درس خارج اصول آیت الله مظاهری
1388/12/23
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع : نسخ در قرآن
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
خلاصه بحث در این چند روزه این شدکه ما یک جا بتوانیم اثبات بکنیم نسخی در قرآن هست نداریم برای این که در روایات ما بسیاری از جاها نسخ گفته شده در حالی که مراد تفسیر است نه آن نسخ اصطلاحی خاص گفته شده عام را بعضیاش را از بین میبرد به آن نسخ گفتند نه آن نسخ اصطلاحی و در روایات اهل بیت زیاد داریم که به عام و خاص ناسخ و منسوخ گفتند حتی به مبین و متبین ناسخ و منسوخ گفتند مثلاً این روایتی که این فاضل عزیز نوشته که امام صادق ( سلام الله علیه) با سفیان صوری روایت را ایشان از امیرالمؤمنین ( علیه السلام) بحار الانوار جلد 90 صفحه 5 باب 128 حدیث مفصل میگوید حالا این روایت را بخوانیم و یوثرون علی انفسهم ولو کان بهم خصاصه منسوخ بقوله تعالی و الذین اذا انقوا لم یسرفوا و لم یقتروا و کان بین ذلک قواما یک آیه داریم مربوط به ایثار یک آیه داریم مربوط به انفاق و معنای ایثار این است که آن چه دارد بدهد به دیگران شامش را بدهد به دیگران نمیدانم لباسش را بدهد به دیگران مثل حضرت زهرا (سلام الله علیها) در و یطعمون الطعام علی حبه افطاریش را دادند به دیگران این را میگویند ایثار اما انفاق چیست؟ و مما رزقناهم ینفقون یعنی هم خودت هم دیگران یعنی اگر بشود شامت را نصف بکنی اما باز هم یک مقدار بالاتر از اینها خودت بخور حسابی زندگی رفاهی داشته باش اما دیگران را هم فراموش نکن اگر بتوانی به آنها هم زندگی رفاهی بده و آیه میفرماید و الذین درباره مومن اذا انفقووا لم یسرفوا لم یقتروا کان بین ذلک قواما حالا این نسخ است؟ که امیرالمؤمنین ( سلام الله علیه) فرمودند یا یک تبیینی باید درست بکنیم؟ باید بگوئیم که مردم اهل ایثار نیستند از مردم ایثار نمیخواهیم اما از مردم انفاق میخواهیم یعنی قانون مواسات را از مردم میخواهیم تا چه اندازه؟ تا وقتی به مرز ایثار میرسد دیگر نه ، لازم نیست نه به معنا این که اگر کسی غذای خودش را عبای خودش را بدهد به یک کسی کار حرام کرده باشد این که نیست مسلم اما به او نمیگویند ایثار کن اما به او میگویند انفاق بکن به او میگویند قانون مواسات یک قانون مسلم در اسلام است از تو نمیگیرند مثل خمس و ذکات اما خودت باید انفاق داشته باشی اما ایثار چه؟ نه، آن تأکیدی که روی قاعده انفاق هست روی قاعده ایثار نیست.
حالا این 2 تا آیه که احدهما مبین دیگر است این را امیرالمؤمنین ( سلام الله علیه) امام صادق از قول امیرالمؤمنین فرمودند این نسخ است.
لذا اگر نسخ بود باید ایثار حرام باشد انفاق واجب باشد ایثار حرام باشد در حالی که مسلم این جور نیست نه در فقه و نه در علم اخلاق ایثار به حال خود باقی است اما برای کی؟ برای افراد نادر برای آن کسانی که راستی برای خاطر خدا گذشت و ایثار و فداکاری دارند انفاق برای کی؟ برای همه انفاق چی؟ اذا انفقوا لم یسرفوا و لم یقتروا و کان بین ذلک قواما .
اصلاً معنای ایثار یعنی یک حد بالائی که خودش شام ندارد شامش را بدهد به دیگری خودش لباس ندارد لباسش را بدهد به دیگری خب این کار خوبی است الان هم کار خوبی است به شرطی که مال خودش باشد کار خوبی است شام زن و بچهاش را نه آن واجب النفقه است و مقدم است باید نفقه آنها را برساند بخواهد که پولش را بدهد به فقرا دست خالی بیاید توی خانه خب مسلم با ته کفش برخورد میکند از خانه بیرونش میکنند این یعنی چه؟ ما شام نداریم تو شام را دادی به آنها و آمدی.
