درس خارج اصول آیت الله مظاهری
89/07/11
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع : اصول عملیه
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
بعد از آن که بحث امارات تمام شد شیخ بزرگوار بحث اصول را جلو آوردند و معنای اصول در این جا یعنی تعیین وظیفه در ظرف شک، بعضی اوقات قطع نیست، اماره نیست، اما در ظرف شک یک وظایفی تعیین شده است به این میگویند اصل لذا اگر از ما بپرسند اصل در اصول یعنی چه در مقابل امارات؟ میگوییم که شارع مقدس یا عقلاء بعضی اوقات در ظرف شک یک وظیفهای تعیین میکنند آن تعیین وظیفه را به آن میگوییم اصل تعبدی، اصل عملی، اصل برای عمل کردن در ظرف شک.
این اصول عملیه خیلی زیاد است خیلی بیشتر از امارات است، یک قسمت از آن را میگویند قواعد فقهیه که مرحوم شیخ در فرائد به طور مختصر در وسط بحث یا در آخر استصحاب ذکر فرمودهاند قاعده ید و قاعده اصاله الصحه و قاعده فراغ و قاعده طهارت و خیلی هست ، خیلی بیش از این اصول عملیه است که مرحوم شیخ فرمودهاند به اینها میگویند قواعد فقهیه و کتاب هم زیاد دربارهاش نوشته شده است معمولاً هم همه این قواعد فقهیه را همان تعیین وظیفه در ظرف شک گفتهاند مثلاً قاعده ید، نمیداند که وضع این چیزی که در دست کسی است آیا حلال است؟ حرام است؟ پاک است؟ نجس است؟ میگویند ید این حجت است این تصرف ما لکانه که در این میکند دیگر تو بگو که هم پاک است هم حلال است و هم سائر تصرفات جایز است یا قاعده اصاله الصحه یک کسی کاری را انجام میدهد نمیدانیم آیا درست انجام داد یا نه؟ بگو درست انجام داد باز هم در ظرف شک تعیین وظیفه شده است و بالاخره یک قواعدی در اصول ما هست مرحوم شیخ انصاری هم این قواعد را معمولاً به طور فشرده ذکر فرمودهاند، لذا اماره، بعد از اماره قواعد فقهیه که ما این قواعد فقهیه را همهاش را اماره میدانیم همهاش را هم عقلایی میدانیم شارع مقدس امضا فرمودهاند نه این که از خود چیزی داشته باشند و آن الغ احتمال الخلافی که در امارات هست در این قواعد هم همه همه هست الاشاذا، اما مشهور در میان اصحاب بلکه تلقی به قبول شده از شیخ انصاری به این طرف که همه اینها را اصل عملی میدانند اسمش را میگذارند قواعد فقهیه.
قسم سوم اصول عملیه این اصول عملیه هم زیاد است شاید 100 تا اصول عملیه داریم تعیین وظیفه در ظرف شک، یک نامهای مثلاً به شما میرسد که باید به این نامه عمل بکنی باید چند تا اصل جاری بکنی تا بعد نوبت اصاله الظهور یا نوبت حجیت خبر واحد بشود، اصاله عدم زیاده اصاله عدم نقیصه ، اصاله عدم تبدیل جا به جا شدن، اصاله عدم اشتباه و خطا و نسیان این اصول باید جاری شود تا نوبت برسد بگویید این ظاهر حجت است یا بگویید این خبر واحد است حجت است لذا همان ظواهر که اماره است همان خبر واحد که اماره است بلکه به عقیده ما علم است همانها متوقف بر این اصول عملیه و متأسفانه در این باره کتاب نوشته نشده در حالی که باید در این باره کتاب نوشته شده باشد یکی از تأسف هایی که من دارم این است که الحمدلله در این نظام مقدس طلبهها قلم به دست شدهاند آن وقتیها این جور نبود اگر خیلی مرد بودند جزوه مینوشتند چاپ هم نمیشد اما الان طلبهها قلم به دست شدهاند بعضی از این انتشارات روزی یک کتاب چاپ میکند یعنی در سال 300، 400 تا کتاب چاپ میکند در سال بیش از دو سه میلیون ما طلبهها کتاب میدهیم به جامعه اما کتابها مفید نیست از این ظرف به آن ظرف، از آن ظرف به آن ظرف ،بعد هم یک چیزهایی که خیلی فایده ندارد چند تا مقاله را چند تا حرفها را از این طرف آن طرف یک کتاب میکند و خیلی من تأسف میخورم یک کسی راستی این اصول عملیه را یک کتاب بکند خیلی مفید است دیگر مخصوصاً این که بماند و یک خلوصی داشته باشد مثل شیخ انصاری کتابش دیگر مورد تدریس و مورد استفاده طلبهها بشود و این اصول عملیه زیاد است ، مرحوم شیخ انصاری در میان این اصول عملیه در حالی که همهاش را هم قبول دارد اما 4 تا اصل را آورده است یکی برائت و دیگری اشتغال و دیگری تخییر و در آخر کار استصحاب اصلاً کتاب شیخ انصاری یعنی اصول عملیه چهار گانه، دیگر هر چه دارد از دنباله این هاست بحث مستقلی شیخ انصاری دیگر روی غیر این 4 تا ندارد.
