درس خارج اصول آیت الله مظاهری
89/05/04
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع : آیا خبر واحد در موضوعات حجت است یا نه؟
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
بحث ما دیروز رسید به یک مسئله فوق العاده مهمی و آن این است که خبر واحد یعنی خبر صحیح السند آیا در موضوعات حجت است یا نه؟ نه، یعنی در موضوعات بینه میخواهیم باید دو شاهد عادل شهادت بدهد تا موضوع اثبات بشود و اما اگر یک شاهد عادل باشد کافی نیست چه رسد موثق باشد این مشهور در میان اصحاب شده هم قدماء هم متأخرین، لذا مرحوم شیخ بزرگوار این جا یک اشکال لایذب میکند و میگوید بر فرض هم ان جائکم فاسق بنباء فتبینوا این دلالت بکند بر حجیت خبر ثقه، بر حجیت خبر عدل ، اما آن شهرت که در موضوعات ما بینه میخواهیم زیر یل ان جائکم فاسق بنباء فتبینوا را هم مفهومش را هم منطوقش را میزند دیگر دلیل بر این است که ان جائکم فاسق بنباء فتبینوا مفهوم ندارد عموم علت که ان تصیبوا قوماً بجهاله فتصبحوا علی ما فعلتم نادمین میگوید خبر واحد در موضوعات چه فاسق چه غیر فاسق مکفی نیست و برای اثبات موضوعات بینه میخواهیم، این شهرت هم هست لذا مرحوم سید رضوان الله تعالی علیه با آن همه فطانت در فقهاش نتوانسته است جازم بشود به این که خبر واحد در موضوعات حجت باشد دیروز عرض میکردم قبل از آن که ما وارد اصل مطلب بشویم یک استیحاشی در مسئله هست و جواب دادن این خیلی مشکل است و آن استیحاش این است که در احکام ما تعدد که نمیخواهیم عدل هم نمیخواهیم وثقه بودن کفایت میکند، عدل در گفتار و فقه ما هم بلکه فقه سنی، حالا آن سنی که روایت ندارد اما فقه ما هم میگردد روی همین خبر ثقه یعنی احکام چه قدماء چه متأخرین تمسک میکنند به خبر واحد ، خبر واحد را حجت میدانند در احکام و همه میگویند به واسطه خبر ثقه میتوانم حکم را اثبات بکنم میتوانم بگویم زراره از امام نقل کرده حکم هم این است که زراره میگوید از امام، اما بیاییم توی موضوعات بگوییم نه، اگر زراره بگوید که زید آمد این چون امر موضوعی است ، حکم نیست این باید زراره باشد و محمد بن مسلم، دونفر میخواهیم آن هم عدل و اما در احکام ولو زراره باشد و محمد بن مسلم نباشد، سکونی باشد، حکم اثبات میشود و این استیحاش عجیبی است که ما بگوییم که خبر واحد در احکام حجت است اما در موضوعات نه، و عرف این را نمیتواند قبول بکند، این یک مسئله که بناشد شما یک جوابی برای این مسئله بیاورید تا من متعرض بشوم هنوز که جوابی کسی نیاورده ، این یک استیحاش.
یک استیحاش دیگر توی مسئله هست این هم خیلی مهم است این که ما خبر واحدرا که حجت میدانیم ثقه یعنی گفتم در احکام لازم نیست که عدل باشد، معتمد علیه باشد کفایت میکند حالا به قول قدماء معتمد علیه راوی هر که میخواهد باشد یا به قول متأخرین این راوی امامی باشد ، ثقه غیر امامی باشد یعنی عادل در گفتار ، راستی عادل باشد، عادل اصطلاحی که میشود پشت سرش نماز بخوانیم خب یک تسلم در میان عقلاء آن وقت اینها همین حرف را در موضوعات هم میزنند در موضوعات هم میگویند موضوع اثبات میشود ولو حکم نباشد به این که موثق باشد حالا شارع مقدس بخواهد تخطئه بکند بگوید تو نمیفهمی در موضوعات باید دو نفر عادل باشد و اما در احکام اگر یک نفر ثقه باشد کفایت میکند خب اثبات این خیلی مشکل است به قول حضرت امام میگفتند اگر بخواهیم ردع سیره بکنیم طمطراق میخواهد با یک ظاهر و با یک عام با یک استحسان و با اینها که نمیشود درست کرد باید بگوید مهلاًٌ مهلا یا ابان السنه اذا قیست محق الدین این جوری باید قیاس رد بشود و اما ما بگوییم خبر واحد در موضوعات حجت نیست دلیل هم نداشته باشیم الا یک روایت که حالا عرض میکنم آن هم یک روایت موثقه و این استیحاش دارد استیحاش آن هم خیلی بالاست به طوری که ردع این بنای عقلا با این حرفها نمیشود.
