درس خارج اصول آیت الله مظاهری
89/09/07
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع : قاعده من بلغ
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
قاعده من بلغ یک قاعده مسلم در فقه ماست و این قاعده من بلغ مثل مفاتیح محدث قمی را حجت میکند به قول حضرت امام این کارخانه آدم سازی را، میگوید هرچه در آن است درست است مگر چیزی مخالف با عقل باشد با عقل قطعی ، با عقل متعارف مردم، حالا آن که مخالف با عقل است وقتی مخالف باعقل است یا باید توجیه کرد یا باید طرد کرد اما این نیست و چون این نیست قاعده من بلغ میگوید که آن چه در مفاتیح هست درست است اگر روایت ضعیف السندی چیزی به ما بگوید این روایت ضعیف السند راجع به مستحبات درست است.
لذا این قاعده من بلغ خیلی قاعده سیالی در فقه ماست و خیلی هم مفید است خیلی. این قاعده من بلغ روایاتی دارد روایات را مرحوم صاحب وسائل در جلد اول وسایل در مقدمه عبادات در باب 12 نقل میکند.
روایات بعضی مثل روایت هشام بن سالم که صحیح السند است ظاهر الدلاله است من بلغه شییء من الثواب فعمله کان له ذلک الثواب ولو لم یقل به رسول الله صلی الله علیه و آله هر که چیزی به او برسد و نمیداند رسول گرامی گفته یا نه؟ یعنی ضعیف السند است و این به جا بیاورد آن ثوابی که گفته شده به او میدهند ولو این که واقعا رسول گرامی نفرموده باشند این یک دسته روایات است.
یک دسته روایات یک جملهای در آن است ، همین است، یک جمله در آن است رجاءً لذلک الثواب من بلغه شییء من الثواب فعمله رجاءً لذلک الثواب فله ذلک ولو لم یقل به رسول الله صلی الله علیه و آله، که این روایت محمد بن مروان این هم روایت صحیح السند است و در این باب 12 نظیر آن روایت اول هست نظیر روایت دوم هم هست لذا کسی هم اشکال سندی نکرده است که بگوید قاعده من بلغ دلیل ندارد، نه، قاعده من بلغ دلیل دارد و دلیلش هم روایات است و روایات هم صحیح السند و ظاهر الدلاله.
فقط اشکال این است که آیا این روایتها مستحب درست میکند؟ یعنی مثل آن جا که روایت صحیح السند چیزی گفته باشد مثلاً روی نوافل خب روایات صحیح السند مورد فتوی این که مثلاً نافله مغرب 4 رکعت است ، حالا یک روایت ضعیف السند داریم میگوید 6 رکعت ، 4 رکعت آن نافلهها 2 رکعتهم نماز غفیله، الا این که مثلاً اگر کسی بگوید که بعضی گفتهاند که روایات نماز غفیله ضعیف السند است، خب این روایت من بلغ میآید کمکش این ضعیف السند را صحیح السند میکند یعنی مستحب برای ما درست میکند همین طور که نوافل مستحب است برای این که روایات صحیح السند روی آن داریم که نافله نماز مغرب 4 رکعت است این هم که گفته بین نماز مغرب و نماز عشا 2 رکعت نماز بخوان نماز غفیله روایت ضعیف السند مثل این که ضعیف السند نباشد همین جور که آن مستحب درست میکند این هم مستحب درست میکند.
قدمای اصحاب تقریباً میتوانیم بگوییم اجماع گفتهاند که روایات من بلغ استحباب درست میکند همین جور که نماز مغرب نافلهاش 4 رکعت است باید بگوییم نافله مغرب بین مغرب و عشا نافلهها 6 رکعت است 4 رکعت به عنوان نافله 2 رکعت به عنوان غفیله ، قدماء این را میگویند لذا مثلاً مصباح المتهجد مرحوم شیخ طوسی کتاب دعاست مثل مفاتیح است خب همه روایتهایش صحیح السند نیست اما بالاخره مرحوم شیخ طوسی تلقی کردهاند به این که همه روایات مصباح المتهجد مستحب است آنها که سند دارد خب مستحب معلوم است آنها هم که سند ندارد روایت من بلغ میبردش در عداد آن روایاتی که مستحب است، با کمک من بلغ ما مستحب واقعی درست میکنیم و میگوییم فرقی نیست بین نافلهها و نماز غفیله آن روایت صحیح السند دارد این هم روایت ضعیف السند دارد روایت ضعیف السند راکمک برایش میآوریم روایات من بلغ را، میگوییم هر دو مستحب است ، این قدماء، لذا قدمای اصحاب همه همه میگویند آقا این من بلغه شییء من الثواب فعمله کان له ذلک الثواب ولو لم یقل به رسول الله یعنی یک روایت ضعیف السند برایت آمده عمل بکنی مثل آن جاست که یک روایت صحیح السند آمده باشد عمل بکنی آن ثوابی که به واسطه روایت ضعیف السند است ، روایت همین جوری که آن نافله را مستحب واقعی میکند روایت صحیح السند، این روایت ضعیف السند هم این را مستحب در ردیف مستحبات میکند ولو این که واقعیت هم نداشته باشد یعنی ولو این که روایت ضعیف السند باشد، قدمای اصحاب این جور فرمودهاند.
