درس خارج اصول آیت الله مظاهری

89/07/19

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع : آیه لایکلف الله نفشاالا ما آتاها

  اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.

  تمسک شده است برای برائت به آیه شریفه لایکلف الله نفسا الا ماآتاها اگر تکلیف را دادیم آن وقت از آن سوال می‌کنیم آن وقت مکلف می‌شود و اما اگر تکلیف را ندادیم این هم مکلف نیست ، مکلف شدن کسی دائر مدار تکلیف از طرف ماست اگر تکلیف از طرف ماباشد این می‌شود مکلف والا نه، معنای برائت هم همین است ، نمی‌دانیم جلسه استراحت توی نماز واجب است یا نه؟ دلیل نداریم روی آن تکلیف نداریم پس جلسه استراحت توی نماز واجب نیست،تسبیحات اربع سه مرتبه یا یک مرتبه؟ یک مرتبه دلیل داریم ، دو مرتبه دلیل نداریم ، رفع مالا یعلمون، لایکلف الله نفسا الا ما آتاها.

  مرحوم شیخ انصاری گفتم نبایشان این است که این آیاتی که برای برائت است را قبول نکنند این جا هم همین طور، می‌فرمایند که این مالا ما آتاها مای موصوله این به معنای مال است یعنی اگر مال داری باید بدهی اگر مال نداری تکلیف نداری لایکلف الله نفسا الا ما آتاها یعنی آن چه به تو دادیم تو را مشمول کردیم حالا که متمولی باید دیگر گرا هم باشی و به عبارت دیگر مصداق ما مال است نه تکلیف، استاد بزرگوار ما حضرت امام برای ایشان تمسک می‌کنند می‌گویند صدر آیه مربوط به مال است لینفق ذوسعه من سعته و من قدر علیه رزقه فلینفق مما آتاه الله لایکلف الله نفسا الا ما آتاها می‌گویند صدر قضیه را ببین صدر قضیه مربوط به انفاقات است ذیل قضیه هم مربوط به انفاقات است پس مصداق مای موصوله مال است نه تکلیف.

  بعد حضرت امام توی درس خیلی پافشاری داشتند برای این که حرف مرحوم شیخ انصاری را درست بکنند می‌فرمودند که بخواهیم تکلیف بگیریم با صدر آیه منافات دارد مای موصوله را بخواهیم ما بگیریم درست در می‌آید یعنی مای موصوله اگر مراد مال باشد درست در می‌آید صدر و ذیل با هم می‌خواندیم بخواهیم اعم بگیریم هم مال و هم تکلیف می‌فرمودند نمی‌شود برای این که قدر جاع ندارد، بعد برای این که قدر جامع ندارد درست بکنند می‌فرمودند اگر مراد از مای موصوله تکلیف باشد نه مال این ماه مفعول مطلق می‌شود می‌شود لایکلف الله نفسا الا تکلیفا اگر مال باشد مفعول به می‌شود لایکلف الله نفسا الا مالی که به تو دادیم، جمع بین مفعول مطلق و مفعول به نداریم و چون جمع ندارد نمی‌شود از مای موصوله هم تکلیف اراده کنیم هم مال اراده کنیم،مال اراده کنیم تکلیف نمی‌شود، تکلیف اراده کنیم مال نمی‌شود، اعم را نمی‌شود پس بنابراین به قرینه صدر مای موصوله مراد مال است نه تکلیف.

  حضرت امام خیلی هم پافشاری داشتند حرف مرحوم شیخ را درست بکنند عمده هم آن طول و تفصیل حضرت امام رضوان الله تعالی علیه همین مختصری است که عرض کردم که ایشان تبعا شیخ انصاری می‌فرماید آیه شریفه دلالت ندارد برای این که از این مای ما آتاها این مای موصوله اگر مال اراده کنیم، حالا مال یا هر چه مال، قدرت، انفاق آن چه خدا داده، ممارزقنا هم ینفقون اگر این را اراده کنیم صدر قرینه می‌شود اگر تکلیف اراده کنیم دیگر مای موصوله مال و قدرت و این‌ها را نمی‌گیرد اگر بخواهیم اعم معنا کنیم اعم ندارد برای این که تباین بین تکلیف و مال است چون تباین است آن وقت از نظر ادبیت هم اگر تکلیف بگیریم ما مفعول مطلق می‌شود اگر مال بگیریم مفعول به می‌شود مای موصوله مفعول به می‌شود مفعول به برای لایکلف و جمع بین مفعول مطلق و مفعول به نداریم این خلاصه حرف حضرت امام تایید حرف مرحوم شیخ انصاری که آیه شریفه دلالت ندارد.

