درس خارج اصول آیت الله مظاهری
89/03/25
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع : حجیت ظواهر قرآن
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
اخباری برای این که بگوید ظواهر قرآنی حجت نیست و قرآن یک کتاب خواندنی است ثواب هم خیلی دارد قرآن بخوان البته آن هم میگوید باید بگوید یک معجزه است الی یوم القیامه این را هم به رخ دیگران بکش.
و اما بخواهی از قرآن چیز استفاده بکنی نه، بخواهی تفسیر بکنی نه، مگر اهل بیت علیهم السلام تفسیر کرده باشند آن هم روایت حجت میشود روایت گفته است که مراد قرآن این است.
لذا مثلا به صاحب برهان خب خیلی کتاب خوبی است انصافا اما یک جمله از خودش ندارد خیلی هم زحمت کشیده خدا رحمتش بکند همچنین نور الثقلین آن هم خیلی خوب است انصافا خوب است همچنین در المنصور آن هم خیلی خوب است آن در المنصور از سنیهاست و این برهان و نور الثقلین از شیعه و انصافا 3 تا کتاب فوق العاده مهم بدرد بخور است.
اینها توی تفسیرشان یک جمله از خودشان ندارند آیه را نقل میکند 4-3 تا روایت ذیل آن آیه نقل میکند که از اهل بیت علیهم السلام این روایتها راجع به این آیه نازل شده است.
لذا میگوید که تو بخواهی تفسیر بکنی؟ نه تو بخواهی دخالت بکنی؟ نه اگر روایتی هست به آن روایتها عمل بکن و اگر هم نیست دیگر ساکت بمان.
عمده گفتم دلیل اینها تحریف است تحریف قرآن تصحیف قرآن آن تحریف و تصحیف اینها را گرفته و میگوید خب دیگر وقتی قرآن محرف باشد دیگر روی هر آیه دست بگذاریم همان احتمال تحریف را میدهیم دیگر حجت نیست دیگر نمیشود رویش فتوا داد که دیروز یا روز قبل این 2 روزه دربارهاش صحبت کردم و بالاخره دیدیم که این تحریف قرآن یک بدعت است یک خرافت است از دشمن روی دست ما گذاشته شده است دشمن بد جایی را هم گرفت دیروز میگفتم راستی اگر احتمال تحریف هم بدهیم قرآن دیگر حجت نیست چه رسد این روایتهای کثیف که از دشمن آوردند در روایات ما دست در روایات ما کردند دیگر روایت هم بگوید بله قرآن تحریف شده لذا این کار، کار دشمن بوده البته خیلی جاها دشمن و دوست نادان، دشمن دانا، دوست نادان چقدر عالی گفته، دشمن دانا بلندت میکند بر زمینت میزند نادان دوست.
این قضیه تعریف این جوری شده دشمن دانا بالاخره جا باز کرد مثل کعب الاحبارها ابی هریرهها که ایناه زیاد هم بودند این آخوندهای درباری دربار بنی امیه دربار بنی العباس کارشان جعل روایات بود پول هم میگرفتند حسابی هم از بنی الامیه هم از بنی العباس نه، پول هم میگرفتند از بنی العباس برای این که روایت جعل بکنند از معاویه چندین میلیون پول گرفت تا بگوید که پیغمبر اکرم فرموده معاویه خال المومنین بعد هم چندین هزار دینار، درهم از یک تاجر پیاز فروش که پیغمبر اکرم فرموده من اکل بصل بکه بمکه وجبت له الجنه معاویه از مکه برگشته بود آمده بود دیدنش گفت که کجا پیغمبر گفته که هر کس پیاز بخورد توی مکه بخشت برایش واجب است ؟ گفت پیغمبر آن معاویه خال المومنین با این من اکل بصل را در یک جلسه گفت یعنی هر دواش دروغ است هم از تو دروغ اسطت که من جعلش کردم هم آن اکل بصل بمکه و این جوری شد دیگر روایات تحریف را اینها جعل کردند برای این که اصل اسلام را بزنند برای این که دیگر اسلام پشتوانهای مثل قرآن نداشته باشد.
