درس خارج اصول آیت الله مظاهری

89/08/22

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع : تمسک اخباری به روایات برای احتیاط.

  اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.

  اخباری برای احتیاط تمسک کرده است به روایاتی ، این روایات بیش از 100 روایت است در موارد مختلف مرحوم صاحب وسائل این روایات را نقل کرده، از جمله در باب 12 از ابواب صفات قاضی جلد 18 وسائل قریب 50 روایت مرحوم صاحب وسائل نقل فرموده‌اند این روایت ‌ها منقسم می‌شود به سه قسم، یک قسمش را اسمش را گذاشته‌اند روایات توقف الوقوف عند الشبهه خیر من الاقتحام فی الهلکه انسان راجع به شبهه احتیاط احتیاط بکند توقف بکند مرتکب نشود این بهتر از این است که در هلاکت بیفتد یعنی اگر توقف نکنید در هلاکت می‌افتید خب دیگر هلاکت یعنی عذاب یعنی عقوبت، لذا احتیاط کن، احتیاط کن تا در هلاکت نیفتی، این یک دسته روایات است که باید بگوییم این روایات که بیش از 10تا روایت است اول دلیل است برای این اخباری که باید ما در مالا نص فیه احتیاط بکنیم در مقابل اصولی که می‌گوید احتیاط لازم نیست این می‌گوید احتیاط کن.

  یک دسته روایات داریم اسمش را گذاشته‌اند روایات تثلیث این هم خیلی است هفت هشت ده تا روایت هم به عنوان روایت تثلیث که امام علیه السلام، امام صادق علیه السلام فقط نه، ائمه طاهرین علیهم السلام فرموده‌اند که حلال بین و حرام بین و شبهات بین ذلک فمن ترک الشبهات نجی من المحرمات و من ارتکب الشبهات وقع فی المحرمات و هلک من حیث لایعلم یک حلال بینی داریم معلوم است ارتکابش طوری نیست، یک حرام بینی داریم معلوم است باید اجتناب کنیم یک شبهات بین بین داریم اگر کسی این شبهات را ترک بکند از محرمات نجات پیدامی‌کند و اما اگر کسی این شبهات را به جا بیاورد از راهی که گمان ندارد توی هلاکت می‌افتد یعنی توی عذاب می‌افتد هلک من حیث لا یعلم یعنی حرام را به جا می‌آورد و هلاکت از راهی که نمی‌خواهد از راهی که نمی‌داند، این هم دسته دوم.

  دسته سوم روایات احتیاط است این‌ها هم زیاد است اخوک دینک فاحتط لدینک دین برادرت است همین طور که اگر مثلاً یک چیز شبهه ناکی باشد که برادرت را می‌کشد به او نمی‌دهی بخورد همین جور راجع به دینت هم باید چنین باشی، همین طور که مواظب برادرت هستی باید مواظب دینت باشی و اگر بخواهی مواظب دین باشی چکار باید بکنی؟ فاحتط لدینک احتیاط داشته باش در دینت، نمی‌دانی آِیا این حرام است یا نه؟ مرتکب نشو، این خلاصه این 40 ، 50 تا روایت است بلکه خلاصه 100 روایت به بالا که مرحوم صاحب وسائل در وسائل آورده‌اند و اخباری تمسک به آن کرده در مقابل اصولی این که اگر چیزی را نمی‌دانی حلال است یا نه ؟ باید احتیاط بکنی.

