درس خارج اصول آیت الله مظاهری
89/07/05
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع : تمسک به سیره عقلاء برای حجیت خبر واحد
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
تمسک شده است برای حجیت خبر واحد به سیره عقلاء گفتهاند که در مرآی و منظر ائمه طاهرین علیهم السلام تمسک میشده است به خبر ثقه وردعی نکردهاند بلکه خود ائمه طاهرین علیهم السلام هم عمل میکردهاند و این سیره عقلاء با عدم ردع میشود حجت و عمده دلیل در میان متأخرین از شیخ انصاری به این طرف برای حجیت خبر واحد همین سیره عقلاست اگر یادتان باشد مرحوم شیخ انصاری نتوانستند آیات را بگویند دلالت دارد نتوانستند روایات را بگویند دلالت دارد نتوانستند اجماع را درستش بکنند بالاخره چسبیدند به همین قاعده سیره عقلاء و فرمودند عقلاء همه همه به خبر ثقه عمل می کنند و ائمه طاهرین علیهم السلام میدیدند ردعی نمیکردند نمیفرمودند چرا این کارها را میکنید؟ بلکه خودشان هم خبر ثقه را قبول میکردند و این عدم ردع کاشف از امضا.
دیگر بعد از شیخ انصاری هم همه همه این فرمایش را داشتند و دارند من جمله مرحوم آخوند در کفایه.
دو سه تا مطلب را من عرض کنم ببینیم که از حرفهای من چه در میآید ؟ حرف اول این است که عقلاء از اول میدیدند اگر بخواهند فقط به یقین عمل بکنند نمیشود اختلال نظام لازم میآید همین الان اگر ما طلبهها در معاملاتمان بخواهیم با یقین بیاییم جلو اختلال نظام لازم میآید میخواهی بروی بازار چیزی بخری در بیع و شراء یقین پیدا نمیشود دیگر باید با قاعده ید و امارات و امثال اینها بیاییم جلو و الا با قطع بیاییم جلو، راجع به عباداتمان هم همین است دو رکعت نماز یقینی کسی بتواند تحویل بدهد نمیشود، یقین به همه چیز و راجع به عبادات راجع به معاملات با قطع فقط برویم جلو ممکن نیست اختلال نظام لازم میآید مرحوم شیخ انصاری یک جا راجع به برائت است میفرماید که باید برود توی بیابانها علف بیابان آب چشمه بخورد تا حلال یقینی خورده باشد بعد هم میفرماید فتأمل، راستی هم فتأمل.
لذا چون که نمیشده با قطع بروند جلو برای ناعلاجی امارات را حجت کردهاند یعنی نزل منزله القطع و به قول شیخ انصاری گفتند الغ احتمال الخلاف، نه این که حالا راستی نزل منزله هذا ثم حجت کرده باشند نه ،اما اگر بخواهیم توی قالب لفظ بریزیم همین حرف شیخ انصاری رضوان الله تعالی علیه الغ احتمال الخلاف گفتهاند این هم مثل قطع است، حالا اینها زیاد هم هست من جمله ظواهر و خبرواحد که شیخ انصاری بحثش را کردهاند من جمله قاعده ید گر چه قاعده ید اختلاف است که آیا اماره است یا نه؟ خب اماره است دیگر، زیاد است که شارع مقدس یک اماراتی را ، معنای اماره یعنی نشان میدهد اما ناقص، شارع مقدس این را کشف تامش کرده گفته الغ احتمال الخلاف یا نه عقلاء ، عقلاء گفتهاند این به جای قطع، این مینمایاند مثلاً خبر ثقه یا مثلاً ظواهر، قاعده ید این مینمایاند واقع را اما 70 درصد، 80 درصد عقلاء گفتهاند این 80 را ندیده بگیر و بگو این هم قطع است به عبارت دیگر بگو این هم حجت است ، همین جور که قطع اگر مخالف با واقع در میآمد تو معذور بودی عمل به این هم تو معذوری ، خب این امارات شد حجت نه زمان پیامبر اکرم و ائمه