درس خارج اصول آیت الله مظاهری
89/03/29
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع : تحریف قرآن
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
بحث گذشته راجع به تحریف قرآن تصحیف قرآن اختلاف قرائت در قرآن بود راجع به تحریف قرآن راجع به تصحیف قرآن صحبت کردم و بالاخره عقیده ما جز ما این است که این قرآن در زمان رسول گرامی جمع شده حتی اعرابش هم جمع شده برای این که پیغمبر اکرم تدریس میکردند و تحریفی تصحیفی بعد رسول الله اصلا جمع قرآن غلط بوده غلط است لذا نه تحریفی هست نه تصحیحی هست.
راجع به اختلاف قرائات هم یا نمیدانم قرائات عشر و جواز بودن این که 7 جور بخوانیم این هم میگفتم که دلیلی برایش که نداریم، نداریم بلکه یک قرآنی که در زمان پیغمبر اکرم بوده میخواندند بعد هم میخواندند تا آخر و در زمان بنی العباس مخصوصا البته بنی امیه هم دامن زدند برای سرگردان کردن مردم این حرفها را آوردند جلو دلیل هم ندارند.
یک روایت از پیغمبر اکرم نقل میکنند که پیغمبر اکرم فرموده نزل القرآن علی سبعه احرف و این معنایش چیست؟
در اتقان سیوطی میگوید 40 تا احتمال روی این دادند در حالی که روایت هم ضعیف السند است این حرف اتقان سیوطی است دیگر و سنی هم هست این قاف و قوف و قیفها را سنیها در آوردند برای ما شیعه که در نیاورد.
لذا اتقان سیوطی میگوید روی این روایت نزل القرآن علی سبعه احرف ایشان میگوید 40 تا احتمال هست بعد عجب اینجاست میگوید اگر کسی احتمال بدهد مراد سبعه احرف یعنی سبعه قرائات که عوام مردم میگویند فهو کذب قبیح میگوید اصلا ما از این روایت استفاده بکنیم اختلاف در قرائت را و این که 7 قرائت توی قرآن است و هر 7 تا صحیح است ایشان میفرماید این عوامانه است خواص نگفتند و عوام هم که میگویند فهو کذب قبیح.
از آن طرف روایات صحیح السند ظاهر الدلاله از ائمه طاهرین علیهم السلام وارد شده که حسابی این سبعه احرف را میزند منجمله روایت فضیل است که صحیحه هم هست مرحوم کلینی هم در کتاب فضل قرآن نقل میکند میگوید سوال کردم از امام صادق که این 7 قرائت آیا درست است یا نه؟ حضرت فرمودند کذب قرآن از خداست قرائتش هم از خداست این اختلاف در قرائت این اعداء الله آوردندش و اینها دروغگو هستند کذبوا اعداء الله لانه نزل علی حرف واحد من عند الواحد.
لذا به قول حضرت امام (رض) یک وقت توی درس یا جلسه خصوصی الان با هم نیست یا هر دو میفرمود این قضیه اختلاف در قرائات حیدری و نعمتی در کسوتیهاست گفتند همین جور که در زمان ما این کسوتیها این اختلاف حیدری و نعمتی علمشان مقدم بر دیگران بشود و اینها در آن زمان هم این جور شد قضیه حیدری و نعمتی شد یک خلیفه میآمد کسائی را تأییدش میکرد پولش میداد و حسابی تاییدش میکرد دیگران را تکفیر میکرد چه کشت و کشتاری راجع به این حیدری و نعمتی در باب قرائت سبع پیدا شد چه کشت و کشتارهایی هر کدامشان که آخوند درباری بودند حسابی آن نانش توی روغن بود دیگر آن 6 طایفه باید کتکش را بخورند حسابی یا ساکت باشند یا تابع باشند و این فرمایش حضرت امام انصافا فرمایش خوبی است یعنی اگر برویم توی کتابها مثل اتقان سیوطی که در جلسه قبل گفتم انصافا کتاب خوبی است البته نظیرش هم زیاد نوشته شده در میان سنیها یا وقتی که بیائیم توی روایات اهل بیت میبینیم که این قرائات عشرو اختلاف 7 گانه که دیگر آن آخر پیدا شد و همه چیز را موقوف کردند الا این 7 تا و همه اینها به قول حضرت امام جنگ حیدری و نعمتی بوده نزل القرآن علی حرف و احد من عند الواحد همین قرآن خدا وعده هم داده همین قرآن بدست ماست الان تا روز قیامت هم همین است انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون.
