قطعیه عملیه طولی است مثل این که امروز نماز جمعه خواند نمیداند گناه کرده یا نه؟ یا نمیداند واجب به جا آورده یا نه؟ جمعه دیگر میداند کار حرامی انجام داده آیا این طولا مخالفت عملیه طولی آیا حرام است؟
حضرت امام توی درس میگفتند نه به چه دلیل؟ مخالفت قطعیه عملیه خب معلوم است یک کسی بداند توهین کردن به مسلمانها حرام است توهین بکند مخالفت قطعیه عملیه کتک میخورد، اما یک کسی بداند بعداً گناه میکند به چه دلیل بگوییم حرام است؟ الان که نمیداندگناه میکند یا نه؟ هفته دیگر هم که نمیداند گناه میکند یا نه؟ اما از این دو تا یک بچه درست میشود و این که یقین دارد یا آن هفته گناه کرده یا این هفته به چه دلیل اینها حرام باشد؟ فرمایش حضرت امام استیحاش دارد یعنی مردم نمیپسندند عرف نمیپسندد اگر بخواهیم فرمایش حضرت امام را درست بکنیم از یکی از دو راه باید درست کرد .
یک) این هفته تکلیف منجز ندارد لذا رفع ما لایعلمون دارد آن هفته هم تکلف منجز ندارد رفع ما لا یعلمون دارد لازم میآید مخالفت تکلیف و اگر بگوییم که رفع ما لا یعلمون رفع ید از تکلیف خب این را گفتهایم دیگر هم در باب امارات در جمع بین حکم واقعی و ظاهری بهترین حرف همین است که مولا برای قاعده اهم و مهم رفع ید از تکلیف، می بیند اگر امارات حجت نباشد اگر اصول عملیه حجت نباشد لازم میآید اختلال نظام اگر حجت باشد لازم میآید خیلی از تکالیف از بین برود قاعده امر اهم و مهم این است امارات حجت باشد اصول حجت باشد ولو خیلی از تکالیف هم از بین برود ، مولا رفع ید از تکالیف واقعی میکند برای قاعده اهم و مهم خب اگر این حرف را بزنیم حرف حضرت امام یک سر و سامان خوبی پیدا میکند این هفته نمیداند واجب است یا نه؟ مخیر است دیگر میخواند اگر حرام باشد رفع ید از تکلیف شد آن هفته نمیخواند اگر واجب بوده رفع ید از تکلیف شد لذا مخالفت قطعیه عملیه هیچ وقت لازم نمیآید لذا بگوییم تخییر استمراری ، این که میگویید که مخالفت قطعیه عملیه لازم میآید روی این عرض من هیچ وقت مخالفت قطعیه عملیه لازم نمیآید لذا ما هم این جا هم در آن روایات قائلیم به تخییر استمراری نه تخییر بدوی، این یک مسئله و این که مرحوم آخوند همچنین مرحوم شیخ فرمودهاند باید تخییر بدوی باشد در آن اخذ به روایتین هم گفتهاند حتما تخییر بدوی برای این که مخالفت قطعیه عملیه لازم میآید میگوییم نه مخالفت قطعیه عملیه هیچ وقت لازم نمیآید چه در اخذ به روایتین چه در این باب برای این که مخالفت قطعیه عملیه آن جاست یک گناه باشد این گناه را انجام بدهد عمداً خب حالا همین جا گناه را نمیداند گناه است یا نه؟ رفع ما لا یعلمون میگوید گناه نیست ، واقعا گناه است خب حالا چه؟ رفع ما لا یعلمون میگوید که منتا علی الامه حالا که حرام به جا آوردی مولا رفع ید کرد از تکلیف، حرام به جا نیاورده ، حرام منجز.
امروز روز جمعه نمیداند واجب است برود یا نه؟ رفع ما لا یعلمون میگوید نه، اگر واجب باشد مولا رفع ید از تکلیف کرد خب این جمعه، میآییم سر جمعه دیگر، باز نمیداند واجب است یا نه؟ رفع ما لا یعلمون میگوید اگر نرفتی حرام نیست، نمی رود میگویید که علم به مخالفت قطعیه عملیه لازم آمد، آن جاها درست است که مولا رفع ید از تکلیف نکرده باشد و اما اگر مولا رفع ید از تکلیف کرده باشد به واسطه برائت، بگوید اگر واجب است از تو نمیخواهم اگر هم حرام است گناه نکردهای رفع ما لا یعلمون این را میگوید دیگر لذا رفع ما لا یعلمون رفع ید از تکلیف میکند این که میگویید لازم میآید مخالفت قطعیه عملیه میگویم هیچ وقت مخالفت قطعیه عملیه لازم نمیآید.
الان بخواهیم بگوییم واجب واقعی است، برو، نمیتواند بگوید برو، برای این که واجب واقعی احتمال است، احتمال نمیتواند منجز باشد عقل بگوید برو، نمیداند واجب است یا نه؟ رفع ما لا یعلمون میگوید نه میآییم هفته دیگر، هفته دیگر نمیداند که حرام است یا نه؟ نمیتواند بگوید حرام است نرو، برای این که تکلیف منجز نیست وقتی نمیتواند، رفع ما لا یعلمون، وقتی بگوید رفع ما لا یعلمون آن هفته واجب بوده، مولا رفع ید از تکلیف کرده ، این هفته هم که اصلاً حرام نبوده، هیچ، یا حالا این هفته حرام است رفع ما لا یعلمون میگوید حرام نیست، تصویب هم نیست، رفع ید از تکلیف است به قول آقای بروجردی رضوان الله تعالی علیه این جور تصویبها که ما خیلی داریم و نمیتوانیم بگوییم تصویب باطل ، رفع ید از تکلیف به قول مرحوم حاج شیخ رضوان الله تعالی علیه حاج شیخ عبدالکریم یزدی، آقای داماد میگفتند که میگفت مولا دارد پیراهن پاره میکند دندان به لب میگزد پیشیمان است ببیند دارد حکمش از بین می رود اما چارهای هم ندارد رفع ما لا یعلمون دارد، میگوییم آقا خودت گفتی رفع ما لا یعلمون دیگر حالا مزهاش را هم بچش، رفع ما لا یعلمون موجب شد من حرام به جا بیاورم، حرف خوبی است دیگر، لذا تکلیف ندارد.