لذا از مال خودش یعنی غذای خودش لباس خودش را ایثار بکند الان هم هست خیلی خوب است و یوثرون علی انفسهم و لو کان بهم خصاصه الان هم هست اما چون که مال عموم نیست این روایت میخواهد بگوید بابا و یطعمون الطعام مال ماست از همین جهت هم یک سوره درباره آن لازم شده شما چه؟ شما انفاق و اذا انفقوا لم یسرفوا و لم یقتروا و کان بین ذلک قواما شما انفاق انفاق چیه؟ هم شام بخور هم به دیگران هم بخوران انقاق چیه؟ همین طور که به فکر شب عید خودتی به فکر شب عید بچه یتیمها هم باش ایثار مال کی مال اوحدی من الناس این را امام صادق اسمش را گذاشتند ناسخ و منسوخ فرمودند که و یوثرون علی انفسهم ولو کان بهم خصاصه منسوخ بقوله تعالی والذین اذا انفقوالم یسرفوا و لم یقدروا و کان بین ذلک قواما یک تبیین است یک تفسیر است تبیین و تفسیر را اسمش را گذاشتند نسخ همچنین یک روایت دیگر هم هست که روایات فراوان است که گفتهاند که نسخ شده در حالی که عام وخاص است در حالی که مطلق و مقید است در حالی که مبیَّن و مبیَّن است و همین احتمالش هم برای ما بس است باید یقین داشته باشیم آیه آمده آیه دیگر را از بین برده یعنی فقط باید بخوانیم و اما حکمش چه؟ حکمش نه باید این را اثبات بکنیم وصرف یوثرون علی انفسهم و الذین اذا انفقوا لم یسرفوا و اینها بخواهد برای ما نسخ درست بکند مسلم نمیشود.
باز یک آیهای سابقاً صحبت کردیم در آن 5 آیه یک آیه صحبت کردیم یا ایها النبی حرض المومنین علی القتال بعد الان خفف الله عنکم و علم فیکم ضعفا آن وقت 10 برابر حالا 2 برابر گفتند نسخ شده من عرض کردم این که نسخ نیست نسخ روی حکم نیست یک تعییر و سرزنش به مسلمانهاست مسلمان تو آن بودی که دشمن 10 بود تو یک رفتی جلو و پیروز شدی چرا ضعف در تو پیدا شد؟ چرا ترس از مرگ روح شهادت طلبی را از تو برد؟ خب از این به بعد دیگر آنها 2 شما یک خب حتماً باید بجنگی اصلاً این حکم نیست یک خارجیت است اگر یک ملتی ضعیف باشد با چنگ ودندان باید دهشان را، شهرستان را ناموسشان را حفظ بکنند و اگر ملت ضعیف باشد دیگر خواه ناخواه دشمن او را میخورد.
سابقاً میگفتیم این 2 تا آیه این جوری است یک اخبار است اصلاً رفع حکم نیست همان جا که دشمن 10 برابر باشد مسلمان یک برابر باشد ببیند که ریختند در ده میخواهند ناموسشان را از بین ببرند مسلم باید دفاع بکنند ولو کشته بشوند طوری نیست نمیشود که ما اینها را ناسخ و منسوخ درست بکنیم یک امر عقلی یک امر ارشادی و یک اخبار به ضعف مسلمانها را به تقویت مسلمانها ترغیب تحریص برای این که از خودتان از ناموسشان از دینتان باید دفاع بکنید حالا امیرالمؤمنین ( سلام الله علیه) همین را بهش گفتند ناسخ و منسوخ و این کسانی که میگویند ناسخ و منسوخ خیلی هم وقتی انسان برود توی حرفهایشان حتی مثل استاد بزرگوار ما علامه طباطبائی در تفسیر المیزان خیلی بحث روی این نکردند همین طور که گفتند نسخ شده ایشان هم میفرمایند این آیه به آن آیه نسخ شده اصلاً رویش بحث هم نمیکنند اصلاً علامه طباطبائی توی المیزان بحث نسخ را نکرده و این از عجایب هم هست به خلاف علامه طباطبائی آقای خوئی خب بحث نسخ را خوب کرده اصلاً یک مقدمهای از مقدمات تفسیرش قرار داده و وقتی که بحث دقیق کرده می بیند به هیچ جا نمیتواند برسد اگر این کار را استاد بزرگوار ما علامه طباطبائی هم کرده بودند ایشان هم به هیچ کجا نمی رسیدند برای این که علامه طباطبائی دقیق بودند انصافاً فقط یک فیلسوف و یک عارف نبود وقتی که وارد تفسیر میشدند راستی دقیق بودند اما بحث نسخ را مفروغ عنه گرفتند دیدند ضرری به جائی هم که نمیخورد مفروغ عنه گرفتند و هر کجا رسیدند گفتند این آیه به آن آیه نسخ شده و اگر مثل مرحوم آقای خوئی راستی جدی بحث نسخ را کرده بودند حتماً همین جور که ما رسیدیم به آنجا که نسخ در قرآن نیست علامه طباطبائی هم میرسیدند به آنجا که نسخ در قرآن نیست اینها را که ما نمیتوانیم بگوئیم نسخ عام و خاص را بگوئیم نسخ.