  خب حالا جواب اول، این که آقا رفع ما لایعلمون را چکارش کنم؟ آن رفع ما لایعلمون می‌گوید که اگر نمی‌دانی آیا حرام است یا نه؟ می‌توانی مرتکب بشوی، ما کنا معذبین حتی نبعث رسولا، کل شیی مطلق حتی یرد فیه نهی، این روایت‌ها را چکارش کنم؟ این‌ها معارض است یا نه؟ آن سه دسته روایات ظهور دارد در حرمت این‌ها نص هستند در عدم حرمت، حمل ظاهر بر نص باید بگوییم که این‌ها مستحب است، آدم احتیاط در دین بکند خب معلوم است مستحب است تا جایی که به وسواسی گری نرسد تا جایی که اختلال نظام لازم نیاید، اختلال نظام شخصی، عمومی، احتیاط چیز خوبی است، البته نه توی رساله‌ها آن چیز خوبی نیست، توی رساله‌ها احتیاط خوب نیست به قول استاد بزرگوار ما آقای بروجردی مردم را توی دردسرانداختن این کار خوبی نیست این احتیاط نیست، بالاخره احتیاط چیز خوبی است عقل ما می‌گوید احتیاط خوب است عقل ما هم می‌گوید موارد فرق می‌کند بعضی اوقات راجع به مال مردم است خب حسابی احتیاط کن، راجع به عرض مردم است احتیاط کن مواظب باش آبروی مردم نرود، مواظب باش به ناموس مردم تجاوز نشود، گاهی هم راجع به نفوس است مواظب باش ضرر جانی به کسی نخورد آن جاها عقل ما می‌‌گوید احتیاطش لازم است خب بله احتیاط کن اما غیر از آنها را عقل ما می‌گوید احتیاط خوب است، بارک الله، لذا اخوک دینک فاحتط لدینک به قرینه رفع ما لا یعلمون حملش می‌کنیم بر استحباب ، اسمش را می‌گذاریم حمل ظاهر بر نص، 30 تا روایت داریم اخوک دینک فاحتط لدینک 30 تا هم روایت داریم احتیاط لازم نیست این‌ها که با هم تعارض نیست این ها یک کدام نص در جواز است رفع ما لا یعلمون که دیگر نص در جواز است اما آن اخوک دینک فاحتط لدینک ظهور است یعنی ظهور امر است ، نص در حرمت نیست، ظهور در حرمت دارد، جمع دلالی حمل ظاهر بر نص رفع ما لا یعلمون را بگیر اخوک دینک فاحتط لدینک را هم حمل بر استحباب کن و این قاعده آدم وقتی که برود توی کلمات اخباری‌ها، اخباری‌های دقیق اخباری‌هایی که لجباز نباشند نظیر صاحب وسائل نظیر صاحب حدائق، اگر کسی بگوید که ما نگفته‌ایم و نمی‌گوییم نظیر کلینی، نظیر صدوق خب معلوم است این‌ها حمل ظاهر بر نص را هم قبول دارند هم بارها در ذیل روایت‌ها آورده‌اند ، حالا شما آن 30 تا روایت را جمع کن آن 30 تا روایت را هم جمع کن این‌ها را با هم بسنج می‌بینیم که یک کدام نص در جواز است یک کدام ظهور در حرمت دارد حمل ظاهر بر نص بگو که جایز است اما به جا آوردن مکروه است اما ترکش مستحب است ، حالا یا بگو که فعلش مکروه است یا این که نه اصلاً مکروه هم نه چون آن روایت‌ها را ما بخواهیم بگوییم که دلالت بر کراهت دارد مشکل است لذا بگوییم حمل ظاهر بر نص احتیاط مستحب است یک امر عقلی هم هست عقل ما می‌گوید احتیاط مستحب است، این یک حرف که همه این روایت‌ها وقتی که با هم بسنجیم می بینیم که منافات عرفی با هم ندارند تعارضی با هم ندارند، این یک جواب یک جواب نقضی هم هست این که اخباری راجع به شبهات وجوبیه چه می‌کند؟ هر کاری او کرد ما هم می‌کنیم برای این که این روایاتی که اخوک دینک فاحتط لدینک ، قف عند الشبهه فان الوقوف عند الشبهات خیر من الاقتحام فی الهلکات این‌ها که فرقی نمی‌کند هم شبهه وجوبیه را می‌گیرد هم شبهات تحریمیه را و اخباری راجع به شبهات وجوبیه می‌گوید برائت، خب چرا؟

