درس خارج اصول آیت الله مظاهری
89/08/24
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع : تمسک اخباری به برای احتیاط در ما لانصّ فیه به عقل
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
اخباری برای احتیاط تمسک کرده است به آیات دربارهاش صحبت کردیم ، تمسک کرده است به روایات دربارهاش صحبت کردیم، تمسک کرده است به عقل در حالی که عقل را قبول ندارد توی فقه اما در اصل فقه در پایه فقه یعنی این جا تمسک کرده است به عقل گفته است عقل ما میگوید در شبهات تحریمیه باید احتیاط کرد ، توجه به این مطلب هم داشته باشید ببینیم به کجا میرسد این تقریبها راجع به مطلق شبهات اگر درست باشد میگوید باید احتیاط کرد اما آن میگوید که در شبهات تحریمیه، اما در شبهات وجوبیه عقل این جور دلالتی ندارد.
دو تا تقریب شده تقریب اول گفتهاند که ما میدانیم یک محرماتی در اسلام هست که این محرمات حکمش به ما نرسیده است و وقتی حکمش به ما نرسیده باشد لذا هر چیزی که شبهه دارد نمیدانیم حرام است یا نه باید احتیاط بکنیم، چرا؟ قاعده علم اجمالی، آن علم اجمالی که من میدانم یک محرماتی بوده است و هست و به من نرسیده عقل ما میگوید باید احتیاط بکنی، اشتغال یقینی برائت یقینی، این دلیل اول.
خب بزرگان حمله کردهاند به اخباریها با این دلیلش با یک ادله فراوانی، اولا این که یک محرماتی داریم که به ما نرسیده این یعنی چه؟ ما این را منکریم، میگوییم نه، محرمات هر چه بوده به ما رسیده ، بله یک احکامی در مقام شأنیت و مقام انشاء هست که آنها ربطی به ما ندارد ما میدانیم وقتی که آقا امام زمان آمدند یک احکامی فراوانی میآورند اما این صورت فعلیت و تنجز که برای ما ندارد صورت فعلیت برای ما ندارد مقام انشاست زمان امام زمان به فعلیت میرسد حتی مثلاً اینها که امام صادق علیه السلام برای ما گفتهاند این در زمان امیر المؤمنین علیه السلام در زمان امام حسن علیه السلام ، امام حسین علیه السلام فعلیت نداشته، مقام انشاء بوده ، نتوانستند بگویند یا نشد بگویند یا صلاح نبود بگویند، آقا امام صادق علیه السلام فرمودند، مقام فعلیت پیدا کرد، حکم بنابر آن چه مرحوم آخوند در کفایه میگویند 4 مرتبه دارد یک مرتبه اقتضا یعنی آن مقام مصالح و مفاسد نفس الامری، آن موجب میشود شارع مقدس انشاء بکند این امر را میگویند مقام انشاء وقتی انشاء کرد شارع مقدس این را میدهد دست مردم به واسطه انبیاء به واسطه اوصیاء به واسطه روحانیت این را میگویند مقام فعلیت ، یکی هم مقام تنجز است آن مربوط به مکلف است ببیند آن مقام فعلیت را میتواند توی خارج بیاورد یا نه؟ اگر میتواند به آن میگویند مقام تنجز، لذا ما به مرحوم آخوند ایراد داریم که آقا حکم 4 مرتبه ندارد 2 مرتبه دارد برای این که آن مقام اقتضا که مراتب تکلیف نیست آن که مرتبه تکلیف است انشاست که مربوط به مکلِف است و مکلِف باید انشاء بکند بدهد به مکلَف این انشاء ومقام فعلیت این دو تا دست شارع است و اما آن مرتبه اقتضا که دست شارع نیست یک چیز نفس الامری است اصلاً حکم نیست ، حکم تکوینی است به عبارت دیگر مقام تنجز هم مربوط به مکلَف است نه مربوط به مکلِف، یعنی مکلَف است که نگاه میکند ببیند آیا میتواند این تکلیف شارع را بیاورد یانه، اگر بتواند عقل ما میگوید که بیاور این حکم عقل است نه حکم شرع، شارع مقدس حکم کرد گفت اقیمواالصلوه گفت آتوا الزکاه گفت صوموا لذا مقام انشاء مقام فعلیت از طرف مکلِف تمام است مکلف است یک وقت میگوید که نمیتوانم روزه بگیرم عقل میگوید خب نگیر، شرع میگوید لا یکلف الله نفسا الا ما آتاها، این حکم عقل است مقام تنجز حکم عقل است حالا این که مربوط به شارع است یکی مقام انشاء است هر چه بوده انشاء شده برای این که قرآن تبیانا لکل شییء ، ما فرطنا فی الکتاب من شییء هر چه من الازل الی الابد کپیه عالم وجود قرآن، لذا مقام انشاء تمام است چیزی باقی نمانده، مقام فعلیت شاید یک در ده گفته شده، نُه باقی مانده زمان امام زمان لتبین للناس ما نزل الیهم قرآن تبیین میشود لذا مثل امام صادق علیه السلام مقام فعلیت داشتند آن مقام انشاء را به مقام فعلیت، و آقا امام زمان مقام فعلیت دارند، آن مقام انشاء را به فعلیت میرسانند و اما حالا در زمان ما چه؟ مقام انشاء بله، مقام فعلیت نه، وقتی نه، تکلیف نیست ، واقعاً تکلیف نداریم برای این که ائمه طاهرین نگفتهاند به ما دیگر، نتوانستند بگویند، صلاح نبود بگویند، بالاخره نگفتهاند یک در ده احکام را نگفتهاند لذا نُه در ده مقام انشاء دارد مقام فعلیت ندارد خب وقتی مقام فعلیت ندارد ما اصلاً مکلف نیستیم برای این لایکلف الله نفسا الا ما آتاها، آتاها یعنی مقام فعلیت ، لذا آن چه که به مارسیده مقام انشاء مقام فعلیتش درست است آن چه به ما نرسیده مقام انشاء بله، مقام فعلیت نداشته، تکلیف نداریم لذا این اخباری که میگوید ما یک محرماتی داریم و این محرمات را باید بیاوریم حالا که نمیتوانید باید احتیاط بکنیم میگوییم نه، مقام انشاست ، مقام انشاء که نمیتواند تکلیف برای ما بیاورد، مقام فعلیتشش را هم که نگفتهاند، لذا ما میدانیم یک محرماتی هست و باید احتیاط بکنیم ما میدانیم که یک محرماتی نیست، مقام انشاء هست مقام فعلیت نیست وقتی مقام فعلیت نشد ارتکابش مانعی ندارد همان آیات و روایاتی که خواندیم رفع ما لایعلمون ، ما کنا معذبین حتی نبعث رسولا، کل شیی مطلق حتی یرد فیه نهی، این خلاصه حرف است که به این اخباری که میگوید میدانیم که یک محرماتی داریم میگوییم میدانیم که یک محرماتی نداریم، اگر به ما برسد مقام فعلیتش درست بشود مقام تنجیزش هم درست میشود باید بیاوریم اما به ما که نرسیده، تفحص میکنیم، فرض ما فرض اخباری و اصولی این است که اگر نمیدانی که حرام است یا نه؟ برو دنبال، برو تفحص کن، حسابی تفحص به اندازه طاقت، اگر پیدا نشد برائت، این آقا میگوید احتیاط چرا احتیاط ؟ میگوید برای این که یک تکالیفی میدانیم ، خب میگوییم نه بابا یک تکالیف دیگر نمیدانیم، بعد از آن که تفحص کردیم میدانیم که دیگر تکلیف ندرایم لایکلف الله نفساالا ما آتاها این اولاً .