اما متأخرین از اصحاب معمولاً گفتهاند نه مستحب درست نمیکند بلکه همان ضعیف به حال خودش باقی است و اگر بخواهد بیاورد نمیتواند به عنوان مستحب بیاورد باید به عنوان رجا بیاورد و به عنوان رجاء میآورد پروردگار عالم لطف دارد اگر مطابق با واقع است آن ثواب را میدهد، اگر مخالف با واقع است رجاءً تفضلاً پروردگار عالم آن ثواب را میدهد، لذا مستحب درست نمیکند بلکه باید بیاوریم به عنوان رجاء، نماز غفیله اگر سند نداشته باشد باید بخوانیم، نماز نافله را میخوانیم نماز نافله قربه الی الله، اما این را باید بگوییم که رجاءً قربه الی الله، آن میشود مستحب ذاتی یعنی قول قدماء به کمک این روایت من بلغ و اما این میشود یک فعلی که نمیتوانم نسبت استحباب به آن بدهم ، باید بگویم رجاءً ، اینها تمسک کردهاند به آن روایت محمد بن مروان، آنها تمسک کردهاند به روایت هشام بن سالم ، متأخرین تمسک کردهاند به روایت محمد بن مروان که میفرماید من بلغه شییء من الثواب فعمله رجاءً لذلک الثواب یعنی اگر بخواهد همین جوری جزماً نسبت به شارع بدهد نمیشود باید به عنوان رجاء بیاورد، لذا قضیه عکس شده در میان قدماء مشهور است این که روایت من بلغ، قاعده من بلغ مستحب درست میکند اما متأخرین میگویند مستحب درست نمیکند اما میتوانی بیاوری برای خاطر قاعده من بلغ رجاءً لذلک الثواب و اگر روایت من بلغ را نداشتیم اصلاً نمیتوانستی بیاوری رجاء هم نمیتوانستی بیاوری برای اینکه بدعت است دیگر، روایات من بلغ میگوید بدعت نیست اما مستحب هم نیست، بیاور رجاءً لذلک الثواب.
خب متأخرین چه کردهاند در رد قدماء؟ میگویند آقا دو تا روایت داریم یکی مطلق است یکی مقید است حمل مطلق بر مقید به ما میگوید باید رجاءً آورده شود، روایت هشام بن سالم میگوید من بلغه شییء من الثواب فعمله روایت محمد بن مروان میگوید من بلغه شییء من الثواب فعمله رجاءً لذلک الثواب خب این قید است دیگر، قاعده مطلق و مقید این است حمل مطلق بر مقید بکنیم به روایت محمد بن مروان عمل بکنیم نه به اطلاق روایت هشام بن سالم ،حمل مطلق بر مقید.
ایرادی که ما داریم اولا در مستحبات و در مثبتات و اینها حمل مطلق بر مقید نیست ، حمل مطلق بر مقید آن جاست یکی منفی باشد یکی مثبت، بگوید اکرم العلماء یک دلیل دیگر بگوید لاتکرم الفساق منهم این حمل مطلق بر مقید میشود، اکرم العلماء میگوید همه آنها ، لاتکرم الفساق منهم میگوید بعضی آنها، حمل مطلق بر مقید میکنیم میگوییم اکرام عالم واجب است اما به شرط این که عادل باشد فاسق نباشد، این حمل مطلق بر مقید است که یکی مثبت یکی منفی،و اما اگر هر دو مثبت شد میگویند حمل مطلق بر مقید برای چه؟ برای این که تنافی با هم ندارد اکرم العلماء اکرم العلماء العدول می گویند خب اینها با هم تهافت ندارد هم عدول را اکرام بکن هم همه علماء را حمل مطلق بر مقید آن جاست که تهافتی در کار باشد این جا تهافت در کار نیست.
