درس خارج اصول آیت الله مظاهری
89/04/29
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع : حجیت خبر واحد
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
مطلب سومی که در مسئله خبر واحد است بعنوان مقدمه این که نسبت داده شده به بعضی از بزرگان که اینها خبر واحد را حجت نمیدانند مثلاً به مثل سید مرتضی به مثل قاضی و ابن زهره این 3 تا از قدما به مثل ابن ادریس که بین قدما و متاخرین است پسر خواهر شیخ طوسی به مثل مرحوم طبرسی در مجمع البیان یعنی صاحب مجمع البیان در مجمع البیان که من ندیدم نسبت داده شده اینها میگویند خبر واحد حجت نیست خودشان نه، برایشان استدلال شده به ادله اربعه کتاب و سنت و عقل و اجماع استدلال شده به مثل ان الظن لایغنی من الحق شیئا گفتند خب خبر واحد مظنه است قرآن میگوید لایغنی من الحق شیئا خیلی داغ مظنه را رد میکند و میگوید حجت نیست یا لاتقف لیس لک به علم ان السمع و البصر و الفؤاد کل اولئک کان عنه مسئولا پیروی فقط با علم اما اگر غیر علم باشد توقف خبر واحد مظنه است توقف علم نیست توقف یعنی حجت نیست تمسک کرده است به یک روایاتی که به حد تواتر است یعنی اشکال به ایشان نکنید که شما با خبر واحد میخواهید خبر واحد را ردش بکنید یا اثباتش بکنید این که دور است.
لذا گفتند که خبر واحد نه، خبر متواتر میگوید که خبر واحد حجت نیست مرحوم صاحب وسایل این روایات را در باب 9 از ابواب صفات قاضی جلد 18 وسایل ذکر فرمودند و این بیش از 40 تا روایت است یک خلاصه گیری از این 40 تا روایت کردم و این روایتها 6-5 دسته و این 6-5 دسته یک مضمون دارد و آن این که خبر واحد حجت نیست.
روایاتی که 8-7 تا هست میفرمایند که رد ما لایعلم انه قولهم علیه السلام الیهم واجب است ما لایعلم را به سوی خود ائمه طاهرین رد بکنیم و ما لایعلم لیس بحجه درباره روایات هم هست یعنی باب 9 این 40-30 تا روایت همه همه در باب روایت است که امام علیه السلام میفرماید این روایتها که ما لا یعلم از ما رد کنید الینا این یک دسته روایات.
روایاتی که میگوید اگر علم ندارید رد بکنید بر ما مگر این که شاهدی از قرآن روی آن باشد در بضی از روایات میگوید 2 شاهد از قرآن در بعضی از روایات میفرماید 1 شاهد رد ما لم یکن علم له شاهد من کتاب الله ردش کنید اینها را به سوی ما عمل به او نکنید.
روایاتی که دلالت میکند لم یکن موافقا للقرآن الیهم بین این روایت اگر موافق با قرآن است به آن عمل بکن اگر موافق با قرآن نیست عمل نکن که معنایش هم این است تخصیص قرآن به روایت جایز نیست تقیید قرآن به روایت جایز نیست تفسیر قرآن به روایت جایز نیست.
10-8 روایت هم این جوری داریم که نمیتواند روایت بخواهد تخصیص قرآن تایید قرآن تفسیر قرآن بکند نمیشود.
یک دسته روایت هم میگوید که هر چه که قرآن تصدیقش نکند این باطل است در بعضی از روایات دارد زخرف فضربوه علی الجدار باطل بعضی از روایات هم دارد که لیس بشیء لیس ان یحکم علیه و امثال اینها.