بله در روایات اسم نسخ آمده مبین و تبیین را بگوئیم نسخ ترغیب و تحریص را تهدید را و آنجا که ملامت میگوید بگوئیم نسخ اینها هیچ کدام نسخ نیست شما باید مرد این کار باشید بگردید یک نسخ پیدا کنید که راستی حکم رفته در حالی که این آیاتی که خواندیم همین 2 تا آیه هیچ حکم نرفته ما هم ایثار داریم در علم اخلاق هم انفاق داریم در علم اخلاق هیچ کس هم نگفته که انفاق ایثار را از بین برد احدی نگفته نه مفسری گفته نه عارفی گفته، فیلسوفی گفته، فقیهی گفته. قاعده ایثار بوده حالا هم هست، قاعده دفاع بوده حالا هم هست عقل ما میگوید هر وقتی هر جوری که شد موارد فرق میکند گاهی تو را برابرم هستی صلاح نیست بجنگی خب نجنگ گاهی آنها 2 برابرند تو یک برابر صلاح نیست بجنگی نجنگ صلاح است بجنگی آنها 10 برابر تو یک برابر بجنگ حتماً باید دفاع کرد و همه اینهائی که دارم میگویم میگوید نسخ عام و خاص است مطلق و مقید است اما حکمش رفته؟ نه، حتی من عقیده دارم این آیات و روایتی که میگوید اسلام تا روز قیامت هست و هیچ کم و زیاد نمیشود این راجع به قرآن هم هست ما بگوئیم که نه اینها مربوط به روایات است ما من شیء یقربکم الی الجنه و یباعدکم الی النار الا و قد امرتکم به بگوئیم اینها مربوط به روایات است اما در قرآن نه، در قرآن بعضی اوقات یک چیزی بوده برداشتند و نیست الان و نمیشود که لذا آن آیه که آمده الی یوم القیامه هست.
فقط توی این حرفها خطبه اول نهج البلاغه است این ظهورش این است که ما نسخ هم داریم حالا ببینیم، این روایت را بخوانیم آیا میتواند این حرفهای چند روز ما را این حرفهای نهج البلاغه از بینش ببرد؟
خطبه اول نهج البلاغه میفرماید خلف کتاب الله فیکم مبیناً حلاله و حرامه و فرائضه و فضائله و ناسخه و منسوخه و رخصه و عزائم و خاصه و عامه و ابره و امثاله و مرسله و محدوده و محکمه و متشابه قرآن را خدا در میان ما گذاشته حرام و حلال و ناسخ و منسوخ و همه همه تبیین کرده در قرآن این جور چیزها هست چی را امیرالمؤمنین میخواهند بگویند؟
لذا خود قرآن خلف کتاب الله فیکم مبینا حلاله و حرامه فرائضه و فضائله انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی اما در خود قرآن خب نماز چند رکعت است؟ خود قرآن نیامده روزه چند روز است؟ در خود قرآن نیامده طرز نماز چی؟ در قرآن نیامده از خود امام صادق (سلام الله علیه) پرسیدند یابن رسول الله اینها میگویند اسم امیرالمؤمنین چرا در قرآن نیامده امام صادق همین را جواب دادند فرمودند که خب نماز قرآن میگوید نماز بخوان اما نماز 17 رکعت کجای قرآن است نماز باید اول حمد و سوره باشد و سبحان الله باشد رکوع باشد سجده باشد کجای قرآن است؟
لذا امام صادق فرمودند اسم علی نمیخواهد بیاید اصل ولایت آمده حدیث غدیر را بذار پهلویش میشود قرآن امیرالمؤمنین را منصوب به خلافت کرده خود قرآن ما خصوصیت ندارد . هیچ جا الا کم.