این هفته یا باید برود یا نرود حالا که یا باید برود یا نرود چه؟ تخییر، این هفته تخییر، تخییر است یا تارک است یا فاعل، تخییرش را هم ما گفتیم اصلاً حکم عقل و شرع ندارد مرحوم شیخ گفتند نه، حکم عقل و شرع هم دارد، این هفته تخییر یا فاعل یا تارک این فاعل را انتخاب کرد رفت نماز جمعه، هفته دیگر هم عقل ما میگوید تخییر دوران امر بین تعیین و تخییر ، حالا ما میگوییم تخییر تکوینی، آقایان میگویند نه، تخییر تکوینی تشریعی، یا فاعلی یا تارک، خب این هفته انتخاب میکنی نمی روی، با قاعده برائت جور آمد با قاعده تخییر تکوینی تخییر عقلی تخییر شرعی جور آمد فقط یک چیز ماند و این این که حالا که نرفتی یقین پیدا میکنی یا آن هفته یا این هفته گناه به جا آوردهای ، حضرت امام میگفتند خب حالا باشد عمداً که این کار را نکرده حالا یقین کند یا این هفته یا آن هفته، گذشت دیگر ،هر چه بنود گذشت لذا گفتم بخواهیم قول حضرت امام را درست بکنیم باید این جور بگوییم که آقا آن هفته برائت دارد تخییر است دیگر ، آن هفته برائت دارد اگر آن هفته گناه کرده باشد رفع ید از تکلیف است اگر این هفته گناه کرده باشد رفع ید از تکلیف است وقتی رفع ید از تکلیف شد اصلاً مخالفت قطعیه عملیه سالبه به انتفاء موضوع میشود، مخالفتی نیست تا بگوییم مخالفت قطعیه عملیه، این یک مسئله که فرمایش حضرت امام را که میگفتند که مانعی ندارد این جوری درست بکنیم.
یک حرف دیگر هم هست و آن این است که این مخالفت قطعیه عملیه اگر، بداند گناه کرده خب توبه میکند بداند گناه میکند خب هر وقت گناه کرد حالا که فعلاً عقاب نمیشود تنجیز تکلیف یک امر عقلی است یعنی مقام اقتضا داریم این تکوین است، مقام انشاء داریم دست شارع است مقام فعلیت داریم دست شارع است مقام تنجیز داریم دست عقل است عقل ما میگوید تکلیف منجز است یا نه، آن وقت عقل ما میگوید که چون مخالفت لازم میآید باید بکنیم لذا این مخالفت لازم میآید باید بکنیم آن تنجیز اول کار میکند مخالفت عملیه بار بر آن میشود شما میخواهید به عکسش بکنید این را حضرت امام توی درس میگفتند به حضرت امام هم همین را عرض میکردم که آقا این که شما میفرمایید که تنجیز تکلیف پس تخییر بدوی ، میگفتم نه شما باید اول مخالفت قطعیه درست بکنید بعد از آن بگویید تنجیز تکلیف و ما در مسئله نمیتوانیم تنجیز تکلیف یا مخالفت عملیه، مخالفت عملیه و تنجیز تکلیف این جاهاست یک کسی در منزل نشسته غیبت جلو میآید خب عقل ما میگوید غیبت نکن، تکلیف تنجیز است عقل ما منجزاً میگوید نه، اگر مخالفت کردی کتک میخوری، مخالفت قطعیه عملیه روی تنجیز تکلیف، حالا در مسئله ما تکلیف منجز است یا نه؟ نه وقتی تکلیف منجز نیست مخالفت قطعیه عملیه هم نیست، بنابراین ما قائلیم بر این که تخییر استمراری است نه بدوی توی روایت هم همین را میگوییم و الان این مثلاً این هفته و آن هفته نمیداند تکلیف برایش منجز است یا نه؟ رفع ما لا یعلمون ، هفته دیگر هم که حالا اگر گناه بوده گذشته، نمیداند تکلیف منجز است یا نه؟ رفع ما لا یعلمون وقتی نماز جمعه نرفت یقین پیدا میکند گناه کرده، خب اولاً میگویم یقین ندارد گناه کرده اگر رفع ید از تکلیف باشد گناه نکرده، بعد هم اصلاً این مخالفت قطعیه عملیه روی تنجیز تکلیف است این که تنجیز تکلیف ندارد، این هفته تکلیف منجز است یا نه؟ نه ، مخیر است، آن هفته تکلیف منجز است یا نه؟ مخیر است، دیگر وقتی تکلیف نشد مخالفت قطعیه عملیه از کجا پیدا شد؟
مسئله یک مقداری مشکل است ، حالا یک فکری روی آن بکنید چون که حرف من غیر مشهور هم هست ، یک فکری روی آن بکنید اگر چیزی پیدا کردید که رد من باشد در جلسه بعد بگویید و الا مطلب چهارم است و مطلب چهارم مطلب مهمی هم هست این که اگر برای یکی از این دو تا یک ترجیحی باشد آیا آن که ترجیح دارد مقدم است یا نه؟ که بعد هم مسئله دوران امر بین تعیین و تخییر است .
وصلی الله علی محمد و آل محمد