درس خارج اصول آیت الله مظاهری

89/09/09

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع : قاعده من بلغ

  اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.

  بحث ما در قانون من بلغ بود. یک بحث داشتیم که دلیل این قانون من بلغ چیست؟ روایات بود، روایات را جمع و جور کردیم و بالاخره فهمیدیم قاعده من بلغ روایت دراد روایاتش هم عالی است.

  یک بحث هم راجع به این که قانون من بلغ استحباب درست می‌کند یا نه؟ ما گفتیم استحباب درست می‌کند در مقابل آن کسانی که گفتند استحباب درست نمی‌کند اما آوردنش جایز است به شرطی که رجاء به جا بیاورد که دیروز عرض می‌کردم این دیگر تفاوتی ندارد در آوردن.

  یکی از فضلای جلسه خب این نسبت به قم هم می‌داد می‌گفت اصلاً الان در قم البته این حرفش معلوم نیست درست باشد اما این اشکالی که کرده اشکال خوبی است در قم الان مشهور است ما قاعده من بلغ نداریم و این من بلغه شییء من الثواب یعنی از راه متعارف یعنی به شرطی که ثقه باشد به شرطی که آن راوی عادل باشد آن وقت من بلغه شییء من الثواب فعمله کان له ذلک الثواب ولو لم یقل به رسول الله صلی الله علیه و آله یعنی اماره مخالف با واقع باشد.

  من نمی‌دانم این چیزی که ایشان گفته‌اند آیا در قم کسی گفته؟ نگفته؟ ولی علی کل حال معلوم است این حرف درست نیست که بخواهیم بگوییم این روایت‌ها می‌خواهد خبر واحد را حجت بکند امضا بکند آن خبر ثقه را، در میان مردم خبر ثقه حجت است آن وقت با قاعده من بلغ شارع مقدس می‌خواهد آن را حجت بکند که من بلغه شییء من الثواب فعمله یعنی از راه متعارف، من بلغه شییء من الثواب از راه خبر ثقه و از راه‌هایی که حجت است، من بلغه شییء من الثواب از راه ظهور یعنی یک ثقه گفته است اجزاء صحیح است ، تو به جا بیاور تو به خبر ثقه عمل بکن اگر هم مخالف با واقع است تو ثواب انقیادی برده‌ای و لو لم یقل به رسول الله (ص) یعنی ثواب به تو می‌دهند ثواب انقیادی نه ثواب برای عمل.