حالا اگر کسی حرف من را قبول نکند بگوید خیر، مقام فعلیت تمام است گفتهاند و به ما نرسیده و امثال اینها، دیگر فرق هم نمیکند که گفتهاند به ما نرسیده یعنی باز هم مقام فعلیت نیست برای این که وصول میخواهیم تا وصول نباشد که نمیشود بگوییم مقام فعلیت تمام است مقام فعلیت یعنی وصول حالا اگر یک کسی این اشکال اول ما را قبول نکند میگوییم خیلی خوب این علم اجمالی منحل میشود به علم تفصیلی و شک بدوی، اصلاً علم اجمالی نیست چرا؟ برای این که عدهای از تکالیف را میدانیم برای این که ائمه طاهرین فرمودهاند روایات بیش از 30 هزار روایت در فقه ما دست ماست الحمدلله، سنی که نیستیم که روایت نداشته باشیم روایت در فقه، استاد بزرگوار ما آقای بروجردی میگفتند که سنیها 600 تا روایت دارند در فقه، میگفتند یک ثلثش مال عایشه خانم است یک ثلثش هم مال کعب الاحبار و ابی هریره هاست یک ثلث دیگرش هم متفرق، و ایشان خیلی بررسی در این چیزها داشتند ایشان میفرمودند که من یک روایت صحیح السند در فقه از اینها سراغ ندارم ، ما که سنی نیستیم ما شیعهایم بیش از 30 هزار روایت راجع به فقه داریم این وسائل الشیعه و این مستدرک وسائل و این جامع الاحادیث استاد بزرگوار ما آقای بروجردی خب اینها همه روایت است دیگر، لذا به اندازه آن علم اجمالی علم تفصیلی داریم اینهاست این محرمات است به غیر از این دیگر نمیدانیم هست یا نه؟ رفع ما لا یعلمون علم اجمالی منحل میشود به علم تفصیلی و شک بدوی، لذا اگر شک بدوی شد دیگر باید بگوییم رفع ما لایعلمون برای این که ادله اخباری که تمام نبود این میخواهد الان با علم اجمالی بیاید جلوی ما، حربهاش علم اجمالی است ما هم علم اجمالی را منحل میکنیم به علم تفصیلی و شک بدوی.
این هم یک جواب، یک جواب دیگر خیلی خوب صرف نظر از این میکنیم اما این علم اجمالی راجع به محرمات اینها معمولاً مبتلا به نیست آن که مبتلا به است با علم اجمالی احتیاط بکن اما ما بقی که غیر مبتلا به است چه؟ خب وقتی مبتلا به نشد دیگر علم اجمالی نمیتواند کار بکند که حالا بعد میآییم دربارهاش صحبت میکنیم علم اجمالی آن جا میتواند کار بکند که اطرافش مبتلا به باشد الان این که مبتلا به است و میخواهیم اصل جاری بکنیم مثلاً گوشت بعضی حیواناتها که نمیدانم آیا حلال گوشت است یا نه؟ میخواهم بگویم که رفع ما لایعلمون و اما دیگر ما بقی الان که مبتلا به ما نیست دیگر علم اجمالی برای ما نمیتوان کار بکند.
حرف آخر این که این حرفها برمیگردد به این که شبهه غیر محصوره است مثل این که مثلاً میدانیم در این اصفهان یک ظرف پنیری آمده نمیدانیم کجا رفته؟ در کدام مغازهها رفته؟ خب گفتهاند علم اجمالی نمیتواند کار بکند، علم اجمالی آن جا میتواند کار بکند که مبتلا به باشد و چون این جا اطراف مبتلا به نیست یک طرف مبتلا به است که الان میخواهم اصل جاری بکنم و ارتکاب بکنم دیگر مابقی که مبتلا به نیست دیگر رفع ما لایعلمون.
البته این دو که یکی مبتلا به نیست یکی هم غیر محصوره بعد دیگر مفصل دربارهاش صحبت میکنیم که اگر مبتلا به نشد علم اجمالی نمیتواند کار بکند اگر هم شبهه غیر محصوره شد نمیتواند کار بکند اما این جا همین بیان مصداق بکنیم ما نحن فیه همهاش غیر مبتلا به است ما نحن فیه همهاش شبهه غیر محصوره است و علم اجمالی اگر بعضی اطراف مبتلا به نشد علم اجمالی اگر شبهه شبهه غیر محصوره شد نمیتواند کار بکند علم اجمالی که رفت کنار اصل میگوید رفع ما لایعلمون.