  اما استاد بزرگوار ما آقای داماد می‌فرمودند خب ما اصلا مفعول مطلق و این تکلیف و امثال این‌ها نه، مراد مای موصوله شییء لایکلف الله نفسا الا ما آتاها یعنی شییء آن چه خدا به تو داده آن چه خدا به تو داده گاهی تکلیف است گاهی مال است گاهی قدرت است و امثال این‌ها و به قول آقای داماد رضوان الله تعالی علیه می‌فرمودند خب همه ما می‌دانیم دیگر که شییء عرض عام است حتی شامل خد هم می‌شود خدا هم شییء دیگر هر چیزی شییء تکلیف شییء، مال شییء ، قدرت شییء آبرو شییء و بالاخره هر چه معنا این جور می‌شود هر چه خدا به تو داده از تو می‌خواهد اما نداره لایکلف الله از تو نمی‌خواهد اگر پول داری از تو می‌خواهد انفاق کنی، اگر نداری هیچ، خدا از تو می‌خواهد، اگر تکلیف برایت آمده عمل بکنی، نیامده هیچ، بنابراین این جور است نمی‌توانی نماز بخوانی هیچ، می‌توانی نماز بخوانی نماز بخوان، جلسه استراحت را نمی‌دانی واجب است یا نه؟ خدا نگفته واجب است نخوان، در بحول الله و قوته می‌دانی که خدا می‌گوید؟ که می‌خواهی بخوان می‌خواهی نخوان در حمد و سوره می‌دانی خدا تکلیف نه تو داده ما آتاها تکلیف داری لایکلف الله نفسا الا ما آتاها هر چه که خدا به تو داده روی آن تکلیف داده، هر چه خدا به تو نداده روی آن تکلیف نداده لذا خدا جلسه استراحت را نمی‌دانی واجب کرده یا نه؟ بگو واجب نکرده، بحول الله و قوته را می‌دانی واجب نکرده واجب نکرده خدا پول به تو نداده از تو هم نمی‌خواهد بروی خمس بدهی بروی زکات بدهی بروی، انفاقات بکنی بنابراین مفعول مطلق هیچ وقت نیست همه‌اش مفعول به است اما اراده فقط مال، نه، اراده فقط تکلیف، نه، اراده مصداق تکلیف مال، نه ، بلکه مراد از ما شییء است که شییء عرض عام است همه چیز را می‌گیرد هم تکلیف را می‌گیرد هم مال را می‌گیرد هم قدرت را می‌گیرد، لذا خدا تکلیف نکرده، از تو نمی‌خواهد تکلیف کرده از تو می‌خواهد حالا از تو می‌خواهد گاهی بحول الله و قوته را می‌گوید می‌خواهی بیاور می‌خواهی نیاور، گاهی جلسه را نمی‌دانی واجب است یا نه؟ خب نیاور تکلیف نکرده گاهی هم حمد وسوره را تکلیف کرده می‌گوید بیاور، خیلی حرف خوبی است دیگر حضرت امام گیر بودند این که جمع بین تکلیف و مال نمی‌شود در حالی که ایشان هیچ وقت توی این دقتهای ادبی و حتی فلسفی و این‌ها توی فقه نمی‌آمدند جلو اما این جا توی این مفعول مطلق و مفعول به ایشان گیر این بودند که اگر تکلیف بگیریم مفعول مطلق است اگر مال بگیریم مفعول به است جمعش نمی‌شود حالا که جمعش نشد تکلیف نیست مفعول به است به قرینه صدر که می‌گوید لینفق ذوسعه من سعته و من قدر علیه رزقه فلینفق مما آتاه الله آقای داماد چه می‌گفتند؟ می‌گفتند که آقا این یک کبرای کلی است مصداقش یکی مال است می‌گوید که لینفق ذو سعه بعد یک قاعده کلی یک کبرای کلی می‌فرماید لایکلف الله نفسا الا ماآتاها صدر مصداق است ، نمی‌تواند مصداق تعیین بکند ذیل را ، شأن نزول که نمی‌تواند عام را از عموم بیندازد در قرآن شریف ، لذا صدر آیه این است هر که هر چه می‌تواند انفاق کند بکند حضرت امام این جا یک وقتی می‌گفتند که اگر هیچ چیز نمی‌توانی، شامت را دو نصف می‌توانی بکنی باید بکنی چناچه بزرگان می‌کردند یک قدری بالاتر اگر راستی نمی‌توانی جز عبایت را بدهی باید عبایت را بدهی اگر بدانی راستی همسایه‌ات گرسنه است ، خب این صدر آیه.