  و این باید بگوییم یک نحو لغز است که شارع مقدس بخواهد بگوید خبر واحد حجت است این جوری خبر واحد را حجت بکند، روایات فراوانی داریم برای این که خبر ثقه را شارع مقدس حجت کرده سابقا که راجع به حجیت خبر ثقه صحبت کردیم گفتیم یک بنای عقلاست و این بنای عقلاء را شارع مقدس امضاکرده، دو چیز بیشتر نداشتیم یکی ظهور بود یکی خبر ثقه، دیگر مابقی برگشت به همین دو چیز بود و روایات فراوانی داریم به این که خبر واحد حجت است اگر هم آن روایت‌ها رانداشتیم می‌گفتیم سیره عقلاء این است خبر واحد حجت است و شارع مقدس هم آن را امضا کرده، اما خبر ضعیف چه؟ خبر ضعیف پیش عقلاء حجت نیست وقتی حجت نباشد دیگر پیش شارع مقدس هم حجت نیست حالا اگر بخواهد بگوید خبر ثقه حجت است با این من بلغه شییء من الثواب، خب احتیاج به این نداشتیم و همان عدم ردع کفایت می‌کرد و اما اگر بخواهد ردع بنای عقلاء بکند عقلاء می‌گویند خبر ضعیف حجت نیست شارع مقدس اگر بخواهد ردع بکند با این قانون من بلغ ، نمی‌شود باید طمطراقی باشد باید حسابی حرفهایی در آن باشد باید ظهوری من بلغه شییء من الثواب داشته باشد لذا من بلغه شییء من الثواب فعمله کان له ذلک الثواب ولو لم یقل به رسول الله (ص) یعنی اگر یک روایت ضعیف السندی که عقلاء نمی‌پسندند عقلاء این را حجت نمی‌دانند اگر تو این روایت ضعیف را مؤدایش را آوردی ثواب به تو می‌دهند و لو این که پیامبر اکرم هم نگفته باشد یعنی روایت مطابق با واقع نباشد لذا همین طور که هم قدماء هم متأخرین همه همه از حدیث من بلغ فهمیده‌اند تسامح در ادله سنن و احدی را از قدماء از متأخرین ندیدیم، توجیهات روی قاعده من بلغ زیاد شده که الان عرض می‌کنم و اما یک کسی بگوید اصلاً قاعده من بلغ مربوط به حجیت خبر ثقه است نه مربوط به حجیت خبر ضعیف، خب قدماء نفهمیده‌اند لذا گفته اند که خبر ضعیف به قاعده من بلغ در مستحبات مستحب درست می‌کند یا متأخرین گفته‌اند که قاعده من بلغ در مستحبات با خبر ضعیف می‌گوید که بیاور رجاء بیاور خدا ثواب به تو می‌دهد و اما یکی کسی بگوید قاعده من بلغ یعنی من بلغه شییء من الثواب به طور متعارف یعنی از راه خبر ثقه این ولو مطابق واقع نباشد اجزاست که معنای این که ولو لم یقل به رسول‌الله یعنی خبر ثقه مخالف با واقع است ثواب انقیادی می‌گیری این نه با ظهور سازکاری دارد نه کسی اصلاً به ذهنش آمده از قدماء از متأخرین که روایت من بلغ را این جوری بخواهیم معنا بکنیم. بله اختلاف هست در این که این قاعده من بلغ این تسامح در ادله سنن به ما چه می‌گوید؟

  پنج تا قول در مسئله هست دوقولش را صحبت کردیم قدماء می‌گویند قاعده من بلغ می‌گوید استحباب.

  متأخرین می‌گویند نه، قاعده من بلغ می‌گویند رجاءً بیاور ثواب انقیادی نه ثواب روی نفس مستحب ، ثواب انقیادی اگر رجاءً چیزی را آوردی مطابق با واقع نباشد ثواب واقعی که نداری ثواب انقیادی پروردگار عالم به تو می‌دهد، این دو تا قول که قدماء می‌گویند استحباب، متأخرین می‌گویند استحباب نه بلکه ثواب انقیادی به شرطی که رجاءً به جا بیاوری ، رجاءً لذلک الثواب .