طاهرین نه، از زمان حضرت آدم تا الان تا روز قیامت، زمان ظهور هم همین است، زمان ظهور آقا این جور نیست که همه با قطع بروند جلو، دیگر زندگی زندگی روز است الا این که ظلم در آن زندگی نیست و الا مثل امروز است منهای ظلم منهای تبعیض منهای حرام خوری خب این امارات شد حجت، حجت عقلایی، عقلاء دیدند باز هم کم است یعنی باز هم بخواهند مردم روی قطع و اگر نباشد روی امارات باز هم توی آن میمانند لذا یک اصول تعبدیه درست کردند عقلاء، این اصول تعبدیه دیگر بیش از آن امارات است خیلی است چهار تا از آنها را مرحوم شیخ انصاری آوردهاند بنام اصول عملیه و الا خیلی اصل تعبدی عقلایی داریم، مثلاً یک نامه میآید شما بخوانید این نامه را باید یک هفت هشت ده تا اصل جاری کنید تا بشود حجت، اصاله عدم تحریف اصاله عدم زیاده اصاله عدم نقیصه و امثال اینها، تا این اصلها را جاری نکنید نامه برای شما حجت نیست ظهور است اما این ظهور متوقف بر یک اصول عقلایی است ، تعبدی است اصول تعبدی یعنی چه؟ یعنی در ظرف شک وظیفه تعیین کرده است گفته حالا که نمیدانی این زیاد نوشت یا نه؟ بگو درست نوشت، نمیدانی آیا این اشتباه کرد یا نه؟ بگو اشتباه نکرد، نمیدانی آیا این تحریف شده یا نه؟ نامه درست به تو رسیده یا نه؟ بگو تحریف نشده ؟ تعیین وظیفه در ظرف شک، این دیگر مظنه آور هم نیست تا الغای خصوصیت بشود نه، شک است و از شک هم تجاوز نکرده است الا این که عقلاء در ظرف شک برای این که اختلال نظام لازم نیاید تعیین وظیفه کردهاند همان که در اصول عملیه شیخ انصاری میفرماید تعیین وظیفه در ظرف شک حتی این اصول عملیه مرحوم شیخ انصاری را ما اصول عقلایی میدانیم و این که شیخ انصاری فرموده اینها اصل شرعی است اسمی از اصل عقلی نیاوردهاند ما این را قبول نداریم میگوییم عقلاء هم برائت دارد هم تخییر دارد هم اشتغال دارد و استصحاب و اگر شارع مقدس هم دارد ابتکار نیست تعبد نیست تا ما بگوییم رفع ما لایعلمون یک تعبد شرعی است دلیلش حدیث رفع است، همه اصولی که ما داریم که تعیین وظیفه در ظرف شک است همه همه اصول عقلاییه است.
نمیدانم چه شده مرحوم آخوند در کفایه گاهی یک اشاره میکند به این اصل تعبدی عقلایی اما روی آن پافشاری ندارد شاید برای این که شیخ انصاری نفرموده ایشان هم ترسیده از شیخ انصاری چون مرحوم آخوند از شیخ انصاری خیلی میترسد از نظر علمی، ترس هم دارد، لذا چون ابهت مرحوم شیخ در ذهن مبارک ایشان بوده اسمش را میآورد پافشاری ندارد که بابا ما همین طور که قطع داریم اماره داریم عقلاء ، همین طور که اماره داریم عقلاء اصل داریم عقلاء ، اسمش رامیگذاریم اصل تعبدی عقلایی، شارع مقدس هم همهاش را مثلاً امضا کرده، لذا برای این که چرخ روزگار بگردد عقلاء یک اصول تعبدی دارند خیلی هم هست و این اصول را حجت کردهاند، حتی همین 4 اصل حتی قواعد فقهی که در آخر فرائد آمده نظیر قاعده ید، قاعده فراغ، قاعده اصاله الصحه فی فعل الغیر، اصلاه الصحه فی فعل النفس همه اینها عقلایی است عقلاء قاعده ید دارند دیگر، امام صادق علیه السلام امضا کرده گفته قاعده ید حجت است و الالما کان للمسلمین سوق اگر قاعده ید نداشته باشیم اختلال نظام لازم میآید این تعبد نیست این امضای قاعده ید است که عقلا دارند.