بعضی از روایت هم دارد نهی شده از عمل به خبر واحد مگر این که قرآن او را تصدیق بکند و آن جمله قبلی یکی است الا این که نهی شده فرمودند که عمل نکن به روایات ما مگر این که قرآن او را تصدیق بکند که این 40-30 تا روایت یک تواتر معنوی هست تواتر معنویش این است که الخبر واحد لیس بحجه که مرحوم آخوند در کفایه تواتر اجمالی درست میکند اسمش را نمیآورند اما توی ان قلت قلت تواتر اجمالی درست میکند یعنی از این روایتها یقین پیدا میکنیم یکی از این روایتها صادر شده است از امام علیه السلام و آن روایت به ما میگوید خبر واحد حجت نیست.
ولی ظاهراً بالاتر از تواتر اجمالی باشد مرحوم آخوند قدر متیقن گرفتند اگر شما یک مراجعه بکنید در این باب 9 از ابواب 18 از باب قضا و شهادات جلد 18 وسایل میبینید 40-30 تا روایت است یک تواتر معنوی میدانید که تواتر منقسم میشود به 2 قسم مرحوم آخوند منقسمش کردند به 3 قسم خیلی خوب است تواتر لفظی این که لفظی با معنا به اندازهای نقل شده باشد که بدانیم از معصوم است و میگویند این خیلی کم است هست البته اما خیلی کم است لاعمل الابالنیه مثلاً این را میگویند تواتر لفظی دارد انما الاعمال بالنیات میگویند این لفظ هم تواتر لفظی دارد و علی کل حال تواتر لفظی خیلی کم است تواتر معنوی آن است که الفاظ مختلف است مثلاً 30-20 تا روایت داریم الفاظ مختلف است اما معنا یک چیز است میگویند آن معنا دیگر تواتر دارد.
مرحوم صاحب معالم مثال میزد مثل شجاعت مولا امیر المومنین علی علیه السلام. مرحوم آخوند یک تواتر هم درست کردند بنام تواتر اجمالی گفتند اگر 10- 8 تا روایت صادر شده باشد اما ضعیف السند ما پی میبریم که یکی از این روایتها یقین پیدا میکنیم یکی از این روایتها از امام علیه السلام صادر شده که مرحوم آخوند در کفایه این تواتر اجمالی را میآورند جلو 3-2 جا این تواتر اجمالی در همین جا در کفایه آمده منجمله اینجا میفرمایند تواتر اجمالی داریم بر این که لااقل یک روایت 2 روایت از معصوم علیه السلام است این که خبر واحد لیس بحجه، این هم روایت.
دلیل آورده شده اجماع میگویند سید مرتضی (رض) ادعا کرده است این که حجیت خبر واحد مثل حجیت قیاس است چنانچه قیاس باطل است مسلم خبر واحد هم باطل است مسلم و فرموده هذا من دین الامامیه این هم را جمع به اجماع.
راجع به عقل هم تمسک شده به آن قاعدهای که ابن قبه درست کرده سابقاً دربارهاش صحبت کردیم گفته با خبر واحد تحلیل حرام میشود تحریم حلال میشود و این را مرحوم شیخ در فرائد دارند مرحوم آخوند در کفایه ندارند مثل این که چون بحث ابن قبه را سابقاً کرده بودند دیگر اینجا نیاوردند علی کل حال گفتند خبر واحد حجت نیست برای این که لازم میآید تحریم حلال تحلیل حرام یعنی با خبر واحد گاهی مخالف با واقع میشود وقتی مخالف واقع شد اگر واقع حلال باشد این حرامش کرده اگر واقع حرام باشد این حلالش کرده این ادله 4 گانه، آن هم نسبت به مثل سید مرتضی.
یک حرف داریم که اینها را سالبه به انتفاء موضوع میکند و آن این است که مرحوم سید مرتضی نمیگوید خبر ثقه حجت نیست میگوید خبر واحد حجت نیست میگوید خبر واحد و قیاس این 2 تا مسلم است در دین شیعه است در مذهب شیعه است حجت نیست و خبر واحد را دیروز میگفتم یک اصطلاح در میان قدما که اینها خبر ضعیف را اسمش را گذاشتند خبر واحد اصلا اصطلاح دارند دیگر لذا شما بروید توی روایات اهل بیت خیلی جاها مثل مرحوم صدوق مثل مرحوم شیخ مثل مرحوم کلینی در کافی هم من دیدم بعضی اوقات میفرماید این خبر مطرود است لانه خبر واحد لانه خبر ضعیف مراد از خبر واحد در میان قدما یعنی خبر ضعیف.