  اشکال استحبابش این است که ما اگر بخواهیم مستحب درست بکنیم باید اقتضا باشد یعنی تکلیف در وقتی که می‌خواهند تکلیف را وضع کنند باید اقتضا باشد اول، مصلحت تامه غیر ملزمه باشد انشاء بشود بعد از انشاء فعلیت، تنجز، من به جا بیاورم آن اقتضا را آن مصلحت را آورده‌ام مستحب است و ثواب دارم اما در ما نحن فیه ولولم یقل به رسول الله (ص) معنایش این است که زمینه نیست یعنی در حالی که زمینه‌ برای استحباب نیست اما خدا ثواب را می‌دهد، این برمی‌گردد به رجاء یعنی قول دوم را درست می‌کند قول متأخرین را درست می‌کند که بیاور رجاءً ثواب بگیر ثواب انقیادی اگر مطاق با واقع است که هیچ، اگر مخالف با واقع است ثواب انقیادی، این اشکال روی حرف قدماء هست که ما می‌گفتین که قولی قدماء درست است، مگر کسی بگوید این استحبابی که قدماء می‌گویند استحباب عرضی است نه استحباب ذاتی، استحباب عرضی یعنی چه؟ یعنی بعضی اوقات به عنوان ثانوی چیزی واجب می‌شود به عنوان ثانوی چیزی مستحب می‌شود به عنوان ثانوی چیزی حرام می‌شود به عنوان ثانوی چیزی مکروه می‌شود و این زیاد است توی فقه ما که اسمش را می‌گذارند استحباب عرضی ، وجوب عرضی، حرمت عرضی، کراهت عرضی یعنی به عنوان ثانوی ، بگوییم قاعده من بلغ این جوری است استحباب عرضی درست می‌کند یعنی من بلغه شییء من الثواب فعمله کان له ذلک الثواب ولو لم یقل به رسول الله(ص) یعنی محتمل الاستحباب را شارع مقدس می‌گوید مستحب است، بر می‌گردد به اینکه مثلاً نوافل، نافله‌های مغرب و عشاء این نافله‌ها استحباب ذاتی دارد چون مصلحت تامه غیر ملزمه دارد نماز غفیله اگر کسی بگوید سندش خوب نیست می‌شود محتمل المستحب این محتمل المستحب مستحب است این محتمل المستحب مصلحت تامه غیر ملزمه دارد لذا این اشکال دیگر رفع می‌شود این اشکالی که من عرض کردم که زمینه که ندارد، بعضی اوقات زمینه ندارد چه جور می‌شود مستحب ؟ می‌گوییم نه، از مستحبات در اسلام محتمل المستحب است، خود مستحب مثل نوافل مستحب است ، مثل نماز غفیله که محتمل المستحب است این هم محتمل المستحب مستحب است ، حالا چرایش را هم بعد می‌گوییم، ترغیب و تحریص می‌کنند برای خاطر این که مردم رو به نوافل بروند، لذا این می‌شود قول سوم یعنی یک قول که قدماء می‌گویند مستحب ذاتی، یک قول که متأخرین می‌گویند مستحب ذاتی نه اصلاً انقیادی ، کاری به واقع ندارد و هر کسی این کار را بکند رجاءً ثواب می‌گیرد اصلاً یک قاعده کلی این که هر کسی رجاءً برای خاطر خدا چیزی انجام بدهد خدا ثواب به او می‌دهد ثواب انقیادی ، قانون من بلغ هم این جور است که متأخرین می‌گویند، این هم قول سوم.

  قول چهارم حرف مرحوم نایینی رضوان الله تعالی علیه است و شاگردهای مرحوم نایینی مثل این که مرحوم نایینی توی درس خیلی پافشاری داشته شاگردهای ایشان این قول را کم کم قبول کردند و آن این است که گفته من بلغه شییء من الثواب اصلاً سند درست می‌کند البته تعبداً مثلاً راوی این مستحب این راوی ضعیف است توثیق نشده شارع مقدس با قانون من بلغ می‌گوید همین که توثیق نشده بگو موثق است که من بلغه شییء من الثواب همین جور که کتابهای رجالی سند درست می‌کند قانون من بلغ هم سند درست می‌کند البته کتابهای رجالی سند درست می‌کند واقعاً ، می‌گوید مثلاً این آقا موثق است دلیلش هم این است این آقا عادل است دلیلش هم این است این آقا ضعیف است دلیلش هم این است اما قانون من بلغ واقع نه، تعبداً می‌گوید روایات ضعیف در مستحبات این روایات ضعیف روایات صحیح است ، سند درست می‌کند.

  حرف خوب است اما اشکال در مدرکش است که ما چه جور بگوییم که تعبداً سند ضعیف می‌شود سند قوی، می‌شود سند موثق ، یک دلیلی می‌خواهیم این فرمایش مرحوم نایینی مثل همین حرفی است که حالا زدم این فاضل می‌گوید که در قم مشهور شده که ما بگوییم من بلغه شییء من الثواب یعنی از راه متعارف، مرحوم نایینی هم می‌گفتند من بلغه شییء من الثواب از راه غیر متعارف اما همین جور که رجال سند درست می‌کند قاعده من بلغ هم می‌گوید ضعیف قوی است.

  ولی ظاهراً من بلغه شییء من الثواب اصلاً نظر به سند ندارد ، شاید با جمله ولو لم یقل به رسول الله (ص) نظر داشته باشد سند ضعیف است خیلی احتمال قوی است که اصلاً روایات من بلغ چه آن جا که رجاءً لذلک الثواب چه آن جا که عمله ولو لم یقل به رسول الله نظر دارد این روایت ضعیف است این محتمل المستحب است نه مستحب اما تو به جا بیاور ثواب انقیادی بگیر، لذا حرف مرحوم نایینی اگر دلیل علیه او نباشد لااقل دلیل بر وفقش نیست که ما بخواهیم با من بلغه شییء من الثواب درست بکنیم یک چیزی را یعنی یک سند ضعیفی را یک سند قوی بکنیم واقع ونفس الامر .