متاسفانه بیسوادها یا گولخوردهها اینها را آوردند و در میان مردم پخش کردند من حتی به علامه مجلسی هم عرض میکنم آقا این روایتها را آوردی من را رد کردی باید اصلا توی بحار این روایتها آورده نشده باشد همین طور که آن آقا این کتاب روایات را جمع کرد و یک کتاب کرد بعد معلوم شد یک انگلیسی طلبه شده بود و طلبه مقدس و از اطرافیان این آقای نوری و از خواص ایشان و بالاخره این کتاب را گذاشت روی دست ایشان کتاب چاپ شد کتاب را برداشت رفت انگلستان چه جایزه مفصلی هم گرفت اما یک مصیبت بزرگ برای اسلام درست شد بعد هم مرحوم نوری خیلی خوب بوده مرحوم نوری استاد بسیاری از بزرگان منجمله آقا شیخ عباس قمی بوده خیلی خوب بوده هم تقوایش خوب بوده هم تتبعش خوب بوده عملش خوب بوده اما گول خورد دیگر این کتاب را نوشت بعد هم میخواست جمعش بکند دیگر جمع هم نشد حالا الحمدلله خوب است که دیگر اینجور چیزها در اهل علم دیگر نمیتواند کار بکند و این روایات تحریف از دشمن.
اما دوست نادان آن هم بعنوان ولایت اینجا دل انسان میسوزد روایت تحریف را آوردند و آیاتش را نقل کردند که خدا درباره امیرالمومنین این جور گفته اسم علی چندین جا در قرآن آمده آیات فراوانی درباره ولایت آمده و روی منبرها گفتند روی منبرها میگویند این دوست نادان نمیداند دارد چکار میکند میآید اسم علی را در قرآن بیاورد علی را میکوبد دیگر امامت ما نداریم قرآن نداشته باشیم امامت هم نداریم دیگر قرآن را میکوبد دیگر اصل اسلام را ضربه میزند.
لذا ما آن 2 روزه گفتیم تحریف یوخدور از بدعتهاست از دروغهاست جمع قرآن از طرف خدا.
دیروز یک آیه یکی از فضلای جلسه نقل میکرد نظیر این آیات زیاد است که ان لنا جمعه و قرآنه هم جمعش مال ما هم نحوی قرائتش مال ما، ما گفتیم چه جوری جمع کنید و گفتیم که چه جوری بخوانید که حالا درباره قراء سبعه به قول حضرت امام آن حیدری و نعمت بازیها که همیشه بوده حالا توی تعزیهها و سینه زنیها و کنسرتیهاست آن وقت توی اختلاف قرائتها خدا لعنت کند بنی العباس را که مخصوصا هم دامن به این آتش میزدند حسابی و این که قرآن را میتوانی بخوانی قاف میتوانی بخوانی قیف و همچنین قاف بخوان قیف بخوان قوف هر سه درست است و جلسههای قرائت داشتند یکی میآمد میگفت که این قاف را بخوانید قوف این بچهها جوانها هم میگفتند قوف و همچنین تا آخر قرآن میفرماید قرائتش مال ماست ما میگوئیم چه جور بخوان به قول امام صادق میفرمود خدا لعنت کند آن کسی که اختلاف قرائت آورد این قرآن از طرف واحد با قرائت واحد ان لنا جمعه و قرآنه هم جمعش مال ماست هم نحوی قرائتش مال ما، ما گفتیم که چه جوری بخوان.
لذا یک خلاف ادبیت هم در قرآن هست بعضی اوقات همان خلاف ادبیت را که از متشابهات است علیهُ الله خب هر بچه سید طی خوان میداند که باید بخواند علیهِ الله اما حتما واجب است بخوانیم علیهُ الله فیه مهانا میشود خواند اما حتما باید بخوانیم فیهی مهانا و امثال اینها هست چند تا در قرآن هست خلاف ادبیت و به ما گفتند که همین، از طرف خدا گفته علیهُ الله چرا هم نمیدانیم از متشابهات است. لذا ان لنا جمعه و قرآنه.