به طور فشرده خیلی چیزها فرائد دارد به قول حضرت امام رضوان الله تعالی علیه میگفتند شیخ آن کسی است که همه چیز را به همه کس نشان دادند و راستی این فرائد و مکالب دو تا دائره المعارف یکی در فقه یکی در اصول ، انصافاً این جوری است ما زیاد دیدهایم ابتکارها از یک جایی از مکاسب یا فرائد گرفته شده اما در مسئله ما نحن فیه این جور نکردهاند مرحوم شیخ آن که خیلی پافشاری دارند روی این اصول عملیه است روی این اصول چهارگانه ، اما آن قواعد فقهیه را طرداً للباب و به طور فشرده مختصر وسائر اصول عملیه را هم اصلاً یا اسمش را نیاوردهاند یا به طور مختصر، این یک مسئله، لذا چون شیخ چنین کرده است همه ما هم چنین میکنیم.
بحث هفتم که مرحوم آخوند درست کردند راجع به اصول عملیه یعنی برائت و اشتغال و تخییر و استصحاب و آن مابقی را خیلی کتابها اصلاً یاد آور نشدهاند یا یادآور شدهاند اما فشرده مختصر.
مسئله دوم که باید توجه به آن داشته باشیم شیخ بزرگوار این 4 تا اصل را 4 اصل شرعی تعبدی قرار دادهاند گفتهاند شارع مقدس تعیین وظیفه کرده در ظرف شک دلیلش هم برائت آیه میآورند روایت میآورند هم چنین قاعده اشتغال و تخییر و استصحاب ، در حالی که همین 4 اصل عمل اینها اصول عقلیه هستند و در اصول ما این حرف نیامده گاهی مرحوم آخوند در کفایه اسم این را میآورد که اصول تعبدیه عقلیه اما خیلی کم است و معمولاً این 4 اصل را اینها شرعی میدانند نه عقلی در حالی که عقلاء هم برائت دارند که قاعده قبح عقاب بلا بیان را شماها در کتابها آوردید هم تخییر دارند هم اشتغال دارند هم استصحاب و باید بگوییم همه این اصول اصول تعبدیه عقلیه نه شرعیه، شارع مقدس امضا فرمودهاند والا عقلاء استصحاب دارند دیگر ، عقلاء قاعده قبح عقاب بلا بیان دارند، عقلاء در وقتی که هیچ کار نتوانند بکنند تخییر دارند عقلاء اشتغال دارند، شریعت مقدس اسلام هم دارد لذا همه اینها باید بگوییم که عقلی باید بگوییم امضایی اما حالا چرا گفته نشده ؟ نمیدانم، مثلاً هیچ کس نگفته، مثل شیخ انصاری باید بگوید دیگر،استصحاب یک اصل عقلی است لاتنقض الیقین بالشک امضایش کرده، شما اگر در یک کتابی این را آوردید خیلی خوب است اگر بتوانید بیاورید.
لذا باید بگوییم که همه اینها عقلاء این اصول را دارند شارع مقدس هم امضا فرمودهاند بلکه باید بگوئیم کلیه اصول که ما در فقه داریم این اصول همه همه عقلایی است الا این که شارع مقدس اینها را امضا کردهاند، خب نمیشود که بگوییم قاعده ید یک امر تعبدی است عقلاء قاعده ید ندارند قاعده فراغ ندارند و ما درست کردهایم قاعده تجاوز ندارند و ما درست کردیم، نه، عقلاء قاعده ید دارند حتی قاعده طهارت دارند اما نه طهارت به معنا این نجاسات 12 گانه آنها که تمیز نباشد پیش آنها قاعده طهارت دارند دیگر ،حالا ولی قاعده ید و قاعده اصاله الصحه و قاعده فراغ و قاعده تجاوز و اینها که شرعی نیست همه اینها عقلی است شارع مقدس همه اینها را امضا کردهاند، میشود امضایی، اصول تعبدیه عقلیه یا مثلاً همین مثالی که زدم در ظهور اگر بخواهیم حجتش بکنیم که ما چقدر بحث مفصل دربارهاش کردیم که گفتیم امارات الاصل حرمه العمل بالظن الا ما اخرجه الدلیل شیخ انصاری دو چیز را بیرون کرد یکی ظهور یکی خبر واحد اگر شهرت واجماع را هم گفت از بند و بیل خبر واحد است، خب این حرف خیلی خوب است اما این را هم باید فرموده باشند نگفتهاند که ما اگر بخواهیم ظهور را حجت کنیم ما خبر واحد را بخواهیم حجت کنیم خب ثقه بودنش را خیلی پافشاری روی آن داریم باید ثقه باشد باید ضعیف نباشد ، اما این اصولی که گفتم تا خبر واحد حجت بشود تا ظهور حجت بشود این را باید خیلی پافشاری کرده باشند مفصل صحبت کرده باشند، نشده، این ظهور اصاله عدم زیاده میخواهد دیگر به طور ناخودآگاه ما یک اصولی اول جاری میکنیم بعد اصاله الظهور را میگوییم حجت است به ظور ناخودآگاه هم هست ، اصاله عدم زیاده، اصاله عدم نقیصه اینها هیچ کدام نه برائت است، نه استصحاب است یک قاعده مستقلی است از عقلاء برای خودشان قاعده اصاله عدم خطا و عدم اشتباه و عدم تبدیل و جا به جا نشدن و امثال اینها، خیلی است، الان من یادم نیست یک وقتی بحث میکردم مفصل در اصول در قم 17تا اصل آوردم یک از آنها ظهور بود یکی از آنها حجیت خبر واحد بود 10، 16 تا اصل که هیچ مربوط به این عمل چهارگانه نیست باید به طور ناخودآگاه ما جاری بکنیم بعد ظهور را حجت کنیم خبر واحد را حجت کنیم اینها همه اصل عملی است تعیین وظیفه در ظرف شک اما تعیین وظیفه در ظرف شک یک امر عقلی است نه یک امر شرعی، شارع امضا کرده است گفته عقلاء درست میگویید ، این هم یک مطلب که این مطلب را هم باید ما توجه به آن داشته باشیم تا این که علاوه بر این 4 اصل مرحوم شیخ مابقی را هم اگر وقت داشتیم اگر عرضه داشتیم یک کتاب دربارهاش بنویسیم.