  استاد بزرگوار ما حضرت امام می‌فرمایند مشهور است دانه ‌می‌ریزند کبوتر بگیرند ، قاعده من بلغ این جوری است ترغیب است تحریص به مستحبات است برای این که که مردم بروند رو به مستحبات و من بلغه شییء من الثواب یعنی این مستحب را بیاور ولو این که ضعیف هم باشد ولو این که نتوانی سندش را درست بکنی اما این مستحب را بیاور ثواب به تو می‌دهیم چرا شارع مقدس قانون من بلغ را آورده؟ برای این که مردم رغبت به مفاتیح محدث قمی بکنند، اگر بخواهند با سند صحیح بیایند توی مفاتیح نمی‌شود حضرت امام می‌گفتند به مرحوم محدث قمی گفتم این‌ها که در مفاتیح است همه‌اش صحیح السند است ؟ گفت نه اما هر کدام سند داشته من آورده‌ام چیزی بی سند نیاورده‌ام اما آن سند ممکن است ضعیف باشد ممکن است قوی باشد خب همین جور هم هست دیگر نمی‌شود که اول مفاتیح تا آخر مفاتیح بگوییم همه این‌ها سند موثق سند صحیح داریم که ، اما شارع مقدس برای این که مردم رو بیاورند به این دعاها به این زیارت‌ها ترغیب کرده تحریص کرده با قانون من بلغ و قانون من بلغ به ما می‌گوید که برو توی مفاتیح دعاهایش را بخوان برو توی مفاتیح زیاراتش را بخوان ولو این که مطابق واقع هم نباشد ثواب می‌گیری حسابی ثواب می‌گیری، خب این فرمایش هم مثل فرمایش مرحوم نایینی اگر بهتر نباشد کمتر نیست انصافاً باید بگوییم بهتر است این فرمایش حضرت امام هم خیلی حرف خوبی است .

  اما باز این حرف باقی می‌ماند که خیلی خوب ترغیب است تحریص است درست هم هست که ما برویم توی مفاتیح ، اما حالا رفتیم توی مفاتیح به چه عنوان بیاوریم؟ این دیگر قانون من بلغ نمی‌رساند این فرمایش حضرت امام دیگر نمی‌رساند به چه قاعده بیاور.

  آن وقت ما می‌گوییم ترغیب وتحریص درست است اما ترغیب وتحریص می‌کند به این که می‌گوید مستحب است یا متأخرین می‌ گویند ترغیب و تحریص می‌کند به این که رجاءً بیاور، باز فرمایش حضرت امام ناقص می‌ماند باید ضمیمه بکنیم یک حرفی را این که قانون من بلغ تحریص است ترغیب است به کتابهای دعا ترغیب است تحریص است به این که ما اهل دعا بشویم اهل زیارت بشویم این دعاها این زیارت‌ها را بخوانیم خیلی حرف خوبی است اما این باز باقی می‌ماند به چه عنوان بخوانم؟ خب باید یا حرف قدماء را بزنیم یا حرف متأخرین را بزنیم یا حرف استحباب عرضی که من عرض کردم باید بگویید بیاور استحباب که قدماء گفتند، بیاور رجاءً لذلک الثواب که متأخرین گفتند و بیاور به عنوان استحباب عرضی که من عرض می‌کنم.

  لذا حرف مرحوم نایینی ، حرف حضرت امام هر دو حرف متینی است اما باز باقی می‌ماند این که ما این دعا را که می‌خواهیم بخوانیم به چه عنوان بخوانیم؟ یک کسی بگوید دیگر عنوان نمی‌خواهد ، بیاور آن را مثل 90 درصد مردم مفاتیح ، دعا می‌خوانند دیگر عنوان هم روی آن نیت، می‌آورد آن را دیگر، نه نیت مستحب می‌کند نه نیست رجاء می‌کند، دعا توی مفاتیح دارد می‌خواند از معصوم هم می‌داند، بگوییم که روایات من بلغ ترغیب می‌کند تحریص می‌کند و معمولاً همه مردم این دعاها این زیارت‌ها را می‌خوانند برای این که نزدیک به خدا بشوند برای این که دعایشان مستجاب بشود برای این که شب قدر است آمرزیده بشوند ، اما این که حالا به عنوان مستحب به عنوان رجاء یا به عنوان استحباب عرضی ظاهراً هیچ کدام این‌ها در نظرشان نیست، این خلاصه حرف.