لذا قرآن به امر خدا به امر رسول گرامی به امیرالمومنین ، امیرالمومنین به کتاب وحی خودشان هم در حالی که کتاب وحی بود قرآن مینوشتند. بله مسلمانها در خیلی چیزها کوتاه میآیند این قرآن امیرالمومنین اگر راستی حالا بود از اول تا آخر با خط مبارک امیر المومنین یکی دنیا ارزش داشت دنیا را میدادند باز هم این قرآن ارزشش بیشتر بود این قرآن جمع شد بنابراین نه تحریفی هست نه تصحیفی اما حالا چرا آیه تطهیر در وسط آیات مربوط به زنهای پیغمبر ذکر شده؟ خب این مربوط به متشابهات است آیه تطهیر را کسی نمیتواند منکر شود بگوید، بله سنیها میگویند اما ما شیعهها 32 تا سند دارد آیه تطهیر از عامه مخصوصا از خاصه که این انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا این مربوط به زهراست مربوط به اهل بیت علیهم السلام است به قول پیغمبر اکرم ام سلمه زن فوق العاده مقدسی بود دیگر طمع پیدا کرد آمد آن پرده را یا آن عبا را عقب زد گفت که یا رسول الله من را هم راه بدهید فرمود نه، تو زن خوبی هستی اما مربوط به آیه تطهیر نیستی دیگر.
خب این آیه تطهیر پیش شیعه 2 بعلاوه 2 برابر چهار است که مخصوص زهراست یعنی مخصوص اهل بیت علیهم السلام مخصوص این 14 نفر اما حالا چرا در وسط واقع شده ؟ تصحیف است؟ نه به امر خدا اینجا واقع شده.
بله بعضی از بزرگان فرمودند که این دُر گرانبها چون آیات تفاوت دارد با هم هم از نظر فصاحت و بلاغت هم از نظر معنا یک نسخ نیست بعضی از آیات فصاحت و بلاغتش خیلی بهتر از آیات دیگر است همهاش فصاحت و بلاغت دارد همهاش در سر حد اعجاز فصاحت و بلاغت دارد اما معلوم است بعضی از آیات فصاحت و بلاغتش خیلی بالاتر است و این آیه چون از نظر محتوا عصمت اهل بیت درست میکند آن هم نه به معنا این که 14 معصوم گناه نمیکنند خب ما خیلیها را سراغ داریم در مدت عمرشان گناه نکردند مسلم حضرت زینب حضرت علی اکبر حضرت ابی الفضل اینها معصوماند دیگر، معصوم در گناه شیعه که میگوید اهل بیت معصوم است نه معنایش این باشد که اینها گناه نمیکنند اینها تخیل گناه نمیکنند خب این امتیاز نیست برای اهل بیت آن که امتیاز برای اهل بیت است این است که اینها گناه نمیکنند اینها پلیدی ندارد شک، شبهه وسوسه، نسیان غفلت اینها را ندارند این میشود عصمت و این آیه شریفه انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس هر پلیدی را ندارند، غفلت یک پلیدی است ندارند و گناه هم یک پلیدی است ندارند شک و شبهه و وسوسه یک پلیدی است ندارند حتی بروید یک قدری بالاتر از آیه تطهیر استفاده میشود اینها علم ما کان و ما یکون و ما هوکائن دارند برای این که جهل یک رجس است بالاترین رجس جهل است خب اگر اهل بیت علم به ما کان نداشتند علم به ما یکون نداشتند یک پلیدی داشتند و این آیه میگوید نه بابا مطلق پلیدی جنس پلیدی چه مادی چه معنوی در اینها موجود نیست.
لذا این آیه چون که ولایت درست میکند ولایت هم این جوری لذا مخفی کردند در میان آیات دیگری بعضی از بزرگان این جور گفتند که حالا باید هم خدا این کار را کرده باشد باز حرف ما درست میشود که تصحیف در قرآن نداریم و اینجا که به هم نمیخورد خدا یک آیهای که یک در گرانبها بوده بین درها مخلوطش کرده برای این که دیگران نبینند دست دشمن به آن نرسد و از این جهت.