  ذیل آیه چه؟ می‌گوید که آن صدر را به توگفتیم، یک حرف دیگر هم به تو بزنیم که خدا وقتی از تو می‌خواهد که به تو داده باشد اما اگر نداده باشد خدا از تو نمی‌خواهد ، چه چیز را ؟ آقای داماد می‌گفتند خب مای موصوله است به معنای شییء است شییء عرض عام است عرض عام هم تکلیف را می‌گیرد هم مال را می‌گیرد هم قدرت را می‌گیرد و امثال این‌ها.

  لذا می‌فرمودند که مرحوم طبرسی رضوان الله تعالی علیه گفته لایکلف الله نفسا الا ما آتاها گفته این مرادف با لایکلف الله نفسا الا وسعهاست و اصلاً مراد قدرت است مرحوم طبرسی در مجمع البیان می‌فرماید این لایکلف الله نفسا الا ما آتاها مرادف لایکلف الله نفسا الا وسعهاست و مراد از اما آتاها به قرینه آن وسعها یعنی قدرت ، لذا آقای دامادی گفتیند این درست نیست قدرت فقط نه، و صحت و این چیزهایی که شرط عام برای تکلیف است، گفتند این ما آتاها همه این‌ها را می‌گیرد به عنوان این که اصلا ما از نظر عرف وقتی می‌خواستیم معنا بکنیم می‌گوییم چیز ، اصلا مصداق ما مثل من یعنی کس ما یعنی چیز و این چیز دیگر گاهی تکلیف است و گاهی قدرت گاهی مال است و گاهی وجاهت گاهی علم است و گاهی آبرو.

  روایت‌ها همه همه این تفسیرها بیان مصداق است لذا این بیان مصداق نمی‌تواند مخصص باشد لذا خیلی کم پیدا می‌کنیم در روایات اهل بیت که تخصیص زده باشند قرآن را بیان مصداق می‌کنند، کلی را قرآن گفته مصداقش را ائمه طاهرین علیهم السلام فرموده یعنی این یک مصداق از لایکلف الله نفسا الا ما آتاهاست .

  خوب است انصافا حرف مرحوم آقای داماد، بنابراین ولو از نظر ادبیت هم یکی مفعول مطلق و یکی مفعول به اما علی کل حال مای عام هم مفعول مطلق را می‌گیرد هم مفعول به را یعنی هم مال را می‌گیرد هم تکلیف را، تکلیف هم یک چیزی است که خدا می‌دهد مال هم یک چیزی است که خدا می‌دهد خدا هم می‌گوید هر وقت دادم روی آن حساب می‌کنم هر وقت هم ندادم روی آن حساب نمی‌کنم مای موصوله عام است اصلاً همه جا این حتی ما کنا معذبین حتی نبعث رسولاً را هم، همین را می‌‌گوییم می‌گوییم آیه‌ای را که قبلا خواندیم که ما کنا معذبین حتی نبعث رسولا یک کبرای کلی است این که مرحوم شیخ می‌گویند عذاب دنیوی است، نه ،این که ما گفتیم عذاب اخروی است به قرینه صدر نه، بلکه یک کبرای کلی است که ما می‌گوییم خدا بعد از آن که آن تجسم عمل به آن معنا را معنا کردند و فرمودند که مواظب خودت باش بعد یک قاعده کلی و ما کنا معذبین حتی نبعث رسولا به او گفتند آقا که داری عذاب می‌شوی این عذاب به جاست چرا به جاست؟ ما تکلیف را به تو رساندیم ما برایت رسول فرستادیم لذا آن هم کبرای کلی است بعد هم این سه چهار تا آیه همه یک کبریات کلی است که تطبیق شده بر صغریات ، کبریات اذا صمت الی صغریاتها است انصافا.