لذا این سید مرتضی که میفرماید خبر واحد یعنی خبر ضعیف مثل قیاس در دین شیعه است این تعریض به عام است برای این که عامه اینها سنن سته دارند اینها صحاح سته دارند 12 تا کتاب که به آن سجده هم میکنند مثل مثلاً صحیح بخاری را صبح به صبح بنابر آن چه علامه امینی در الغدیر نقل میکند و همین جورها هم هست صبح به صبح اینها به جای قرآن میخوانند خیلی تقدس دارد ولی همه این روایتها مرسل است شاید در این صحاح سته و سنن سته که بیش از 30 هزار روایت به بالاست روایات آنها اگر بیشتر از روایات ما نباشد کمتر نیست مخصوصاً این 12 تا کتابی که اینها رویش پافشاری دارند اینها 90 درصدش میرسد به صحابه مثل ابوهریره کعب الاحبار ابن عباس خود عباس و بالاخره اصحاب پیغمبر یا تابع یعنی آن نسل اول، نسل دوم را اسمش را میگذارند تابعی روایت میرسد به تابعی به او میگویند آقا این که روایت پیغمبر نشد میگوید که خب آخر معنا ندارد که صحابی دروغ گفته باشد در حالی که سر تا پایش دروغ است برای این که سقیفه بنی ساعده را همین صحابی درست کرده بعدش هم همین صحابی ساکت ماند امیرالمومنین خانه نشین شد ولی میگویند که با این حرف درستش میکنند میگویند صحابی و تابعی اینها دروغ نمیگویند پس روایاتیکه از پیغمبر نقل میکنند درست است یک مقدار برو بالاتر پناه بر خدا میگویند صحابی معصوم است و خدا گفته اطیعو الله و اطیعو الرسول و اولی الامر منکم، اولی الامر منکم را میگویند صحابی یعنی تابعی و خدا امر کرده پس اینها معصومند معصوم که شدند دروغ نمیگویند وقتی دروغ نگفتند روایتشان درست است شما روایت مسند در کتاب اینها خیلی کم می بینید خیلی کم است همهاش مرسل است لذا شیعه میگوید بابا این اخبار اسمش را گذاشته خبر واحد این اخبار ضعیف است وقتی ضعیف شد حجت نیست شیعه، سید مرتضی که جرأت داشته یک مقداری در مقابل عامه میگوید قیاس شما غلط است خبر ضعیف شما هم غلط است پس فقه شما غلط است ما شیعه هستیم که میگوئیم خبر واحد حجت نیست قیاس هم حجت نیست میچسبیم به روایات اهل بیت به قاعده روایت ثقلین یا گفته خود ائمه طاهرین.
استاد بزرگوار ما آقای بروجردی (رض) خیلی وارد این قضایا بودند بعضی اوقات این روایت امام باقر را نقل میکردند که آقا امام باقر ، امام صادق هم همین طور امیر المومنین از رسول الله ، رسول الله از خدا ما من شیء یقربکم الی الجنه و یباعدکم الی النار و قد امرتکم به، این روایت صیح السند، ظاهر الدلاله این را عامه هم نقل میکند و ما من شیء یبعدکم من الجنه و یقربکم الی النار الا و قد نهیتکم عنه همه چیز را نبوت به ولایت گفته ولایت هم سینه به سینه تا امام صادق مثلاً به ما گفته.
لذا ما شیعه مدعی هستیم که روایات ما، روایات واحد نیست تو هر کجا روایت واحد هم باشد حجت نیست روایت واحد یعنی چه؟ یعنی روایت ضعیف نه روایت صحیح و سید مرتضی که میفرماید که خبر الواحد و القیاس امران مسلمان بطلانه فی مذهب الشیعه خبر واحد یعنی خبر ضعیف.