لذا همین طور که ما قائل به این که قرآن تحریف نشدهایم همین قرآن فعلی به قول مرحوم صدوق به قول مرحوم طبرسی در مجمع البیان به قول مرحوم شیخ طوسی در طبیان نه یک کلمه کم نه یک کلمه زیاد این قرآن رسیده است به ما و حتی بزرگان مثل مرحوم استاد بزرگوار ما حضرت امام یا آقای بروجردی (رض) اینها که یک حرفهای دیگر هم دارند در این باره و حتی این که عثمان قرآنها را سوزاند این یک لمی داشت این به امر امیرالمومنین سلام الله علیه بود البته قرآن سوزاندن نه او بیجا کرد اما اصل قضیه این بود که خبر رسید به مدینه که اختلاف قرائات پیدا شده هر کسی جوری قرآن میخواند و خطر را بزرگ دیدند.
لذا باید بگوئیم به امر امیر المومنین به مشورت امیر المومنین علی علیه السلام عثمان یک قرآنهایی نوشت این که میگویند خط عثمانی و اینها همه دروغ است.
عثمان در زمان عثمان بود، یک قرآنهایی طبق آن 14 تا قرآن 16 تا قرآنی که در زمان پیغمبر اکرم نوشته شده بود و این قرآنها را توی شهرها توی دهات منتشر کردند آن قرآنهای اختلاف در قرائت قوف و قیف و قاف را جمع کردند آوردند مدینه کار بد عثمان این بود که قرآنها را جمع کرد آتش زد برای این که مردم چشمشان به خودشان بیفتند دیگر از این غلطها نکنند قرآن را باید زیر خاک کرده باشند ولی اصل مطلب، مطلب عالی بوده و به امر امیرالمومنین سلام الله علیه هم بوده یک کار عقلائی هم بوده این که اختلافی که افتاده بود برای این که در خود مرکز با بود امیرالمومنین اصلا امیر المومنین خانه نشین شد برای خاطر همین که در جاهای حساس کار خودش را بکنند امیر المومنین اصلا قرآن نوشت برای این که حالا که ولایت رفت کنار ولایت تشریعی ولایت مکاتبهای بیاید پهلوی قرآن که آن را هم قبول نکردند حسبنا کتاب الله یعنی ما قرآن داریم در میان ما قرآن مشهور است قرآن تشریعی تو را یعنی قرآنی که یک تفسیرهایی تویش بود قرآن ولایی بعبارت دیگر ما این قرآن ولایی تو را نمیخواهیم لذا 16-10 تا قرآن پیغمبر اکرم به امر خدا دستور داده بودند نوشته بودند این کتاب هم زیر نظر امیرالمومنین علی علیه السلام بود در زمان پیغمبر 16 تا قرآن همین قرآنهایی که الان دست ماست نه یک کلمه کم نه یک کلمه زیاد نوشته شد به امر خدا بعد هم این خطری که آمد جلو اینها دیدند توی مکه قاف وقوف و قیف نمیتوانند بکنند حتی راجع به این مالک یوم الدین 7 جور این را خواندند مالِکِ ، مُلکِ مَلَکِ مِلِکِ و .... بازی در آوردند متأسفانه آمده توی فقه ما بعضی از بزرگان میگویند مَلِکِ بخوانید طوری نیست نه بابا مَلِکِ و مُِلُکِ و مِلِکِ همه مثل هم است همه غلط است آن که صحیح است نزل همان که امام صادق فرمودند آن چه مردم قرآن میخوانند آن طور که مردم قرآن میخوانند قرآن بخوانیم وامر میکردند ائمه طاهرین این مِلِکِ مَلِکُ وَ مَلَک را بگذار کنار آنچه مردم قرآن میخوانند قرآن چه بود؟ میگفتند مالک یوم الدین.