استیحاش سومی که در مسئله هست این است که اصلاً مبنای شما بنای شما در حجیت خبر واحد بنای عقلاست شما دلیل دیگر راجع به خبر واحد حجیت خبر واحد، خبر ثقه ندارید برای این که اگر هم آیه نباء تمام باشد اگر هم سایر آیات تمام باشد اگر هم روایات درست باشد اگر هم اجماع تمام باشد همهاش ارشاد به حکم عقل است و این مسلم شده در میان اهل اصول مخصوصاً از زمان شیخ انصاری به این طرف، خب بیاییم توی بنای عقلاء اصلاًَ عقلاء احکام ندارند ، همه حجیت خبر واحد برمیگردد در موضوعات وقتی هم که شما تشریح میکنید این طور میگویید میگویید که سیره عقلاء بر حجیت خبر واحد است یعنی در موضوعات ، آنها که احکام ندارند احکام مختص به اسلام است، در موضوعات ردعی از این نشده بلکه امضا شده پس حجت است لذا با حجت در موضوع خبر واحد درست میکنید حالا این جا مثل شیخ میخواهد که همین پایه را بزند بگوید خبر واحد در موضوعات حجت نیست این استیحاش از آن استیحاش اول و دوم هم خیلی مهمتر است و حالا متعرض نشدهاند اینها راحالا چرا متعرض هم نشدهاند ؟ نمیدانم ولی علی کل حال آدم مدرکش در حجیت خبر واحد برای احکام سیره عقلاء باشد سیره عقلاء مربوط به موضوعات باشد ما وقتی که درست کردیم خبر واحد حجت است بگوییم در موضوع نه در احکام آری، اصلاً حجیت خبر واحد زده میشود، این استیحاشها.
یک استیحاش دیگر هم هست این که شما در احکام میگویید خبر ثقه حجت است اما وقتی میآیید در موضوعات میگویید عدل میخواهیم آن هم نه یکی، دو تا، لذا مرحوم سید در عروه هی مرتب میفرمایند و فی عدل الواحد اشکال در حقیقت اصلاً برمیگردد به این که ما نتوانیم در موضوعات یک موضوع اثبات بکنیم ، عادل کجاست؟ ثقه ممکن است خیلی باشد اما راستی عادل اسلامی، همان که اسمش را میگذارند روایت صحیح السند، این روایت صحیح السند خب مثلاً مثل زرارهها مثل محمدبن مسلمها امثال اینها آن هم مربوط به احکام و اما در عرف ما بخواهیم عادل درست بکنیم خیلی کم است دیگر خیلی کم است الا این که سنی بشود پشت سر هر کسی نماز بخواند ولو این که دزد هم باشد، استاد بزرگوار ما آقای داماد رضوان الله تعالی علیه نقل میکردند از مرحوم حاج شیخ میگفتند مکه میرفتیم آن وقتها تنها نمیشد برویم یک قافله سنی هم، ما دو تا قافله بودیم یکی شیعه یکی سنی، همه جا هم یک جا منزل میکردیم از ترس دزد وقتی پیاده میشدیم آنها میرفتند دنبال نمازشان اما ما من من میکردیم تا این که مهیا بشویم اما اینها آن در حالی که در آنها عالم هم بود اما ساربان را امام جماعت قرار میدادند گفت کم کم با هم رفیق شدیم من یک وقت با یکی از این عالمهای سنی که توی آن کاروان بود پرسیدم که خب حالا عدالت شرط نیست اما خب علم و فضیلت و اینها که یک فضیلتی است چرا تو امام جماعت نمیشوی؟ چرا یکی از علماء ؟ این ساربان؟ گفت راستش این است این ساربان دزد است ما اگر ولش کنیم میرود توی قافله دزدی میکند ما این را امام جماعت میکنیم هم نماز جماعت خواندهایم هم دزد را نگه داشتهایم ، خب عوام مردم همین جورها عوام مردم دیگر همج هستند اما این جا مرادم است توی میان عوام مردم عدل درست بکنیم عادل درست بکنیم آن هم نه یکی، دو تا تا خبر واحد رادر موضوعات حجت بدانیم ممکن نیست شاذ است ، نادر است خلاف سیره است خلاف ضرورت در فقه ماست ولو این که آن وقتی که توی اصلش باشد میگوییم مثل این جا اما وقتی که توی عملش برسیم راستی میبینیم مسلم در فقه ماست که امام جماعت باید عادل باشد اما عوام مردم وقتی یک جماعی ترا دیدند پشت سر این امام جماعت نماز میخوانند ، حالا میگویند چرا؟ میگویند مردم کردند ما هم میکنیم، حالا ما هم دیگر مجبور میشویم نمازهایشان را درست بکنیم میگوییم چون اطمینان دارد همین اطمینانش کفایت میکند ولو اطمینان پایه نداشته باشد، این سه چهار تا استیحاش را شما اگر بتوانید جواب بدهید آن وقت نوبت میرسد به بحث، جواب ندارد.