عقلاء بعد از این که این کارها را کردند دیدند که خوب چرخ روزگار میگردد لذا به همه گفتند آن جا که قطع داری به قطع عمل کن آن جا که قطع نداری به مظنه معتبر به امارات عمل بکن آن جا که مظنه نیست و شک است در ظرف شک به اصول عمل بکن، طولی هم هست، قطع و ظن و شک، آن مظنه را به آن میگوییم اماره آن اصلها را هم به آن میگوییم اصول تعبدی اما در فرائد و اینها آمده اصول تعبدی شرعی ما میگوییم اصول تعبدی عقلایی، این مطلب اول.
مطلب دوم راجع به این است که خب حالا بنای عقلاء این است به چه درد ما میخورد؟ باید امضا باشد تا بنای عقلاء بشود حجت و الا عقلاء خیلی بناها دارند شارع مقدس قبول ندارد مثل رباخوری مثل قماربازی و امثال اینها خیلی از اینها هست مثل قیاس، استحسان ، این سنیها 9 تا، ما 4 تا دلیل داریم آنها 9 تا دلیل توی فقه دارند مصالح مرسله و استحسان و قیاس و امثال اینها، لذا شارع مقدس همه اینها را رد کرده اگر ما بخواهیم اماره را حجت بکنیم یا اصل تعبدی را حجت بکنیم امضا میخواهد، امضا گاهی با عدم ردع است یعنی در مرآی و منظر عمل به این اصول میکردند و اسلام ساکت بود این عدم ردع کاشف از امضا، گاهی هم نه، امضا میکردند و اگر یادتان باشد ما راجع به آیات میگفتیم این آیات همه دلالت میکند بر حجیت خبر واحد به این معنا که در آیات مفروغ عنه گرفته شده که خبر واحد حجت است میشود امضا، اگر هم کسی حرف ما را قبول نکند عدم ردع میشود امضا راجع به روایات هم همین است روایات به اندازه تواتر میگوید خبر واحد حجت است اگر کسی اشکال کند و قبول نکند میگوییم خب روایات هیچ اما عدم ردع در مرآی و منظر عمل میشده به ظواهر، عمل میشده به قاعده ید، عمل میشده به خبر واحد ردعی ندیدیم بنابراین حجت است .
لذا خبر واحد نظیر ظواهر است خبر واحد نظیر قاعده ید است همین طور که آنها حجت است عقلا و شرعا خبر واحد هم حجت است عقلا و شرعاً ، این هم مطلب دوم.
مطلب سوم ما یک حرفی داریم راجع به خیلی از امارات من جمله خبر واحد و ظواهر و قاعده ید و آن این است که ما میگوییم این امارات اینها علم عرفی است ، بزرگان مثل شیخ انصاری و من تبع شیخ انصاری میگویند اینها مظنه است شارع مقدس الغ احتمال الخلاف کرده شارع مقدس گفته که صدق العادل الغ احتمال الخلاف شارع مقدس گفته این اماره به منزله قطع اما مدعی هستیم خبر ثقه قطع آور است نه قطع دقی اصولی طلبگی ، اطمینان ، ظن متآخم با علم اسمش را میگذارند و ظن متآخم باعلم این مظنه پیش عقلاء علم است، لا تقف ما لیس لک به علم یعنی لا تقف ما لیس لک حجه، علم است مثلاً یک مثال برایتان بزنم شما میروید بازار میخواهید عبا بخرید خب میروید در مغازه عبا فروشی و پول میدهید و عبا را میخرید و میروید و دنبال کارتان حالا به ذهنتان بیاید ممکن است این عبا دزدی باشد اصلاً به ذهنتان نمیآید در حالی که احتمالش هست که این عبا را این دزدی کرده باشد یا مال مردم خورده باشد، این که میگوید علم یعنی علم عادی یعنی اصلاً که به ذهن نمیآید یعنی علم دارد اما اطمینان