حرف خوبی است اما عومانه است دیگر برای این که این در گرانبها در میان درها محفوظ هم نبود قرآن میفرماید که انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون ما حفظش میکنیم آیه تطهیر میخواهد در میان آیات زنهای پیغمبر باشد یا نباشد قرآن میگوید حفظش میکنم لایأتیه الباطل من بین یدیه و لا من خلفه خدا حفظش میکند مثل این که حرف من ظاهراً بهتر از همه حرفهاست این که تصحیف نیست و این که ما میبینیم تصحیف است یعنی جابجا این یک یاز متشابهات قرآن است و همین طور که الم را احدی نمیتواند معنا کند مگر اهل بیت شاید امام زمان بیایند و معنا بکنند همین جور این به حسب ظاهر نخوردن صدر آیه با ذیل آیه یا نخوردن بعض آِات به بعضی آیات حالا بالاخره این حرف درست میشود این که تحریف و تصحیف نیست چرا؟ برای این که ان لنا جمعه و قرآنه این قرآن در زمان پیغمبر اکرم جمع شده بود آن هم به امر خدا با تشریفات جبرئیل به امر پیغمبر به امیرالمومنین و امیر المومنین 16 تا قرآن زیر نظرشان نوشته شد وقتی که پیغمبر اکرم از دنیا رفتند 16 تا قرآن این چنانی و یک چیزی که باز از امتیاز مسلمانهاست اما گله بیشتر میشود این است که این مسلمانها علاوه بر این که حافظ قرآن بودند شاید 95 درصدشان سواد الفبا نداشتند اما حافظ قرآن بودند و پیغمبر اکرم تدریس قرآن میکردند برای زن، برای مرد، امر میکردند یک تفسیر فالجملهای هم فراخور حالشان پیغمبر برایشان میگفت و اینها حافظ قرآن بودند و این قرآن را ولو ولایت را از دست دادند بد غلطی کردند، بد ضرری کردیم همه همه ولایت را از دست دادند اما اهمیت به قرآنشان خیلی بالا، این اتقان سیوطی انصافا کتاب خوبی است خیلی خوب است در فضل قرآن نوشته و خیلی حرفها از صحاح سته نقل میکند ادعای اجماع میکند در این اتقان راستی اتقان است آن وقت از جمله حرفها این که ذرهای کم و زیاد در این قرآن نشده یکی روایت نقل میکند به عقیده خودش صحیح السند از صحیح بخاری میگوید که عمر روی منبر الذین یکنزون الذهب و الفضه خواند و الذین بکتترون الذهب و الفضه یک عرب پا شد گفت آقا یک واو زیاد گفتی گفت که نه همین است که من گفتم، گفت نه بابا قرآن را که دیگر نمیشود بگوئیم همین است که من گفتم بالاخره نزاع پیدا شد و کتاب در زمان وحی ابن مسعود آنجا بود آوردندش بدون نزاع بین عمر و پای منبری ها به او گفتند آیه را بخوان آیه خواند الذین الذهب واو را نخواند گفتند برو وقتی پای منبر آن عمر عذر خواهی کرد گفت هر وقت من از این اشتباهها میکنم جلویم را بگیرید اما این قرآن را اینها یک واو کم یک واو زیاد یک زبر بالا یک زبر پائین اینها حسابی مواظب بودند و قرآن زمان پیغمبر ما نسل بعد از نسل رسیده به ما و نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون بنابراین نه تحریفی هست نه تصحیفی هست یعنی جابجا همه اینها بی خود است همین جا هم تمام بکنم میخواستم امروز آن ادله دیگری که اخباریها یا برایشان آوردم یا برایشان آوردم نقل بکنم حالا همین جا این قراء سبع را این قرائت عشر و امثال اینها را هم نقل بکنم و این قرائت عشر که مشهور بوده و قراء سبع که مشهور است متأسفانه توی فتاوای ما هم آمده یعنی میبینیم حتی محشین بر عروه گاهی اجازه میدهند ملک یوم الدین گاهی اجازه میدهیند مالک یوم الدین میگویند هر دو درست است و این هم یکی از مصائب بزرگ است که در زمان بنی امیه بعد هم در زمان بنی العباس درست شده میخواستند مردم را مشغول به خودشان بکنند بهترین راه قرآن بود دیگر.