لذا توی اصول میگوییم حمل مطلق بر مقید این است که یکی مثبت یکی منفی ، یک تعارضی بین دو روایت باشد وفق العرف رفع تعارض بکند حمل مطلق بر مقید بکنیم و اما اگر هر دو مستحب شدند دیگر این تعارض بدوی هم نیست تا این که وفق العرف جمع بین دلیلین بکند، اکرم العلماء و اکرم العدول منهم اینها با هم تهافت ندارند تنافی ندارند ،ما نحن فیه همین است یک روایت میگوید که من بلغه شییء من الثواب فعمله یک روایت میگوید من بلغه شییء من الثواب فعمله رجاءً لذلک الثواب خب با هم منافات ندارد یعنی میتواند عمل را بیاورد بدون رجاءً لذلک الثواب میتواند عمل را بیاورد رجاء لذلک الثواب لذا قدماء برای این فرمایش متأخرین که حمل مطلق بر مقید میخواهند بکنند گفتهاند نه حمل مطلق بر مقید نمیکنیم به هر دو عمل میکنیم تهافتی ندارد اشکال ندارد، این آقا این روایت ضعیفی که به او رسیده مثلاً مفاتیح میتواند بیاورد استحباباً میتواند بیاورد رجاءً لذلک الثواب ، شب قدر است و دعای ابوحمزه ثمالی میخواهد بخواند گاهی میآورد برای اینکه دعاست و مستحب است و گاهی هم میآورد برای این که امشب خدا بیامرزد او را خب هر دو درست است مردم هم این جوری هستند گاهی گریه و زاری میکند برای رفع گرفتاریش ، گاهی هم گریه و زاری میکند برای این که خودش مطلوب است بالاترین عبادات است این یک جواب که برای متأخرین دادهاند.
یک جواب باز برای متأخرین دادهاند گفتهاند آقا این قید قید غالبی است و قید غالبی نمیتواند مقید باشد مثل قرآن میفرماید و ربائبکم اللاتی فی حجورکم اذا دخلتم بهن ربیبه شما به شما محرم است یعنی دختر زن به شما محرم است اما آن دختر زنی که در خانه شما بزرگ شده باشد و ربائبکم اللاتی فی حجورکم خب فقهاء گفتهاند که فی حجورکم که ندارد وقتی عقد این زن را خواندند اگر اذا دخلتم نبود میگفتیم این دخترش هم محرم است اذا دخلتم دارد بگویید که اذا دخلتم هم حاصل میشود ربیبه میشود محرم حتی اگر خانه شوهرش است دختر، اصلاً ربطی به این حجورکم ندارد هیچ وقت در خانه این مرد نبوده گفتند خب مسلم محرم است دیگر، گفتند پس این فی حجورکم را چکار کنیم؟ گفتند این حجورکم قید غالبی است قید غالبی مقید نمیتواند باشد وقتی مقید نشد باشد لذا میگوییم و ربائبکم اللاتی فی حجورکم او غیر حجورکم، و چون غالباً بچهها با مادرند فرض کرده این جا هم آن بچهها که با مادرند ، حالا بچهها با مادر نباشند باز این محرمیت درست میشود و این قید غالبی را زیاد داریم و این قید غالبی تقیید نمیتواند بکند، خب این هم جواب دوم.
معمولاً وقتی که برویم توی مردم میبینیم که دعا میخواند رجاءً به این که خدا نظر لطفی به او بکند ، خدا بهشت ببرد او را، خدا جهنم نبرد او را و اما به عنوان مطلوبیت ذاتی، مطلوب خداست، اصلاً این دعا من حیث هو دعا مطلوب است ذاتا خیلی کم پیدا میشود در میان مردم آقا باقر بهبهانی این آقا گفته بود در حرم حسین علیه السلام خدمت امام زمان رسیدم آقا امام زمان گوش بصیرت به من دادند گفتند گوش بده دیدم همه به فکر خودشان ، نگاه کردم به آقا امام زمان دیدم یک آهی کشیدند فرمودند ببین یک نفر به یاد من نیست همه به یاد خودشان ، آن خانه میخواهد آن زن میخواهد آن شوهر میخواهد، همه به فکر خودشان ، دعاهای ما این جوری است همه به فکر خودمان هستیم اما این دعا مطلوبیت ذاتی داشته باشد برای این دعا میکنم این خیلی کم است یک در ده هم پیدا نمیشود، لذا این رجاءً لذلک الثواب قید غالبی میشود وقتی قید غالبی شد نمیتواند روایت هشام بن سالم را تقیید بکند، این هم حرف خوبی است .