است اطمینان ما طلبهها را به آن میگوییم علم عادی لذا علم عرفی این که مثلاً خدا درجاتشان عالی است عالی تر حضرت آیت الله العظمی آقای داماد بعضی اوقات میگفت که لازم نیست قسم حضرت عباس روی آن بخورد، نه، آن یک علم دیگر است یک علم دقی است یک علم علمی و فلسفی است و آن علمها اصلاً در فقه ما کاربرد ندارد اصلاً نیست در فقه ما لازم نیست اصلا قسم حضرت عباس روی آن بخوریم اما اطمینان داریم یعنی احتمال خلاف در ذهنمان نمیآید الا طلبه باشیم یک مقدار هم محتاط باشیم مثل آقا آن وقت دیگر روی همه چیز شک میکنیم کم کم به شرف وسواسیگری میرسیم و الا اصلاً این حرفها که ما طلبهها در عباداتمان در معاملاتمان میزنیم اینها هیچ کدام عرفیت ندارد، میروید در قصاب پیش مرغ فروش، مرغ را میخرید، گوشت را میخرید میروید خانه تان حالا به ذهنتان بیاید نکند ذبح شرعی نشده باشد اصلا به ذهن نمیآید در حالی که احتمالش هست خیلی هم احتمال قوی است در زمان ما اما اصلاً به ذهنمان نمیآید ، این به ذهنمان نیامدن یعنی این مظنه نیست این اطمینان است این علم است. علم فلسفه و علم اصول نه، علم عقلایی و علم عقلاء غیر از علم منطق است غیر از علم فلسفه و اصول است، طلبهها یا این دانشگاهیها یک علمی دارند راجع به تدریس و راجع به گفت و شنود علمی است آن اصلاً در میان عرف نیست.
آن که توی قرآن چندین مرتبه آمده علم عادی علم عرفی است نه آن علم دقی فلسفی، راجع به اعتقادات ما باید همان علم دقی فلسفی ماها داشته باشیم اما عرف چه؟ نه، همان که میداند خب این مسلمان است دیگر 95 درصد این دخترهاکه عقدش را شما میخوانید اگر راستی به او بگویند به چه دلیل میگویی خداهست؟ توی آن میماند ، پسرش هم توی آن میماند اما همین که علم دارد یعنی علم به خدا دارد که خدا هست نتیجه البرهان پیش اوست ما میگوییم همین نتیجه البرهان کفایت میکند، عقدش صحیح است ، همین که نتیجه البرهان پیش اوست این که معاد هست آن هم معاد روز قیامت جسمانی هم هست اما اگر ا ز او بپرسند این معاد جسمانی به چه دلیل؟ نمیتواند بگوید و آن نتیجه العلم را مردم دارند ما میگوییم کفایت میکند علمشان هم آن نتیجه العلمشان هم دقی و فلسفی و اینها نیست، اطمینان است روی اطمینان که به آن میگویید ظن متأخم با علم یعنی وقتی ما طلبهها بشکافیم میبینیم که 10 تا هنوز کسری دارد تا بشود علم، ظن که نزدیک علم است، اطمینان ، ظن متآخم با علم، بهتر است اسمش را بگذارید علم عرفی علم عادی نه علم دقی فلسفی و احکام ما همه همه بار است بر این علم کم داریم در شریعت مقدس اسلام که حکمی آمده باشد روی قطع فلسفی روی یقین طلبگی، همه احکام شریعت مقدس اسلام حتی قرآن روی علم عادی است و این مسئله خیلی چیزها را حل میکند، بحث ناقص است دلم میخواست امروز تمام بشود فردا برویم سر اصل سر اصل عملیه اما گر فردا هم در اینباره صحبت کنم خوب است به شرط این که یک مقدار هم شما مطالعه کنید کمک بکنید و بتوانیم این سیره عقلاء را خوب درستش بکنیم انشاء الله .
وصلی الله علی محمد و آل محمد