لذا این قراء سبع را پول میدادند حسابی و اختلاف در قرائتهاست لذا یک وقت دیدند این قرائتها خیلی شد گفتند خب 10 تا بس است والا قبل از زمان بنی امیه اصلا اختلاف قرائت نداشتیم به قول امام صادق میفرمود خدا لعنت کند آن کسانی که اختلاف قرائت درست کردند خدا لعنت کند آن کسی که قراء عشر درست کرد قرآن نزل من واحد علی حرف واحد و بخوانید همین جور که مردم میخوانند یعنی مردم قرآن را سینه به سینه میخواند مثل حالا که قرآن میخوانند علی حرف واحد همین قرآن که در زمان پیغمبر این نقل عاصم و امثال اینها را هم ما قبول نداریم حالا نقل عاصم چون که همان قرآن متعارف است همان قرآن زمان پیغمبر است که میخواندند زنها یاد میگرفتند بی سوادها حفظ میشدند و این اختلاف از 10 به بالا گفتند نه، دیدند که خیلی شور میشود دیگر آن که طعم شوری هم نمیفهمد، متوجه میشود او هم میگوید شور است.
لذا گفتند 10 تا بس است و بعدش هم قراء سبع گفتند که این قراء سبع من خیال میکنم چون که هم خوب پول میگرفتند هم خوب کار میکردند قراء سبع درست شد این با او میجنگید، او با او میجنگید چه خون و خونریزیها در همین قراء سبع شد یعنی حیدری و نعمتی درست شده بود میافتادند به جان هم او میگفت قاف است این میگفت نه قیف است او میگفت نه قوف است با شمشیر بالاخره قاف و قوف و قیف درست میکردند.
و روایاتی هم جعل کردند حتی روایات رسید به آنجا در صحاح سته هم در اتقان سیوطی آمده البته اتقان سیوطی را خود سیوطی قبول ندارد اما روایات از بزرگان از صحاح سته از سنن سته نقل میکند که کار رسید به اینجا یک روایت جعل کردند از پیغمبر اکرم، پیغمبر اکرم فرمودند بابا این آخرش عزیر حکیم باشد یا علیم قدیر باشد تفاوت نمیکند هر کدام را میخواهید بگوئید هر کدام را میخواهید بنویسید و یکی میگفت این آیه که عزیز علیم دارد این حکیم علیم است آن یکی میگفت نه علیم قدیر است پیغمبر اکرم هم فرموده هر کاری میخواهید بکنید یعنی بجان هم افتاده بودند ریشهاش هم کعب الخبارها نه، ریشهاش هم بنی امیه و بنی العباس اینها که دین نداشتند اینها ریاست را میخواستند و الا شما حالا بگوئید هارون الرشید اسلام را قبول داشت غلط کرده بود هارون الرشید را ما بگوئیم مسلمان هست یا نه؟ نه بابا اینها ریاست میخواستند دیگر هر که بود ولو موسی ابن جعفر میشناختند نابودش میکردند حالا قرآنش هم همین است میگفتند آقا اینها چیست؟ یکی بخواند عزیر حکیم یکی هم بخواند علیم حکیم این کار ما را درست میکند هر دو را هم ما امضا میکنیم میگوئیم هر چه میخواهد باشد.
مامون از بدجنسترین تمامشان بود و عالمترین تمامشان راستی ملا بود ملای غیر متدین این جور گفتند از او که هر کسی یک کتاب از غیر عربی مخصوصا در فلسفه بیاورد عربیاش بکند ما به وزن آن کتاب دینار میدهیم طلا میدهیم یک رندی رفت یک کتاب درست کرد از صفحههای ترمه خیلی کلفت و این کتاب را اگر روی کاغذ بود مثلا وزنش میشد 5 سیر این کتاب را نوشت با خط درشت خط عالی و بالاخره با تزئینات و بالاخره کتاب شد یک کیلو خب آورد دربار وزنش کردند دیدند یک کیلوست خب دیگر امر مامون است و عهد ممنوع گفتند به اندازهاش طلا بدهید آن طرف طلا ریختند و کتاب را داد به مامون و مثلا یک کیلو طلا گرفت و رفت آنهایی که اطراف بودند وقتی رفت به مامون گفتند خوب کلاهی سرت رفت خندید گفت نه بابا من کلاه میگذارم سر مردم با این جور حالا بگذار این هم کلاه بگذارد سر من با این جور، آن کاری که من میخواستم شد یک کلاه رفت سر مردم در مقابل اهل بیت و علمشان تراشیدند چه چیزهایی در مقابل اهل بیت تراشیدند صوفی گری و امثال اینها را در مقابل علم دقی در مقابل عرفان ائمه طاهرین این عرفانهای کثیف را و بالاخره برای این که موسی ابن جعفر را بتوانند زندان بکنند اول در مقابلش یک شاخهایی درست کردند یک دکانهایی باز کردند در مقابل حقیقت ائمه طاهرین بعد هم ائمه طاهرین را خانه نشین میکردند یا میکشتند.