لذا این خلف کتاب الله فیکم مبینا حلاله و حرامه و فرائضه و فضائله و ناسخه و منسوخه و رخصه و عزائم و خاص و عامه و ابره و امثاله و مرسله و محدوده و محکمه و مشابه اینها همه برمیگردد به ولایت که دیگر همه را گفته حلال و حرام همه را گفته فرائض و فضائل را گفته رخص و عزائم را گفته خاص و عام را گفته ابره و امثال و مرسل و محدود و محکم و متشابه را گفته خب اینهاکه نیست اینها همه مربوط به اهل بیت (علیهم السلام) است. خب وقتی که مربوط به اهل بیت باشد، اهل بیت ناسخ و منسوخ ندارند یعنی هیچ کس نگفته امیرالمؤمنین یا خود پیغمبر اکرم قرآن را نسخ کرده هیچ کس نگفته حتی راجع به ناسخ و منسوخ در روایات هم هیچ کس نگفته و عجب هم این است میگویند در روایات اهل بیت نسخ نیست در قرآن به روایات اهل بیت نسخ نیست اما خود قرآن خودش را نسخ کرده حالا اگر ما این روایت را بپذیریم ناسخ و منسوخ امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) میگوید که ناسخ و منسوخ در قرآن هست مرادش چیست ناسخ و منسوخ ؟ مبین و متبیین یعنی من که مبین قرآنم ناسخ و منسوخ دارم و ناسخ و منسوخ در روایتها نیست.
لذا باید یک جور دیگر معنا بکنیم بگوئیم ناسخ و منسوخ از باب مثال است این جور میخواهند بگویند که قرآن تبیانا لکل شیء این آیه و لا رطب و لا یابس الا فی کتاب مبین حالا این تبیانا لکل شیء و لارطب و لا یابس الا فی کتاب مبین توی خود قرآن که این جور نیست کی میشود تبیانا لکل شیء؟ وقتی بدهند دست اهل بیت اهل بیت ( علیهم السلام) مبین قرآن بشوند آن وقت تبیانا لکل شیء حالا تبیانا لکل شی فشرده بعلم اجمالی اهل بیت علم اجمالی را علم تفصیلیاش میکنند.
بنابراین یک لفظ فاسخ و منسوخ توی روایت باشد نمیتوانیم بگوئیم پس نسخ در قرآن هست.
بنابر این قرآن این که حضرت میفرمایند کتاب الله فیکم مبینا حلاله و حرامه قرآن لایبن حلاله و حرام بلکه روایات اهل بیت است که مبین حلال و حرام قرآن است این که دیگر حرف ندارد پس این خلف کتاب الله یعنی ای مردم من علی هستم رها کن همه را مرا بگیر تا بشوم و مبین قرآن همه چیز من دارم خوب میتوانم قرآن را معنا کنم شما نمیتوانید من میتوانم باید جاهل مراجعه به عالم بکند.
خب این بحث تا اینجا تمام شد اگر حالش را داشته باشید یک چند روزی که قبل از عید است 2 روز دیگر برای بحث، ما بقی هم انشاء الله اگر زنده باشیم راجع به این نسخ صحبت کنیم اگر هم بس است خب بس است یک قضیه هست بنا بداع آن دیگر وامصیبتا است که مرحوم آخوند در کفایه چون که عام و خاص را گفتند و ناسخ و منسوخ را گفتند میخواستند تمام بشود یک اشاره هم به بداع کردند آن بحث بداع هم تقریباً 2 هفته بیشتر بحث دارد حالا اگر میخواهید فردا 2 روز بحث بداع بکنیم به اندازهای که کفایه گفته دیگر ولش بکنیم برویم سر مطلق و مقید اگر عمر باشد بعد از ایام عید و اگر نه یک ماه درباره نسخ و درباره بداع صحبت بکنیم دیگر ما در اختیار شما.
وصلی الله علی محمد و آل محمد