اولش هم کمرنگ بود یعنی معمولاً شیطان از کم شروع میکند به کم قانع نیست اولش با تجوید نمیدانم با یرملون با قاعده تجویدی با اینها میآمدند جلو و آن قاعده تجویدی اختلاف شد معلوم است دست بیفتد کار بیفتد دست نادان یا دست دانایی دشمن چه خواهد کرد؟ ناگهان علم تجوید آمد به اختلاف در قرائات که بعد هم روایت جعل میکردند قال رسول الله نزل القرآن علی سبعه احرف.
لذا ائمه طاهرین علیه السلام میفرمودند کذبوا اعداء الله نزل علی سبعه احرف چیست؟ بعد در روایات هم مرحوم کلینی روایت نقل میکند حضرت فرمود آن جور که مردم قرآن میخوانند بخوانید و حتی مثلا این حرفها، اینها همه، همه غلط است نمیدانم اعراب نبود و ملای ادبی پیدا شد و بعد اعراب پیدا شد و اینها همه غلط است و پیغمبر اکرم اعراب میداد امیرالمومنین تدریس قرآن میکرد آن کسانی که 16 نفر کتاب وحی بودند اینها به دستور امیرالمومنین تدریس قرآن میکردند و زبر و زبرش را آنها تعیین میکردند و بعضی اوقات 8-7 جا در قرآن هم هست خلاف ادبیت است و همین خلاف ادبیت رسیده تا اینجا به ما و این خلاف ادبیتها را نمیدانیم چه جوری است؟ مثلا لکن حتما یک جا با الف نوشته شد حالا چرا؟ در حالی که این لکن اما توی خواندنش چه جوری؟ یا حالا الذنون را ذنونا بخوانیم الذنون بخوانیم با آیات قبلی جور نمیآید آیات قبلی را جورش کنیم الذنونا بخوانیم خب اینها همه از متشبهات قرآن است دیگر.
خب اینها همه 8-7 تا هست از متشابهات قرآن است تا آقا امام زمان بیاید برایمان تعیین بکند.
و علی کل حال نزل من الله علی حرف واحد و اینرا پیغمبر اکرم دستور دادند به آن 16 کتاب وحی منجمله قرآن امیرالمومنین بعدش هم همین حسبنا کتاب الله عمر راستی قرآن در میانشان بود دیگر خب ولایت را عقب زدند گفتند قرآن نیست تو را هم نمیخواهیم.
لذا همین طور فرمودند ما هم عرض میکنیم این اختلاف در قرائات این علی سبعه احرف یا قرائات عشر اینها همه حیدری و نعمتی بوده اینها همه برای خاطر این که مردم را سرگرم کنند آنها ریاستشان را بکنند دیگر حالا سرگرمی 2 قسم است یک قسم را سرگرم بکنند به فیلمها و نمیدانم آن اوضاعی که الان در دنیا هست یک دفعه هم سرگرم بکنند به قرآن و اختلاف در قرائات.
این دلیل عمده اخباری که میگوید قرآن حجت نیست راستی هم اگر این جور باشد اگر اختلاف در قرائات باشد باید بگوئیم این قرآن حجت نیست دیگر آنجاهایی که ندانیم چه جور قرائت شده یطهُرن یطهَرنَ در اینها همه قرآن میماند دیگر نمیشود به قرآن تمسک کرد اختلاف در قرائات اگر صحیح باشد اگر انحراف در قرآن تحریف در قرآن درست باشد خب همه جا میمانیم دیگر دست روی هر آیه بگذاریم احتمال تحریف میدهیم دیگر یا صدرش یا ذیلش یا خودش دیگر حجت نیست.
لذا دشمن بد جای را گرفته برای این که به قول امروزیها جنگ نرم، به جای این که بیاید با اسلام بجنگد که نمیتواند با فرهنگ اسلام میجنگد بعنوان تحریف قرآن تصنیف قرآن اختلاف قرائات در قرآن و امثال اینها برای این که قرآن را از حجیت بیندازد.
