درس خارج اصول آیت الله مظاهری

89/09/08

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع : قاعده من بلغ

  اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.

  بحث درباره قاعده من بلغ بود که به آن می‌گویند قاعده تسامح در ادله سنن.

  دیروز رسیدیم به این جا که این قاعده من بلغ مثل مفاتیح محدث قمی را از اول تا آخر مستحب می‌کند و همین طور اگر روایت صحیح السند برای مستحب داشتیم روایت من بلغ می‌گوید این روایت ضعیف را بگو روایت صحیح و بگو مستحب است و بالاخره نوافل را همه همه بگو مستحب است حالا بر طبق آن روایت صحیح السند داشته باشیم یا روایت ضعیف السند لذا دیروز می‌گفتم نماز غفیله این از مستحبات در اسلام است اگر هم کسی بگوید سند خوب ندارد، این زیارت‌ها در مفاتیح همه همه این زیارت‌ها را به عنوان استحباب بخوانیم اشکال ندارد ولو این که بعضی از آنها سند صحیح نداشته باشد مثل مثلاً زیارت جامعه کبیره که سند صحیح دارد خب می‌توانیم به عنوان استحباب بخوانیم، زیارت وارث در مفاتیح را هم که سند صحیح ندارد می‌توانیم به عنوان استحباب بخوانیم لذا من به محدث قمی اشکال دارم این که اگر زیارت وارث شما درست است آن زیارت وارثی هم که شما نقل می‌کنی و حسابی ردش می‌کنی باید بگوییم آن هم درست است و اینکه بائک تجرو بائی لم تجر این هم معنا ندارد لذا این مفاتیح محدث قمی که یک کارخانه آدم سازی است ما با تسامح در ادله سنن از اول تا آخر درستش می‌کنیم همه دعاها و همه زیارت‌ها.

  بله گاهی یک چیزی مخالف صریح با عقل است نمی‌شود درستش کرد آن دلالتاً اشکال پیدا می‌کند ولی تا این دلالت ظاهری باشد مخالف با عقل نباشد هر چه در مصباح المتهجد است مستحب است هر چه در زاد المعاد است مستحب است ، بله مثلاً در زاد المعاد نمی‌دانم با آن مقام منزه علامه مجلسی هم نمی‌خورد رفع القلم درست می‌کنند خب می‌دانیم این یک خرافت است می‌گوییم این نمی‌شود، نه سندش، دلالت خراب است وقتی دلالت خراب باشد هیچ، اما زاد المعاد از اول تا آخرش هم دعاهایش هم زیارتهایش مستحب است و این کتب ادعیه کتب زیارات حتی اگر هم نگوییم مستحب است رجاءً دیگر مسلم اشکال ندارد بیاوریم دیگر تفاوت هم خیلی ندارد، حالا اگر گفتیم مستحب نیست می‌گوییم روایت می‌گوید من بلغ شیئاً من الثواب فعمله رجاءً لذلک الثواب فله ذلک الثواب خب حالا این مثلاً این دعاها این زیارتها در این مفاتیح اگر هم که مثل متأخرین بگویند که مستحب نه اما رجاءً دیگر بلا اشکال می‌شود از اول مفاتیح تا آخر مفاتیح هر دعائی بخواند هر زیارتی بخواند قصد رجاء کند رجاءً لذلک الثواب خدا همان ثواب را به او می‌دهد ولو لم یقل به رسول الله صلی الله علیه و آله از این نظر هم تفاوت ندارد که ما مفاتیح محدث قمی را حجت بکنیم حالا حجت یا به عنوان استحباب یا به عنوان رجاء بالاخره حجت است و این هم فراموش شده در کلمات قوم این را هم قوم، اصحاب باید فرموده باشند که این بحث دیروز ما که آیا استحباب درست می‌کند یا رجاء؟ این بحث طلبگی است بحث علمی است از نظر عمل هیچ تفاوت نمی‌کند یعنی از نظر عمل ما می‌توانیم این را بخوانیم حالا یا به عنوان استحباب یا به عنوان رجاء دیگر تفاوت نمی‌کند و این را بزرگان باید متعرض شده باشند که آقا این بحث بحث علمی است نه بحث عملی نتیجه عملی نمی‌توانید بگیرید روایات من بلغ می‌گوید مفاتیح محدث قمی از اول تا آخر حجت است.

