درس خارج اصول آیت الله مظاهری
1389/02/13
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع : تجري
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
بحث امروز به بعد راجع به تجری است این که اگر کسی چیزی را انجام بدهد در حالی که میداند حرام است اما بعد جهل مرکب در بیاید واقعاً حرام نباشد آیا این کار حرام بجا آورده یا نه؟ مثالش هم فقط این نیست که طلبهها مثال میزنند و هو چی بازی در میآورند که بحث تو نتیجه ندارد مثال میزنند مثلاً کسی یک شیشهای را خیال میکند شراب است بخورد بعد معلوم شود شربت بوده آیا این کار حرام بجا آورده یا نه؟ نه این مثالش نیست فراوان مثال دارد یک کسی رفت برای تمام و سخن چینی اما وقتی که رفت در خانه آن کسی که میخواست تمام و سخنچینی کند نبود، در بسته بود و این رفتن این مقدمه حرام است یا نه؟ فقها خیلی مثال میزنند در فقه یک کسی خیال کرد این زن، زنش نیست با او وطی کرد بعد معلوم میشود زنش است آیا این کار حرام کرده یا نه؟ یک کسی یک غذایی را گذاشتند در مقابلش بعنوان مال غیر خورد بعد فهمید اینها سر به سرش گذاشتند مال خودش را گذاشتند در مقابلش خورد مال خودش را خورده اما بعنوان مال غیر آيا این حرام است یا نه؟ بالاخره مودای جهل مرکب راجع به واجباتش هم میآید یک کسی میدانست که الان آفتاب میزند اما با این فرض آدم وسواسی بود رفت غسل کرد بعد که آمد بیرون دید هنوز وقت هست نمازش را هم خواند نمازش را هم توی وقت خواند آیا این که رفت غسل کرد گناه کرده یا نه؟ غسلش باطل است یا نه؟
لذا همه اینها مثالهای تجری است حالا شما اگر مقدمه حرام را ، حرام ندانید حالا اینجا این کار حرام نکرده؟ یا کار حرامی کرده؟ اگر این مثالها که زدیم جهل مرکب بوده دیگر خیال میکرده حرام است به قول فقها میگویند کان به حرمت نه، یقین، یقین به حرمت داشته بعد معلوم میشود حرام نبوده مشهور در میان فقها هم راجع به اصل تجری هم راجع به فعل متجری به گفتند نه، حرامی بجا نیاورده طوری نیست برای این که این آقا ولو بعنوان مال غیر این غذا را خورده اما بالاخره بعد معلوم شد مالش است آن فعل متجری به آن غذا آن که طوری نیست مال خودش است آن تجری هم که کرده خب گناه که نکرده یک نیتی کرده آن نیت هم دیگر هیچ چیز.
اگر یادتان باشد مرحوم شیخ انصاری توی این مسئله گیر است در فرائد خیلی این طرف و آن طرف میزند که راجع به تجری ولی هر چه دلیل میآورند مرحوم شیخ انصاری ادله را رد میکنند و بالاخره در آخر کار نمیتوانند جازم شوند که تجری حرام است اما مرحوم آخوند در کفایه خیلی با طمطراق میفرمایند تجری حرام است میفرمایند قبح ذاتی هم دارد.
لذا مرحوم آخوند مثال میزنند میفرمایند که اگر کسی پسر مولا را میخواهد بکشد تفنگ هم زد اما به پسر مولا نخورد اگر مولا این را کتکش بزند جا دارد یا نه؟ میتواند مولا این را کتک بزند؟ چرا میخواستی پسر من را بکشی؟ یا همان جا که یک آبی را بعنوان شراب میخورد و یقین دارد شراب است اما بعد فهمید مست نکرد چرا مست نکردم؟ معلوم میشود که آب خورده حالا این کار حرام بجا آورده یا نه؟ مرحوم آخوند میفرمایند خب بله این قبح عقلی دارد و همچنین تا آخر.