دیروز عرض کردم اصلاً اینها اصطلاح هم داشتند قدما اصطلاح داشتند تقسیم میکردند خبر را به 2 قسم میگفتند خبر واحد و خبر معتمد علیه هر چه اصحاب اعتماد به آن روایت کردند به آن هم روایت صحیح میگویند این حجت است هر چه اصحاب اعتماد بر آن نکردند این خبر و احد است خبر ضعیف است و این لیس بحجه.
یک حرف دیگر هم باید این را توجه کنیم و آن این است که خب سید مرتضی مثل شیخ طوسی شاگردش است مثل شیخ مفید، نمیدانم استادش است اینها کتابهایشان میگردد روی خبر واحد یعنی خبر ثقه خب هیچ وقت نشنیدیم سید مرتضی اعتراض به استادش بکند اعتراض به هم مباحثه و شیخ طوسی بکند بگوید آقا این کتابهای شما مثل تهذیب میچرخد روی خبر واحد خبر واحد که حجت نیست پس تهذیب شما استبصار شما به کلینی بگوید که کتاب شما حجت نیست اصلاً نمیشود توجه به این حرف کرد مثل ابن ادریس را میگویند خبر واحد را حجت نمیدانسته یعنی خبر صحیح السند را والا خبر ضعیف را هیچ کس حجت نمیداند خب همین ابن ادریس که شما کتاب ابن ادریس را باز کنید میبینید که فتاوا همه میچرخد روی خبر واحد یعنی خبر ثقه بالاتر از این آخر سرائر ایشان چند تا کتابی از اصول اربعه مئه دستش بوده آن کتابها همهاش خبر واحد است یعنی بزنطی یک کتاب نوشته روایت، و این روایت اصلش میشود خبر واحد و آن وقت بعضی از اصول اربعه مئه پیش ایشان باشد ایشان آخر کار روایت رانقل میکند همهاش روایت خبر واحد است خبر واحد یعنی خبر موثق از نظر ما آن وقت آنها میگفتند خبر واحد حجت نیست.
لذا سید مرتضی خود شیخ طوسی نمیدانم کلینی هیچ کدام از اینها خبر ضعیف را حجت نمیدانند مگر این معتمد علیه بشویم لذا یک تسلم در میان ما در مقابل سنیهاآنها خبر ضعیف را حجت میدانند ولو این که ابی هریره باشد همین بخاری این بی انصاف یک روایت از امام صادق ندارد به او میگفتند چرا روایت از امام صادق نداری؟ تویش گیر میکرد اما چندین هزار روایت از ابی هریره دارد حالا ابی هریره کیست؟ توی مکه یک پیاز فروشی پیازهایش را نخریدند و به وحشت افتاد آمد پیش این ابی هریره گفت اگر این پیازهای ما را به فروش دادی نصف لی و نصف له والله خیر رازقین این رفت توی مردم کرسی هم برایش گذاشته باشند مثل این که الان کرسی دارند این وهابیها علیه شیعه در مقابل رسول الله در مسجد الحرام کرسی برایش داستند این چند روزه ایشان رفت یک روایت خواند گفت سمعت عن رسول الله انه قال : من اکل بصل بکه بمکه وجبت له الجنه من از پیغمبر اکرم شنیدم هر کسی که پیاز بکه را در مکه بخورد بهشت برایش واجب میشود آقا ریختند عوام مردم و خریدند پیازگران شد رسید به دانهای یک دینار نصفی شد مال ابی هریره، ابی هریره آمد شام معاویه آمد دیدنش وقتی آمد دیدنش با شوخی گفت که شنیدیم که یک روایتی هم توی مکه گفتی خیلی سر و صدا پیدا کرده این روایت را کجا پیغمبر گفت؟ گفت این روایت پیغمبر در یک جلسه در آن مجلسی گفت معاویه خال المومنین در یک مجلس گفت که این هم یک قصه دارد معاویه خال المومنین را میگویند که ابی هریره جاعل بود دیگر هی مرتب روایت جعل میکرد علیه اهل بیت علیهم السلام یک روزی معاویه آمد دیدنش گفت آقا خیلی پول به تو دادیم خیلی هم تو کار کردی برای ما جعل روایت علیه اهل بیت علیهم السلام اما یک روایت این مدت برای من نگفتی گفت آخر معاویه توصیفی نداری فضیلتی نداری چه بگویم؟ گفت اگر بتوانی یک روایت بگویی 100 هزار دینار به تو میدهم آمد از اول شب تا صبح فکر کرد الحق الشیطان فی فهمه رسید به اینجا که خواهر این، زن پیغمبر بوده، زن پیغمبر ام المومنین است پس این خال المومنین است خیلی خوشحال شد آمد رفت روی منبر قال رسول الله ان معاویه خال المومنین میگویند جشن گرفتند شام را چراغان کردند آن وقت که برق هم نبود اما بالاخره جشن این جوری به او گفت که آقا آن خال المومنین را با من اکل هل بمکه توی یک جلسه گفت.