حالا بحثش را بکنیم و آن این است که اولاً توی فقه ما بیش از 100 تا روایت صحیح السند ظاهر الدلاله داریم این که خبر ثقه حجت است در موضوعات، مثلاً اذان مؤذن میفرماید اگر ثقه باشد کفایت میکند، عزل وکیل اگر ثقه باشد منعزل میشود، در باب وصیت اگر یک ثقه بگوید وصیت اثبات میشود در باب طهارت اگر یک نفر ولو ید هم روی آن نداشته باشد بگوید اثبات میشود حتی در ذبیحه، روایات صحیح السند ظاهر الدلاله داریم که اهل کتاب اگر ذبح بکنند چییست؟ میفرماید نجس است اما بعد میفرماید اگر ثقهای شهادت بدهد این ذبح شرعی شد این کفایت میکند حتی بسیاری از فقهاء گفتهاند معلوم میشود اسلام هم شرط نیست خود آن اگر ذبح شرعی بکند شهادت روی آن بدهند کفایت میکند اما مشهور گفتهاند نه باید آن ذبح شرعی را یک مسلمان اگر کسی یک نفر ثقه شهادت بدهد ولو خودش نه تا بگویید قاعده ید است و امثال اینها، من یک وقت در فقه یک بررسی ناقص کردم می دیدم که بیش از 100 روایت صحیح السند ظاهر الدلاله این که خبر ثقه نه خبر عدل. خبر ثقه در موضوعات حجت است لذا بینه را وقتی برویم توی فقه اختصاص میدهند به باب منازعات میگویند فقط مختص به قاضی است لذا سابقاً بحثش را در باب قضا و شهادات کردیم که در خصوصیات خبر ثقه حجت است در قضاوت، آن وقتی که قاضی میخواهد حکم بکند آن وقت انما اقضی بینکم بالبینات و الایمان آن جاست که باید مدعی را به دست بیاورد منکر را به دست بیاورد از مدعی بینه بخواهد یعنی دو نفر عادل که الان در این قضاوت خانهها یک حکم این جوری نمیشود ، اصلاً عادل کیست؟ عادل چیست، قاضی میگوید بینه داری ؟ میگوید بله میگوید کیست؟ یک دو سه نفر را دم در یکی یک صد تومان به آنها داده میگوید اینها، این قاضی هم میداند با همینها حکم میکند اسلام میگوید نه، یک نفر ثقه نه، یک نفر عادل نه، دو نفر میخواهیم و اگر نه نوبت برسد به قسم، فقط بینه انما اقضی بینکم بالبینات و الایمان و اما غیر باب قضاوت حتی در باب قضاوت توی خصوصیاتها دیگر هیچ کس نگفته که در همه موضوعات ما بینه میخواهیم، نه، گفته اند در همه موضوعات ما خبر ثقه میخواهیم آن هم نه عدل خبر ثقه میخواهیم و اما در باب قضاوت آن هم حکم قاضی فقط، نه در مقدماتش ، نه در ذی المقدماتش حتی، راجع به حکم قاضی بینه میخواهد به قاعده انما اقضی بینکم بالبینات و الایمان ، لذا این که مشهور شده از نظر اصول وقتی که در اصول برویم همان است که علامه مجلسی رضوان الله تعالی علیه ما را هو میکند میگوید شما وقتی که در اصول باشید یک حرف میزنید وقتی میآیید توی فقه آن را فراموش میکنید یک چیز دیگر میگویید و از جمله مسائل انصافاً این جور شده یعنی وقتی میرویم توی اصول میگوییم در موضوعات بینه میخواهیم حتی می رسد به آن جا آیه نباء را شیخ انصاری رد میکند میگوید در موضوعات بینه میخواهیم پس ان جائکم فاسق بنباء فتبینوا نه خودش نه مفهومش حجت نیست ، لذا وقتی برویم توی فقه میبینیم موضوعات شد حجت وقتی بیاییم توی اصول میبینیم راستی جدی میگویند که خبر واحد در موضوعات حجت نیست ، خبر واحد را هم حتی میآیند خبر ثقه هم نه، خبر عدل، لذا مرحوم سیددر عروه هی میفرمایند که و فی خبر العدل در موضوعات اشکال، یعنی مفروض گرفتهاند که باید عادل باشد مفروض گرفتهاند دو نفر، مشهور میگویند، ایشان اشکال میکنند بعضی اوقات هم روی همان فتوای مشهور در عروه فتوی میدهند.