لذا اصل تجری را مرحوم آخوند میفرمایند که یستقل به العقل از استقلالهای عقلی هم حساب میکند عقل مستقل روی آن است احتیاج به آیات و روایات هم ندارد خودش مستقل است به این که تجری قبیح است.
لذا این نیت ایشان میفرمایند قبح عقلی دارد حالا عمل هم بجا آورده اما عملی نبوده است که حرام باشد آن نیت مضر داشته مضرش این بوده همین که مشهور است میخواسته مولا را بکشد میخواسته العیاذ باالله تجاوز به ناموس مولا بکند رفت توی خانه اما نه مولا بود نه زنش مرحوم آخوند میگویند این کار حرام کرد یا نه؟ قبیح انجام داد یا نه؟ قبح عقلی دارد یا نه؟ خب همین که شما میگوئید که عقل میگوید بدکاری کرد قبح عقلی است دیگر ملازم میشود با حرمت شرعی کلما حکم به العقل حکم به الشرع و گفتم مثالش هم زیاد است حالا این مثال مشهور شده که مرحوم شیخ انصاری توی فرائد میزنند بعدش هم مرحوم آخوند میزنند دیگران میزنند مثال میزنند به قتل این مولا رفت برای این که پسر مولا را بکشد اما نشد تفنگ هم زد اما خطا رفت حالا این مولا فهمید اگر مولا به این کتک بزند اگر مواخذهاش بکند این بجاست یا نه؟ اگر بگوئید همان است که مشهور است آقا نیت است نیت که دیگر کتک ندارد کتک روی فعل است، فعل حرام باید از نظر نفس الامری یک مفسده نفس الامری بجا بیاورد مفسده نفس الامری بجا نیاورده پس هیچ چیز خب مرحوم آخوند میگوید خب این مخالف با عقل است.
ما 2 قسمت گناه داریم یک قسمت این که موافق با واقع بشود میخواست پسر مولا را بکشد، رفت و پسر مولا را هم کشت خب عقاب دارد یک وقت رفت و نشد بکشد این هم عقاب دارد حالا بگوئید مثل اونه، به قول صاحب فصول میگوید تداخل میشود به قول مرحوم شیخ انصاری میگوید که عذاب شدید بالاخره عذاب دارد حالا بفرمائید آن که مطابق با واقع شد عذاب شدید دارد آن که مخالف با واقع شد عذاب شدید را ندارد اما بالاخره قبیح است عذاب بمعنا استحقاق عقوبت دارد.
لذا اگر کسی ، کسی را بکشد بعنوان مومن اما بعد فهمیدی مومن نبوده حالا این نیست این کار این گناه دارد یا نه؟ استحقاق عقوبت دارد یا نه؟ مرحوم آخوند در کفایه میگیرد بله برای این که قبح فاعلی دارد و گناه فقط روی قبح فعلی نیست روی قبح فاعلی هم هست اگر قبح فعلی و قبح فاعلی با هم جمع شود خب معلوم است یک گناه بالایی دارد یک احکام وضعیه هم دارد کسی، کسی را بکشد باید او را بکشند اما اگر قبح فاعلی فقط باشد نه قبح فعلی مثل این که کشته بعنوان مسلمان بعد مهدور الدم در آمد یا این که پسر مولا را میخواست بکشد اما یک سگی را کشت پسر مولا را میخواست بکشد نتوانست بکشد به قول مرحوم آخوند عقلا میگویند عجب سریر زشتی دارد یعنی قبح فاعلی و روی این قبح فاعلی عقلا استحقاق عقوبت میبینند حرف خوب است دیگر که عقل ما مستقل است به این که اگر کسی سریره زشتی داشت یعنی تجری، روی آن تجری استحقاق عقوبت دارد اگر مولا از او بگذرد مردم میگویند بارک الله عفو کرد اما اگر استحقاق عقوبت نداشته باشد عفو دیگر معنا ندارد اما این که عفوش میکنند به مولا میگویند بارک الله که عفوش کردی یا خدا این را عذابش نمیکند این دلیل بر همین است کار بد انجام داده لذا استحقاق عقوبت دارد از نظر عقل.