  قول آخر هم درمسئله این است که می‌گویند اصلاً این ثواب‌ها تفضلی است نه استحقاقی.

  این حرف هم راجع به همه دعاها خوب است توی مفاتیح محدث قمی بعضی اوقات یک ثواب‌هایی بار کزده بر یک دعاهایی، ثواب‌ها خیلی بالاست بعضی اوقات مخالف با عقل است خب مسلم باید بگوییم درست نیست ، هر کسی این دعا را بخواند ثواب 60تا شهید دارد خب این نه، اما مثلاً هر کسی این دعا را بخواند خدا با شهدا محشورش می‌کند این ثواب می‌شود ثواب تفلضلی ، خوب است که بگوییم قاعده من بلغ ثواب درست می‌کند ثواب تفضلی، وقتی ثواب تفضلی داد برای چه؟ مردم ترغیب بشوند تحریص بشوند به دعا شارع مقدس هم گفته است که کاری به واقع نداشته باش ، این دعا را که تو می‌خوانی تفضلا من ثواب به تو می‌دهم.

  آن ثوابی که در این روایت محتمل المستحب گفته شده من به تو می‌دهم این قول پنجم هم قول خوبی است انصافاً اصلاً باید همه‌اش را ثواب تفضلی درست بکنیم اما باز این حرف در ان هست که بله ثواب تفضلی اما به شرطی که اصلش مخالف با عقل نباشد و بعضی اوقات راستی یک حرفهایی زده می‌شود مخالف با عقل است دیگر، هر کسی این دعا را بخواند ثواب مثلاً 60 شهید ثواب 60 سال عبادت ثواب یک عمر عبادت، در روایات ، در آیات هم هست در آیات هم ثواب تفضلی مثل انا انزلناه فی لیله القدر و ما ادریک ما لیله القدر لیله القدر خیر من الف شهر یعنی یک شب راز و نیاز با خدا ثواب یک عمر عبادت، خب این قرآن است دیگر، یا آن شریفه و من یطع الله و رسوله فاولئک مع الذین انعم الله علیهم من النبیین و الصدیقین و الشهداء و حسن اولئک رفیقا که این‌ها همه و من یطع الله و رسوله فاولئک مع الذین انعم الله علیهم حتی من النبیین و الصدیقین و الشهداء و الصالحین و حسن اولئک رفیقا.

  باید یک توجیهی بکنیم، قاعده کلی همین که امروز گفتم اگر مخالف با عقل سلیم نباشد پروردگار عالم آن ثواب را به عنوان تفضل عنایت می‌کند اما هر کجا مخالف با عقل سلیم است نمی‌تواند عقل سلیم عقل عادی نمی‌تواند درکش بکند یا طرد می‌کنیم یا به قول روایات ما ساکت می‌شویم در مقابلش.

  این حرف‌هایی که در قاعده من بلغ زده شده این 5 قول بود که عرض کردم و ظاهراً بهترین اقوال حرف قدماء ظاهراً قدماء هم نمی‌خواهند استحباب ذاتی درست بکنند همان استحباب عرضی، محتمل الاستحباب نیت استحباب بکند درست است به جاست، پروردگار عالم هم ثواب خیلی به او می‌دهد، ثواب‌ها هم همه تفضلی نه استحقاقی، دیگر در قاعده من بلغ جیزی نداریم باید یک مقدار فکر کنید روی آن شاید چیزی بهتر از آن چه گفتم پیدا بکنید اگر پیدا کردید به من بگویید تا صحبت کنم و الا مسئله بعد ما در دوران امر بین محذورین است .

 وصلی الله علی محمد و آل محمد