حالا همین مسلم در میان عامه است کعب الاحبار مسلم است یهودی است و هیچ وقت هم مسلمان نشده اما آخوند عجیبی برای جعل روایت شد برای بنی امیه حالا این صحیح بخاری روایتش این جوری است دیگر حالا چه رسد به آن جایی که دیگر صحیح بخاری و سنت ابن ماجد بنا شد آن 12 تا کتاب نباشد خب اینها را شیعه این جور میگوید به ابوحنیفه میگوید تو روی 2 اصل فقهات میگردد؛ یکی روی قیاس این مذهب شیعه نیست مهلا مهلا یا ابان السنه اذا قیست محق الدین.
ابوحنیفه یکی هم روی روایات، روایات تو همهاش ضعیف است اسمش را گذاشته خبر واحد اصطلاحشان بوده دیگر خبر واحد یعنی خبر ضعیف .
لذا سید مرتضی اصلا جمل العقودش روی خبر واحد میگردد تهذیب روی خبر واحد میگردد یعنی خبر موثق.
مرحوم طبرسی که دیگر وامصیبتا، مرحوم طبرسی خب بهترین تغییر را دارد انصافاً .
یعنی آن المعنی خب تا بحال نشده روی دست مرحوم طبرسی در این 200 سال بیایند تفسیر خیلی خوب است انصافاً اما این تغییر خوب است روایاتش همه ضعیف السند است دیگر حالا این بخواهد بگوید خبر واحد حجت نیست؟
لذا ما اصلاً نمیتوانیم پیدا بکنیم در میان شیعه یک کسی بگوید خبر موثق لیس بحجه یک کسی هم نمیتوانیم پیدا کنیم بگوید خبر ضعیف حجت حتی اخباریها هم خبر ضعیف حجه این را ندیدم بگویند، نمیگویند آنها هم از یک را، دیگر میگویند این کافی همه روایات صحیح است برای این که اول شهادت داده گفته هر چه در کافی بیاورم صحیح است آنها از این باب میآیند جلو و کتب اربعه را چون که این 3 شیخ طوسی و کلینی و صدوق تضمین کردند سند را چون تضمین کردند سند را دیگر میشود خبر موثق، خبر معتمد علیه و خبر معتمد علیه حجت است و اما یک نفر پیدا بکنیم بگوئیم خبر ضعیف حجت است؟ نداریم یک نفر هم پیدا کنیم بگوید خبر صحیح حجت نیست ظاهراً نداریم اما عامه همه روایاتشان ضعیف السند است الا شاذ اقار هم دارند اما همین طور که سقیفه بنی ساعده را درستش کردند صحاح سته و سنن سته را هم درستش میکنند.
این راجع به اجماع دیگر راجع به آیات و روایات هم انشاء الله جلسه بعد صحبت میکنم.
وصلی الله علی محمد و آل محمد