این خلاصه دلیل اخباری دلیل عقلش که میگوید ما میدانیم یک محرماتی است لذا چون میدانیم یک محرماتی در اسلام هست من باید از همه شبهات اجتناب بکنم تا بفهمم آن محرم واقعی را ترک کردهام، این 4 تا جوابی که به این شبهه دادیم همان اولی کفایت میکند دیگر دوم و سوم و چهارم هم تاکید میکند همان جواب اول را ، این یک حرف از اخباری راجع به عقل.
دلیل دومی که اخباری دارد عقلا گفته است که ما باید همه چیزمان به اذن الله باشد ما نمیتوانیم تصرف در چیزی بکنیم جز به اذن الله چرا؟ برای این که تمام موجودات مال خداست، و چون تمام موجودات مال خداست تصرف کردن در اموال خدا اذن میخواهد هر کجا اذن داده خدا مرتکب میشویم هر کجا نمیدانیم اذن داده یانه؟ یا میدانیم اذن نداده دیگر باید مرتکب نشد و همین جور که در محرمات گفتیم که نکن، نخور در باب شبهات هم عقل ما میگوید نخور، نکن برای این که تصرف در مال غیر است و لا یجور لاحد ان یتصرف فی مال الغیر الا باذنه.
حذر کرده ، اصل اشیاء علی الاباحه نه ، اصل اشیاء علی الحرمه تقریبش همین است که عرض کردم و خودشان هم تقریب کردند و اهل اصول هم برایشان تقریر کردند تقریر بهتر از خودشان استاد بزرگوار ما حضرت امام یک جمله توی درس داشتند این را روی آن فکر بکنید تا روز شنبه، ایشان میفرمودند نه، اصلاً خدا این که ما میخواهیم برایش مال درست بکنیم نه، تکوین هر چه هست مال خداست لله ما فی السموات و ما فی الارض ملکیت تکوینی اما ملکیت اعتباری خدا ندارد وقتی خدا نداشت ملکیت اعتباری دلیل این آقا میشود سالبه به انتفاء موضوع، نمیدانم حضرت امام چه میخواهند بگویند ؟ آن وقتها هم به ایشان عرض میکردم، خب این انفال که میفرماید بسم الله الرحمن الرحیم یسئلونک عن الانفال قل الانفال لله دیگر بعدش خدا واگذار کرده و لرسوله بعدش هم به ولایت ، این ملکیت انتزاعی نیست؟ این که تکوین نیست دیگر انفال یعنی آبها همه همه مال خدا، خب این قطع نظر از این که خدا خالق است خدا مالک است هیچ کس نمیتواند در آبها تصرف کند الا باذن خدا و آن کسانی که ولایت از طرف خدا دارند، بیابان ها همه، کوهها همه همه انفال است ، اراضی موات، خب اگر کسی بخواهد تصرف کند باید با اجازه خدا باشد این که ملک تکوینی نیست ملکیت انتزاعی است دیگر یعنی همین جور که ما مالکیم خدا هم مالک است ما مالک خانهمان هستیم خدا هم مالک خانهاش است خانه خدا، خب این در میان عوام که خیلی مشهور است خانه خدا، وقف میکند برای که؟ لله.
خب این لله باید باشد تا بشود وقف ، خب مسجد مثل خانه، آن میشود مال خدا این خانه میشود مال ما ، یا خمس و اعلموا انماغنتم من شییء فان لله خمسه و للرسول و لذی القربی لذا همه هم معنا میکنند که اصلش مال خداست خدا داده به رسول الله رسول الله داده به ذی القربی ، ملکیت ملکیت اعتباری و انتزاعی همین طور که خدا ملکیت تکوینی دارد لله ملک السموات و الارض ملکیت اعتباری دارد واعلموا انما غنتم من شییء فان لله خمسه لذا ظاهراً حرف مرحوم حضرت امام را نمیشود درست کرد باید یک جواب دیگر بدهیم انشاء الله جوابش هم فکر بکنید روی فرمایش حضرت امام شاید چیزی بفهمید که من نفهمیده باشم هم فکر بکنید روی این جواب تقریر دوم اخباری ، ببینیم چه باید گفت.
و صلی الله علی محمد و آل محمد