لذا همه ما باید روی این کار کنیم خیلی و طرفدار هم داریم یعنی قدما، متأخرین مثل صدوقها مثل سید مرتضی مثل شیخ طوسیها بعدش بیاید مثل علامهها محققها صاحب جواهرها همین طور بیاید تا این اواخر عروه محشین بر عروه خیال هم نکنید طرفدار ندارید طرفدار هم دارید خیلی تحریف در قرآن و هر چه نظیر تحریف در قرآن است غلط است از دشمن است از استثمارگرهاست که میخواهند قرآن را زمین بزنند حجیت قرآن را زیر سوال ببرند.
دلیل دومی که مثل این که خود اخباری نیاورده برایش آوردند یا اخباری حالا هر کسی گفتند که خب روایت داریم من فسر القرآن برأیه فالیتبوه مقعده من النار قرآن بخوان میگوید خیلی خوب است بخوان ترجمهاش را هم بکن آن هم طوری نیست اما بخواهی تفسیر قرآن بکنی تمسک به قرآن برای امر فقهی میگوید خدا گفته نکن هر کسی تفسیر قرآن بکند جای نشیمنگاه او پر از آتش این نشیمنگاه هم 2 تا معنا دارد؛ یک معنایش این است که جای او در جهنم است جهنم پر از آتش است این میافتد توی آتش نشیمنگاه او جهنم است.
یک معنایش هم نه، راستی همین جور که قرآن میفرماید همین جور که آتش جهنم برون میسوزاند، درون میسوزاند نار الله الموقده التی تطلع علی الافئده.
مرحوم صدر المتألهین در یکی از کشفیاتش برای این که مرحوم صدرالمتألهین ادعای کشت داشتند خیلی جاها میفرماید هذا یحصل لنا کشفا عقیب الکشف و الخلوات و اقمنا علیه البرهان ایشان خیلی ادعای این جورها دارد صحیح هم هست یک وقتی در یک جلسهای نه توی درس، من یادم نمیرود حضرت امام توی درس ما را نصیحت یک جمله میفرمودند که من ادراک من صدر المتألهین و راستی این جوری است ایشان کشف و شهود داشته حکمت متعالیه درست کرده ایشان در یکی از کشنها میگوید نگاه کردم به 2 تا طلبه مثل تنور از دهانشان آتش میآمد بیرون چرا؟ برای این که این 2 تا طلبه داشتند غیبت میکردند لذا شکم پر از آتش است این فالیتبوا مقعده من النار معنایش نشیمنگاه نیست درون او پر از آتش.
خب این یک دلیلشان است.
خب اگر این درست باشد معارض با خود قرآن است و روایتی که معارض با قرآن باشد فضربوه علی الجدار برای این که قرآن این جوری است یک تاکید فراوان دارد برای خواندن فقرئوا ما تیسر منه هر چه میتوانیم باید قرآن بخوانیم لذا در آن آیه میفرماید میدانم گاهی مریضی به هر اندازه میتوانی قرآن بخوان گاهی کارهای فراوان داری گاهی مشغلهها فراوان است.
در همان مشغلهها در همان که مریضی فقرئوا ما تیسر منه ما طلبهها اقلا ترتیل در قرآن حتما باید باشد با یک حالی با یک صفایی با یک شمرده شمردگی بالاخره ادب قرآن مراعات بشود یکی هم تفسیر قرآن حتی برسد به آنجا برداشت از قرآن این هم قرآن جدی میخواهد افلا یتدبرون القرآن ام علی قلوب اقفالها یعنی مگر قفل بدبختی به دلت است که تدبر در قرآن نداری؟ چرا تفسیر قرآن نداری؟ چرا تدبر نداری؟ توی طلب باید تفسیر قرآن داشته باشی ما باید تفسیر قرآن داشته باشیم خیلی.
من نمیدانم اینها چقدر درست است اما خب کلمات بزرگ است میگویند درست است ابن عربی در یک جایی میخواهد بگوید هر چه ما تفسیر داشته باشیم یک قطره از دریاست میگوید 700 تفسیر در قرآن نوشته شد هنوز قرآن بکر است.