  یک بحث دیگر هست حالا حجت است به عنوان رجا بیاورد یا به عنوان استحباب که ما دیروز می‌گفتیم 90 درصد مردم به عنوان رجاء می‌آورند به عنوان این که دعایشان مستجاب بشود به عنوان این که شب قدر است دعا خوانده باشند و این که به عنوان استجاب خیلی کم است مردم اصلاً عمل به جا بیاورند واجباتشان را هم به عنوان وجوب اصلاً به جا نمی‌آورد، یک نمازی آمده بر ذمه‌اش نماز را می‌خواند اما به عنوان واجب به عنوان مستحب ، ولی حالا بگویید هم به عنوان رجاء باید بیاید می‌گوییم خیلی خوب مفاتیح محدث قمی از اول تا آخر حجت است چرا؟ به قاعده من بلغ ، بحث طلبگی بحث دوم می‌شود که حجت است به عنوان استحباب بیاورد یا به عنوان رجاء ؟ بگوییم هر کار می‌خواهد بکند به عنوان استحباب بیاورد درست است به عنوان رجاء هم بیاورد درست است و یک کسی بگوید نه متأخرین می‌گویند نه، می‌گوییم خب بیاورد به عنوان رجاء بیاورد اما بالاخره حجت است آوردنش جایز است و حالا چرا این را مرحوم شیخ انصاری متعرض نشده‌اند که بابا این بحث اصلاً یک بحث نتیجه داری نیست ما می‌خواهیم روایت ضعیف را حجت، بکنیم حالا به عنوان استحباب یا به عنوان رجاء بالاخره حجت و قانون من بلغ روایات ضعیف را حجت می‌کند روایت ضعیف در مستحبات را، محتمل الوجوبرا مستحب می‌کند حالا یا به عنوان رجاء بیاورد یا به عنوان استحباب و نتیجه عملی نمی‌توانیم بگیریم ، قدماء می‌گویندکه بیاور به عنوان استحباب هر چه توی مفاتیح محدث قمی است هر چه در کتاب‌های دعاهای ماست توی زیارات ماست این‌ها که انصافا آدم می‌سازد دیگر، این‌ها را بیاور به عنوان مستحب هم بیاور برای چه؟ روایت هشام بن سالم می‌گوید بیاور به عنوان استحباب بیاور.

  متأخرین هم همه همه می‌گویند بیاور ، حجت است اما به عنوان رجا بیاور، این یک فتوای ثانوی می‌شود یعنی بعد از آن که قانون من بلغ و تسامح در ادله سنن را ما آوردیم وحجتش کردیم دیگر حالا یک فتوای دیگر به عنوان استحباب بیاورم یا به عنوان رجاء قدماء می‌گویند به عنوان استحباب، متأخرین می‌گویند به عنوان رجاء لذا اصلاً این که مرحوم شیخ انصاری این قدرپافشاری دارد تهافت بین قول قدماء و قول متأخرین ، نه، هیچ تهافتی بین قدماء و متـأخرین نیست هم قدماء هم متأخرین می‌گویند قانون تسامح در اوله سنن صحت درست می‌کند برای ما این که این روایت ضعیف در مستحب را شما می‌توایند بیاورید یعنی مضمون روایت را اما حالا می‌خواهی به عنوان مستحب بیاور که ما گفتیم دیروز قدماء گفتند، یا به عنوان رجاء بیاور که متاخرین می‌گویند، لذا این قانون تسامح در ادله سنن باید بگوییم یکی از برکات تشیع است یکی از برکات اهل بیت علیهم السلام است یکی از برکات فقه شیعه است و دیروز ما مستحب هم درست کردیم ، روایت هشام بن سالم این جور بود من بلغه شییء من الثواب فعمله کان له ذلک الثواب ولو لم یقل به رسول الله صلی الله علیه و آله و دیروز هم گفتیم روایت محمد بن مروان که رجاء له لذلک الثواب دارد نمی‌تواند تقیید بکند برای این که تقیید در باب واجب است در باب حرام است در باب مستحبات تعدد مطلوب است ما از روایات اهل بیت به خوبی استفاده می‌کنیم حمل مطلق بر مقید در واجبات است در محرمات است اما در مکروهات و در مستحبات نه، بلکه تعدد مطلوب است اگر بیاورد به عنوان رجاء خیلی خوب است اگر هم بیاورد به عنوان مستحب آن هم خوب است، دو تا مطلوب است و گفتیم هم حالا اگر کسی تعدد مطلوب من را نگوید آن قید غالبی که قید غالبی نمی‌تواند قید بزند، مهمتر از این دو تا مثبت حمل مطلق بر مقید آن جاست که یکی مثبت باشد دیگری منفی اگر دو تا مثبت دوتا منفی شد حمل مطلق بر مقید دیگر معنا ندارد، می‌شود تعدد مطلوب.