چیزی که باید توجه به آن داشته باشیم هیچ دلیلی نیست برای این که خبر واحد در موضوعات حجت نباشد مگر یک موثقه، عجب هم هست با موثقه میخواهند خبر عدل در موضوعات درست بکنند.
موثقه مسعده بن صدقه خب روایت را خیلی همینها که میگویند در موضوعات خبر عدل حجت نیست و باید بینه باشد همینها میگویند که خبر موثق اصلاً حجت نیست، بنابراین خبر صحیح السند یعنی عدل امامی، این را میگویند اما وقتی بیایند توی فقه فراموش میشود و مشهور شهرت بسیار گنده بسیار پایه دار میگویند که خبر عدل امامی در موضوعات حجت نیست چرا؟ میگویند لروایه مسعده بن صدقه، دیگر حالا همانها که میگویند روایت مسعده بن صدقه اصلاً حجت نیست اما تمسک میکنند به این روایت شریف خب ما حجت میدانیم و در روایت مسعده بن صدقه این جمله دارد والاشیاء کلها علی ذلک علی الحلیه الا ما یستبین او تقوم به البینه این جمله بینه، گفتهاند اشیاء همه همه کل شیی لک حلال دارد الاشیاء کلها علی الحلیه الا ما یستبین یعنی قطع داشته باشیم او تقوم به البینه یا بینه قائم باشد گفتهاند خب این روایت مسعده میگوید در موضوعات یا علم یا بینه بنابراین خبر عدل در موضوعات کافی نیست، این دلیلشان ، در حالی که این روایت مسعده بن صدقه این او تقوم به البینه این بینه اصطلاحی نیست این ما یتبین به است یعنی الا ان تقوم به الحجه این حجت تو گاهی قطع است گاهی خبرواحد است، این بینه را همان بینه در باب قضاوت گرفتهاند توی دردسر عجیبی گیر کردهایم اما اگر بینه را به معنای لغویش که بینه اسم مصدر است دیگر ما یتبین به، آن ما یتبین به را پهلوی یستبین گذاشته الا اذا علمت او تقوم لک الحجه این حجت گاهی خبر واحد است گاهی قاعده ید است گاهی اصاله الصحه است حتی گاهی خبر ضعیف محفوف به قرینه است حالا اگر کسی بخواهد این جور که من معنا میکنم معنا نکند بینه را اصطلاحی بگیرد خب این اختصاص پیدا نمیکند به خبر واحد ، قاعده ید را هم میزند میگوید حجت نیست قاعده اصاله الصحه را هم میزند میگوید این هم حجت نیست، قواعد فقهیه را همه را میزند حتی برسد به آن جا ظهور خودش را هم میزند برای این که خود این هم ظاهر است دیگر.
خب خود این هم یستبین نیست او تقوم به البینه نیست ، خود این هم حجت نیست.
بنابراین باید بگوییم که خبر واحد در احکام حجت است سیره عقلاء ، در موضوعات حجت است به طریق اولی و به سیره عقلاء و یک روایتی مجهول نمیتواند ردع سیره بکند و اگر بگویید میتواند ردع سیره بکند فقط خبر واحد را نمیزند همه چیز را میزند الاشیاء کلها علی ذلک الا ان یستبین او تقوم به البینه، قاعده ید یستبین نیست، تقوم به البینه هم نیست، آن را میزند، دیگر لازم میآید اختلال نظام، ما بازار نداشته باشیم، قاعده ید نداشته باشیم ، اصاله الصحه نداشته باشیم حتی ظهور نداشته باشیم، حتی برسد به آن جا ظهور خودش را هم بزند و به واسطه خودش خودش را هم نابود بکند، حالا تا این جاها آیه نباء نتوانست کار بکند، بعضی تمسک کرده اند به مفهوم وصف انشاء الله برای روز شنبه .
وصلی الله علی محمد و آل محمد