یک مسئله دیگری هم که فرمودهاند این هم مسئله خیلی خوب است گفتهاند اصلاً ما از روایات اهل بیت به دست میآوریم که در مستحبات تعدد مطلوب است نه حمل مطلق بر مقید، حضرت امام رضوان الله تعالی علیه مثال میزدند میفرمودند آمد خدمت امام صادق علیه السلام گفت یابن رسول الله روز عاشورا چه بکنم؟ فرمود یک توجهی به قبر امام حسین علیه السلام بگو السلام علیک یا ابا عبدالله السلام علیک و رحمه الله و برکاته، گفت آقا زیادتر میخواهم زیارت عاشورت را یادش دادند علقمه آمد گفت زیادتر میخواهم دعای علقمه را یادش دادند این را میگویند تعدد مطلوب، یعنی روز عاشورا یک سلام زیارت عاشوراست ، متن زیارت عاشورا همان با یک لعن و یک سلام این زیارت عاشوراست، 100 لعن و 100 سلام زیارت عاشورا است، دعای علقمه هم بیاید میشود کامل زیارت عاشوراست ، زیارت عاشورا مراتب دارد آن حد وسطش آن زیارت عاشورا با 100 لعن و 100 سلام است اما یک سلام گفتن یا این که متن زیارت عاشورا را خواندن این هم زیارت عاشورا کرده، دیگر احتیاج به این که تسع و تسعون و امثال اینها نداریم حالا اگر یک کسی همین را هم بگوید یک لعن بکند اللهم العن اول ظالم وقتی که تمام شد بگوید تسع و تسعون مره خب میتواند بگوید به جای این بهتر بگوید الف مره، بعدد ما خلق الله، سلام را بگوید وقتی تمام شد بگوید بعدد ما خلق الله از خودش در بیاورد خب طوری نیست به این میگویند تعدد مطلوب، و توی اصول ما مسلم شده البته مشهورکه در باب دعا تعدد مطلوب است نه حمل مطلق بر مقید، در باب مستبحبات تعدد مطلوب است نه حمل مطلق بر مقید، یکی از بزرگان خدا رحمتش کند ملای خوبی بود به من میگفت در باب مستحبات این است هر چه پول بدهی آش میخوری مثل خواندن قرآن است آدم یک آیه قرآن بخواند به همان اندازه آش میخورد ثواب یک آیه، اگر هم یک ختم قرآن بخواند قرآن خوانده همهاش قرآن است ، یک آیه قران است یک سوره قرآن است یک قرآن آن هم یک قرآن است، الا این که تعدد مطلوب است هر کسی را به اندازه کارش پولی به او میدهند و باب مستحبات این جوری است و قاعده من بلغ میخواهد تعدد مطلوب درست بکند ، حرف خوبی است انصافاً ، لذا بااین سه تا مطلب همین جور که مرحوم آخوند هم در کفایه قائل به استحباب هستند ما هم میگوییم قاعده من بلغ برای ما مستحب درست میکند خلافا لمتأخرین میگویند مستحب درست نمیکند بلکه اگر رجاءً لذلک الثواب آوردی ثواب میبری و الا نه، لذا رجاءً شرط برای این مستحبی است که میخواهی بیاوری اگر این شرط را بیاوری درست است شرط را نیاوری درست نیست، لذا به متأخرین میگوییم آقا نه، این سه تا دلیلی که آوردیم هر سه دلیل خیلی مهم است هر سه دلیل خیلی خوب است حرف قدماء را درست میکند و ما مدعی هستیم این مفاتیح محدث قمی، اقبال سید بن طاووس مصباح المتهجد شیخ طوسی و این کتاب دعاها که زیاد است اینها چه زیاراتش چه ادعیهاش چه حرفهایش تا مخالف با عقل نباشد مستحب است همه همه به قاعده من بلغ ،مثل آن جاست که روایتها صحیح السند باشد این هم که روایتها ضعیف السند است بعضی، قاعده من بلغ آن روایات ضعیف السند را صحیح السند میکند .
حالا این حرف دارد چهار پنج فصل باید در این باره صحبت کنیم، انشاء الله فردا صحبت میکنیم.
وصلی الله علی محمد و آل محمد