  بحث امروز ما راجع به این است امر مهمی هم هست مشهور در میان اصحاب این است که این قاعده من بلغ مختص به مستحبات است و شبهات وجوبیه را نمی‌گیرد محرمات را نمی‌گیرد مکروهات را هم نمی‌گیرد لذا اگر یک روایت ضعیفی داشته باشیم بر وجوب خب نمی‌توانیم بگوییم واجب است نمی‌توانیم هم بگوییم مستحب است اگر یک روایتی داشته باشیم برای ترک محرم نمی‌توانیم به قاعده من بلغ جلو بیاییم ترکش بکنیم و ثواب بگیریم، لذا مشهور شده در میان بزرگان قانون تسامح در ادله سنن، سنن را هم معنا کردند یعنی مستحبات، و ما قائلیم این که نه، قانون تسامح در ادله سنن هم شبهات وجوبیه را می‌گیرد هم محرمات را می‌گیرد شبهات تحریمیه، هم مکروهات را می‌گیرد چرا؟ برای این که این سنن اعم از این است که سنت وجوبی باشد سنت استحبابی باشد سنت اجتناب از گناه باشد به طور حرام یا به طور مکروه و روایت هم نمی‌گوید مستحب، می‌گوید من بلغه شییء من الثواب فعمله کان له ذلک الثواب و لو لم یقل به رسول الله صلی الله علیه و آله این ها ما جایش گذاشته‌ایم تسامح در ادله سنن، سنن هم جایش گذاشته‌ایم یعنی مستحب و در این روایت من بلغ هیچ کدام لفظ مستحب ندارد، روایت هشام ابن سالم من بلغه شییء من الثواب خب اجتناب از گناه اورع الناس من ترک الشبهات اورع الناس من ترک المحرمات حتی یک کسی گناه بیاید جلو نکند در روایات داریم بهتر از 200 هزار رکعت نماز مستحبی است اجتناب از گناه ، ان تجتنبوا کبائر ما تنهون عنه نکفر عنکم سیئاتکم این قدر ثواب دارد، اجتناب یعنی کف، گناه جلو بیاید نکند و در باب محرمات هم صرف ان لایفعل که نیست بالاخره توی اصول اثبات کردیم که کف است، صرف ان لاتفعل بخواهیم بگوییم محرمات است و ثواب دارد و امتثال امر است که این جور نیست یعنی ما این جا نشسته‌ایم همه ما داریم درس می‌خوانیم داریم مباحثه می‌کنیم بگوییم همه ما این ثواب اجتناب از غیبت را می‌بریم این که نیست باید غیبت جلو بیاید نکنم آن وقت بگوییم ان تجتنبوا کبائر ما تنهون عنه نکفر عنکم سیئاتکم کف می‌خواهد تا نکفر عنکم سیئاتکم یعنی صغائر ، معلوم است که اجتناب از زنا بکند دیگر همه آن مقدماتی که به جا آورده ، جلسه خلوت کرده با او تماس گرفته‌ او را لمس کرده دیگر اگر راستی زنا نکند نکفر عنکم سیئاتکم خیلی خوب است آیه شریفه اشکال هم ندارد این که اشکال کرده‌اند بی خود اشکال کرده‌اند خود آیه شریفه می‌فرماید اگر کبیره را اجتناب بکنی کف که به معنا ترک محرم ، ترک محرم یعنی کف از محرم یعنی اجتناب همین لفظ اجتناب قرآن خیلی خوب است اجتناب از محرمات، خب بالاترین ثواب را دارد حالا من بلغه شییء من الثواب فعمله یک روایت داریم که بر حرمت یک چیزی که آن را می‌توانی با رفع لا یعلمون درستش بکنی اما این رفع ما لا یعلمون را جاری نمی‌کنی اجتناب می‌کنی خب من بلغه شییء من الثواب فعمله یعنی اجتناب از این مشتبه الحرام، اجتناب می‌کنی، دیگر له ذلک الثواب ولو لم یقل به رسول الله.

  خب این حمل بر استحباب به چه دلیل؟ می‌گویید آن روایت‌ها نمی‌تواند برای ما وجوب درست کند نمی‌تواند برای ما حرمت درست بکند پس بنابراین دلالت بر استحباب دارد یعنی همین روایت‌ها که می‌گویید ضعیف السند است می‌گویید عقلی است ارشادی است همان حرف‌هایی که زدیم بالاخره مشتبه الحرام را اگر کسی اجتناب بکند مثل آن جاست که حرام قطعی را اجتناب بکند اگر حرام قطعی باشد آن دلیل می‌گوید این اجتناب تو خیلی ثواب دارد اگر هم مشتبه الحرام باشد آن من عمله شییء من الثواب یعنی اجتناب آن می‌گوید که مثل آن جاست که قطعی باشد و این که اختصاص داده شده روایت من بلغ به مستحبات فقط ظاهراً وجهی ندارد هم شبهات وجوبیه را می‌گیرد هم شبهات تحریمیه را می‌گیرد هم شبهات که دال بر استحباب است می‌گیرد هم شبهاتی که یعنی شبهه مستحب شبهه مکروه همه این‌هارا می‌گیرد اطلاق من بلغه شییء من الثواب شییء هم به قول این‌ها از عوارض عامه است همه چیز را می‌گیرد چه واجب و چه مستحب و چه مکروه و چه حرام، هر4 تا را می‌گیرد، این هم این قول.