  اخباری باید بگوید اگر شک کردی که سوره واجب است یا نه؟ بگو واجب است اگر شک کردی که تسبیحات اربعه یک مرتبه یا سه مرتبه؟ سه مرتبه ، احتیاط باید کرد دیگر اگر شک کردیم که جلسه استراحت لازم است یا نه؟ لازم است، اگر شک کردیم که سلام سه تا را باید گفت یا یکی ؟ سه تا واجب است، تا آخر، شبهه است دیگر اخوط دینک فاحتط لدینک اما همه اخباری‌ها می‌گویند که این مثالهایی که زدم همه برائت، پس کجا احتیاط؟ شبهات تحریمیه، اگر نمی‌دانی حلال است یا حرام ؟ بگو حرام، نه بگو حرام، احتیاط کن، عملاً بگو حرام، می‌گوییم اخوک دینک فاحتط لدینک که با هم تفاوت ندارد اگر در شبهات باید احتیاط بکنیم چه شبهه وجوبیه چه شبهه تحریمیه اگر نه چه شبهات وجوبیه چه شبهات تحریمیه و این تفصیل از کجا پیدا شده؟ لذا می‌گوییم که آقا این روایت‌ها را می‌خواهی به آن تمسک بکنی منافات دارد با قول خودت، خودت راجع به شبهات وجوبیه نمی‌گویی.

  و اما اصولی چه ؟ می‌گوید هم این روایت‌های ما می‌گوید که رفع ما لا یعلمون در شبهات وجوبیه باشد یا در شبهات تحریمیه، تفاوتی ندارد، این هم جواب دوم.

  جواب سوم که خیلی مهم است این است که این احتیاط یک امر عقلی است و این 30 تا روایت یک امر عقلی را می‌گویند اگر این 30 تا روایت را هم نداشتیم مضمونش را عقل ما می‌گفت، لذا عقل ما می‌گوید احتیاط چیز خوبی است الاحتیاط حس علی کلی حال، توقف راجع به شبهه تحریمیه خوب است خیلی خوب لذا یک امر عقلی است اصلاً تعبدی نیست وقتی که یک امر عقلی باشد برائت هم یک امر عقلی است قاعده قبح عقاب بلا بیان ، خب گفتیم یک قاعده مهمی است پیش عقلاء لذا قاعده قبح عقاب بلا بیان یک امر عقلی است یک امر عقلایی است هم عقل دقی فلسفی هم بنای عقلاء لذا دو تا حکم عقل است هیچ کدام هم با هم منافات ندارد نمی‌شود بین دو تا روایت نیست که با هم تعارض بشود که، دو تا حکم عقل است هیچ منافات هم با هم ندارد عقل ما می‌گوید آن جا که مهام امور نیست قاعده قبح عقاب بلا بیان، آن جا که مهام امور است احتیاط، نه آن آن را می‌زند نه آن آن را می‌زند، نه آن منافات با آن دارد نه آن منافات باآن دارد، بله یک موارد دیگر هم هست که عقل ما می‌گوید احتیاط ، اطراف علم اجمالی ، خب عقل ما می‌گوید که علم اجمالی کالعلم التفصیلی فی تنجز التکلیف در سقوط تکلیف و در مواردی هست که از مهام امور هم نیست اما در حالی که از مهام امور نیست اما عقل ما می‌گوید احتیاط کن داعی نداری برای این که چیزی که نمی‌دانی خوب است یا نه و داعی بر خوردن هم نداری بخوری، چه داعی داری ؟ داعی نداری بگویی، یک جمله‌ای از حضرت زهرا هست که این زنها دردسر درست کردند هی مرتب سؤال می‌کنند بر حضرت زهرا ایراد می‌گیرند حضرت زهرا فرمودند بهترین زنها این است که نامحرم او را نبیند، این هم نامحرم را نبیند خب این یک امر خیلی عالی است حضرت زهرا فرمودند، خانم اگر داعی داری بروی توی کوچه برو، اگر داعی نداری برای چه؟ بهتر این که نه نامحرم تو را ببیند نه تو نامحرم را خب این یک امر است دیگر ، آن که حضرت زهرا فرمودند یک امر عقلایی است یک امر عقلی است، عفاف و حجاب یک امر عقلی است دیگر برای جامعه، حالا این جا مرادم است خانم دردسر برای خودش و دیگران درست نکند اگر مجبوری بروی توی کوچه خب برو اگر مجبور نیستی دیگر بهترین زن این است که کار بی خودی نکند، ما لا یعنی نداشته باشد، نه نامحرم او را ببیند که او نامحرم را ، خب عقل ما در این جا می‌گوید احتیاط کن ، خانم احتیاط کن توی کوچه می روی چکار؟ وجه وکفین را به آن نگاه کردن خب بگویید که اگر ریبه نباشد احتمال مفسده نباشد طوری نیست اگر لذت بخش نباشد طوری نیست اما بالاخره همین نگاه است که به قول روایات ما اول نگاه و بعد تبسم و بعد رسیدن به آن جا که دیگر نشود جلویش را بگیریم خب یک امر عقلایی است دیگر یک امر عقلی است، آدم نگاه نکند خب خیلی خوب است عقل ما می‌گوید نگاه نکن مگر هر جایزی را باید به جا بیاوری ؟ خب خیلی چیزها جایز است به جا نیاور، لذا ما باید ببینیم عقل ما کجا می‌گوید احتیاط، هر کجا می‌گوید می‌گوییم چشم، روایات هم همان را می‌گوید برای این که ارشاد است دیگر، وقتی که امر عقلی شد روایت‌ها ارشاد است ارشاد به حکم عقل است باید برویم ببینیم که عقل ما، نه این عقل مزخرفی که فعلا جامعه پیدا کرده و یک چیزهای غریب و عجیب می‌بافد می‌خواهد گردن اسلام بگذارد، نه، فقهاء بزرگان آنها که غرض و مرض ندارند لذا احتیاط یک امر عقلایی است موارد فرق می‌کند گاهی می‌گوید واجب است احتیاط در مهام امور، در مهام امور حتماً احتیاط، در غیر مهام امور مستحب است احتیاط بکنیم مگر ضرورتی در کار باشد مگر جبر عرفی در کار باشد ، و این جمله الاحتیاط حسن علی کل حال این حسنش را عقل ما باید درک بکند که آیا این حسن دارد یا حسن ندارد؟