اینها تاریخ است که دیگر بعضی اوقات هم در کتابهای سنیها آمده و در تاریخ تشیع یا غیر تشیع هم آمده.
لذا ما نه اختلاف قرائت داریم همه اینها حیدری و نعمتی است به قول حضرت امام نه اختلاف قراء سبع داریم همه اینها دروغ است همه اینها تحمیل است همه اینها شهرتی است که لااصل له و ما اگر راستی جدی روی این حرفها بحث میکردیم نمی رسید به اینجا که بعضی از محشین بر عروه بگویند که هم میتواند بگوید قاف هم میتواند بگوید قیف و بالاخره یکی از این قراء سبعه اگر طبقش عمل بکنی درست است و قرآن خواندی خب مثل قرآن خواندی چیست؟ ملک یوم الدین غلط است حتی من در کفوا احد اشکال میکنم دیگر باید بخوانیم کفوا احد این که کفُ احد حتی بعضی از محشین بر عروه میگویند کف احد بهتر از اکفوااحد است روی قاعده ادبیت، نه بابا ادبیت کدام است؟ قرآن ادبیت دارد اما ادبیت خاص به خودش.
در قرآن آمده کفوا احد ما هم باید بخوانیم کفوا احد، در قرآن آمده مالک یوم الدین ما هم باید بخوانیم مالک یوم الدین، ملک یوم الدین که حتی بعضی از بزرگان دیدم توی نمازش در میان عوم مردم میگوید ملک یوم الدین دیگر حتی بعضی احتیاط میکند ملک یوم الدین مالک یوم الدین نمازش را باطل میکند برای این که یکی کلام آدم است نمازش باطل میشود دیگر و اینها همه غلط است دروغ است نه تحریف داریم نه تصحیف داریم نه اختلاف قرائت داریم قراء سبعه نه اختلاف قرائت همه اینها از دشمن تشیع دشمن امیر المومنین است شیعهها را مسلمانها را میخواستند سرگرم بکنن.
ای کاش مثل حالا سرگرم در این فیلمها خب این تلویزیون الان خیلی بد است فیلمهای بد دارد اصلا اصل فیلمش هم به قول حضرت امام تلویزیون باید یک دانشگاه باشد من بارها به اینها گفتم بابا این دانشگاه کو؟ سرگرم بچهها بزرگها پیرها، پیر است پایش لب گور است 3-2 ساعت مینشیند یک فیلم، صبح هم نمازش قضا میشود.
آن وقتها مردم را سرگرم میکردند به قرآن اما نه تفسیر قرآن نه خواندن قرآن آنهایی که پیغمبر اکرم هم گفته بود مردم را سرگرم میکردند به قراء سبع به قرائات عشر مردم را سرگرم میکردند به تحریف و تصحیف قرآن و بالاخره به این که اصلا قرآن حجت نیست شما مسلمانها که میگویدپایه اسلام قرآن است اصلا شما قرآن ندارید.
خب خیلی ضربه عجیبی است نمیگفتند شما قرآن ندارید میگفتند قرآن تحریف شده و قرآن تحریف شده حجت نیست.
نشد دیگر این بحث را تمام بکنیم روز شنبه انشاء الله راجع به این بحث باز هم صحبت میکنم .
وصلی الله علی محمد و آل محمد