مرحوم آخوند دیگر بیش از این حرف نمیزنند به همین اندازه اکتفا میکنند و بالاخره میگویند که تجری حرام است یعنی حرام عقلی به این معنا که استحقاق عقوبت دارد و عقل هم مستقل رویش است کلما حکم به العقل حکم به الشرع شرعا هم حرام است.
این خلاصه حرف مرحوم آخوند است اما میشود بیش از اینها اضافه کرد بگوئیم آقا ادله اربعه به ما میگوید تجری حرام است قرآن در آیات فراوانی میگوید تجری حرام است ولو فعل هم بار بر او نشود این حالت حالا نه به آن اندازهای که مرحوم آخوند میفرماید طغیان علی المولا به قول استاد بزرگوار ما حضرت امام میگفتند کسی رفته یک خاک توی سری کرده یک زنا کرده حالا بگوئیم طغیان علی المولا، طغیان علی المولا نه، اما بالاخره این قبح سریره این مخالفت مولا اینها که هست دیگر در مسئله حالا خیلی طمطراق نه اما این قبح سریره این را عقلا رویش حساب میکنند این مخالفت، عقلا رویش حساب میکنند این را مخالفت مولا میدانند حالا ولو از نظر فعل متجری به هم چیزی نباشد اما قرآن در آیات فراوانی میفرماید که حرام است ان تبدوا ما فی انفسکم او تخفوه یحاسبکم به الله فیغفر لم یشاء و یعذب من یشاء این چه میخواهد بگوید؟ کارهای بدتان را سریره بدتان را ظاهر کنید یا نه کتمان میکند خدا گر بخواهد عذاب کند میکند که این فیغفر لمن یشاء و یعذب من یشاء هم معمولاً باید این جور بگوئیم که اگر مظهر نداشته باشد شاید پروردگار عالم بیامرزد اگر مظهر داشته باشد، نه باید توبه بکند بالاخره این تبدوا ما فی انفسکم او تخفوه یحاسبکم به الله فیغفر لمن یشاء و یعذب من یشاء میگوید که اگر کسی گناه بکند، تجری. اگر کسی تجری علی المولی بکند این، پروردگار عالم اگر عذابش کند جا دارد.
لذا تبدوا یعنی عمل تخفوه یعنی بدون عمل حالا بدون عمل یعنی یک دفعه هیچ چیز یک دفعه نه، یک عمل حلال مظهر آن است این کلمه تخفوه و بعدش هم یعذب .
روایات خطورات هم همین را میگوید که مرحوم کلینی در کافی عدهای از روایات را نقل میکنند و میفرمایند که خطورات منتا علی الامه بخشیده شده یعنی گناه است اما منتا علی الامه بخشیده شده یعنی ولو عمل هم بار بر آن نباشد چه رسد آنجا که عمل بار باشد اما عمل حرام نباشد یعنی مظهر داشته باشد روی محبت به اشاعه فاحشه ان الذین یحبون ان تشیع الفاحشه فی الذین آمنوا لهم عذاب الیم فی الدنیا و الاخره دلش میخواهد آبروی همسایهاش برود خب قرآن میگوید این عذاب الیم فی الدنیا و الاخره روی محبت روی اراده فلم قتلتموه ان کنتم صادقین این خطاب به یهودیهای زمان پیغمبر است میگوید چرا پیامبرها را کشتید؟ اگر راست میگوئید آدمهای خوبی هستنید چرا پیامبرها را کشتید؟ امام صادق سلام الله علیه میفرماید اینها آدم نکشتند اما راضی بودند به آن کسانی که پیغمبر کشتند به فعل آباء و اجدادشان برای این که یهودیها خیلی به آباء و اجدادشان مینازند بالاخره من رضی بفعل کفاعله در حالی که هیچ چیزی هم نتوانسته میخواهد که آبروی کسی برود اما کسی نمیتواند همین مقدار که میخواهد خب قرآن میفرماید گناه است میخواهد این که اشاعه فحشا شود خودش نه دختر دارد نه زن دارد و تا اشاعه فحشا و این فساد اخلاقی شنود اما خوشحال است از این که فساد اخلاقی الان آمد که منجر به خطرهای بزرگی میشود از این فساد اخلاقی حالا خوشحال است خب گناهش خیلی بزرگ است دیگر سکوت در مقابل گناه میتواند امر به معروف و نهی از منکر کند، نهی کند، نمیکند. همین سکوت خب خیلی گناه دارد و آن رضایت ، من رضی به فعل کفاعله خیلی گناه دارد و ما همه اینها را توجیه کنیم بگوئیم اذا ربک علیه العمل و وافق الواقع مثلاً همین ان الذین یحبون ان تشیع الفاحشه فلهم عذاب الیم فی الدنیا و الاخره بگوئیم معنایش این است که دوست میدارد زنش و دخترش را هم وا میدارد فاسد اخلاقی بکنند بی بند و باری بکنند بدحجاب بیایند توی کوچه، مراد آیه این است مفسرین معمولاً این جور معنا کردند راستی این جور میشود معنا کرد آیه را؟ خب ما باشیم و آیه میفرماید که گناه روی محبت است محبت یعنی تجری محبت به گناه یعنی تجری یعنی محبت دارد عمل بار بر آن نیست تجری همین است دیگر میخواهد اما عمل بار برآن نیست میخورد شربت را بعنوان شراب اما میخواهد شراب بخورد نشده بگوئیم اینها همه همه طوری نیست و آیات فراوان روایات فراوان را در حالی که عقل و استحقاق عقوبت همه اینها را کنار بزنیم بگوئیم تجری حرام نیست آن که حرام است گناه است که اسمش را میگذارند قبح فعلی.
لذا اگر شیخ انصاری چنین بگوید ما افتخار میکنیم تابع شیخ انصاری هستیم.
در روایات زیاد این روایتها را داریم صفوان جمال خب یکی از راویهاست روایت صحیح السند هم هست یکی از راویهای خوب است ساربان است در ایام حج شترهایش را میداد به دستگاه ظلم به هارون که دیگران را ببرد مکه اینها برای تشریفات خودشان ایام حج قافله درست میکردند 100 نفر 1000 نفر را میبردند مجانی مکه این صفوان را هم شترهایش را کرایه کرده بودند آمد خدمت امام صادق، امام فرمودند همه چیزت خوب است جز این شتر کرایه دادند گفت یابن رسول الله میخواهند بروند مکه حضرت این را جواب ندادند فرمودند تو راضی هستی هارون زنده بماند تا این که پول تو را بدهد گفت خب بلکه فرمود همین مقدار راضی ای ظلم یک ماه زنده بماند تو هم در روز قیامت محشور با همین ظالم هستی عذاب آمده روی محبت زیاد در قرآن هست زیاد در روایات ما هست شاید شما بررسی قرآنی بکنید بیش از 30-20 آیه بررسی روایات بکنید روایات بدهد تواتر میگوید تجری حرام است.
حالا این را یک مقدار تقاضا دارم از شما این فرائد شیخ انصاری این فرائد و مکاسب 2 تا کتاب دائره المعارف است فرائد فقط یک اصول نیست یا مکاسب فقط یک فقه نیست 2 تا کتاب دائره المعارف است حالا ما تقاضا داریم از شما این بحث تجری را از اول تا آخر ببینید فردا باز هم یک مقدار دربارهاش صحبت کنیم ببینیم که حرفهای ما را میپذیرید یا نه؟
وصلی الله علی محمد و آل محمد