  اگر این حرف سومی که من عرض می‌کنم درست باشد که درست است دیگر احتیاج به آن جواب‌های قبلی و جواب‌ها فراوان داده شده است برای این جمع بین قول اخباری و قول اصولی یعنی بین روایاتی که مربوط به اصولی است و مربوط به اخباری، زیاد جواب داده شده و اگر این عرض من را بپسندید دیگر اصلاً حرف‌ها می‌شود سالبه به انتفاء موضوع و آن این است که در زندگی‌مان، احتیاط خیلی خوب است اما مواردش عقلا تفاوت می‌کند بعضی اوقات احتیاط واجب است بعضی اوقات احتیاط مستحب است بعضی اوقات احتیاط مرجوح است بعضی اوقات احتیاط حرام است دیگر ببینیم عقل ما چه قضاوت می‌کند، دیگر خواه ناخواه آن رفع ما لایعلمون و آن ادله به حال خود باقی می‌ماند و آن هم امر عقلی است، آن هم امر عقلی است می‌گوید اگر نمی‌دانی هست یا نه؟ بگو جایز است بگو رفع ما لا یعلمون ، نمی‌دانی هست یا نه، جایز است ارتکابش اما همان را هم عقل می‌گوید این جایز است ارتکابش مواردش فرق می‌کند بعضی اوقات جایز است بعضی اوقات مرجوح است بعضی اوقات واجب است بعضی اوقات هم حرام تا ببینیم عقل ما در موارد مختلف چه حکم می‌کند، روایات هم ارشاد به آن حکم عقل است چه روایات این طرفی چه روایات آن طرفی. اما باز هم اجازه بدهید یک مقداری درباره‌اش حرف بزنیم.

  وصلی الله علی محمد وآل محمد