حضرت امام این جمله را یک وقتی به ما میگفتند که بعد از ابن عربی 700 تفسیر دیگر نوشته شده قرآن هنوز بکر است یعنی قطره از دریای قرآن برای این که به قول حاجی سبزواری کپی عالم وجود قرآن.
نه، بالاتر از اینها به قول حضرت امام پروردگار عالم تجلی کرد با همه اسماء و صفاتش حتی اسماء و صفات مستاثرهاش قرآن پیدا شد.
لذا کپی عالم وجودی که مرحوم حاجی سبزواری رحمت الله علیه توی شرح منظومه میگویند توی حاشبه بر شرح منظومه حرف خوبی است اما حرف بالاتر از اینها باید بزنیم و ما طلبهها توی قرآن جدا باید کار بکنیم حسابی کار بکنیم من خیلی رنج میبرم در زمان شما، شماها نه توی فقه کار میکنید نه توی اصول نه در قرآن کار میکنید نه در روایات اهل بیت و یک افت علمی من میبینم هم اینجا هم قم و اینها خیلی خفلان است.
لذا ما باید تفسیر قرآن بنویسیم ما باید تدبر در قرآن داشته باشیم هر کسی به اندازه وسعش باید از این دریا برداشت داشته باشد افلا یتدبرون القرآن ام علی قلوبهم اقفالهم.
نه، قرآن در سوره قمر 6-5 جا تکرار دارد و لقد یسرنا القرآن للذکر فهل من مدکر و این آقایی که یکی از دلیلهایش هم همین است که قرآن معنائی شامخه دارد معانی خیلی فوق العاده بالا دارد بنابراین ما حق نداریم در قرآن دخالت بکنیم دخالت باید اهل بیت علیهم السلام باشد خب این آیه میگوید و لقد یسرنا القرآن للذکر فهل من مدکر قرآن این جوری است هر کسی از او به قدر عقلش به قدر علمش بهرهبرمیدارد و از این دریا باید بهره برداشت همه ما باید بهره برداریم.
لذا قرآن معانی شامخه دارد، خیلی بالاست من عند الله است قرآن وقتی نازل بر پیغمبر میشد حال مدهوشی به پیغمبر دست میداد همه اینها خوب اما بالاخره و لقد یسرنا القرآن للذکر و هل من مدکر و این هم که امام صادق سلام الله علیه به قطاده است میگویند که لاتعرف من القرآن شیئا یا قرآن نازل شده است بر اهل بیت علیهم السلام انما یعرف القرآن من خوطب به این جور روایتها خب معلوم است این جور روایتها هم در مقابل قطاده است لاتعرف من القرآن شیئا مال ابوحنیفه است که خلفا یک دکان تراشیدند در مقابل امام صادق ابوحنیفه که سواد نداشت اما بنی العباس او را تراشیدندش در مقابل اهل بیت قطاده هم مفسر قرآن است 4 تا سوال از او میکنند گیر میافتد میفرماید که لاتعرف من القرآن شیئا یعنی بابا چیز بلد نیستی بیا به تو چیز یاد بدهم و اینها معلوم است اینها که دلیل نیست که بعضی از بزرگان این ادله را بیاوردند بخواهند به آن تمسک بکنند اینها مال بعضی اخباربین است اخباری یعنی چه؟ یعنی اصولی بی سواد ما از اخباری بیش از این نمیتوانیم بگوئیم اصولیهای بی سواد .
لذا اینها حرف نشد که ما بگوئیم قرآن حجت نیست قرآن حجت است امر هم داریم تدبر در آن بکنیم تدبر هم نکنیم قفل غفلت قفل سیاهی به دلمان زده میشود افلا یتدبرون القرآن ام علی قلوب اقفالها .
دیگر بیش از این اینها حرف دارد یعنی اگر یک ماه هم دربارهاش صحبت بکنیم با زهم جا دارد ولی همین مقدار بس است بحث فردایمان راجع به قول لغوی که گفتند حجت است یا حجت نیست فردا بحث کنیم انشاء الله.
وصلی الله علی محمد وآل محمد