  لذا یک حرف دیگر هم هست و آن این است که اصلاً آن لایکلف الله نفسا الا وسعها را هم ما مرادف می‌گیریم همین جور معنا می‌کنیم، آن را که دیگر مرحوم شیخ به آیه تمسک نکردند ما تمسک می‌کنیم به لا یکلف الله نفساالا ما آتاها تمسک می‌کنیم به لا یکلف الله نفسا لاا وسعها به قول مرحوم طبرسی این مرادف هم باشد درست است خیلی خوب است لذا الا یکلف الله نفسا الا ماآتاها آن چه خدا به تو داده روی آن سوال می‌کند اگر قدرت است قدرت اگر مال است مال اگر تکلیف است تکلیف ، لا یکلف الله نفسا الا وسعها هم همین است خدا آن چه در وسع توست از آن سوال می‌کند چیزی که نمی‌دانی خب در وسع تو نیست از تو سوال نمی‌کند، مال برای در وسعت نیست از تو سؤال نمی‌کند علم نداری در وسعت نیست تبلیغ را از تو نمی‌خواهد تا آخر ، لذا ما عرض می‌کنیم که آقای داماد نمی‌فرمودند دیگر مسلم اگر از ایشان می‌پرسیدیم می‌فرمودند می‌گوییم لایکلف الله نفسا الا وسعها و لایکلف الله نفسا الا ما آتاها مرادف است همین طور که مجمع البیان گفته مرادف است ما هم می‌گوییم مرادف است اما این که مجمع البیان می‌گوید خصوص قدرت می‌گوییم وسعها چرا خصوص قدرت ؟ یک کس دیگر بگوید که آقا این حرف مجمع البیان هم درست است وسعها یعنی قدرت، خیلی خوب، متعلق قدرت این است گاهی تکلیف است تکلیف نباشد قدرت نیست ، گاهی مال است مال نباشد قدرت نیست گاهی علم است علم نباشد تکلیف نیست و همچنین تا آخر، اگر مال داری به اندازه وسعمان لایکلف الله نفسا الا وسعها اگر نداریم لایکلف الله نفسا الا وسعها، وسع را به معنا قدرت بگیریم.

  لایکلف الله نفسا الا وسعها یک کبرای کلی مترتب بر آن صغریات قبلی و دلالتش هم عالی چه ما آتاها که مای موصوله است چه وسعها که به معنای قدرت است به قول مجمع البیان همه این‌ها مصادیق مختلف دارد و مصادیق مختلفش مال فقط نیست قدرت فقط نیست بلکه یک معنای عام است که دو تا مصداقش قدرت است مال است مصادیق دیگر هم دارد من جمله یک مصداقش تکلیف است خدا تا تکلیف را به تو نرسانده تا تو مکلف نباشی از تو چیز نمی‌خواهد معنای برائت هم یعنی همین لذا به عقیده ما این آیه دوم هم بلکه اضافه کردیم آیه سوم هم به خوبی دلالت دارد بر برائت.

  بحث فردا انشاء الله درباره این آیه لیهلک من هلک عن بینه و یحیی من حی عن بینه که مرحوم شیخ قبول ندارد دلالتش را مرحوم آخوند هم در حاشیه بر فرائد تبیین می‌کند حرف شیخ را قبول ندارد برای دلالت و ما می‌گوییم بهترین آیه برای دلالت همین آیه لیهلک من هلک عن بینه و یحیی من حی عن بینه است مطالعه کنید تا فردا انشاء الله .

 وصلی الله علی محمد و آل محمد