یک حرف دیگر هم این اصلهای موضوعی، مرحوم شیخ انصاری این 4 اصلی که آوردهاند همه مربوط به احکام است نمیداند واجب است یا نه؟ رفع ما لایعلمون میگوید نه، میدانسته به ذمهاش وجوب هست حالا نمیداند هست یا نه؟ قاعده اشتغال ، از اول نمیداند به ذمهاش آمده یا نه؟ برائت، میدانسته واجب است نمیداند رفع شد یا نه ؟ استصحاب ، نمیداند واجب است یا حرام؟ تخییر، اینها همه مربوط به احکام است و راجع به موضوعات مرحوم شیخ اصلاً بحث نکردهاند خیلی کم که بگویند برائت در موضوعات هم هست قاعده طهارت مربوط به موضوعات است البته گاهی هم مربوط به احکام میشود و اصل موضوعی که همین اصل عملی ما زیاد داریم زیاده، که اصل را میآورند برای اثبات کردن موضوع، زید عالم بود الان نمیدانم عالم است یا نه؟ استصحاب میکنم، زید ازاول عالم نبود نمیدانم عالم است یا نه؟ برائت، به زید یا عمرو باید اکرام کنم یکی از این دو ، احتیاط ، ممکن نیست، تخییر ، اینها همه اصل موضوعی است دیگر، لذا باید این اصل موضوعی را هم مفصل جدا گانه دربارهاش صحبت بکنیم حسابی همین اصول عدم خطا و عدم نسیان و عدم تبدیل و امثال اینها همه اصل در موضوع است اصلاً عقلاء احکام کم دارند حتی حجیت خبر واحد را که ما درست میکنیم عقلاء روی موضوعات خبر واحد را حجت میدانند دیگر ما هستیم که آن را از عقلاء میگیریم و میبریم در احکام و میگوییم خبر واحد در احکام هم حجت است لذا این اصول تعبدیه هم مربوط به احکام است هم مربوط به موضوعات.
ولی علی کل حال باید توجه داشته باشیم آن که مرحوم شیخ دارند روی آن بحث میکنند آن 4 تا اصل عملی حکمی است یعنی برائت از وجوب از حرمت ،یعنی اشتغال در وجوب در اجتناب از حرام، یعنی تخییر آن جا که نشود جمع کرد، یعنی استصحاب آن جا که وجوب ما حرمت ما حالت سابقه دارد آن که شیخ دارند بحث میکنند این است اما بحث در موضوعاتش را یا مفروغ عنه گرفتهاند یا کم اهمیت قرار دادهاند یا این که قیاس کردهاند گفتهاند احکام را که میگوییم موضوعات هم همین است.
بحث جلسه بعد ما یک بحث فوق العاده مشکل خوبی است و آن این است تقدم امارات بر اصول مسلم است به قول مرحوم شیخ انصاری مثل باد و پشه است وقتی باد آن نسیم حسابی بیاید دیگر پشهای در کار نیست فرار میکند آن جا که اماره باشد معلوم است اصلی نیست برای این که اصل تعیین وظیفه در ظرف شک است و وقتی که اماره آمد رفع شک میکند موضوع برائت را از بین میبرد.
لذا تقدم امارات بر اصول قطعی است حتی تقدم قواعد بر اصول عملیه مسلم است تقدم قاعده ید بر هر اصلی از اصول عملیه عقلیه یا شرعیه.
اشکال این است وجه تقدم چیست ؟ مشهور مثل شیخ انصاری و دیگران گفتهاند حکومت، بعضی چیز دیگر گفتهاند یک توفیق عرفی هم مرحوم آخوند درست کردهاند این بحث تخصص و تخصیص و ورود و حکومت و توفیق عرفی یک بحث خوبی است انشاء الله در جلسه بعد.
وصلی الله علی محمد و آل محمد