  یک مقدار ما بالاتر از این هم می‌گوییم بعضی از بزرگان هم گفته‌اند مخصوصاً قدماء این‌ها می‌گویند فتاوی را هم می‌گیرد مثلاً ببینیم صاحب جواهر یک فتوی داده روی یک روایت ضعیفی یا این که نه روایت ضعیف هم نه صاحب جواهر یک فتوی داده، قدماء مخصوصاً ، قدماء فتاوی دارند در حالی که مدرک ندارد نه مدرک صحیح دارد نه مدرک ضعیف ما می‌گوییم قاعده من بلغ این فتاوی را هم می‌گیرد، من بلغه شییء من الثواب این شییء من الثواب یعنی فتوای فقهاء فتوای قدماء ، مثلاً مصباح المتهجد که از شیخ طوشی است از اول تا آخرش حالا اگر بدانیم بعضی که هست هم این فتوای شیخ طوسی است می‌گوییم قاعده من بلغ مصباح المتهجد را درست می‌کند و مصباح المتهجد از اول تا آخرش می‌شود سنددار ، در حالی که فتاوای شیخ طوسی است و این‌ها هست زیاد هست که قدماء مخصوصاً ، متـأخرین این‌ها مسئله می‌گویند مثل رساله‌های عملیه‌ ما الان رساله‌های عملیه که دست ماست خب هیچ کدام دلیل که ندارد از نظر ظاهر، واقعا دلیل دارد که مجتهد روی آن فتوی داده ، حالا ما اگر بدانیم یک فتاوایی هست مدرک هم پیدا نکردیم آن من بلغه شییء من الثواب این فتاوی را حجت می‌کند.

  یک قدری برو بالاتر در متشرعه یک سیره هایی هست زیاد هم هست این تا منجر به خرافات نشود که گفتم منجر به مخالفت با عقل، تا منجر به خرافات نشود قانون من بلغ درستش می‌کند مثلاً در وقتی که می‌خواهد ناخن بگیرد مثلاً می‌گویند این ناخن گرفتن 10 تا را در یک جلسه نگیر، 5 تا را در یک جلسه ، 5 تا را در یک جلسه و این مشهور است یا وقتی که مثلاً عطسه می‌کند می‌گوید خیر باشد این مشهور است هست زیاد هست که متشرعه، مردمی که دین دارند مردمی که شیعه هستند مردمی که همین جور گتره‌ای خرافاتی حرف نمی‌زنند ما می‌گوییم این‌ها را هم قانون من بلغ درستش می‌کند، من بلغه شییء من الثواب.

  بله یک دفعه خرافت است که باز هم این هم زیاد است که خرافت ، آن دیگر از شرع گرفته نشده از متشرعه گرفته نشده از محیط گرفته شده مثل مثلاً چهارشنبه سوری و امثال این‌ها، اما مثلاً روی عید نوروز اگر هم روایت نداشتیم که روایت داریم ما عید نوروز را اگر بگوییم رسم شیعه این را هم درستش می‌کند، هر چیزی در میان متشرعه باشد و دلیل نداشته باشد قانون من بلغه شییء من الثواب درستش می‌کند مگر این که مخالف با عقل باشد یا بدانیم خرافاتی از خرافت است.

  اگر عرض من درست باشد باز این قانون من بلغ علاوه بر این که مفاتیح محدث قمی را درست می‌کند سر تا سر فتاوی قدماء را هم درست می‌کند همه همه و حرف‌های متشرعه را هم درست می‌کند همه همه به غیر از این که بدانیم خرافت است به غیر از این که بدانیم این بدعت است آن حرف دیگر می‌شود خلاف با عقل می‌شود. این هم مطلب دوم.

  مطلب سوم که برای فرداست خیلی مطلب خوبی هم هست این است که 5 قول در باب این حدیث من بلغ قاعده تسامح در ادله سنن هست از نظر این که حالا درست می‌کند چه جوری درست می‌کند؟ می‌گوید مستحب است ؟ می‌گوید سند درست می‌کند ؟ می‌گوید رجاء بیاور؟ می‌گوید تفضل است ترغیب است و امثال این‌ها بحث خوبی است انشاءالله برای فردا.

 صلی الله علی محمد وآل محمد